گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است


م


با الهام از سوگندنامه رضی الدین آرتیمانی؛

مرا یاری جان شیرین تویی!

تمام این جمله ها را با چاشنی طعنه و طنز به استاد خیاطی گفتند و او که چهره اش تا آن موقع حالتی جز خوشرویی و اطمینان را القا نکرده بود، مثل استادِ اخلاقی که عامل به علم است، وسط کلاس خیاطی، شروع کرد به وعظ و خطابه...

متر خیاطی دور گردنش بود؛ سوراخ های قیچی توی انگشتهایش. ژورنال لباس را باز کرد. مشغول شد به ورق زدن و تند تند توضیح دادن و رسم الگوها. هنرجوها با لب و لوچه آویزان و چشمهای گرد شده، پرسیدند: «استاد، شما چطور می تونید به این راحتی الگوی یه لباسُ حدس بزنید!؟ کاش ما هم مثل شما بودیم!»

خشکیِ گلو، استادِ خیاطی را به سمت پارچِ آب کشاند. یکی-دو جرعه نوشید و با پشت دست رطوبت دور لبها را گرفت. تارهای سیاه و سفید روی پیشانی را زیر روسری برد، لبخند زد و جواب داد: «باید بعد از نمازاتون، از خدا بخواین»!!

هنرجوها، هر چه به جوابِ استاد، فکر می کردند، خنده شان می گرفت. راستش را بخواهید من هم خنده ام گرفته بود. مگر دلشان می خواست بروند مکّه؟! یا تقاضای خواستگار و شوهر خوب از خدا داشتند؟! یا قرض بالا آورده بودند و هشت شان گرویِ نُه شان شده بود؟! یا مرضی، چیزی، گریبانشان را گرفته بود که بخواهند بعد از نمازهایشان برای شفا یافتن، دعا کنند؟! فقط می خواستند مثل او، الگوی هر لباسی را که می بینند بدون خطا رسم کنند. همین.

تمام این جمله ها را با چاشنی طعنه و طنز به استاد خیاطی گفتند و او که چهره اش تا آن موقع حالتی جز خوشرویی و اطمینان را القا نکرده بود، مثل  استادِ اخلاقی که عامل به علم است، وسط کلاس خیاطی، شروع کرد به وعظ و خطابه:

«اولاً، وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى، یعنی چی؟ یعنی همون نابرده رنج گنج میسر نمی شود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کردِ خودمون. بدون تلاش هیچ  وقت هیچ نتیجه ای حاصل نمیشه. اما‌، دوم از اون، در کنار هر تلاشی، برای موفق شدن توی هر کاری، باید رفت در خونه خدا. به خدا گفت، ببین این وسیله هامه. این قیچیمه، این صابونِ خیاطیمه، این نخ و سوزنمه، این کاغذِ الگومه خودت برکت بده به ذهن و هوشم، به وسایلم. باید خدا رو توی هر کاری با خودمون همراه کنیم. باید همیشه هوای خدا رو داشته باشیم تا خدا هوامونو داشته باشه.»

تعدادی از هنرجوها با شنیدن صحبت های استاد، سرها را تکان دادند. یعنی ما حرفهایت را قبول داریم استاد! بعضی هم خرابکاری های دوخت و دوزشان را به گردن قوم شوهر و این جور چیزها انداختند. آن وقت بود که بابِ درد و دل باز شد.

صدایِ شوخی ها و خنده ها که بالا گرفت؛ یک نفر، خمیازه کشان سرش را از روی میز بُرش بلند کرد و هاج و واج گفت: «چی شده؟ کلاس تموم شده؟» چند ثانیه ای هم طول کشید تا به خودش آمد و فهمید مترِ خیاطی اش نیست. بعد با اوقات تلخی پرسید: «کسی مترِ منو ندیده؟ هر جا رو نگاه می کنم نیستش!» بغل دستی اش با پوزخند گفت: «چرا من دیدمش، بی حوصله سر خیابون ایستاده بود! می خواست تاکسی بگیره بره خونه بخوابه»!!

استاد خیاطی با لبخند ثابتِ روی لب هایش، خم شد و از زیر میزِ بُرش، متری را که روی زمین افتاده بود، برداشت و کنار کیف هنرجوی خواب آلودش گذاشت. مادرانه، دستش را انداخت دور گردن هنرجوی خواب آلود و شنیدم که زیر لب، زیر گوش او گفت: «بجنب تا دیر نشده، رشد و مهارت در انتظارته»

حرف های در گوشی اش که تمام شد، پایان کلاس را اعلام کرد و به هنرجوها رخصت رفتن داد و خودش به سمت کمد مخصوصش رفت، تا بار و بنه خیاطی را داخلش بگذارد. وقتی برای خداحافظی به استاد نزدیک شدم، هنوز درب کمدش باز و یادداشتی به خط نستعلیق با مرکبِ اناری رنگ، روی سینه گردویی کمد الصاق بود که چهارچوب زاویه دیدم را گرفت:

«وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى، وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى، ثمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى، وَ أَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى، وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى»

ترجمه: «و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست، و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد، سپس هرچه تمامتر وى را پاداش دهند، و اینکه پایان [کار] به سوى پروردگار توست، و هم اوست که مى ‏خنداند و مى‏ گریاند»، سوره نجم، آیه ۳۹۴۳

 

زهره نوروزی

   

لینک مطلب در ندای اصفهان


زهرا ابراهیمی
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

l

مظلوم نمایی به شیوه مظلوم کُشی

سال ها از ماجرای دروغینی که یهودیان برای خود ساختند و با این دروغ ها مجوز اشغال کشوری مسلمان را گرفتند، می گذرد.

جنگ جهانی و درگیری دنیا با دیکتاتورهایی که حقارت خودشان را با کشورگشایی پوشانند.

مرگ هزاران انسان در میدان های جنگ و میلیون ها انسان در خارج از میدان، بوسیله قحطی (مرگ هزاران ایرانی در همان بازه زمانی)، آزمایش های غیرانسانی (آزمایش های اتمی آمریکا)، تجاوزهای وحشیانه (ورود متفقین به پایتخت های متحدین و اعمال وقیحانه آنها) و ...

بهانه کم و کوچک بودن و در معرض خطر بودن باعث شد تا اسرائیل همان فرزند نامشروع آمریکا پا به آسیا بگذارد و با بیرون راندن مسلمانان، این ساکنان و مالکان هزار ساله فلسطین، برای خود کشوری دروغین و کاذب بسازند.

کُشتارهای مسلمانان بی دفاع و خروج اجباری آنها ازکشورشان، هیچ جای دنیا را تکان نداد؛ اما کوره های دروغین آدم سوزی و یهودی سوزی (ماجرای دروغین هولوکاست) برای دنیا شده غم و اندوهی ابدی.

کجای دنیا چنین تقاصی را می پسندند که در جایی دیگر پرونده هایی دروغین و نیمه دروغین باز شود و در جایی دیگر با استناد و دلایل کذب بسته شود.

بسته شدن این پرونده به قیمت آوارگی و خون های مسلمانانی بی یار و یاور. آلودگی دست های اسرائیل با اکاذیب چیز تازه و نویی نیست که برای ما تعجب انگیز باشد؛ اما آنجا تعجب برانگیز می شود که حقوقدان های به ظاهر بشر، خام و حقیر این اکاذیب می شوند و حقوق بشری دروغین را در بوق و کرنا می کنند که آنان به اجبار بیرون رانده شدند و به اجبار کشته.

اما چرا مسلمان نماهایی که ادعای یگانگی دارند به سکوت تن داده و چشمها را بر این همه جور و جفا و انسان کُشی بسته و سر در لاک فرو برده و خاموش مانده اند؟؟؟ (اعرابی که ادعای پدرخواندگی برکل کشورهای عربی را دارند).

ایران اسلامی در پی زیاده خواهی یا غیر طلبی نیست. ایران اسلامی فریادی است از جانب ملتی که صدایشان به اجبار خاموش شده است.

اسرائیل درصدد است تا فلسطین را با انزوایی اجباری به نابودی و محوشدن بکشاند؛ اما زهی خیال باطل ...

قال رسول ‌الله صلی الله علیه و آله: بَلِّغُوا حَاجَةَ مَن لا یَستَطِیعُ إبلاغَ حاجَتِه. فَمَن أبلَغَ سُلطاناً حاجَةَ مَن لا یَستَطِیعُ إبلاغَها ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَیهِ عَلَى الصِّراطِ یَومَ القِیامَةِ.

رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: حاجت کسى را که از ابلاغ آن ناتوانست به بزرگان برسانید زیرا هر کس حاجت درمانده‌ اى را به بزرگى برساند روز رستاخیز خداوند پاهاى وى را بر صراط استوار می سازد.

مردمانی از تبار انسانیت و آزادی همچنان به فریاد زدن ادامه می دهند تا بلکه بتوانند مظلومیت ملتی را به دنیا نشان بدهند؛ دنیایی که سر در برف استکبارپسندی فرو برده و چشم بر جنایات بشری اسرائیل بسته.

جان دادن فرزند بر دستان پدر، ویران شدن خانه بر سر اعضاء خانواده و هزاران نمونه از جنایات خرد وکلانی که از چشم راحت طلبان به دور مانده.

فریبا حقیقی، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان


لینک مطلب در خبرگزاری حوزه


زهرا ابراهیمی
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ف

«فطر» زمان شکفته شدن

بعد از یک ماه عبادت و تقرب به خدای بلند مرتبه، زمان شکفته شدن و شکوفا شدن فرامیرسد. هر کس به هر مقدار که از جام رمضان نوشیده است از برکات مادی و معنوی این عید بهره مند می گردد. اما شب و روز عید و شادی روزه داران ماه مبارک هم با عبادت و راز نیاز با محبوب عجین است.

مگر عاشق می تواند بعد از یک ماه که بیش از گذشته خود را در آغوش رحمت الهی و در معرض تشعشعات رحیمیت معشوق قرار داده است به چیزی کمتر از راز و نیاز با محبوب برای ایجاد شادی و فرح عیدانه قناعت کند. شب عید بار دیگر قرآن بر سر گرفته و خدا را به دردانه های خلقتش قسم می­دهد که به حال خود واگذارش نکند واین آغازی است برای دوره­ای یکساله تا رسیدن به رمضان دیگرو رقم خوردن تقدیری به بلندای همت ره­پویان.

روز عید نیز ابتدا بر سفره پر فضیلت  ندبه می نشنیم تا آماده اقامه دو رکعت نماز عشق شویم و قنوت این نماز تبلور ره آوردی است که از رمضان برگرفته ایم.با بهره مندی از برکات بی بدیل این ماه و تقرب به پروردگار شناختی عمیق­تراز گذشته نسبت به حضرت معشوق یافته ایم. دیگر تنها و تنها خدا را به عظمت و کبریایی می شناسیم و هیچ قدرت پوشالی اقیانوس آرام وجودمان را متلاطم نمی کند.

اما در کنار این بزرگی از سخاوت و جودی سخن می­ گوییم که نسیم گوارای آن را در ماه مبارک رمضان با تمام وجود حس کرده ایم.آیا از این وجود عظیم و بخشنده به جز مغفرت و چشم پوشی از کاستی هایمان، توقعی دیگر می رود؟بعد از عشق بازی با رب الارباب،اکنون می دانیم که جسارت آن را یافته ­ایم که بزرگترین آرزوها را از این یگانه هستی درخواست کنیم. اگر نبود نوشیدن شهد شیرین رمضان و نور معرفتی که در پرتو آن نسبت به حضرت حق در وجود مان تلؤلؤ یافته بود؛ این بنده کمترین کجا و درخواست همه خوبی های عالم که به دردانه­های هستی داده شده و دفع هرگونه پلیدی که از وجود مقدس و انوار قدسیه چهارده مظهر عصمت و تقوی شده است کجا؟ما کجا و درخواست خیری که به بهترین های عالم، تعلق می گیرد کجا؟رمضان ما را به این مرتبه از معرفت می رساند که درمی یابیم آن چه مانع ما از رسیدن به اعلی مراتب بندگی است نه فاعلیت فاعل بلکه قابلیت قابل است.پس از این پس می کوشیم تا ظرف وجودمان را لایق دریافت بهترین­ ها کرده و آن را به بهایی کمتر نفروشیم.

آزاده ابراهیمی


لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ق


قدر همان شبی است که تقدیر تو را تعیین می کند

آنگاه که نام شب برده می شود تصور من تاریکی و سیاهی است، تصور من ترس و لرز از خلوت و سکوت است. اما آن هنگام که «قدر»ی در کنار شب می نشیند آرامش با او نزد من می آید، شبی که پر از شور و شعف است پر از راز و نیاز و پر از آرامش خیال

آن لحظه که ملائکه خداوند پا بر عرش الهی می نهند و بال های خود را بر زمین و زمینیان می گسترانند، آن لحظه که زمزمه «انا انزلنا» همه جا را پر می کند و همان زمان لحظه اوج است، اوج دلبستگی اما نه دلبستگی خاکی و دنیوی بلکه دلبستگی ای از جنس ملکوت از جنس خدا

قدر گرچه ظاهرش تاریک اما درونش پرتویی از نور دارد که زمین و زمان را نور باران می کند.

قدر همان شبی است که معبودت تقدیر تو را تعیین می کند، همان شبی که پرونده ات چه سیاه چه سفید روبه روی امامت گشوده می شود و وای بر حال من اگر با دیدن پرونده ام رنگ بر رخسار امامم نماند!

همان شبی که تا به سحر منتظر و چشم انتظار نشسته ای، نشسته ای و محتاج نظری از سمت و سوی پروردگارت.

شبی که بهترین و بی همتا ترین کتاب عشق نازل می شود، همان کتابی که آن را «قرآن» می نامیم، آن را مجید و کریم می شناسیم.

همان قرآنی که هزاران هزار رازهای نهفته و پنهان دارد، آری معجزه محمد(ص)و همین کتاب در قدر رمضان واسطه می شود برای بخشیده شدن برای بهشتی شدن.

معبودا این همان شب است؟ همان شبی که مرا می خوانی تا به سویت پر بکشم؟ همان شبی که با چهره شرمگین پرونده به دست به درگاهت روی می آورم (تنها و سربه زیر)؟

خدای من این قدر همان قدری است که تو را به تک تک عزیزانت آن هم در تاریکی قسم می دهم به امید آنکه بخشیده شوم؟ همان لحظه ای که صدایی جز «العفو العفو» به گوش نمی رسد؟

آری همان شب است! شبی که اولین امامم زخمی شمشیر نامردمان گشت، همان شب تاریک و سیاهی که خانه زهرا(س) پر ازغم شد، شبی که کودکان شهر کاسه شیر به دست برای شفای علی(ع) هجوم می آوردند؟

اما غافل از آنکه علی محتاج آب حیات نیست چرا که مشتاق وصال معبود است، پس معبودا مرا چون علی(ع) اما نه همپای او بلکه خاک زیر پایش قرار ده.

افسانه مرادی (عضو گروه نویسندگی صریر)


زهرا ابراهیمی
۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ن

مسئولان نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان بخوانند

خبرگزاری حوزه/ عنوان هر رویدادی، گویاترین توضیح و تفسیر برای اهداف آن رویداد است. عنوان قرآن و عترت نیز به خوبی می تواند بازگوکننده ی اهداف و برنامه های نمایشگاه قرآن و عترت باشد.

نمایشگاهی که هر ساله در ماه مبارک رمضان در اصفهان برگزار می گردد و بهانه ای می شود تا دغدغه مندان دینی سالی یک بار به نام قرآن دور هم جمع شوند.

دستگاه ها و نهادهای مختلفی برای حضور در این نمایشگاه اعلام آمادگی می کنند و متناسب با نوع فعالیت خویش، به ترویج فرهنگ قرآنی می پردازند؛ چراکه معتقدند قرآن و عترت سندی راهبردی در تضمین سعادت انسان است.

 

اگرچه تلاش های وافری در جهت هرچه باشکوه تر برگزار شدن این نمایشگاه انجام می پذیرد و مسئولین مربوطه از هیچ تلاشی برای رسیدن به این هدف دریغ نمی کنند؛ اما به نظر می رسد حلقه مفقوده در این امر، رها کردن مخاطب بعد از اتمام نمایشگاه است.

فضای نمایشگاه به میدان مسابقه ای می ماند که هر کس بیشتر تلاش کند زودتر به خط پایان می رسد. مهمترین هدف در این نمایشگاه  ارائه محصولات و محتواهای دینی،  قرآنی و فرهنگیست و از این هدف می توان در جذب مخاطب جوان بهره فراوانی برد؛ اما آنچه در اکثر نهادهای حاضر در نمایشگاه شاهد هستیم این است که ارائه ی محتوا و ارتباط با مخاطب تنها محدود به همین چند روزیست که نمایشگاه برپاست و بعد از اتمام نمایشگاه و جمع شدن غرفه ها، ارتباط با مخاطب نیز قطع می شود.

فضایی که می تواند استمرارِ در ارتباطِ با مخاطب را نتیجه دهد، تنها به ارتباطی یک سویه و محدود ختم می گردد؛ بنابراین بهتر است نهادهای حاضر در نمایشگاه تنها هدفشان جذب مخاطب آنی نباشد و به همراه کردنِ مخاطب با خود، فارغ از فضای نمایشگاه بیندیشند.

اگرچه مسئولین مربوطه جدا شدن بخش‌های تجاری از بخش‌های فرهنگی و مذهبی را از نقاط قوت امسال نمایشگاه نام بردند؛ اما یکی از اموری که می توان به عنوان ضعف چینش در نمایشگاه از آن نام برد همجواری غرفه های کودک و نوجوان با غرفه هایی است که به دنبال فعالیت علمی و قرآنی در نمایشگاه هستند.

با توجه به اینکه جنس کار برای کودک و نوجوان متفاوت از جنس فعالیت علمی و دینی برای بزرگسالان است و غرفه های کودکان همواره همراه با سر و صدا و هیجانات متعدد به دلیل بازی و سرگرمی و مسابقه است، بهتر است فضای کودک و نوجوان فضای اختصاصی و مجزا از فضاهای علمی نمایشگاه باشد تا تزاحمی برای هیچ کدام یک از گروه ها ایجاد نشود.

تبلیغ حداقلی برای نمایشگاه قرآن و عترت از دیگر ضعف هایی است که می توان به آن اشاره کرد و رفع این نقیصه همت بیشتر رسانه ها و صدا و سیما را می طلبد تا مردم از این طریق بتوانند تعامل بیشتری با جامعه قرآنی پیدا کنند.

 

جوان امروز در عین حالی که تشنه ی فهم قرآن است، نیازمند خلاقیت و ابزارهای خلاقانه برای درک قرآن می باشد؛ لذا تلفیق هنر قرآن با پژوهش های قرآنی می تواند نیاز جوان تشنه خلاقیت را تأمین نماید و این امر با تلفیق و ترکیب برخی از غرفه های هنری و پژوهشی در سال های آینده امکان پذیر خواهد بود.

فضای نمایشگاه به خوبی می تواند بازگوکننده تلاش و برنامه ریزی های اجرایی مسئولین باشد؛ اما در کنار برنامه های اجرایی باید برای برنامه های پژوهشی و علمی نمایشگاه نیز  فکری کرد.

تشکیل اتاق فکر و بررسی کارشناسانه و متخصصانه ابعاد مختلف نمایشگاه و ارائه نتایج این بررسی ها به زیر گروه های مختلف قبل از برپایی نمایشگاه می تواند در این امر یاری رسان خوبی باشد.

دادن خط فکری به زیرگروه ها برای فعالیت فرهنگی و قرآنی بهتر، از وظایف این اتاق فکر است.

با توجه به اینکه مباحث قرآنی و فرهنگی گسترده و متنوع است، تقسیم بندی صحیح و متناسب با تخصص این مباحث بین زیرگروه ها قبل از تشکیل نمایشگاه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است تا بدین وسیله از موازی‌کاری و کارهای تکراری پرهیز شود.

کم رنگ بودن بخش عترت و سبک زندگی اسلامی که می توان از شرح زندگی ائمه معصومین علیهم السلام برای پوشش آن بهره گرفت از دیگر نقاط ضعف این نمایشگاه محسوب می شود؛ لذا باید دقت کرد که توجه صِرف به ظواهر، ما را از معارف قرآنی غافل نسازد تا خدایی ناکرده شاهد مهجوریت قرآن در نمایشگاه قرآن نباشیم.


زهرا ابراهیمی، عضو گروه نویسندگی صریر



لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر