گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلم» ثبت شده است

مدرسه


مسئله ای قابل تأمل و غیرقابل تحمل در یکی از مدارس آموزش و پروش

چندی پیش در مدرسه صاحب نام و معتبری مشغول تدریس بودم و بنا به وظیفه، برخود لازم می دیدم در فرصت هایی که پیش می آمد به مقدار توان علمی خویش، در رابطه با مسائل تربیتی و اخلاقی و بعضاً سیاسی با دانش آموزان گفتگو کنم.

بچه های کلاس هم با ذوق تمام، گوش می سپردند و من نیز اشتیاقشان را از لابلای سؤالات و شبهاتی که مطرح می کردند به خوبی حس می کردم.

بعد از مدتی از سوی مدیر مدرسه فراخوانده شدم و تذکر ایشان را مبنی بر اینکه شما می بایست فقط به درس دادن و بیان نکات تستی و مسائل علمی اکتفا و از وارد شدن به مسائل حاشیه ای حذر کنید، دریافت کردم.

این مسئله برای من قابل تأمل و غیرقابل تحمل بود؛ چراکه از یک سو تشنگی بچه ها را در نیاز به دانستن حس می کردم و از سوی دیگر نبود مرجع آگاهی بخش در جامعه موجبات فهم نادرست از دین را برای برخی از بچه ها فراهم آورده بود؛ البته موضوع فقط به این مدرسه ختم نمی شد.

آنچه امروزه کم و بیش در دیگر مدارس نیز شاهد هستیم این است که امور پرورشی و تربیتی در برخی از مدارس خلاصه می شود در چند جشن بی کیفیت و ارائه دادن گزارش عکس و پوستر و ... و متاسفانه از بیان مسائل تربیتی و پیگیری مسائل دینی و پاسخ به شبهات چیزی به چشم نمی خورد.

نکته دردآور دیگر اینجاست که برخی از معلمان دینی و مربیان پرورشی در مقابل سؤالات بیان شده توسط دانش آموزان یا عاجزند و یا با پاسخ های نادرست، دانش آموزان را دچار تردید بیشتر می کنند و همواره پیشنهاد دعوت از کارشناسان متخصص و مبلغین متبحر برای این امر، به بهانه حجم زیاد دروس و نبود وقت کافی به بن بست ختم می شود.

گاهی شنیده می شود برخی از معلمان بدون دانش لازم، به اظهارنظرهای فقهی و دینی پرداخته اند که نتیجه آن چیزی جز چرخش 180 درجه ای حکم فقهی و اخلاقی نبوده است.

 

اگرچه برخی مربیان تربیتی با تخصص لازم در تثبیت عقاید دینی دانش آموزان مؤثر بوده اند؛ اما حقیقتا همچنان نیاز به متخصص امر تربیت در آموزش و پرورش، به چشم می خورد و خلأ این امر، هر ساله بیش از پیش احساس می شود.

آنچه امروزه از بی کفایتی مسئولین، کشته شدن یا ناقص شدن افراد در اثر بی سوادی پزشکان، بی تعهدی مهندسان در ساخت و ساز و حتی بی اخلاقی برخی معلمان در سطح آموزش و پرورش، شاهد هستیم از طریق سختگیری های شدید و فیلترینگ اخلاقی معلمان، می تواند قابل کنترل باشد.

سالروز شهادت استوانه دین و دانش، استاد مطهری، روز معلم نام گرفته است. معلم میراث دار گنجینه حکمت ها و طنین انداز رسالت انبیاست. معلمی که توقع نان و نام نداشته باشد، می تواند در قلب انسان ها اثرگذار بوده و کشف هدف و غایت را به منصه ظهور برساند.

تأثیر معلم تا جایی است که مقام معظم رهبری می فرمایند: اگر معلم خوب عمل کند؛ صحیح عمل کند؛ با تدبیر عمل کند؛ با دلسوزی عمل کند، به نظر ما همه مشکلات حل خواهد شد.


فاطمه فرهادیان


 لینک مطلب در خبرگزاری حوزه


زهرا ابراهیمی
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


م


معلم دوست داشتنی


وقتی چهره آشنا را در میان مسافران اتوبوس دیدم؛ با شک و شادی دوباره نگاه کردم.
برای اطمینان از مرد مسنی که همراه او بود، آهسته و آرام پرسیدم که آقایی که همراهتان هستند فلانی اند؟
جواب شنیدم بله.
بعد از شنیدن جواب مثبت به سرعت از جا بلند شدم و به طرف آشنای قدیمی رفتم.
با صدایی آرام سلام کردم و وقتی با جواب سلام و تعجبش مواجه شدم شروع به احوال پرسی کردم و متعجب از شناخته شدنم و ریز احوالات و سراغ گرفتن هایش از برادرانم و دیگر دوستان، جواب سوال های ایشان را تک به تک می دادم .
معلم کلاس اول دبستانم را بعد از سی سال گذران از کلاس اول، دیده بودم.
با همان قیافه و همان صدای همیشگی.
راه بیست دقیقه ای را صحبت می کردیم به صورتی که در نظرم سه دقیقه گذشت.
به ایستگاه آخر رسیده بودیم و خواستیم پیاده شویم که راننده اتوبوس به یکی از مسافران گوشزد کرد که کارت نزده و او وقتی که شرمنده گفت شارژ ندارم، معلم قدیمی من سریع کارتش را بیرون آورد وبرایش زد و گفت: برو به سلامت.
بله معلم اول دبستان، به من دوباره آموخت که با یک گذشت کوچک چه لبخندهای بزرگی می توان آفرید.
همان معلمی که در اوج بمباران های جنگ، وقتی بچه ها از آژیر قرمز می ترسیدند و گریه سر می دادند؛ کاری بزرگ می کرد وپناه گرفتن را به بازی برای بچه ها تبدیل کرده بود.
یادم مانده وقتی بعد از آژیر سفید بچه ها از جان پناه بیرون می آمدند به آن ها شکلات و آدامس می داد و شروع به بازی می کرد.
هنوز برق و سفیدی دفترهایی که به عنوان جایزه به بچه هامی داد، در ذهنم ماندگار و دلچسب مانده.
پاک کن های دو رنگ که به قول بچه ها یک طرف خودکار پاک می کرد و یک طرف مداد، اما نمی دانم چرا همیشه دفترمان پاره از طرف پاک کن خودکاریش بود؟
معلمی شغل انبیاست را اولین بار در کلاسش خواندم و نوشتم و امروز بعد از سی سال دوباره در ذهن و روحم به بصیرت و روشنی این جمله رسیدم.
اقتضای سن و شور و حال باعث ماندگاری یاد و نام و چهره معلم اول دبستانم شده، اما امروز با یک اشاره اش به علم و آموزشی جدید رسیدم.
با زانوان خسته از من دورمی شد و من در فکر این که چرا بعد از این همه سال خدمت، حتی یک ماشین شخصی تهیه نکرده او را به دست خدای بزرگی سپردم که اولین بار در کلاسش بر کاغذ سپید نوشتم.


فریبا حقیقی
زهرا ابراهیمی
۲۴ آبان ۹۷ ، ۱۹:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر