گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

 

ت

ترس از کرونا؛ مذموم یا ممدوح؟!

به هر طرف که نگاه می کرد، ماسک و دستکش می دید. با خودش گفت: نکند مبتلا شوم؟ از جایش بلند شد و با سرعت از اتوبوس پیاده شد. دوید. نفس زنان سرفه ای کرد. رهگذری به او نگاه کرد و دور شد. قلبش تند تند زد نکند، نکند ...

این روزها ترس از  بیماری کرونا مثل  خود بیماری شیوع پیدا کرده است و نه تنها  زندگی خود شخص،  بلکه  امداد رسانی پزشکان به بیماران واقعی را دچار اختلال نموده است. ترس اگرچه برای حفظ جان لازم است اما گاهی همانطور که  در ضرب المثل ها گفته شده برادر مرگ است.

سؤالی که مطرح می شود این است که آیا ترس به طور مطلق خوب است یا نه؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت ترس، احساسی غریزی است نهفته در وجود انسان  که در مواقع احساس خطر  فعال می شود. ترس را می توان به دو نوع ترس ممدوح و ترس مذموم تقسیم نمود.

ترس ممدوح باعث می شود انسان خود را مقید به اموری نماید که در نهایت به نفع خود انسان است مثل ترس از خدا  که در قرآن بدان اشاره شده است:« فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ، پس هرگز از کسی نترسید و از من بترسید. »(مائده/۴۴)

این نوع ترس  باعث می شود انسان به سمت گناه نرود و نتیجه ی آن چیزی جز رشد وکمال معنوی انسان نخواهد بود. ترس از بیماری نیز اگرمنجر به  رعایت مسائل بهداشتی و ایمنی گردد از همین نوع می باشد یعنی ممدوح است وبه نفع خود انسان؛ اما اگر ترس منجر به برهم خوردن تعادل روانی و ایجاد اضطراب در وجود انسان گردد، ترس مذموم نام می گیرد و این نوع ترس برای سلامتی روحی و جسمی انسان بسیار آسیب زاست؛ چراکه اضطراب باعث پایین آمدن توان فکری و منطقی انسان می شود و سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند و در نهایت احتمال ابتلاء به بیماری را افزایش می دهد. درواقع ترسِ فلج کننده و  منفعلانه نسبت به  بیماری، بیش از خود بیماری به انسان آسیب می رساند.

بهترین راهکار برای رهایی از ترس مذموم، یاد خداوند است همانطورکه در  قرآن بیان شده است: «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا می‏کند. » (رعد/۲۸)

 با یاد خداوند مهربان، انسان به خاطر خواهد آورد که نیرویی عظیم تر از تمام قدرت های موجود دنیا وجود دارد که همیشه یار و یاور و مراقب اوست؛ و با تمرکز بر این امر انسان به آرامش می رسد وحالت تعادل روانی او حفظ می شود و در حالت آرامش روانی، انسان می تواند منطقی فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد.

 دعا خواندن و توکل  کردن بر خدا از مصادیق یاد خداست. در مواقعی همچون شیوع یک بیماری، انسان از طریق یاد خدا و توکل بر او می تواند بر ترس مذموم خود غلبه کند و با انجام  اقدامات پیشگیرانه و رعایت نکات بهداشتی خود و اطرافیانش را از بیماری حفظ کند.

زهرا باغبانان 

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ب

 

بی تفاوتی مساوی است با ظلم/ در گودالیم یا بالای گودال؟

شاید برای هر کسی پیش بیاید که در موضع قدرت نسبت به مظلومی قرار گرفته باشد. نگهداشتن نفس از تعرض به دیگران زمانی که می­ توانی با ِاعمال اندک نفوذی، به اهداف خود برسی شاید به ظاهر آسان باشد، ولی اگر به اَعمال خود دقیق تر بنگریم اکثر ما در حیطه فعالیت هایمان با توجیهات متعددی دچار ظلم به افراد زیردست خود می­ شویم.

جملاتی از قبیل بالاخره بنده زحمت بیشتری کشیده­ ام، من مدیر خانواده ­ام، من مادرم و حق دارم، به اندازه تحصیلاتم برخوردار نیستم پس حق دارم، حق آب و گل دارم یعنی نمی­ توانم به خویشاوند خود لطفی کنم؟ توجیهاتی است که در این­گونه مواقع ابلیس در قلبمان وسوسه می­ کند که اگر به ندایش پاسخ مثبت دهیم آن­وقت در هر جایگاهی که باشیم و محدوده ظلمان هر اندازه­ ای هم که باشد ما یک مستکبریم و باید در انتظار عواقب آن باشیم؛ چه بسا این مساله اثبات می ­کند که حتی اگر ما رئیس جمهور آمریکا هم باشیم و حیطه قدرتمان جهانی باشد، روی امثال ترامپ را سفید خواهیم کرد.

گاهی با دست خود مرتکب ظلم نمی­ شویم ولی با سکوت درباره آن موجب جسارت بیشتر ظالم و افسارگسیخته شدن ظلمش می­ شویم. در این هنگام ما ظالم را یاری می ­کنیم. یعنی اگر ظلمی را ببینیم و کاری از دست و زبان و حتی قلم ما بر بیابد و کوتاهی کنیم ما هم در آن تجاوز از حق،  شریک هستیم.

آری، آن زمان که مشغول تضییع حقوق کسانی هستیم که بر آن­ها سیطره داریم، همان موقع که قهقهه مستانه ­مان گوش فلک را کر کرده است؛ نمی ­دانیم که بر کوس نابودی خود می ­دمیم. علی الخصوص زمانی­که طرف مقابلمان گناهی جز حقگویی نداشته باشد.

قرآن می فرماید:

»قُتِلَ أَصْحَابُ الأخْدُودِ  النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ  إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ  وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ  وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ  الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ  إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ» ﴿بروج-۴ تا۹

(مرگ بر آدم‏سوزان خندق همان آتش مایه‏ دار [و انبوه]  آنگاه که آنان بالاى آن [خندق به تماشا] نشسته بودند و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان مى ‏آوردند گواه بودند. و بر آنان عیبى نگرفته بودند جز اینکه به خداى ارجمند ستوده ایمان آورده بودند. همان [خدایى] که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست و خدا[ست که] بر هر چیزى گواه است. کسانى که مردان و زنان مؤمن را آزار کرده و بعد توبه نکرده‏ اند ایشان راست عذاب جهنم و ایشان راست عذاب سوزان)

آری، همان موقع که سوزانده شدن بیگناهان را یا مستقیما با دست خود یا با تایید و سکوتمان نظاره ­گر هستیم نابود شدیم؛ چراکه خداوند مقتدری انتقام گیرنده این مظلومان است که سیطره قدرتش قابل مقایسه با قدرتمندترین انسان­ها نیست. تمام آسمان­ها و زمین تحت فرمانروایی او و گوش به فرمان او هستند. پس بر خودت غره مباش که در پرتگاه تباهی سقوط کرده ­ای و از انسانیتت چیزی جز قالب ظاهری باقی نمانده است.

ظالمانی که در هر برهه­ ای از زمان دست تعدی بر ملتی ضعیف دراز کرده ­اند دیر یا زود به عاقبت اعمال خود می­ رسند. طبق وعده­ خداوندی که قاصم جبارین است و وعده­ او تخلف نمی ­پذیرد. خواه این مظلومان در فلسطین باشند یا در یمن یا میانمار و یا اکنون در هند و عربستان.

بی تفاوت بودن معنایی ندارد؛ یا ظالمیم و یاریگر ظلم و یا مظلوم هستیم و تحت ظلم. یا در گودال آتشیم و یا نظاره­ گر سوختن مظلومان.

هر کس به هر میزانی که می ­تواند باید تلاش کند، حرفی بزند و آبی بر آتش بریزدبی تفاوت بودن معنا ندارد‌.

آزاده ابراهیمی

لینک مطلب در ندای اصفهان

 

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

د

 

درخانه بمانیم، حتی اگر هیچ­ وقت نماز واجب را در خانه اقامه نمی­ کردیم

از مهم­ترین و با ارزش­ترین ویژگی­ هایی که برای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مطرح است، «عبد» بودن است، در هر نمازی که به جا می­آوریم دست کم یک بار به این مطلب اشاره می­کنیم.« اشهد ان محمد عبده و رسوله» حتی عبد بودن ایشان مقدم بر رسول بودنشان مطرح می­شود و چه بسا که زمینه ساز رسالت بوده است.

این مسئه تنها درباره پیامبر عظیم الشأن اسلام مطرح نیست و بسامد زیادی در قرآن مجید دارد، حضرت عیسی نیز درآن معجزه­ عظیم وقتی به معرفی خود در گهواره می­پردازد اولین خصوصیت خویش را این­گونه بیان می­کند. «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا»( گفت من بنده خدایم به من کتاب (آسمانى) داده و مرا پیامبر قرار داده است.)(مریم-30) قرآن کریم درباره حضرت نوح(علیه السلام) نیز به این امر تصریح می­نماید؛ وقتی خطاب به بنی اسرائیل می­فرماید: «ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً» (اسراء-3)(اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم، او بنده شکرگزارى بود.) معنای واقعی و دقیق این واژه چیست؟ در زبان فارسی ما آن را به «بنده» ترجمه می­کنیم اما آیا این واژه می­تواند به تنهایی بار معنایی این کلمه را به دوش بکشد؟

از آن­جایی که اعراب زمان نزول، برای حیوانات خود ارزش زیادی قائل بودند؛ برای درک کامل و ژرف بعضی از کلمات مطرح در متون دینی صدر اسلام ناگزیر هستیم که آن را درباره­ حیوانات بررسی کنیم، عرب به اسبی «عبد»می­گوید که غیر از صاحبش هیچ ­کس را به حریم خود راه نمی­دهد. این اسب عبد مالک خود شده است. معنای واقعی «عبد» را از این­جا باید دریافت، اگر جزء خدا هیچ موجودی راه نفوذ به قلب ما نداشت؛ آن­گاه ما عبد مولی گشته­ایم. «القلب حرم الله و لا تسکن فی حرم الله غیر الله»( بحار الانوار، ج 70، ص 25) (دل حرم خداست ، پس در حرم خدا، غیر خدا را ساکن مکن.)

این امر پیامدهای زیبایی دارد. وقتی «عبد» شدیم دیگر میزان و خط کش عمل­ ما با خواست و اراده مالک و مراد ما تنظیم می­شود. وقتی«عبد» شدیم دیگر نمی­گوییم با وجود مضراتی که  برای جسممان دارد؛ باز هم می­خواهیم روزه بگیریم؛ با این بهانه که دلمان راضی نمی­شود. دیگر دل و خواست قلبی ما مطرح نیست. وقتی «عبد» باشیم، حتی شرکت در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) را در صورتی جایز می­دانیم که خدا به آن راضی باشد و دیگر با وجود نهی خدا و پیامبرش در زمان وجود احتمال ضرر، به دلیل شیوع بیماری مسری بر آن اصرار نمی­کنیم.

گاهی شرکت نکردن در نماز جمعه و جماعت و نرفتن به اماکن زیارتی و شرکت نکردن در مراسم اعتکاف نهایت عبودیت را می­رساند. این­جاست که مشخص می­گردد چند مرده حلاجیم؟ این­جاست که می­توانیم خود را محک بزنیم که برای آرامش قلبمان و برای تسکین آلاممان عبادت می­کنیم یا مخلصانه رضای الهی را طلب می­کنیم؟ باید عبد باشیم تا در همه حال گوش به فرمان ولایت بسپاریم حتی اگر مخالف میل ما باشد. در خانه بمانیم حتی اگریک سال در انتظار شرکت در اعمال ام داوود بودیم. در خانه بمانیم حتی اگر هیچ­وقت نماز واجب را در خانه اقامه نمی­کردیم. بسته شدن موقتی زیارتگاه­ها و مساجد به اسلام و تشیع ضربه نمی­زند و ریشه تنومند آن را که در طول قرن­ها در قلوب ریشه دوانده است نمی­خشکاند. اما اگر مسلمین و شیعیان را دیدیم که از ولی امرشان پیشی گرفتند آن­گاه باید فاتحه­ دین را بخوانیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»(حجرات-1) (اى کسانى که ایمان آورده‏اید چیزى را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید و پیشى مگیرید و تقواى الهى پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست.)

 

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در صاحب نیوز

 

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م

مشورت با تک تک اعضای خانواده / تصمیم با سرپرست خانواده

«زهرا صادقی» در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان اصفهان با اشاره به اینکه وجود مشکلات و اختلاف های زیاد خانوادگی و گاه عدم توانایی خانواده در حل مسائل مطرح شده نشان از عدم موفقیت دیدگاه ها و رویه های بشر تا به امروز دارد گفت:  در طول زندگی خانوادگی بشر، تصمیم گیری ها و حل مشکلات خانوادگی، گاهی متوقف بر نظر مرد و باعث پدرسالاری و گاهی متوقف بر نظر زن و باعث مادرسالاری شده و امروزه متأسفانه خانواده به سمت فرزندسالاری سوق پیدا کرده است.

این کارشناس خانواده با بیان اینکه باید ضمن حل مسائل خانواده، اقتدار مرد، احترام زن و اعتماد به نفس فرزندان تقویت شود خاطر نشان کرد: مشورت و رسیدن به راه حلی مبتنی بر نظر تک تک اعضای خانواده راه بسیار کارآمد و مطمئنی در حل مسائل و تقویت مولفه های مطرح شده به شمار می رود.

وی افزود:  تحولات سریع و پیشرفته ی امروزی، شرایطی فراهم آورده که می توان گفت امروزه هر یک از اعضای خانواده‌ در برخی زمینه ها نسبت به دیگر اعضاء از اطلاعات و تجربه های متفاوتی برخوردار هستند.

صادقی اظهار داشت: شرایط باعث شده که اغلب زنان از علوم و آگاهی های آکادمیک برخوردار باشند، مردان به جهت تعامل بالا با جامعه و افراد مختلف بیشتر از تجربه ی عملی برخوردار بوده و فرزندان غالبا نسبت به علوم و تکنولوژی های جدید آگاه باشند؛ از این رو در تصمیم گیری ها و مسائل مربوط به زندگی خانوادگی، نظر هر کدام از اعضاء و در نهایت تعادل و توازن و جمع بندی بین پیشنهادات و نظرات کارگشا خواهد بود.
وی تاکید کرد: دین اسلام نیز به عنوان برنامه جامع و کاربردی، پیروان خویش را به هم اندیشی و مشورت سوق می دهد، حضرت علی«علیه السلام» فرمودند:«کسی که با دیگران مشورت کند، در خرد آن ها شریک است» و در جای دیگر می فرمایند: «بهترین کسانی که شما با آن ها مشورت می کنید، صاحبان خرد و علم و صاحبان تجربه هستند» 
کارشناس مذهبی با بیان اینکه در واقع آنچه اهمیت دارد مشورت و در نظر گرفتن نظر اعضای خانواده در جامعه ی کوچک خانوادگی است که دین نیز از این نظر حمایت می کند تصریح کرد: اینکه مدیریت خانواده که بر عهده ی مردان گذاشته شده نه تنها با مشورت منافاتی ندارد؛ بلکه در مدیریت بهتر مؤثر است.

عضو گروه نویسندگی صریر اضافه کرد:  مدیری که از سایرین در مواردی که اطلاعات کاملی ندارد، کمک می گیرد و به هم اندیشی می پردازد از مدیر خودرأی موفق تر خواهد بود، امام علی «علیه السلام» فرمودند: «هر کس تنها به آنچه خود می اندیشد عمل کند، هلاک می شود.»

وی یادآور شد: مرد در خانواده نظر تمام اعضاء را می شنود و در پایان با بررسی نظرات مختلف بهترین تصمیم را گرفته و به بهترین وجه مشکلات پیش آمده را حل خواهد کرد؛ در مقابل در صورت توجه نکردن به نظرات دیگر اعضاء، یکی از ارکان مهم مدیریت یعنی احترام به سایرین را نقض نموده و نه تنها موفق نخواهد شد؛ بلکه باعث بروز چالش در زندگی و بروز مشکلات جدید می شود.

زهرا صادقی 

لینک مطلب در خبرگزاری شبستان

 

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

شترمرغ نباش

امروزه وقتی از زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان اسوه و الگو در سلوک و سبک زندگی خویش می گوییم؛ وقتی درباره تمسک به سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت (علیهم السلام) در تعیین خط مشی زندگی، سخن به میان می آوریم، با واکنشی روشنفکرمآبانه مواجه می شویم با این مضمون که، بین زمان زندگی ما با 1400 سال پیش تفاوت های اساسی وجود دارد.

زندگی ما از لحاظ تکنولوژی، اجتماعی و حتی جغرافیایی با آن زمان بسیار متفاوت است؛ بنابراین پیروی از این بزرگواران هرچند که در زمانه ی خود افراد برگزیده ای بوده اند و از لحاظ فردی و اجتماعی و مادی و معنوی، در حد اعلای انسانیت قرار داشته اند؛ اما مناسب برای زمانه ی ما نیست.

ما می توانیم آنان را دوست داشته باشیم و مورد احترام قرار دهیم. حتی در مراسم عزا و شادی آن ها شرکت کرده و برای آخرت خودمان توشه تهیه کنیم؛ اما پیروی از منش و سیره آن ها علی الخصوص در زندگی اجتماعی در دوران مدرن و پست مدرن معقول نیست.

حال باید پرسید؛ آیا تمسک به سلوک غربیان حتی با وجود هم زمانی با زندگی ما ایرانیان امری معقول است؟ آیا هرآنچه برچسب قدیمی بودن دارد لزوما محکوم به فناست؟ و هرآنچه با ویژگی تجدد خودنمایی می کند بدون هیچ قید و بندی مورد ستایش است؟ اصلا جدای از معقول بودن، آیا الگوبرداری از سبک و سیاق زندگی غربی امکان وقوعی دارد؟

اگر خوب دقت کنیم همزمانی دلیلی بر همزبانی، هم اندیشی و یکسان بودن نیازها نیست. اگر زمانه ی ما با دوران زندگی معصومین(علیه السلام) تفاوت هایی دارد، از دیگر سو اختلاف در جغرافیا و فرهنگ و در نتیجه نیازها و آمال و آرزوهای ما با دیگر جوامع نیز امری نیست که قابل چشم پوشی باشد.

حال باید دید راه صحیح چیست؟ یعنی آیا برای اتخاذ منش صحیح در زندگی راهی برای الگوگیری از افراد موفق چه در زمان گذشته و چه در زمان حال وجود ندارد؟

آیا تفاوت های مکانی و زمانی و اقلیمی مانعی بر استفاده از تجارب موفق دیگران است؟

آیا قرآن کریم که می فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ/ قطعا برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست» به این امور توجهی نداشته است؟

این سؤالات حتی ذهن افراد متدین را نیزدچار بحران نموده است. از طرفی به دین، معصومین (ع)،   قرآن و اهل بیت (ع) علاقمندند ولی در عین حال حس می کنند نمی‌توانند و نمی‌شود به سبک زندگی آن‌ها زندگی کرد. از آن طرف تبعیت از سبک زندگی غربی را عامل دوری از اهل البیت علیهم السلام می دانند.

این امر باعث شده که زندگی ما شبیه شتر مرغ شود که نه همچون سایر پرندگان پرواز می کند و نه چهارپایی است که بتوان بر پشت آن سوار شد. به همین دلیل مفهوم سعادت در جامعه ی ما مفقود گشته است.

در پاسخ باید ابتدا معنای سبک زندگی را مشخص کنیم. سبک زندگی در چند بُعد می تواند مورد توجه قرارگیرد. اولاً در نگرش ما به زندگی و عالم هستی (یعنی افکار و عقاید)، ثانیاً در احساس ما نسبت به زندگی یعنی کمیت و کیفیت حب و بغض های ما و ثالثاً در بعد برنامه‌ها و روش‌ها و رفتارهای ما.

مسلما معنایی که پروردگار در آیه ی شریفه مد نظر دارد و انسان ها را به اسوه قرار دادن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) امر می فرماید، معنای قالبی سبک زندگی نیست، چرا که اهل بیت در بحث قالب زندگی امر فرموده اند که فرزند زمان خود باشیم. (غررالحکم و دررالکلم، حدیث ۴۴۷)

آن چه باید در منش ما مورد تمسک به حضرات معصومین قرار گیرد، نگاه، جهان بینی، دیدگاه‌ و افکار ما نسبت به عالم هستی و موضوعات زندگیست که باید بر مبنای تفکر محمدی(صلی الله علیه و آله وسلم) یعنی همان تفکر توحید محور باشد نه تفکرالحادی، اومانیستی و نه حتی التقاطی و غربگرایانه.

اینجاست که اقتصاد توحیدی، سیاست توحیدی، تربیت توحیدی و... و. معنا پیدا می کند.

در این صورت آن چه اصل و روح و غایت حیات ما را تشکیل می دهد یک حقیقت واحد است و آن چه طبق شرایط زمانی و مکانی متحول می شود فروعاتی است که در سعادت ما نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز ندارد. البته فراموش نکنیم که در سبک زندگی توحیدی برای فروعات نیز ضوابطی مدنظر قرار گرفته و خط قرمزهایی مشخص شده است تا در سایه ی این مرزبندی زیست اخلاقی در متن سبک زندگی ساری و جاری گردد.

 

آزاده ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر