چگونه خودمحوری مانع فرزندآوری در جامعه می شود؟
چگونه خودمحوری مانع فرزندآوری در جامعه می شود؟
به گزارش صاحب نیوز؛ اومانیسم، شالودهی فرهنگ و فلسفه بعد از دوران رنسانس در غرب است که بر اساس آن، خود انسان میزان و معیار کلیهی ارزشها و فضایل است. این جنبش، سرشت انسانی و علایق طبیعی او را معیار همهچیز قرار داده است. یعنی اصل، اراده و خواست انسان است (خودمحوری، انسان مرکزی). در این تفکر، گاهی انسان در برابر خدا قرار میگیرد، یعنی خواسته و میل انسان، برتر از خواستهی خداوند است.
متأسفانه با نفوذ فرهنگ غرب در سبک زندگی جامعهی ما، در سالهای اخیر مشاهده میشود که زوجهای جوان تمایلی به فرزندآوری ندارند. البته دلیل این موضوع در افراد مختلف، متفاوت است. برخی از آنان مشکلات اقتصادی و فقر و نداری خود را دلیل این مسئله ذکر میکنند. درحالیکه اگر بخواهیم با نگاه دین به این موضوع بنگریم، خداوند خود ضامن روزی همهی موجودات است، انسان که دیگر جای خود دارد. همانگونه که خداوند میفرماید:«نَحنُ نَرزُقُکُم وَ اِیّاهُم. ما شما و آنان را روزی میدهیم»(انعام، 151).
برخی دیگر نیز ممکن است نسبت به مسائل اقتصادی نگرانی کمتری داشته باشند، اما عدمآمادگی خود، ترس از تربیت و عدم اعتمادبهنفس و توانمندی در تربیت فرزند را بهعنوان دلایل عدم فرزندآوری خود مطرح میکنند.
عدهای نیز ممکن است به دلیل مشکلات جسمی و روحی، بر این باور باشند که آمادگی فرزندآوری را ندارند، درحالیکه چه بسا وجود فرزند سبب برطرف شدن این مشکلات و باعث نشاط در خانواده شود.
اما روی سخن با کسانی است که نه با دلایل واقعی بلکه به بهانههای واهی از پذیرش این مسئولیت سرباز میزنند. با دقت در این مسئله متوجه خواهیم شد که دلیل اصلی این موضوع، راحتطلبی این زوجها است؛ زیرا آنان، فرزند را مخل آسایش و راحتی خود دانسته و خود را آمادهی پذیرش این مسئولیت نمیدانند. متأسفانه برخی از این افراد، نیاز خود به فرزند را با رو آوردن به سرگرمیهای کاذب تأمین میکنند. بهعنوان مثال، عدهای، برای سرگرم کردن خود، به پرسهزنی در فضای مجازی و وبگردی میپردازند و به دنبال فالوو کردن و لایک کردن سلبریتیها و یا شاخهای مجازی هستند، درحالیکه این کار هیچ سودی برای آنان ندارد. آنها تنها، گوهر ارزشمند عمر خود را بیهوده صرف میکنند.
انسان بعد از ازدواج از منیّت خود جدا میشود و به ما بودن میرسد. اگر تا به حال تنها به خودش میاندیشیده است، از آن به بعد به همسرش و نیازهای او نیز فکر میکند. به همین ترتیب با تولد فرزند، پدر و مادر باز هم فاصلهی بیشتری از منیّت خود گرفته و به تربیت و پروش فرزند خود و رفع نیازهای او فکر میکنند. بنابراین زندگی آنان نظم میگیرد و هدفمند میشود. آنان دیگر نیازی به پرداختن به امور بیهوده ندارند.
آفت دیگر عدم فرزندآوری که ریشهی آن همان اومانیسم (خودمحوری) است، پرداختن به خود و توجه بیشازحد به ظاهر است. امروزه همانطور که ملاحظه میشود، جوانان بهویژه بانوان جوان به عملهای زیبایی رو آوردهاند. هرروز عملها و شیوههای جدید زیبایی به بازار عرضه میشود و جوانانی که موضوع دیگری (فرزندی) برای اندیشیدن به آن ندارند، خود را گرفتار آن میکنند. صرفنظر از آسیبهای اجتماعی این عملها، عوارض آن ممکن است تا سالها گریبانگیر فرد شود.
نکتهی قابلتأمل دیگر، این است که عدم وجود فرزند، ممکن است باعث سردی و یکنواختی زندگی و بروز اختلافاتی شود که سرانجام بنیان خانواده را سست کرده و منجر به طلاق گردد. درحالیکه وجود فرزندان در خانواده باعث نشاط و گرمی کانون خانواده میگردد.
برخی از زوجها نیز، با فرزندآوری موافق هستند ولی آن را به یک فرزند محدود میکنند. میتوان گفت که حتی تکفرزندی نیز خود، منجر به تربیت انسان خودمحور دیگری خواهد شد، زیرا شخصی که سالها، محور توجهات خانواده بوده است، چگونه میتواند در آینده از راحتی و رفاه خود چشمپوشی کند و مسئولیت تربیت فرزند را بپذیرد.
اضافه شدن فرزند به جمع خانواده، سبب میشود، والدین وقت خود را صرف تربیت فرزندان نموده و برای پر کردن اوقات خود به کارهای بیهوده نپردازند. همچنین باعث میگردد زندگی والدین، هدفمند باشد، زیرا آنان برای تربیت انسانی سالم و صالح که میتواند در آینده برای جامعه مفید باشد، تلاش خواهند کرد. آنان همچنین با تربیت فرزند، سرمایهای معنوی برای آخرت خود فراهم میکنند، زیرا پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: فرزند صالح دستهگلی ازگلهای بهشت است.
الهه دهقانی