گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

ر

 

چه کنیم که فرزندانمان به سرنوشت رومیناها دچار نشوند

فارغ ازعوامل اثرگذار در ایجاد چنین اتفاقاتی، می خواهیم موضوع را از دریچه ی دیگری نگاه کنیم و با عینک تربیتی به این مسئله بنگریم.

امن ترین محیطی که برای هرکس وجود دارد خانواده است، اما چرا باید شاهد خشونتی باشیم که در خصوصی ترین و امن ترین چهاردیواری یعنی خانه رخ دهد، خشونتی که هیچ مجوزی از ناحیه  شرع، قانون واخلاق ندارد.

 قطعا همه ی ما می دانیم که عدم آگاهی والدین از شیوه های تربیتی و عدم تسلط آن ها بر شیوه ی صحیح  برقراری روابط عاطفی با فرزندان، مشکلات زمینه‌ای مانند وجود تنش‌ها و اختلافات خانوادگی، ابتلا به سوء مصرف مواد و اختلال روانی،  فرزندان را با مخاطرات جسمی و روحی مواجه می کند. همه ی ما نسبت به این مسائل آگاه هستیم اما برای درمان آن چه باید کرد؟

تجربه نشان داده است که والدینی که به دستورات تربیتی وارد شده در آموزه های دینی توجه نموده اند، راحت تر توانسته اند فرزندانشان را در حل این مشکلات و تنش ها کمک و یاری رسانند.

یکی از دستورات دینی در قالب این روایت بیان شده است. رسول اکرم (ص)  می فرماید :«الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ. فَإن رَضیتَ خَلائِقَهُ لإحدی وَ عِشرینَ وَ إِلاّ فَاضرِبْ عَلی جَنبِهِ فَقَد أعذَرتَ إلی اللَّهِ تَعالی.» (بحار الانوار، ج101، ص95، ح42)

 بگذارید فرزندانتان در 7 سال اول سروری کنند،  به معنای اینکه آن ها را در تخلیه ی هیجانات و بازی و تفریح آزاد بگذارید و وجودشان را سرشار از محبت  نمایید  وبه آن ها سخت گیری نکنید. به نظر می رسد دلیل این دستور تربیتی این است که دین اسلام از همان کودکی توجه ویژه ای به نیازهای عاطفی داشته است تا در بزرگسالی فرزندانمان با کمبود محبت روبرو نشوند.

همه ی کودکان ما نیازهای عاطفی دارند و متناسب با این روایت،  توجه به نیازهای عاطفی باید درهمان زمان کودکی آغاز شود، اما متاسفانه بعضا شاهد هستیم که فرزندان به دلیل شیطنت هایی که دارند مورد شماتت و سرکوب والدین قرار می گیرند و فرزندان در هفت سال دوم فرمانبر و مطیع نخواهند شد. در این میان،  ارضای نیاز عاطفی برای دختران به اوج خود می رسد،  چرا که دختران مظهر ناز و طنازی هستند و هیچ کس به اندازه پدر نمی تواند در سیراب نمودن خلأهای عاطفی او مثمرثمر باشد.

فرار از خانه از جمله رفتارهای ناسازگارانه‌ای است که از کودکان و نوجوانان سر می‌زند و با توجه به پی‌آمدهای سوء آن یکی از آسیب‌های خانوادگی و اجتماعی جامعه شناخته می‌شود. آسیبی که می‌تواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.

با توجه به آنچه ذکر شد می توان گفت یکی از راه هایی که می تواند خانه را امن ترین جا برای فرزندان ما قرار دهد،  محبت در خانه است و تأمین این محبت در خانه به ویژه از سوی پدر برای فرزندان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.

از دیگر دلایلی که موجب می شود فرزندان از خانه دور شده و به اجتماع پناه ببرند افراط در مذهب و وارونگی در برداشت برخی مفاهیم دینیست،  که منجر به ایجاد باورهای غلط در والدین می شود.  مثلاً  در جایی که دو واژه تعصب و غیرت ترکیب شده و به درستی از آن استفاده نمی شود و والدین به دلیل فهم نادرست،  به اشتباه این دو واژه را به جای همدیگر به کار می برند. درصورتی که این دو تفاوت بسیاری دارند و نباید این دو را یکی قلمداد کرد.

عمده‌ترین علت فرار فرزندان از بین عوامل خانوادگی در پژوهش ها،  به ترتیب جدایی والدین، نابسامانی‌های خانوادگی، اعتیاد یکی از والدین به‌ویژه پدر و سوء رفتار برادر بزرگ‌تر با خواهران معرفی شده است.پس مسلماً در بروز چنین اتفاقاتی اولین انگشت اتهام متوجه خانواده است. حال در فرض بروز چنین آسیبی در این خانواده ها پذیرش فرد خاطی با همان خطاها بهترین گزینه ی پیشنهادی است،  چرا که گرفتار شدن در تعارفات قومی و قبیله ای و عرفی و اجتماعی و آبرویی نتایج عکس و  عواقب به مراتب خطرناک تری را به دنبال خواهد داشت.والدین باید بپذیرند که خطای فرزندانشان قابل جبران است و از این طریق به فرزندان خود نیز این اطمینان را بدهند که از بازگشت به منزل پشیمان نخواهند شد.

 دادن اطمینان و امنیت و ابراز محبت به فرزند باید از طریق والدین صورت گیرد تا راه جبران برای فرد خاطی باز شود و موجبات اعتمادافزایی و اطمینان خاطر فرزندان  را  فراهم نموده و از بروز آسیب های آتی جلوگیری به عمل آورد.

البته در این زمینه باید آگاهی های لازم به خانواده ها و فرهنگ سازی ها در زمینه ی پذیرش این گونه آسیب ها توسط اجتماع صورت پذیرد،  تا واکنش های منفی ناشی از بروز چنین رفتارهایی در جامعه کمتر شود و این هرگز به معنای قبح زدایی و کمرنگ جلوه دادن خطای انجام شده نیست. از سوی دیگر می بایست کانون هایی امن توسط نهادهای دولتی ایجاد گردد تا در صورت عدم اطمینان از پذیرش این افراد توسط خانواده،   محیطی ایمن و به دور از خشونت فراهم گردد تا دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.

   

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ش

شهدای مقاومت با شهادت خویش، خط بطلانی بر نگاه اهانت آمیز غرب به زن مسلمان کشیدند

«زهرا ابراهیمی» در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان اصفهان در خصوص شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و نقش زنان و همسران در ادامه این راه نورانی گفت: تاریخ را از زن و زن را از تاریخ نمی توان جدا کرد،همواره در تاریخ ایران، اسلام و جهان نقش بی بدیل زن خودنمایی می کند و در انقلاب های گوناگون ردپای مستقیم یا غیرمستقیم زنان مشهود بوده و هست.
مدیر گروه نویسندگی صریر ادامه داد: گویا زن مسلمان هویتی عظیم یافته ودر پی اثبات این هویت، بانوان شرق و غرب فارغ از بُعد مسافت،  روح واحدی را تجربه می کنند، چه آنها که زن را تنها در پستوی خانه ها می خواستند و چه آنها که زن را مترسکی برای تهییج شهوات خویش قلمداد می کردند، امروز به این حجم از باور رسیده اند که زن مسلمان ابزار دست قدرت و شهوت نخواهد بود.
وی با تاکید بر اینکه برای زن در نگاه اسلام جایگاهی عظیم تعریف شده است که با هیچ قدرت و زوری قابل معاوضه نیست تصریح کرد: سالهاست که تبلیغات فرهنگ غرب با نفوذ در جوامع اسلامی قصد دارد از زن تنها موجودی مادی بسازد و شانیت او را از طریق ظاهری فریبنده درحد یک کالا تنزل دهد، اما زن مسلمان با تثبیت گام‌های خویش در مسیر انقلاب جهانی خود را به دنیا معرفی می کند.

مدیر گروه نویسندگی صریر اظهار داشت: یکی از اموری که در این بیداری موثر بوده و هست تزریق خون شهدا به کالبد جامعه است و گویا جسم جامعه همواره در معرض آسیب ها و خطرات است و این خون شهید است که جامعه را به خود می آورد و ازخواب غفلت بیدار می کند.
این پژوهشگر حوزوی ابراز داشتخون شهید سردار قاسم سلیمانی و سایر شهدای مقاومت نیز چنین تاثیری شگرف در جهان اسلام دارد و آنچه را که امروز درجهان اسلام، مقاومت می نامیم مدیون خون هایی است که در این مسیر به ناحق بر زمین ریخته می شود.
وی با بیان اینکه خون شهید در بیداری زنان و بیداری زنان در بیداری جهان اسلام اثرگذار است خاطر نشان کرد: آزادی طلبی، دموکراسی، برابری زن و مرد و حقوق بشر تنها عناوینی است که غرب به عنوان پوششی برای اهداف باطل خویش به یدک می کشد این در حالیست که شهدای مقاومت با خون خویش فریاد دموکراسی را سر دادند و زیر بار ظلم نرفتند.
این کارشناس مذهبی یادآور شد: آنها به بیداری زن مسلمان نیز کمک کردند و جایگاه او را در عرصه ی مقاومت تثبیت نمودند، گویا شهدای مقاومت با شهادت خویش، خط بطلانی بر نگاه اهانت آمیز غرب به زن مسلمان می کشند و اینگونه با خون خویش دفاع از ناموس را به تصویر می کشند.
وی متذکر شد: نقش زنان در حرکت های اجتماعی و انقلابها همواره پررنگ بوده است و خون شهدا از پتناسیل بالایی برای تاثیرگذاری این نقش برخوردار است، درواقع خون شهید روح حیات به زندگی می بخشد و زنان با کسب روح حیات از جانب شهدا، به تربیت نسلی مقاوم مبادرت می ورزند و بدین ترتیب راه مقاومت ادامه می یابد.
ابراهیمی با اشاره به اینکه بیداری اسلامی همان اتفاق عظیمی است که می تواند مسیر دنیا را عوض کند و این اتفاق به برکت خون سردار سلیمانی ها و شهدای راه مقاومت هر روز پررنگ تر از روز قبل مشهود خواهد بود افزود: شرط پیروزی در هر امری تداوم است و آنچه به تداوم قوت می بخشد حرکت است وتشجییع زنان مسلمان در حرکت مردان، اثری مستقیم دارد.
وی گفت: از دیگر اموری که می تواند موتور محرک انسان باشد نیروی انگیزه است، انگیزه ها انسان را دغدغه مند می کند و خون شهدای مقاومت در ایجاد این انگیزه نقش بسزایی دارد.
مدیر گروه نویسندگی صریر اظهار داشت:  دراندیشه ی دینی زنان دوشادوش مردان در تعیین سرنوشت خویش دخیل هستند و اینگونه اندیشه‌ ی عمیق دینی جایگاه واقعی زنان را به آنان باز می گرداند، زن مسلمان در تمام جهان با قلم و قدم خویش معرف هویت انسانی خویش خواهد بود، گاهی درجایگاه مادر به تربیت نسلی انقلابی می پردازد و دیگر بار با تقدیم فرزندانش به انقلاب اینگونه دِین خود را ادا می کند، گاه نیز در کِسوت همسری به انجام وظیفه می پردازد و گاهی نیز با حضورش در میادین علمی و اجتماعی و سیاسی از حیثیت دینی اش دفاع می نماید،  بی‏ آنکه کوچک‌ترین گردی از آلودگی بر دامن سپید عفت و تقوای او بنشیند.

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری شبستان

 

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ا

 

وقتی احساس می میرد

خداوند خانواده را مایه آرامش وکانون مهر قرارداده، تا شکوفه های مهربانی درآن شکفته شود و عطش روح انسان ازمحبت سیراب گردد.

اما بعضا بادهای سردی شروع به وزیدن می کند و سرزمین سرسبز زندگی را به ویرانه ای تبدیل می نماید.

طوفان هایی که نشأت گرفته از بدخلقی، تکبر، بی مسئولیتی، مقایسه، مشکلات اقتصادی، تجمل گرایی و ... است. سیلی باد خشن شکوفه های محبت را پرپر می کند و روابط اعضای خانواده از سرما یخ می زند.

یکی از نتایج پرپر شدن شکوفه های محبت میان همسران، ایجاداختلافات عمیق و دور شدن آنها از یکدیگر، سردی روابط و در نهایت جدایی و طلاق است.

طلاق اگرچه ظاهرا رها شدن از مشکلات است؛ اما در واقع مشکلات زیادی مخصوصا برای زنان و فرزندان در پی دارد.

اگرچه شنیدن واژه طلاق مفهوم جدایی فیزیکی و تشکیل زندگی مستقل بدون همسر را در ذهن تداعی می‌کند؛ اما طلاق تنها به معنای جدایی نیست، بلکه امروزه متأسفانه خانواده ها با نوع دیگری ازطلاق به نام طلاق عاطفی روبرو هستند.

 این طلاق موقعی نمود پیدا می کند که برخی از خانواده ها برای در امان ماندن از مشکلات ناشی از طلاق رسمی، ترجیح می‌دهند در کنار یکدیگر به سردی زندگی کنند؛ در حالیکه نه تنها هیچ احساس محبتی  نسبت به هم ندارند بلکه وجودشان از احساس تنفر مملو است.

اینجاست که انسان تشنه در جست و جوی محبت حیران و سرگردان می شود. یا نیاز به محبت و دوست داشتن و دوست داشته شدن را در وجودش سرکوب می‌کند که در نهایت منجر به افسردگی، خشونت، پرخاشگری و ... می‌شود و یا آن را در جای دیگری جست و جو می‌کند.

 طلاق عاطفی  باعث می شود هریک از زوجین فشار روحی زیادی را متحمل شوند و گاها منجر به خیانت و رواج روابط نامشروع و عشق های ممنوعه می گردد.

برای پیشگیری و یا رهایی از این مشکل لازم است هریک از زوجین به اصلاح روابط خود بپردازند و برای ایجاد روابط عاطفی با همسرانشان  تلاش کنند. همانگونه که خداوند حفظ استحکام خانواده را برپایه مودت و رحمت قرار داده است.

به گفته مفسران، مودت عشقی دوطرفه است که هر دوطرف رابطه باید برای تحقق آن تلاش کنند و رحمت عشقی یک طرفه و مکمل مودت است که باید طرف مقابل را از محرومیت نجات دهد و سعی بر رفع نواقص او کند.

ابراز علاقه مهارتی است که لازم است هریک از زوجین برای یادگیری آن سعی وافری داشته باشند.

متأسفانه بیشتر زنان و مردان روش بروز محبت را یاد نگرفته اند؛ از این رو یکی از مشکلات زوج های جوان عدم توانایی آنها برای ابراز محبت و مودت است.

اگر زوج های جوان روش‌های مختلف ابراز علاقه را یاد بگیرند بسیاری از مشکلات آنها حل خواهد شد و قادر خواهند بود زندگی را به بهشتی بی نظیر تبدیل کنند.

محبت و رحمت دارای مصادیق متعددی است. گاهی نگاه محبت آمیز به همسر و یا با تمام وجود به صحبت‌های او گوش دادن، گاهی گفتن یک جمله عاشقانه و یا هدیه ای به او دادن و حتی گاهی هم محبت به خانواده همسر می‌تواند نمونه هایی از مصادیق رحمت باشد.

امید است که زوجین با مداومت برابر از علاقه و رحمت و محبت نسبت به همسران خویش قلوب یکدیگر را مملو از عشق نمایند تا غنچه های دوستی و محبت دوباره جوانه زند.

  

خدیجه رهنما

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ن

 

نوشداروی پس از مرگ سهراب

سال‌هاست که مسئله‌ی فرهنگ، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم از جمله مسائل روز کشور و مورد تأکید و توجه مسئولان بوده است.

به خاطر دارم رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی سال ۹۳، آن سال را به‌ عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری کردند.

ایشان همچنین در روزهای پایانی همان سال در جمع رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری فرمودند: «بنده نگران مسئله‌ی فرهنگ هستم، اساس، باید تقویت جناح فرهنگی مؤمن باشد. امیدوارم مسئولان فرهنگی توجه داشته باشند که چه می‌کنند، با مسائل فرهنگی نمی‌شود شوخی و بی‌ملاحظگی کرد.»

همه‌ی نهادها و مؤسسات متصدی مسئله‌ی فرهنگ، بر ضرورت ایستادگی در مقابل رخنه‌ی فرهنگی دشمنان و جنگ نرم واقف بوده و هستند. بر اساس نظر کارشناسان، تهاجم فرهنگی به شیوه و شدت فعلی آن، پس از جنگ تحمیلی در ایران آغازشده و باقوت تمام و در همه‌ی ابعاد خود همچنان ادامه دارد.

از آنجا که پس از جنگ تحمیلی،   دشمنان به این نتیجه رسیدند که توانایی حمله‌ی نظامی را ندارند، شیوه‌ی تهاجم و استحاله‌ی فرهنگی جامعه را برگزیدند. روشی که برای دشمن کم‌هزینه‌تر و اثرگذارتر از راهکارهای نظامی بود.

 پیامدهای این تهاجم فرهنگی چیزی جز گسترش فساد، اعتیاد، رشد طلاق، بالا رفتن سن ازدواج و ... نبود.

 دشمن با تکیه بر ابزارهای تکنولوژی همچون سایت‌ها، اینترنت، ماهواره‌ها و همچنین استفاده از جریان‌های داخلی مثل بهائیت و وهابیت به هدف خود جامه ی عمل پوشاند.

با در نظر گرفتن چرخه‌ی عمر تهاجم فرهنگی در ایران درمی‌یابیم که اولین مرحله‌ی این مسئله به سال‌های ابتدایی پس از جنگ بازمی‌گردد. در آن زمان مسائلی همچون، سکولاریسم، نابرابری اجتماعی، مشکلات اقتصادی، مسئله‌ی هسته‌ای، تحریم‌ها و ... تا حدودی مطرح بود، اما عوارض آن هنوز به ‌صورت آشکار در جامعه بروز و ظهور نکرده بود.

در سال‌های بعد به‌ تدریج علائم و نشانه‌های ناشی از تهاجم فرهنگی تا حدودی خود را در مسائلی همچون نحوه‌ی پوشش و عادی‌سازی روابط بین زن و مرد با ادعای روشنفکری و تفکرات فمینیستی و پیشرفت در میان اقشار مرفه نشان داد و جامعه‌ی هدف تا حد زیادی محدود بود؛ اما به دلیل اینکه نشانه‌های آن هنوز در سطح جامعه نمایان نشده و به وضعیت جاری تبدیل نشده بود، در اولویت برای اقدام لازم قرار نگرفت.

در سال‌های بعد مسئله‌ی تهاجم فرهنگی از طریق جنگ نرم وضعیت جاری را پیدا نمود و بخش عمده‌ای از جامعه را دربر گرفت. بسیاری از خانواده‌ها با مسائل و مشکلات اعتقادی ازجمله ارتباطات نامناسب، انواع اعتیاد، طلاق و... درگیر شدند.

اما متأسفانه امروزه شاهد فراگیری فوق‌العاده مسائل فرهنگی مربوط به جنگ نرم هستیم که تقریباً شعاع تأثیر آن، همه‌ی جامعه را در برگرفته تا آنجا که تأثیر آن تنها بر نهاد فرهنگ نیست و سایر نهادهای جامعه ازجمله خانواده، آموزش ‌و پرورش و ... را درگیر نموده و بدتر از آن اینکه گستره ی تأثیر تهاجم فرهنگی بر ایدئولوژی و مکتب فکری افراد هم مشهود است.

مسائلی همچون نحوه‌ی پوشش و مد و لباس، گسترش فرهنگ مصرفی و غرب‌گرایی، فراگیری اعتیاد جوانان و نوجوانان و حتی دختران به انواع مواد مخدر سنتی و صنعتی، فروپاشی نظام خانواده و افزایش آمار خیانت و فساد و طلاق و ... شاهدانی هستند بر این ماجرا!

هر چند در این مرحله از چرخه‌ی عمر مسئله، علاج آن دشوار و مستلزم صرف وقت و هزینه‌ی بسیار است اما در عین ‌حال غیرممکن نیست. همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «با عزم ملی و تلاش همه‌جانبه ی همه دستگاه‌ها و نهادها و مردم امکان‌پذیر است.»

این عزم عمومی باید از سطح جامعه، خانواده و افراد آغاز گردد. اگر هر کس از خود و خانواده ی خود شروع کند، ضرورت و اهمیت مسئله‌ی فرهنگ را درک نماید و شروع به اصلاح امور فرهنگی و دینی خود کند، بخش عمده‌ای از این درمان و علاج انجام خواهد شد. درعین‌حال مسئولان و آن‌هایی که در رأس امور هستند نیز باید دلسوزانه و متعهدانه به دنبال چاره‌ای برای اصلاح فرهنگ و مقابله با تهاجم فرهنگی باشند.

اگر شروع این عزم عمومی و تلاش همه‌جانبه بازهم به تأخیر بیافتد و جامعه از مرحله ی بحران در مسائل فرهنگی وارد مرحله ی فاجعه شود، پیامدهای به وجود آمده آن‌چنان شدید و پرقدرت خواهد بود که عملاً علاجی وجود نخواهد داشت. آنجاست که اگر تلاش و همتی هم برای اصلاح نظام فرهنگی صورت پذیرد، نوشداروی پس از مرگ سهراب خواهد بود.

 مریم غازی اصفهانی

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

م

 

صفحه های ساده را مَسطر بود نقش مُراد

وجود هدف و انگیزه در هر کاری لازمه ی پیشرفت و موفقیت در آن کار است.

در واقع اگرانسان بخواهد زودتر و راحت ‌تر به موفقیت دست یابد، باید برای خود هدف و انگیزه ای مشخص داشته باشد.

انسان برای کسب سعادت مجبور است نقاط متعددی را تا رسیدن به اهداف خود نشانه گذاری کند و نقطه به نقطه پیش رود. هدف‌ها گاه کوتاه مدت و گاهی میان مدت هستند،   برخی از هدف ها نیز جزء اهداف بلند مدت به شمار می‌روند.

در سبک زندگی اسلامی نیز کار عبث و بیهوده جایگاهی ندارد و فعل ارزشی فعلی است که دارای هدفی ارزشمند باشد؛ به همین دلیل تمام رفتارها و عملکردهای انسان در سبک و منش اسلامی برای رسیدن به اهداف ارزشمند تنظیم می گردند.

کاغذهای قدیمی خط نداشتند و میرزا بنویس های قدیم، مجبور بودند خودشان کاغذها را خط ‌کشی کنند؛ چراکه اگر خطی روی کاغذ نمی بود،   نوشتن به راحتی انجام نمی گرفت،   نظم در چینش کلمات اتفاق نمی‌افتاد،   کلمات در یک رج کنار هم نمی‌نشستند و ممکن بود کلمات در کاغذ بدون خط،   بالاتر و پایین‌ تر درج شوند.

به همین دلیل میرزا بنویس های قدیم یک وسیله ای  به نام انگ فولادی یا برنجی را بر روی صفحات بدون خط می کوبیدند و با این وسیله جای خط ها روی کاغذ ها فرو می نشست و ردّ خط روی کاغذ باقی می‌ماند و بعد شروع به نوشتن می کردند به این ابزار مَسطر می ‌گفتند یعنی چیزی که سطرها را برایشان تنظیم و معین می نمود.

هدف در زندگی همینگونه است، نقش همان مسطر را دارد. یعنی کارها متناسب با آن تنظیم می شوند.

 خنده ها، گریه ها،   دیدنیها،   شنیدنی ها و حتی ندیدنی ها و نشنیدنی ها همه و همه متناسب با همان خط هایی که هدف زندگی دینی در اختیارمان قرار داده است جهت دهی می شوند.

 زندگی بدون هدف یک تکرار ابدی و از لیست. یک تکرار تلخ و یکنواخت.

 دنیا فی نفسه نه مطلوب است و نه از مذموم؛ بلکه مثل یک کاغذ سفید می ماند و این انسان ها هستند که به آن ارزش اضافه کرده و برای آن هدف خلق می‌کنند. با هدف، ردّ خط های باید و نبایدها روی صفحه زندگی می‌افتد و انسان تکلیفش با خودش مشخص می ‌شود.

 همان گونه که مسطر باعث پاکیزگی کار کتابت می شود هدفمند بودن در زندگی نیز فتح بابیست برای موفقیت.

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر