انتخاب اصلح و 3 دلیل برای مشارکت فعال در انتخابات 1400
انتخاب اصلح و 3 دلیل برای مشارکت فعال در انتخابات 1400
انسان موجودی انتخابگر است و انتخاب جزء لاینفک زندگی اوست؛ بنابراین همواره در زندگی با انتخابات گوناگون مواجه میشود؛ چرا که خدای سبحان او را موجودی مختار آفریده است. هر فرد، روزانه در برابر گزینههای متعدد قرار میگیرد و بالطبع انتخاب همهی گزینهها در یک زمان واحد، برای او مقدور نمیباشد؛ لذا باید با استفاده از قدرت اندیشهی خود یا دیگران گزینهی برتر را انتخاب نماید.
جلب منفعت و دفع ضرر از ویژگیهای فطری انسان است و انسان به دلیل وابستگی که به دنیا و مادیات دارد نیازمند ملاک و معیار صحیحی است تا بتواند منفعتهای عقلائی را جلب و ضرر را به شکل عقلائی از خود دفع نماید؛ اینجاست که نیاز انسان به وجود سلاحی بنام بصیرت احساس میشود. وقتی انسان خود را مجهز به سلاح بصیرت کند آن زمان خواهد توانست که بین خوب و خوبتر، خوبتر و بین بد و بدتر، بد را برگزیند.
انسان موجودی اجتماعی است و مدنیبالطبع بودن او چنین اقتضا میکند تا در شرایط مختلف علاوه بر انتخابهای فردی، همزمان برای خود و دیگران نیز حق انتخاب داشتهباشد؛ بنابراین باید نهایت تلاش خود را بکارگیرد تا بتواند بهترین گزینش را برای خود و دیگران رقم بزند.
انتخاب انسان نهتنها در بُعد فردی زندگی بلکه در بعد اجتماعی زندگی او نیز تاثیر دارد. گاهی ممکن است انسان انتخاب نادرستی در زندگی فردی داشته باشد و خساراتی را متحمل گردد، اما این آسیب در مقایسه با ضررهای انتخابات اجتماعی ناچیز است؛ انتخابات اجتماعی میتواند تاثیرات فراوان بر زندگی فرد و دیگران بگذارد. تاثیرات انتخابات اجتماعی به حدی گسترده است که حتی پای آن به میدان عقائد نیز کشیده میشود و گاهی به واسطهی انتخاب نادرست، ضرری متوجهی دین او نیز میگردد که ممکن است گناهی بزرگ و عذاب اُخروی به دنبال داشته باشد.
یکی از ابعاد زندگی انسان بُعد سیاسی اوست، که حتی میتواند در بُعد اجتماعی زندگی او نیز تاثیر فراوان داشته باشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، مردم توانائی آن را پیداکردند که نقش پُررنگتری در بعد سیاسی زندگی خود ایفا کنند. پیش از انقلاب، مشارکت مردمی در انتخاب حکمرانان معنا نداشت اما ثمرهی انقلاب این بود که مردم در بُعد سیاسی خود نیز اثرگذار باشند.
از جمله انتخاباتی که مردم میتوانند به واسطهی آن در سرنوشت کشور خود دخیل باشند و یکی از برجستهترین انواع انتخابات است، انتخاب ریاست جمهوری است. انتخابی که چشم دوست و دشمن را خیره به سرانگشتِ دستان ما کرده است.
کشور ما مدیون سرانگشت دستان پدرانی است که با سخاوت، راضی به شرکت ثمرهی عمرشان در جبهههای حق علیه باطل شدند. امروز وظیفهی ماست که مردانه به میدان آئیم و روبَه صفتان را از صحنه کنار زنیم.
هزاران قاسم سر و دست دادند تا ما دست روی دست نگذاریم و عملکردی هشیارانه داشته باشیم. هر یک از ما با شرکت در انتخابات خواهیم توانست انتقام ناچیزی از خون سیدالشهدای مقاومت و یارانش را بگیریم و دشمن را مأیوستر از قبل کنیم.
امروزه وظیفهی تک تک ماست تا در درجهی اول با بصیرتی فاطمی و علوی، اصلح را برگزینیم، سپس با استدلال و به دور از تعصب، تمسخر و هتاکی، راهنما و دستگیر دیگران در این امر خطیر باشیم و صبورانه با گوش جان، دلائل افرادی را که قصد ندارند در انتخابات شرکت کنند بشنویم، چرا که آنان برای شرکت نکردن در انتخابات به زعم خود دلائل به ظاهر محکمی دارند، در حالی که این دلائل بواسطهی استدلالهای منطقی و عقلی قابل رفع است.
در اینجا قصد داریم به برخی از آن دلائل اشاره کنیم:
۱) برخی معتقدند رای ما فایدهای ندارد، چرا که هر کس را بخواهند خودشان برمیگزینند، که البته با نگاهی به دورههای پیشین به سادگی خلاف برداشت و تصور آنان ثابت میگردد. چرا که گاهی اصلاحطلبان و گاهی اصولگرایان رأی اکثریت را به خود اختصاص دادهاند و همین امر گواه بر این است که آراء مردم دیده و خوانده میشود. لذا چنین اشکالی بدون پایه و اساس بوده و نشأت گرفته از تبلیغات سوء و سنگاندازیهای دشمن است تا ملت سرافراز ایران را مأیوس کنند. در حالی که واقعیت این است که هر فرد در آیندهی کشور خود سهیم است؛ بعلاوه اینکه توسط افراد ذیربط اعم از ناظرین شورای نگهبان و… تلاش فراوان در جهت صیانت آراء صورت میگیرد و اگر تاکنون آراء دچار دستبرد شده بود، دشمن دست روی دست نمیگذاشت بلکه با ادله آن را افشا میکرد.
۲)در جامعهی کنونی برخی دین را از سیاست جدا میدانند، لذا انگیزهای برای شرکت در انتخابات ندارند. غافل از اینکه جمهوری ما اسلامی و جامعِ تمام ابعاد است و ما با مستندات عقلی و شرعی به راحتی میتوانیم ثابت کنیم که سیاست بخشی از زندگی دینداران است و دین هرگز از سیاست جدا نیست. بنابراین بر ماست، به فرمودهی قرآن افرادی که قائل به جدائی دین از سیاست هستند را تواصی به حق کنیم و در مواجههی با چنین افرادی از استدلالهای عقلی و شرعی بهرهببریم.
به عنوان مثال فلسفهی شهادت معصومین -علیهمصلواتالله- بالاخص شهادت مظلومانهی حضرت صدیقهی طاهره -سلاماللهعلیها- را که به جهت کنارهگیری دینداران از صحنهی سیاست بود، برای آنان تبیین نمائیم. با نگاهی گذرا به زندگی حضرت زهرا -سلام اللهعلیها- شاهد تلاش سیاسی آن حضرت در زمان قبل و بعد از ازدواجشان هستیم. ایشان قبل از ازدواج در میدان جنگ به مداوای مجروحان میپرداختند و اینگونه به وظیفهی سیاسی خویش جامهی عمل میپوشاندند و از سوی دیگر به گواهی تاریخ بخش پررنگ وقایع و رفتارهای سیاسی حضرت پس از رحلت پیامبر قابل اثبات است؛ به عنوان مثال اشکهایی که حضرت زهرا در فراق پدر میریختند نه صرفاً اشک فراق بلکه گریهای سیاسی بود و اینگونه به مجاهدت سیاسی مشغول بودند.
ایشان در اجتماع با حضور در مسجد خطبه خواندند و همچنین با فرزندان خود، درِ خانهی تک تک صحابه را کوبیدند. در منزل نیز به روشنگری زنان عیادتکننده میپرداختند.
همین امر نشان دهندهی این است هر کجا دین از سیاست جدا انگاشته شد دچار ضربات سنگین جبرانناپذیری شدیم. جدا پنداشتن دین از سیاست، سبب به انزوا کشیدن دین خواهد شد و انسان را از مسیر سعادت اُخروی منحرف میگرداند.
۳) برخی افراد در اثر عملکرد غلط و سوء مدیریت از جنبههای مختلف خصوصا از جنبهی اقتصادی در تنگنا قرار گرفتهاند و همین امر سبب گردیده نسبت به نظام و انقلاب بدبین شوند. البته در عین اینکه عملکردهای ضعیف برخی مسئولین ناکارآمد را نمی توان انکار کرد اما در ضمن آن بر ماست تا دلسوزانه آنان را تواصی به صبر کرده و برایشان تبیین نمائیم که تفکر سوء و عملکرد نامطلوب یک شخص را بپای انقلاب ننویسند. چرا که انقلاب اسلامی آرمانهائی دارد که در مسیر تحقق آن، با موانع فراوان اعم از کارشکنیهای بیرونی و درونی مواجه شده است اما با این وجود در مجموع وضعیت کشور رو به بهبودست.
شرکت نکردن در انتخابات بسان قرارگرفتن در سپاه دشمن است. شرکت در انتخابات جهادی است که بر زن و مرد واجب است تا با گزینش اصلح از قرار گرفتن افراد فاسد در مناصب حکومتی ممانعت نمایند و شخصی بر منصب ریاست جمهوری قرار گیرد که مرضی رضای امام زمان باشد و با کارآمدی حداکثری گامی در جهت تحقق آرمانهای امامخمینی (ره) و منویات مقام معظم رهبری بردارد