گرانترین کالای دنیا چیست؟
گرانترین کالای دنیا چیست؟
صاحب نیوز-سلیمه براتی/ عدهای طلا را با ارزشترین کالا میدانند؛ بعضی معتقدند نفت گرانترین محصول دنیاست؛ عدهای نیز بر این باورند که وقت بهای بیشتری دارد؛ اما امروزه اقتصاددانها به نتیجهی متفاوتی رسیدهاند. آنها معتقدند گرانترین کالا چیزی است به نام «توجّه».
ما در طول شبانهروز به محیط پیرامون خود توجه میکنیم. اگر بخواهیم معنا و مفهوم یا پیامی را دریافت کنیم، ابتدا باید به آن توجه کنیم؛ نگاهمان را به سمتش برگردانیم و حواسمان را به آن بدهیم تا بتوانیم معنای آن را دریافت کنیم.
امروزه گروههای اقتصادی زیادی هستند که بتوانند توجّه ما را به خودشان جلب کنند. اما در دنیا نهضتهای زیادی علیه همین ماجرا شکل گرفته است؛ تا جایی که حتی برخی از افراد به بیلبوردهای تجاری نصب شده در خیابانها اعتراض میکنند؛ چرا که خواه ناخواه این بیلبوردها توجه ما را به سمت خودشان جلب میکنند. به تعبیر دیگر از این نوع تبلیغات میتوان با عنوان دزدان توجه نام برد. اما مشکل اصلی آنجاست که این تبلیغات در برابر جلب توجه ارزشمند ما نه تنها هزینهای نمیپردازند بلکه بعضاً خدمات مفید وسازندهای هم ارائه نمیدهند.
متاسفانه امروزه توجه انسان به عنوان ابزاری در دست موسسات، شبکههای اجتماعی، تلویزیون، رادیو، روزنامهها و حتی خطابههای سیاستمردان قرار گرفته است؛ تا جایی که آنها میتوانند برای پیشبرد اهداف خویش توجه انسان را به هر جهتی که صلاح میدانند معطوف نمایند.
به راستی سرمایهی توجه انسان به چه میزان است؟ انسان تا چه اندازه میتواند سرمایهی خود را خرج کند؟
فنآوریها تعهد داده بودند که مشکلات زندگی ما را حل کنند. آنها تلاش میکنند، نقش خودشان را در زندگی ما گسترش دهند؛ اما متاسفانه برخلاف نامشان که رسانههای اجتماعی است، در برخی مواقع ما را منزوی و از ارتباطات واقعی محروم نمودهاند.
ما در این نوشتار قصد نداریم رسانههای اجتماعی را تخریب کنیم؛ قطعا رسانهها میتوانند در بهبود ارتباط اجتماعی ما مفید باشند؛ چنانچه در زندگی کرونایی، همه ما این تجربه را داریم که ارتباطات و خدمات مجازی چقدر در رفع مشکلات ما موثر بودهاست.
اما باید بپذیریم که فضای مجازی در کنار منافعاش برای ما دردسرهایی نیز ایجاد کرده است؛ چرا که این فضا هم، از ابزار توجه انسان به نفع خود استفاده میکند. درفضای مجازی جذابیتهایی همچون کلیپ، فیلم، عکسنوشت، متن نوشت، خبرهای متنوع، رنگبندیهای چشمگیر و… همه و همه باعث میشود انسان به این فضا انس بگیرد و آنقدر توجه او جلب این فضا شده که دیگر متوجه گذر زمان و اتلاف وقت نشود. با استمرار این امر شاهد این معضل خواهیم بود که این فضا بواسطهی جذابیتهای بصری و استفاده ابزاری از انسان از او یک موجود تنوعطلب میسازد.
حال با این اوصاف حقیقتا تکلیف چیست؟ آیا باید همهی شبکههای اجتماعی را کنار بگذاریم؟
طبیعتاً چنین راهکاری نمیتواند راه حل مناسب برای این مشکل باشد.
به نظر میرسد راه برونرفت از این مشکل این است که ما باید فیلترهایی برای حواس و توجهمان نصب کنیم تا هر فضایی و هر پیامی نتواند آن را جلب خود نماید و سرمایهی ارزشمند تمرکز حواس ما را به تاراج برد.
یکی از راهکارهایی که میتواند به عنوان فیلتری برای حواس و تمرکز ما در فضای مجازی مورد استفاده قرار گیرد؛ فیلتر زمان و برنامهریزی است. طبیعتاً جذابیتهای فضای مجازی ما را به سمت خود میکشاند و منجر به اتلاف وقت میشود؛ بنابراین ما برای حضور در فضای مجازی محتاج یک برنامهریزی منضبط دقیق هستیم. تعهد و پایبندی ما به آن برنامه منجر میشود تا ما ورود و خروج خود را دراین فضا بر اساس هدف و زمان مشخص تنظیم نماییم. بدین وسیله بعد از گذشت یک مدت زمان و در دراز مدت سیستم زندگی ما نیز منضبط خواهد شد و عادت میکنیم که همواره در ساعتهای مشخص و منطبق با برنامه هدفمند در فضای مجازی حاضر شویم.
نکتهای که میتوان برای حل این معضل بهره برد؛ استفاده از اصل مهارتآموزی است. به این معنا که فضای مجازی را تبدیل به فضای آموزشی کنیم و توجه خود را متمرکز مهارتها نموده و از آموزشها بهره ببریم.
علاوه بر این، برنامهریزی دقیق برای سایر فعالیتهای زندگی نیز میتواند میزان حضور ما را در فضای مجازی کاهش دهد. ما میتوانیم بخشی از فعالیت خود را به ورزش و پیادهروی اختصاص دهیم و از این طریق از ساعت حضور خود در فضای مجازی بکاهیم.
و مهمتر از آنچه گفته شد، مدیریت محتوایدریافتی است. به این معنا که در گام اول عضو هر کانال و سایتی نشویم و محتوا را گزینشی و هدفمند انتخاب کنیم، ثانیا هنگام برخورد با محتوای گزینشی خود، مطلب را دقیق بخوانیم و دائما به ورق زدن مشغول نشویم، درمورد آنچه که خواندیم فکر و تامل کنیم و تا مطلب را کامل نخواندهایم صفحه جدید باز نکنیم نهایتا به مطالبی که دریافت میکنیم توجه کامل داشته باشیم. ودر پایان زیرکانه و هوشیارانه مواظب توجه ارزشمندمان باشیم که دزدان حواس همین حوالی هستند.