گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زهرا ابراهیمی» ثبت شده است

ح

 

پیوند عدالت و حریت با واقعه عاشورا

آنچه عاشورا را عاشورا ساخت نه صرفا شهادت وجود مقدس امام حسین(ع)، بلکه هدف مقدس ایشان است هدفی که نتیجه اش به باز گرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح منتهی می شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، حقیقت قیام امام حسین(ع)، عدالت خواهی و مبارزه با ظلم است. هدفی که اگر از آن درس بگیریم تن به هیچ ذلتی نخواهیم داد. در طول تاریخ هیچ حادثه ای به عظمت واقعه عاشورا نبوده و هر آنچه از انقلاب و اصلاح در جهت رسیدن به عدالت شاهد هستیم وام دار قیام کربلاست.

قرائت صحیح از واقعه عاشورا، قرائتی اصلاح گونه و عدالت محور است و نتیجه آن چیزی جز مبارزه با کفر نیست و خطر پذیری جزء جداناپذیر آن است، در حالی که قرائت های واژگون از این رخداد عظیم، انسان را به تسلیم در مقابل ظلم تشویق می‌کند و داشتن یک حاشیه امن به هر قیمتی را رقم می زند.

 

عدالت، از جمله درس هایی است که می توان از قیام عاشورا گرفت. اگرچه ما عدالت را صرفا در بعد سیاسی و حکومت داری پررنگ می کنیم اما قیام عاشورا اعتراض به بی عدالتی سیاسی ازیک سو و بی عدالتی اقتصادی از سوی دیگر است. چرا که امام از یک طرف به مقابله با حکومت جور می پردازد (عدالت سیاسی) و از طرف دیگر با مساله نادیده گرفتن بهره مندی مردم از مواهب دنیوی به شکل عادلانه، مقابله می کند. (عدالت اقتصادی)

عاشورا با امور مختلف و جریان های متعددی پیوند خورده است. بازخوانی قیام عاشورا نیز دارای مراتب است. برخی در این بازخوانی بسیار سطحی عمل کرده و تشنگی امام یا سربریده اش را اوج این قیام تلقی می کنند و برخی به مراتب بالاتر اندیشیده و نه سر را که حقیقت سرسپردگی در برابر خدا را تبیین می نمایند. از جمله اوصافی که بیانگر سرسپردگی حضرت در برابر خداست، صفت حریت می باشد. حریت از جمله فضائلی است که جامع سایر فضیلت ها است. کسی که حر باشد تطمیع و تهدید در او جای ندارد. امام حسین (ع) نمود عینی حریت است تا جایی که دشمن نه با تطمیع و نه از طریق تهدید، نتوانست او را از طی مسیر حق، منصرف کند.

ویژگی حریت درس بزرگی است از عاشورا تا جایی که امام حسین(ع) را به تشنه سردادن راضی می کند و حضرت زینب(س) را به اینکه از این حجم از خشونت چیزی جز زیبایی حقیقت نبیند. وجود حریت در امام و یارانش آنها را تا چشیدن طعم شهادت همراهی می کند و عدم وجود حریت در دشمنان امام،  آنها را تا رقم زدن این جنایت رهنمون می سازد. برخی خواص جامعه آن روز به دلیل حر نبودن، در پی کسب امتیازات دنیوی بر آمدند و در لغزشگاه های دنیاپرستی و شهوت گرایی و کسب مقام و مناصب دنیوی لغزیدند آنها از یک طرف ترس از دست دادن موقعیت ها را داشتند و از سوی دیگر طمع رسیدن به مواهب دنیوی بالاتر را و این چنین خواص جامعه، عوام و ساده لوحان را در این مسیر با خود همراه و بزرگترین جنایت بشری را به نام خود ثبت کردند.

امروزه نیز نبودِ ویژگی حریت، جامعه را دچار مشکل کرده است و آنچه در از دست دادن این حریت دخالت دارد را می توان از این آیه قرآن فهمید که خداوند می فرماید: «سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید. (سوره مریم آیه ۵۹) در این آیه به دو امر اشاره شده است: یکی دور شدن از ذکر خدا که از جمله مصادیق آن نماز است و دیگری تبعیت از شهوات؛ بنابراین بیرون راندن معنویت از زندگی از سویی و جایگزین کردن شهوت مقام و منصب و مال و جاه از سویی دیگر در کم رنگ شدن ویژگی حریت موثر است.

اگر خواهان جامعه ای به دور از انحطاط هستیم،  لاجرم باید بر ویژگی حریت تاکید کنیم و اگر بخواهیم حر باشیم باید از رو آوردن به معنویت و دور شدن از شهوت استمداد بگیریم.

 

زهرا ابراهیمی -کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

لینک مطلب در خبرگزاری ایمنا

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ع

 

 

عاشورا، اسلام با مسئولیت و تقابل انعطاف و تزلزل!

عاشورا داستان عبدالله بن عمرها است؛ انگار هم می داند و هم نمی داند، انگار هم اهل انعطاف است و هم اهل تزلزل؛ خودش می داند که عزتمندی در گرو یاری حسین (ع) است اما باز به ذلت تن می دهد!

حالا حسین بن علی (ع) با ایمان به انتخاب مسیر خویش، قصد دارد مدینه را به سمت منزلگاه عشق و عطش ترک نماید؛

حالا زمان مناسبی است برای تحلیل واکنش ها و می توان به تبارشناسی شخصیتها پرداخت و  حالا می توان کمیت و کیفیت خلوص داعیه داران دین را رصد نمود.

باید دید چه کسی همراه حضرتش می شود و چه کسی در میانه راه او را رها می کند؟!، کدام گروه در لحظات آخر به او می پیوندند و چه افرادی حسرت حضور در کربلا را تا ابد بر دل خویش می نهند.

عبدالله بن عمر یکی از مشهورترین افراد نسل اول اسلام و یکی از بزرگترین راویان حدیث است که گفته اند در انجام دستورهای دینی نیز بسیار مقید بوده است.

وی هنگام حرکت امام حسین (ع) به سمت کربلا پیش آمد، افسار اسب ایشان را گرفت و این گونه به گفت و گو با حضرتش پرداخت:

«یا اباعبدالله! چون مردم با این مرد (یزید) بیعت کرده‌اند و درهم و دینار در دست اوست، قهراً به او روی خواهند آورد و با سابقه دشمنی که این خاندان با شما دارد، می‌ترسم در صورت مخالفت با وی کشته شوی و گروهی از مسلمانان نیز قربانی این راه شوند.»،

من از رسول‌ خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «حسین کشته خواهد شد و اگر مردم دست از یاری و نصرت وی بردارند، به ذلت و خواری مبتلا خواهند گردید». و پیشنهاد من بر شما این است که مانند همه مردم راه بیعت و صلح را در پیش بگیری و از ریخته شدن خون مسلمانان بترسی!»

آنچه زشتی این کلام را بر ملا ساخت زیبایی پاسخ حضرت بود آنجا که فرمودند: «أُفٍّ لِهذَا الْکَلامِ أَبَداً ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ! برای همیشه تا آنگاه که آسمان و زمین پابرجاست، نفرین بر این سخن باد!»

اُف بر این منطق و نفرین بر این استدلال باد! کلام عبدالله بن عمر گویای چه منطقی بود که مستحق اُف و نفرین شد؟!

 عبدالله بن عمر مصلحت امام را در این می بیند که او نیز همانند سایر مردم با یزید سازش کند؛ امام خواهان رفتن است، رفتنی که ثمره اش شهادت است در سایه سار عزت اما عبدالله بن عمر دعوت به ماندن می کند، ماندنی که نتیجه اش سازش است همراه با ذلت.

امام خواهان ترویج اسلام با مسئولیت است و کلام «ابن عمر» مُبلغ اسلام بدون مسئولیت!

اگرچه امروز نیز برخی با مقاصد شوم خویش، اهداف عالیه  سیدالشهدا در قیام را خدشه دار می نمایند اما رصد کردن این گفتگوها به خوبی مبین این امر است که امام ازهمان ابتدا، تصمیم نهایی خود را برای مقابله با حکومت بنی امیّه گرفته بود و حاضر به پذیرش پیشنهاد افرادی چون عبدالله بن عمر نبود؛ قصد نداشت در خانه بنشیند و سکوت اختیار کند چرا که استمرار حیات اسلام را در گرو خون خویش می دید.

و ما نیز وقتی حرکتی را آغاز می کنیم...

 وقتی تلاشی در جهت رسیدن به مقصدی می نماییم...

حتی وقتی تصمیم نهایی خویش را برای رفتن می گیریم...

لاجرم با عبدالله بن عمرهایی روبرو می شویم که ازدرون و بیرون سر بر می آورند و حتی با وجودی که از ارعابشان اثری نمی بینند اما باز حاضر به سکوت نیستند، درست مثل عبدالله بن عمر که از شجاعت امام باخبر است اما باز دست از تلاشهای مذبوحانه خویش بر نمی دارد.

نکته جالبی که در ارتباط با شخصیت عبدالله بن عمر ذکر شده این است که در اواخر عمرش وقتی حجاج بن یوسف به مکه آمد و وی شبانه به قصد بیعت سراغ حجاج می رود.حجاج با دیدن او می‌گوید: «چرا با عجله قصد بیعت داری؟» و او چنین پاسخ می دهد:

از پیامبر شنیدم که «هر کس بمیرد در حالی که امام و پیشوایی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است!!»  لذا می‌خواهم از جاهلان نباشیم؛ حجاج‌بن یوسف نیز پای خود را به سوی او دراز می کند و می گوید: «به جای دستم، پایم را ببوس» و او نیز این کار را انجام می دهد.

اینکه ابن عمر، داشتن پیشوا را لازمه  زندگی عاقلانه می داند و با استناد به کلام نبی اکرم نمی خواهد به مرگ جاهلیت بمیرد،  نشان دهنده  نوعی اعتراف درونی است، اما در عین حال عجیب است که او در برهه ای از زمان با حضرت عل (ع) بیعت نمی کند و در برهه ای دیگر با معاویه و یزید بیعت می کند.

انگار هم می داند و هم نمی داند.

انگار هم درک می کند و هم درک نمی کند.

انگار هم می خواهد و هم نمی خواهد.

انگار هم اهل انعطاف است و هم اهل تزلزل.

خودش می داند که عزتمندی در گرو یاری حسین است اما باز به ذلت تن می دهد.

منطبق بر قول رسول الله (ص) و همانگونه که عبدالله بن عمر روایت کرد، اوج ذلت و زبونی برای آنها که حسین (ع) را یاری نکردند رقم خورد.

همانگونه که عبدالله بن عمر در آخر عمر با بوسیدن پای حجاج در صفحه ی تاریخ ذلتی ابدی را برای خود ماندگار نمود و نه تنها عبد الله بن عمر بلکه در طول تاریخ هرکس یاریگر فرزند رسول خدا نباشد چیزی جز خواری در انتظار او نخواهد بود.

 

    زهرا ابراهیمی(  فعال رسانه ای و کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)

        لینک مطلب درخبرآنلاین

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ت

 

تامل در وجود خویش

 همه ما در وجود خویش چوپانی داریم که دلش می خواهد اصل و نسبش را فریاد بزند،  اگر چه تعظیم های بلند بالای ما در برابر پادشاهیِ پول راه نَفَس چوپان را بسته و هرچه تقلا می کند راه به جایی نمی‌برد.

صاحب نیوز-زهرا ابراهیمی/ شاید شما هم داستان چوپانی که به طور اتفاقی به مقام وزارت رسید را شنیده باشید. چوپانی که با وجود وزیر شدن هر از گاهی به صندوقچه قدیمی اش سری می زد، شال و جبه صدارت از تن در می آورد، لباس های چوپانی اش را می پوشید وبه چوب دستی اش تکیه می داد تا یادش نرود که بوده و از کجا آمده است.

همه ما در وجود خویش چوپانی داریم که دلش می خواهد اصل و نسبش را فریاد بزند،  اگر چه تعظیم های بلند بالای ما در برابر پادشاهیِ پول راه نَفَس چوپان را بسته و هرچه تقلا می کند راه به جایی نمی‌برد اما باز هم نمی توانیم حضورش را در وجودمان انکار کنیم.

درست است که ما همواره خام جُبه ی صدارت می شویم و به خواب عمیقی فرو می رویم،  اما سر زدن به پستوی دنج گذشته می‌تواند در بیداریمان دخیل باشد. باید گذشته خود را در صندوقچه ای بگذاریم درش را قفل کنیم و کلیدش را پَر شالمان بزنیم و به محض اینکه احساس غرور،  در صندوقچه را باز کرده و به ناچیز بودنمان بیاندیشیم،  همانگونه که در روایت آمده است :

مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ- أَوَّلُهُ نُطْفَهٌ وَ آخِرُهُ جِیفَه

فرمود: فخر کجا و آدمیزاده کجا آغازش نطفه است و انجامش مردار گندیده…. 

 

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری صاحب نیوز

 

زهرا ابراهیمی
۱۵ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

م

 

 

بایدها و نبایدهای مهدوی یاوری

زهرا ابراهیمی در گفت وگوبا خبرنگار«حوزه» در اصفهان،   پیرامون بحث مهدوی باور ی و مهدوی یاری در جامعه امروز اظهار کرد:  از جمله اموری که در هویت بخشی به تشیع تاثیری عمیق دارد باور به مهدویت است، بدین معنا که شیعه به وجود حضرت مهدی (عج) اعتقاد داشته و بر این باور است که ایشان در غیبت بسر می برند، لذا انتظار برای ظهور حضرت و اعتقاد به عدالت ورزی ایشان بعد از ظهور از لوازم لاینفک این عقیده به حساب می آید.

وی بیان کرد: اعتقاد به مهدویت در آموزه های دینی بقدری حائز اهمیت است که در روایت آمده چنانچه کسی بدون شناخت امام زمان خود بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. ،  روایت‌ها لزوم باورمندی به مهدویت و شناخت امام را ثابت می کند.

ابراهیمی خاطرنشان کرد: وقتی انسان نسبت به امری باورمند باشد، این باور و اعتقاد در جای جای زندگی آن شخص نمود پیدا می کند و افکار و رفتار و گفتار او را تحت تاثیر قرار می دهد، در واقع سبک زندگی انسان و نوع زیست او، ثمره ی باورها و اعتقادات اوست و این موضوع در جایی که با باورهای دینی روبرو هستیم پررنگ تر خواهد بود، باور به مهدویت منجر می شود که انسان خود را با الگوی علمی و عملی مواجه دانسته و متناسب با همان اسوه های معین شده در دین، عمل نماید.

وی بیان کرد: از جمله اموری که در اعتقاد به مهدویت نهفته است بحث انتظار است،  انتظار همان چشم به راه بودن است که نتیجه ی آن در عقیده ی مهدوی، دگرگونی و تحولی عظیم و انقلابی درونی و بیرونی خواهد بود، در این دیدگاه انسان منتظر، همواره در انتظار تغییری اساسی در جهان است که این تغییر منجر به تشکیل حکومت عدل الهی می شود.

کارشناس مرکز ملی پاسخگوییتصریح کرد:  همین امر باعث امید بیشتر شیعیان می گردد تا جایی که از شیعیان به عنوان امیدوارترین افراد یاد می کنند. ، بنابراین در نگاه تشیع،  انتظار تنها یک واژه یا عملی نمادین نیست بلکه سبک خاصی از زندگی است که منجر می شود تا شیعیان به زمینه سازی ظهور پرداخته و در جهت تحقق ظهور گام بردارند.

* میوه ی انتظار در موضوع مهدویت چیزی جز امیدبخشی نیست

وی ابراز کرد: گام برداشتن در جهت تهذیب نفس از یک سو و پاکسازی جامعه از سوی دیگر در کنار عنصری به نام امید، می تواند تحولی عظیم قلمداد شود، لذا باید توجه کرد که اعتقاد به امر ظهور اگر چه نیکوست اما انتظار ظهور گامی بالاتر است چرا که نتیجه ی انتظار،   تلاش در جهت ظهوربا محوریت زیست اخلاقی خواهد بود.

ابراهیمی عنوان کرد: امید موتور محرک انسان است،  انسانی که اهل امید باشد با انگیزه ای مضاعف تلخی سختیها را برای رسیدن به شیرینی آسایش و آرامش تحمل می نماید و میوه ی انتظار در موضوع مهدویت چیزی جز امیدبخشی نیست، وقتی امید در زندگی جلوه گر شود و انسان بدین مرتبه برسد که هرآنچه انجام می دهد موثر است در نتیجه بی تفاوتی نسبت به مسئولیتها از بین رفته و شخص دغدغه مند می گردد، افسردگیها و خمودگی ها ناشی از زندگی بدون امید است، در حالی که شخص منتظر چون معتقد است کسی از راه خواهد رسید و طعم عدالت را به دنیا خواهد چشاند هرگز افسرده نمی شود.

وی اذعان کرد: ایمان به انتظار در ابعاد وجودی انسان اثر می گذارد، از حیث شناختی وقتی ما به ظهور حضرت مهدی(عج) معتقد باشیم یعنی به تحقق حکومت عدل معتقدیم و همین نگرش باعث پرورش تفکر مثبت نسبت به زندگی می شود و نگرش مثبت داشتن به زندگی چیزی جز نگرش امیدوارانه نیست، علاوه بر این مهدی باوری آرزوهای انسان را به سمت امید سوق می دهد چرا که انسان آرزومند تنها در ذهن خویش آرزویش را پرورش می دهد اما انسان امیدوار،  به امور ذهنی، عینیت می بخشد.

* وقتی انسان به مهدی باوری رسید محبتش افزون می گردد

کارشناس مرکز ملی پاسخگویی عنوان کرد: از دیگر آثار اعتقاد به مهدویت تغییر سلوک انسان به سمت اراده حق تعالی می باشد، وقتی انسان به مهدی باوری رسید محبتش افزون می گردد و با افزایش محبت، تبعیت نیز دو چندان خواهد شد و وقتی انسان تابع شد به تعادل اخلاقی رهنمون می گردد.

وی افزود: انسان مهدوی به مدینه ی فاضله ای چشم دوخته است که رسیدن به آن از پل انتظار امکان پذیر است، او در امتداد این نگاه، حکومتی عادل را به تماشا می نشیند و همین امر منجر می شود که شیعه اهل آرمان گرایی و ایده ال گرایی باشد، آرمان گرایی منجر می شود که انسان به کم قانع نباشد و همین مساله در بعد فردی و اجتماعی نمود پیدا می کند، در بعد فردی، شخص به عمل کم خود قانع نخواهد شد و دائم در تلاش برای متخلق شدن به اخلاق الهی است و در بعد اجتماعی نیز به ظلم در اجتماع راضی نخواهد شد و دائم در صدد اصلاح جامعه گام بر می دارد.

ابراهیمی تاکید کرد: باور به مهدویت انسان را به اخلاق زمینه ساز رهنمون می گرداند و اخلاق زمینه ساز در چهار حیطه ی ارتباط انسان با خود، خدا، جامعه و جهان نمود پیدا می کند لذا این باور قابلیت تصحیح ارتباطهای انسان در ابعاد چهارگانه مذکور را دارا است، این باور در بعد ارتباط با خداوند می تواند انسان را به شناخت دقیق تر و عمیق تر از خداوند برساند تا جایی که  اوخداوند را همواره حی و حاضر  و ناظر بر خود ببیند و به امر لاموثر فی الوجود الا الله بیش از پیش اعتقاد پیدا  کند.

وی ادامه داد:  در حیطه ی ارتباط با خود،  این باور انسان را از خودِ مادی به مرحله ای فراتر رسانده و او را در شناخت حقیقت وجودی خود و جایگاه خلیفه اللهی اش کمک می نماید، استعدادهای درونی او را شوفا کرده،  آنها را به منصه ی ظهور می رساند و خودسازی و تهذیب و محاسبه نفس را به او می آموزد، در بعد ارتباط با دیگران نیز اخلاق زمینه ساز ظهور، انسان را به تعادل در اجتماع می کشاند،  روابط او را با اجتماع تنظیم می کند و به حب و بغض های او جهت می دهد، معاشرت نیکو، صله رحم و بخشش مال از جمله آثار این ارتباط خواهد بود.

کارشناس مرکز ملی پاسخگویی اضافه کرد:  این اعتقاد در حیطه ارتباط با جهان نیزمنجر می شود تا انسان نظام خلقت را نظامی هدفمند تلقی کرده و آن را از پوچی و عبث بودن مبرا بداند، به قوانین تکوینی این نظام معتقد بوده و آن را نعمت و تفضلی از ناحیه خداوند بشمار آورد و در یک کلام می توان گفت امور اخلاقی چون تعهد، مسئولیت پذیری، ایثار، ازخودگذشتگی، صبر،   قیام در برابر ظلم، تلاش برای اصلاح فرد و اجتماع، دارابودن روحیه ی شهادت طلبی، امر به معروف و نهی از منکر، بهبود روابط انسانی،   تبعیت از قوانین و تکیه بر صداقت و پرهیز از دروغ و نفاق در سایه این عقیده دارای اصالت می گردد.

 

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۵ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ح

 

حق‌الناس را در عزاداری‌ها رعایت کنیم

صدای بلند بلندگوها در ساعات دیر وقت شب هنگام، ریختن ظروف یکبار مصرف چای و نوشیدنی و غذا در سطح شهر، راهبندان کردن و بستن مسیر مردم در کوچه و خیابان همه و همه می‌تواند از مصادیق حق الناس در عزاداری‌ها باشد که بایداین آسیب‌ها توسط خود مردم مورد ترمیم قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، اندوهگین بودن در مصیبت ائمه معصومین (ع) ازمصادیق حب به اهل البیت محسوب می‌شود. برپایی مراسم عزا در سوگ هرعزیزی، متناسب با فطرت انسان است. چرا که انسان اهلِ عاطفه، درغم از دست دادن عزیزانش واکنش نشان می‌دهد و حب خویش را با حالات و رفتارهای متفاوتی ابراز می‌نماید.

پیامبر اسلام نیزدر سوگ عموی خویش حضرت حمزه عزاداری کردند، همانگونه که سایر ائمه نیز همواره در سوگ سرور و سالار شهیدان عزاداری می‌کردند.عزاداری یکی از ابزارهایِ ابراز حب است که متاسفانه امروزه دستخوش انحرافات متعددی شده است.

اگرچه برخی از انحرافات موجود در عزاداری‌ها، بی غرض و از ناحیه‌ دوستان است، اما در عین حال با توجه به تأثیر عمیق عزاداری در پیشبرد اهداف اسلام،  نقش دشمنان در جهت تخریب و تحریف عزاداری‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت.آنچه عزاداری‌ها را از مسیر صحیح منحرف می‌کند، ممکن است از ناحیه‌ بانیان مجالس باشد و یا حتی از ناحیه‌ خطباء و سخنرانان، گاهی نیز این انحرافات از سمت مادحین و یا عامه مردم اتفاق می افتد.

برخی از افراد به بهانه تقدس عزاداری، چشمهایشان را بر تحریفات موجود می‌بندند و با این جملات که نباید با دستگاه امام حسین (ع) درافتاد ازهمه خطاها در این زمینه چشم پوشی می‌کنند.اما باید دقت کرد که انحرافات می‌تواند در دو موضع محتوا و شکل عزاداری‌ها خود را نشان دهد و منجر به بد تعبیری و بد تفسیری شود.

ازجمله آسیب‌های محتوایی در باب عزاداری این است که تبیین کنندگان محتوای عزاداری گاه از جریانات تاریخی اتفاقاتی عجیب و از وجود مقدس ائمه، انسان‌هایی خارق العاده می‌سازند و در این زمینه جزء غلو کنندگان قرار می‌گیرند. آن‌ها وقایع تاریخی زندگی ائمه را وقایعی رازآلود و غیر قابل تبیین عقلانی معرفی می‌کنند و گاهی نیز بالعکس تنها به ظواهر توجه کرده به گونه‌ای که محتوای اشعار و مدح‌های آنها تنها در چشم و ابرو خلاصه می‌شود در حالی که در عزاداری باید به هر دو بُعد ملکی و ملکوتی ائمه اشاره شود تا هم جنبه اسوه و الگو بودن آنها محال به نظر نرسد و هم جنبه‌  معنوی آن حضرات مورد غفلت قرار نگیرد. اگر چه به عنوان مثال واقعه‌ عاشورا بُعد عاطفی بسیار قوی دارد، اما در عین حال پرورش بعد عاطفی و عقلانی و حماسی عزاداری در کنار یکدیگر می‌تواند ما را از افتادن در دام تک وجهی شدن برهاند.

 

از دیگر آسیب‌های محتوایی در عزاداری‌ها دروغ در تبیین وقایع است. با وجودی که ذکرمصیبت و زبان حال در عزاداری نیکوست اما زبان حال نباید ما را از زبان قال دور ساخته و مجبور به دروغ کند.

نکته دیگر در باب محتوا این است که با توجه به اینکه جنس عزاداری جنس غم و اندوه است، ممکن است این احساسات انسان را به سمت ضعیف بودن و احساس بیچارگی کردن سوق دهد در حالی که در آموزه‌های اسلام توجه به عزتمندی و عزیز بودن بسیار مورد سفارش قرار گرفته است.

اگرچه از دست دادن معصومین (ع) امری اندوهناک است چرا که با شهادت آنها بشریت از فیض وجود ظاهریشان محروم می‌ماند اما در عین حال این امر، امری ذلت بار قلمداد نمی‌شود و نشانه‌ای بر ضعف و عجز نیست. برخی نیز برای ابراز ارادت شخصیت انسانی خویش را در حد یک حیوان تنزل داده و خود را مثلاً سگ حسین معرفی می‌کنند در حالی که این امور بر خلاف عزتمندی انسان است و موجب وهن مذهب نیز می‌شود.

گاهی برخی از مادحین و یا سخنرانان برای جذب مخاطب و ایجاد هیجان در مجالس خویش با تکیه کردن برتعریف خواب و رؤیا به مجلس گرمی می‌پردازند در حالی که وارد کردن بحث خواب و رؤیا در جریان عزاداری‌ها، انسان را از فلسفه عزاداری که تعمیق باورهای دینی است دور می‌کند.

تولی و تبری از جمله نشانه‌های اثبات دیانت است و یکی از فضاهای موجود برای به فعلیت در آمدن تولی و تبری مجالس عزاداری است. در این مجالس است که انسان می‌تواند پایبندی خویش را به نظام اسلام اعلام کند و از دشمنان برائت جسته و ماهیت ظلم ستیزی اسلام را به منصه‌ ظهور رساند،  بنابراین عزاداری صحیح عزاداری است که محتوای آن از این اصل سیاسی منفک نباشد.

علاوه بر این در بخش محتوا باید دقت شود که محتوا از یک طرف شامل اشعار مدح و مرثیه باشد و ازسوی دیگربخشی از محتوا به تبیین وقایع و روشنگری اختصاص یابد.بنابراین تبدیل کردن مجالس عزاداری به مجالس صرفاً شور و سینه زنی و بدون سخنرانی از دیگر آسیب‌ها در این زمینه است.

 امروزه در سطح شهر نیز تبلیغات عزاداری به گونه‌ای است که یا نام سخنران ندارد و یا نام مداح بقدری پررنگ می‌شود که گویا حضور سخنران و خطیب ضرورتی ندارد. مجالس عزاداری از حیث محتوا باید در بُعد تربیت فردی و انسانی مؤثر بوده و افراد را به متخلق شدن به اخلاق الهی سوق دهد و از حیث اجتماعی نیز برنامه‌ای برای مدیریت تحولات اجتماعی در اختیار انسان قرار دهد.

لذا کسانی که در صدد تأمین خوراک فکری مردم هستند باید به این دو اصل توجه کنند. وقتی فلسفه‌ حقیقی عاشورا برای مردم به خوبی بیان نشود فلسفه سازی‌های انحرافی بیش از پیش تقویت خواهند شد.

یکی دیگر از آسیب‌ها در این زمینه نگاه منفعت جویانه و کاسب کارانه به عزاداری است . این آسیب از ناحیه‌  برخی خطیبان و مداحان ایجاد شده و مردم نیز با رفتار خود ممکن است آن را تقویت کنند.تعیین کردن هزینه‌های بسیار زیاد برای سخنرانی و مداحی تا جایی که حتی برخی از افراد تا قبل از دریافت وجه کامل حاضر به حضور در مراسم نمی‌شوند از خطرات مهمی است که می‌تواند با تبلیغ دشمن مجلس عزاداری را به تجارت خانه‌ای سودمند تنزل دهد لذا در این مساله نیز هم باید مردم دقت کنند و هم خطیبان و سخنرانان.

استفاده از برخی آلات موسیقی و یا خواندن اشعار دینی با لحن ترانه‌های مبتذل نیزمی تواند جزء تحریفات شکلی و ظاهری عزاداری محسوب شود.

از دیگر آسیب‌ها می‌توان به تجمعات خیابانی و بدون برنامه اشاره کرد. گاه دیده می‌شود مثلاً برای کشتن شتر در ایام عزاداری افراد زیادی از زن و مرد در خیابان تجمع کرده و موجبات آزار و اذیت عابران و یا رانندگان و کسبه‌ محل را فراهم می‌آورند و یا جوانانی که تنها به بالا بردن علم و کتل اکتفا کرده و برخی مردم بدون هدف و تنها برای سرگرمی به تماشای آن‌ها می‌نشینند. این افراد بیشتر از آنکه بخواهند جزء عزاداران باشند جزء تماشاچیان  قرار می‌گیرند. بنابراین بهتر است بخش اعظم عزاداری‌ها به مساجد و تکیه‌ها و یا منازل اختصاص یابد.

یکی ازآسیب‌هایی که امروزه در فضای مجازی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و دشمنان از آن سوء استفاده می‌کنند، بحث حق‌الناس‌ها در عزاداری است. صدای بلند بلندگوها در ساعات دیر وقت شب هنگام، ریختن ظروف یکبار مصرف چای و نوشیدنی و غذا در سطح شهر، راهبندان کردن و بستن مسیر مردم در کوچه و خیابان همه و همه می‌تواند از مصادیق حق الناس باشد که بایداین آسیب‌ها توسط خود مردم مورد ترمیم قرار گیرد.

همه‌ ما موظفیم در برخورد با آسیب‌ها واکنش مناسب نشان دهیم و نسبت به این موضوع بی تفاوت نباشیم. وقتی شنونده و کسی که در مجلس حاضر است نسبت به خطاها سکوت کرد و واکنش نشان نداد، طرف مقابل نیز بنا را بر صحت عمل خویش خواهد گذاشت. در صورتی که باید برخوردها جدی و همراه با تذکرات خیرخواهانه  و منطقی  و بدون ریختن آبروی مؤمن باشد تا فلسفه‌ عزاداری یعنی افشاگری هرآنچه در گذشته رخ داده و روشنگری نسبت به هرآنچه در آینده ممکن است اتفاق بیافتد به خوبی تبیین شود.

        یادداشت از: زهرا ابراهیمی -کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

                                          لینک مطلب در خبرگزاری ایمنا

زهرا ابراهیمی
۱۵ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر