گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

رمضان



رمضانمان را لحظه دیدار بگردان!

قدم قدم نزدیک می‌شوی. عطرت از دورادور به مشام همگان می‌رسد. تو مظهر خوبی‌ها و نورهایی. تو نابود کننده‌ی تاریکی‌ها و ظلمت‌هایی.

آری تو! خود تو را مقصود است؛ ماه عزیز خدا، ماه نیکو و زیبای رمضان

زمانی که در گرداب ظلمت و غفلت غرق آرزوهای دنیا شده بودم، زمانی که در دریای تاریکی دست و پا می‌زدم، عطر تو که به مشامم رسید لحظه‌ای به خود آمدم؛ نه تنها من، بلکه تمام بندگان غافل و ناغافل خالقم.

ناغافلان را که خوشا به سعادت و اقبالشان، که نه رمضان، بلکه تک تک روزهای خداوند را فرصتی برای وصول به سعادت می‌دانند، و منِ غافل را که رمضان برایم با دیگر ماه‌ها تفاوتی حاصل است.

رمضان ماه میهمانی خداست و خوشا میهمانانی که میزبانشان خالقی چون خدا باشد. خدایی که سایبان مهربانی و لطف و عنایت را بر سرشان نهاده است.

سی روز، هفتصد و بیست ساعت و هزاران هزار دقیقه و ثانیه قطعا فرصت کمی نیست، برای به خود آمدن، برای خدایی شدن و رنگ خدایی به خود گرفتن، برای نجات از گرداب هلاکت و وصول به معبودی بی‌همتا. رمضان معجزه‌ایست بی‌نظیر.

معبودی که با وجود تمام گناهان و کاستی‌ها، با وجود تمام بی‌لطفی و بی‌مهری‌ها، باز هم عاشقانه مانند مادری به بندگانش مهر می ورزد. معبودی که همیشه آغوش گرمش برای پناه بردن باز است و هیچ گاه از دسترس آدمی خارج نیست.

زمزمه‌ی “یا علی و یا عظیم” به گوش می‌رسد. انگار همین نزدیکی‌هاست سحرهایی که بوی نمناک باران می‌دهد؛ بی‌آنکه بارانی باریده باشد و این عطر، عطر رحمت خداست.

گویی رمضان ماه پرهیز و پرهیزگاری است، پرهیز از انبوه گناهان. ماه تشنگی و عطش؛ اما نه تشنگان آب! بلکه تشنگان “عشق الهی” که هرگز سیراب نخواهند گشت و پیوسته برای رفع عطش خود خواهند جنگید.

در رمضان باید اینگونه بود. دیگر نیازی به چتر نیست. چترها را باید بست و زیر باران رحمت الهی خیس شد. [چتر گناه و معصیت، چتر تکبر و غرور، چتر حسادت و کینه، همه و همه باید بسته شوند، چرا که مانع رسیدن لطف و رحمت معبود می‌گردند.]

خداوندا! یاری رسان، تا نه تنها در رمضانت بلکه در تمام لحظه ها و سال ها و ماه ها و روزهایت چتر گناه را هرگز باز نکنیم و ما را پیوسته از رحمت و لطف خود بی‌نصیب مگذار. امید آنکه در افطار روزه های رمضان امسال همسفره‌ی مهدی فاطمه باشیم؛ البته اگر لیاقت و سعادتی باشد. پس رمضانمان را لحظه ی دیدار بگردان.

افسانه مرادی

لینک مطلب در  ندای اصفهان


زهرا ابراهیمی
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مدرسه


مسئله ای قابل تأمل و غیرقابل تحمل در یکی از مدارس آموزش و پروش

چندی پیش در مدرسه صاحب نام و معتبری مشغول تدریس بودم و بنا به وظیفه، برخود لازم می دیدم در فرصت هایی که پیش می آمد به مقدار توان علمی خویش، در رابطه با مسائل تربیتی و اخلاقی و بعضاً سیاسی با دانش آموزان گفتگو کنم.

بچه های کلاس هم با ذوق تمام، گوش می سپردند و من نیز اشتیاقشان را از لابلای سؤالات و شبهاتی که مطرح می کردند به خوبی حس می کردم.

بعد از مدتی از سوی مدیر مدرسه فراخوانده شدم و تذکر ایشان را مبنی بر اینکه شما می بایست فقط به درس دادن و بیان نکات تستی و مسائل علمی اکتفا و از وارد شدن به مسائل حاشیه ای حذر کنید، دریافت کردم.

این مسئله برای من قابل تأمل و غیرقابل تحمل بود؛ چراکه از یک سو تشنگی بچه ها را در نیاز به دانستن حس می کردم و از سوی دیگر نبود مرجع آگاهی بخش در جامعه موجبات فهم نادرست از دین را برای برخی از بچه ها فراهم آورده بود؛ البته موضوع فقط به این مدرسه ختم نمی شد.

آنچه امروزه کم و بیش در دیگر مدارس نیز شاهد هستیم این است که امور پرورشی و تربیتی در برخی از مدارس خلاصه می شود در چند جشن بی کیفیت و ارائه دادن گزارش عکس و پوستر و ... و متاسفانه از بیان مسائل تربیتی و پیگیری مسائل دینی و پاسخ به شبهات چیزی به چشم نمی خورد.

نکته دردآور دیگر اینجاست که برخی از معلمان دینی و مربیان پرورشی در مقابل سؤالات بیان شده توسط دانش آموزان یا عاجزند و یا با پاسخ های نادرست، دانش آموزان را دچار تردید بیشتر می کنند و همواره پیشنهاد دعوت از کارشناسان متخصص و مبلغین متبحر برای این امر، به بهانه حجم زیاد دروس و نبود وقت کافی به بن بست ختم می شود.

گاهی شنیده می شود برخی از معلمان بدون دانش لازم، به اظهارنظرهای فقهی و دینی پرداخته اند که نتیجه آن چیزی جز چرخش 180 درجه ای حکم فقهی و اخلاقی نبوده است.

 

اگرچه برخی مربیان تربیتی با تخصص لازم در تثبیت عقاید دینی دانش آموزان مؤثر بوده اند؛ اما حقیقتا همچنان نیاز به متخصص امر تربیت در آموزش و پرورش، به چشم می خورد و خلأ این امر، هر ساله بیش از پیش احساس می شود.

آنچه امروزه از بی کفایتی مسئولین، کشته شدن یا ناقص شدن افراد در اثر بی سوادی پزشکان، بی تعهدی مهندسان در ساخت و ساز و حتی بی اخلاقی برخی معلمان در سطح آموزش و پرورش، شاهد هستیم از طریق سختگیری های شدید و فیلترینگ اخلاقی معلمان، می تواند قابل کنترل باشد.

سالروز شهادت استوانه دین و دانش، استاد مطهری، روز معلم نام گرفته است. معلم میراث دار گنجینه حکمت ها و طنین انداز رسالت انبیاست. معلمی که توقع نان و نام نداشته باشد، می تواند در قلب انسان ها اثرگذار بوده و کشف هدف و غایت را به منصه ظهور برساند.

تأثیر معلم تا جایی است که مقام معظم رهبری می فرمایند: اگر معلم خوب عمل کند؛ صحیح عمل کند؛ با تدبیر عمل کند؛ با دلسوزی عمل کند، به نظر ما همه مشکلات حل خواهد شد.


فاطمه فرهادیان


 لینک مطلب در خبرگزاری حوزه


زهرا ابراهیمی
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مهدی


مهدویت و آن طرف بام


دشمن از مدت ها قبل، امام زمان (علیه السلام) را به نحوی خشن و جنگجو معرفی می کرد. همیشه تمثال مبارک ایشان را با شمشیری به نمایش می­گذاشت که خون از آن می چکید.

بچه شیعه ها هم گاها چنین تصویری از امام در ذهن خویش ترسیم می کردند؛ اما امروزه به لطف الهی و با تلاش و کوشش دلسوزان مهدویت این چهره از ذهن ها در حال زدوده شدن است و خُلق خوش ایشان که میراث جد مطهرشان رسول مهربانی و رحمت است، در جهان معرفی می­گردد. چهره­ ای نورانی که قرآن به دست دارد و به همه با نگاه محبت می ­نگرد؛ اما باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که این بار از آن طرف بام به پایین نیفتیم.

آنقدر از زیبایی و موهای مجعد یار نگوییم که هدف اصلی ظهور ایشان از یادها فراموش شود. «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» (کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۳۷۷)

هدف ایشان برپایی حکومت جهانی است و صد البته دنیا پر است از حاکمانی که با ظلم و جور بر مردم حکومت می کنند و با ظهور ایشان و به خطر افتادن موقعیت خود، اقدام به قیام علیه ایشان می­ نمایند و قطعا در این شرایط شمشیر حیدری توسط ایشان از غلاف بیرون می­آید و گردن طغیانگران از آن در امان نخواهد بود.

باید مراقب باشیم نشان دادن چهره مهربان حضرت باعث نشود که عنوان یاران و زمینه سازان ظهور، تنها به کسانی که بر سر سجاده می نشینند، اهل تهجد و عبادت هستند، دست محبت بر سر مردم می کشند و با سیاست و حکومت کاری ندارند تعلق گیرد.

اصحاب و یاوران واقعی ایشان نمی توانند نسبت به وقایع جهان بی ­توجه بوده و در برابر ظلم و ستم سکوت اختیار کنند و کنج عزلت گزینند.

آنها همانطور که در برابر مظلومان  رحیم و مهربانند «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» (فتح-29)، در برابر معاندان محکم و تزلزل ناپذیرند. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»(فتح-29)

درست است که در چهره ایشان آثار عبادت مشهود است «سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»(فتح-29)؛ اما هیبتی دارند که کافران را به خشم می­آورد. «لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ » (فتح-29)

زمامدارن حکومت مهدوی کسانی هستند که از یک طرف، مردم خاک قدم هایشان را برای تبرک برمی دارند و از آن طرف طنین صدایشان لرزه بر پیکر دشمن می ­اندازد.

اگر درصدد این هستیم که برای ایجاد شرایط ظهور قدمی برداریم، باید خود را این­گونه به اخلاق مهدوی متخلق گردانیم.

از یاد نبریم که هدف نهایی قیام مهدوی برقراری عدالت در تمام جهان است. پس شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل شعاری در راستای نهضت مهدوی است.

منتظران منجی برای نجات مظلومان مرز نمی شناسند. هر کجا ظالمی باشد از مقابله کلامی و عملی یار امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در امان نخواهد بود.

اگر کسی خود را معتقد به مهدویت معرفی کند ولی در سیاست دخالت نکند، یا مهدویت را درست نشناخته است و یا اینکه در پی فریب مردم و یاری استکبار است.

برای تقرب به امام زمان(عج) و یاران ایشان،کار سیاسی باید کرد. مهدویت بدون استکبار ستیزی معنا ندارد.


آزاده ابراهیمی


زهرا ابراهیمی
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

هنر


کمبود هنرِ اصیل و میدان‌داری ادبیات صِرف


خبرگزاری فارس اصفهان- به منصه ظهور رسیدن آموزه‌ها، انگیزه هر اندیشه‌ای است، هیچ تفکری نیست که در آرزوی عینیت‌بخشی به بایدها و نبایدهای نهفته در خویش نباشد؛ هر مکتبی برای ظهور و بروز ایدئولوژی‌اش از ابزارهایی بهره می‌گیرد که در طول زمان دچار تغییر می‌شوند.

سهل‌الوصول‌ترین ابزار برای تبلیغ اندیشه‌ها، گفتار است و بهترین عرصه برای خودنمایی گفتارها ادبیات.

در هر دوره‌ای طبع و سلیقه مردمان چیزی را طلب می‌کند و مزاج آن‌ها خواستار اموری است که البته این تغییر طلب‌ها و خواستن‌ها، تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می‌گیرند.

در تاریخ دینی و ملی ما نیز ادبیات جایگاه ویژه‌ای داشته و به‌ خوبی عقل و احساس مردم را تحت تأثیر قرار می‌داده است. همواره به‌ موازات میل مردم، ادبیات نیز پیشرفت می‌کرده و متناسب با خواسته‌های آن‌ها و نیاز جامعه راهکار ارائه کرده و به همین دلیل بسیاری از خردمندان و حکیمان ما ادیب نیز بوده‌اند.

گویا در این سال‌ها زبان ادبیات، چه گفتاری و چه نوشتاری، جور تمام ابزارها را بر دوش کشیده است و یک‌تنه با تبلیغ، تذکر، نصیحت، تبشیر و تنذیر، انسان را به سعادت ترغیب و ظلم و بدی را تقبیح نموده است.

امروزه زمان و مقتضیات آن به‌شدت در حال تغییر است، اما شتابِ تغییر در به‌کارگیری ابزارها به‌کندی صورت می‌گیرد. گویا عدم استفاده از ابزارهای صحیح و به‌روز در تبلیغ اندیشه‌ها، بستر غفلت از آن‌ها را فراهم آورده است.

اگرچه نمی‌توان از نقش بی‌بدیل ادبیات و تأثیر آن بر همه ابعاد زندگی مردم گذشت اما آنچه امروز شاهدش هستیم این است که مزاج مردم و علاقه نسل امروز افزون بر ادبیات، به سمت‌ و سوی هنر نیز، بیش از گذشته گرایش دارد.

هنر اعجازی دارد که به‌ شدت و به‌ سرعت انسان را مسحور خویش می‌کند و روح او را به چالش می‌کشد.

هرچند جایگاه هنر در جامعه ما به‌ اندازه جایگاه ادبیات نیست، اما اگر فضا برای ظهورش باز شود تأثیر شگفت‌انگیز آن کمتر از ادبیات نخواهد بود.

آنچه جوان امروز بدان محتاج است دریافت آموزه‌ها از طریق زبان هنر است، هنر با همه انواعش به‌ خوبی می‌تواند این خلاء را پر نماید.

امروزه تاثیرِ در رأس بودن ادبیات را در جای‌جای جامعه و شهرمان می‌بینیم چه بر رویِ در و دیوارهای شهری که تنها به گفتن بسنده کرده است و چه در کلام سخنرانان بر روی منبر و یا استیج سمینارها.

شهر ما به دلیل رسوخِ ادبیاتِ خالی از هنر، به شهری پُرگو تبدیل‌شده است که تنها پرحرفی را با جملات متعددش به رخ همگان می‌کشد. در و دیوار شهر پُر است از نوشته‌ها و توصیه‌های خوبِ اخلاقی که آن‌ها نیز با ادبیاتِ نوشتاری ارائه می‌شوند.

اگر چه ادبیات می‌تواند عملکرد انسان را تغییر دهد اما چون زبان ادبیات، زبان گفتاری است رسالتش تنها به گفتن ختم می‌شود. جامعه‌ای که تنها به گفتن عادت دارد و فقط نوشتن را تمرین کند جامعه پُرگو و پُرحرف است که از عمل فاصله دارد.

هنرمندیِ هنر، در به‌ کارگیری تمام حواس انسان است برای درک واقعیت‌ها. گویا هنرِ هنر، در به تسخیر کشیدن احساس انسان است.

هنر چشمانمان را خیره نگه می‌دارد، گوش‌هایمان را تیز می‌کند و به سایر حواسمان قدرتی افزون می‌بخشد.

در جامعه‌ای که ما در آن روزگار سپری می‌کنیم ادبیات گفتاری و نوشتاری، جای هنر را تنگ کرده است و یا بهتر بگویم کمبود هنرِ اصیل و تأثیرگذار، فضا را برای ادبیات صِرف باز گذاشته است.

مرزبندی بین ادبیات و هنر، اصل پذیرفته‌شده زندگی ماست تا جایی که فقط به گفتن و نوشتن می‌پردازیم و به هنر تنها به‌ عنوان چاشنی افزودنی نظر می‌افکنیم و همین امر منجر به فاصله ادبیات و هنر شده است در صورتی‌ که می‌توان از پیوند هنر و ادبیات، محصولی مفید برداشت نمود.

 

زهرا ابراهیمی


 لینک مطلب در خبرگزاری فارس



زهرا ابراهیمی
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ج
سخنی از پیران به جوانان

حوزه/ ای جوان! من نمی ‌گویم، آنان که ربیع جوانیشان گذشته است می ‌گویند: «غافلی از قدر جوانی که چیست // تا نشوی پیر ندانی که چیست»

خبرگزاری «حوزه»، / همه‌‌ ی حرفش این بود که «شما مرا درک نمی ‌کنید، بگذارید جوانی‌ ام را بکنم«! اما همه‌ ی جوانیش خلاصه شده بود در یک موبایل و چت های گاه و بیگاهش، در یک هنذفری و شنیدن آهنگ های ناب امروزی، در مرام رفاقت و رفیق ‌بازی، در فلان مد و لباس و آرایش، در بخور و بخواب و بیهودگی ...

اما به راستی جوانی چیست؟! آیا جوانی کردن در اینها خلاصه می ‌شود؟!

می ‌گویند جوانی بهار زندگیست. اما بهار یعنی چه؟!

بهار یعنی فصل آغاز زندگی دوباره، بهار یعنی بیدار شدن، بهار یعنی آرامش، بهار یعنی شور و اشتیاق، بهار یعنی شکوفایی ...

 بهار می‌ آید و می ‌رود، دوباره می ‌آید و می ‌رود ... اما بهار جوانی هدیه ‌ایست که تنها یکبار فرصت بهره‌ بری از آن نصیبمان می‌ شود.

در اطرافمان آدم های بسیاری هستند که ورق های تقویم بهاریشان گذشته است و در زمستان زندگیشان به سر می‌برند. نسلی که در کوله ‌بار عمرشان، روزها، ماه ها و سال های زیادی را پشت سر گذاشته ‌اند و گاه زمزمه می ‌کنند: «جوانی کجایی که یادت بخیر.»

 ای جوان! من نمی ‌گویم، آنان که ربیع جوانیشان گذشته است می ‌گویند: «غافلی از قدر جوانی که چیست // تا نشوی پیر ندانی که چیست»

حالا بگویم جوانی چیست؟! جوانی بهاریست که یکبار می‌ آید، جوانی خورشیدی ‌ست که یکبار طلوع می ‌کند، جوانی رودی ‌ست که یکبار جاری می ‌شود، جوانی بوته‌ ی گلی ‌ست که یکبار شکوفا می ‌شود ... فقط یکبار! از این یکبارها چگونه می ‌خواهی بهره ببری؟! نمی ‌گویم که جوانی نکن و فارغ از سر خوشی های دوران جوانیت باش! اما جوانی برای تو فصل شورانگیزی ‌ست که می ‌توانی بهترین ها را برای خودت رقم بزنی.

جوانی فصل انتخاب ها و تصمیم‌ گیری های اساسی زندگی توست. انتخابی که می ‌تواند ضامن سعادت و یا عامل شقاوت تو باشد.

ای جوان! خودت را بشناس. گوهر وجودیت را بشناس. عزت و شرف خودت را بشناس. تو از نسل آدمی که خداوند به ملائک فرمود: «أسجدوا ...». تو از نسل آدمی که خداوند کرامتش بخشید. پس کرامت خودت را حفظ کن!

تو در ابتدای مسیر پر پیچ و خمی قرار گرفته ‌ای که خودت انتهایش را مشخص می ‌کنی! مسیری که هرگونه رفتی، راه بازگشتی نداری! پس الگوی حرکتی خودت را درست انتخاب کن! و چه الگویی بالاتر از بهترین اسوه و سرمشق که خداوند فرمود: «قد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ...» . چه الگویی بهتر از الگوهای قرآنی، چون: یوسف، مریم بنت عمران، ابراهیم ...

مریم اسحاقیان، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اصفهان


لینک مطلب در خبرگزاری حوزه


زهرا ابراهیمی
۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر