دم مسیحایی
دم مسیحایی
در طول تاریخ بشر همیشه افرادی بودهاند که ذهنی خلاق و شخصیتی تأثیرگذار داشتهاند. این افراد هنر دیدن نادیدنیها را داشته و چیزهایی را میدیدند و درک میکردند که افراد عادی توانایی فهم آنها را نداشتند.
توانایی این افراد در فهم مسائل خلاصه نمیشود؛ بلکه آنها قادرند افقی تازه برای نمایاندن شیوه ی عمل در مقام تصمیمگیری نیز ارائه نمایند.
این افراد به دلیل ویژگیهای شخصیتی منحصربهفردی که دارند و عنایت ویژهای که به آنها شده، بهخوبی میتوانند مردم را هدایت و رهبری کنند. شیوهی مدیریت آنها بهگونهای است که قادرند در قلوب مردم نفوذ کرده، در مواقع لزوم، افراد را بسیج نمایند و در وجود آنها در راستای نیل به هدف، ایجاد انگیزه کنند.
نمونهی بارز چنین شخصیتی در عصر ما شهید قاسم سلیمانی است. او شخصیتی وارسته، افق گشا و بهتماممعنا کاریزماتیک بود. مدیریت و رهبری او در حفظ امنیت، مقابله با تروریسم و دفع تهدیدات خارجی دشمنان خارقالعاده بود. شهید سلیمانی در حقیقت دو ویژگی منحصربهفرد و برجسته داشت: اول اینکه او بهخوبی قدرت درک و فهم مسائل را داشت و در ثانی از توانایی نفوذ و تأثیرگذاری بسیار زیادی برخوردار بود، لقب «سردار دلها» نیز شاهدی بر این مدعاست.
ناگفته نماند که شهید سلیمانی با چنین ویژگیهای اخلاقی، رفتاری و مدیریتی در سطح یک فرد باقی نماند. بلکه تبدیل به مکتبی شد که میتواند افرادی چون خود را پرورش دهد و انسانساز باشد. انسانسازی مکتب سلیمانی نهفقط در ابعاد ملی و منطقهای، بلکه سرمشق و الگوی آزادگان عالم در سراسر جهان است.
و اما در شرایط فعلی که به دلیل تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، کشور ما با مسائل فرهنگی بسیاری روبرو شده، لازم است افرادی مانند سردار سلیمانی در بخش مدیریت فرهنگی ما ظهور کنند، ریشهی مشکلات را بیابند، در قلوب مردم نفوذ کرده و از این طریق نظام فرهنگی را تکانی داده و به سمت بهبود و اصلاح رهنمون سازند.
چارهی مشکلات جامعهی ما در عرصهی فرهنگ درگرو ظهور افرادی همچو اوست. کسی که از جبر ساختارهای فرهنگی موجود بگذرد، ساختار فرهنگ را زیرورو نماید و با دم مسیحایی خود آن را حیاتی دوباره بخشد.