گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مریم غازی اصفهانی» ثبت شده است

د

دم مسیحایی

در طول تاریخ بشر همیشه افرادی بوده‌اند که ذهنی خلاق و شخصیتی تأثیرگذار داشته‌اند. این افراد هنر دیدن نادیدنی‌ها را داشته و چیزهایی را می‌دیدند و درک می‌کردند که افراد عادی توانایی فهم آن‌ها را نداشتند.

 توانایی این افراد در فهم مسائل خلاصه نمی‌شود؛ بلکه آن‌ها قادرند افقی تازه برای نمایاندن شیوه ی عمل در مقام تصمیم‌گیری نیز ارائه نمایند.

این افراد به دلیل ویژگی‌های شخصیتی منحصربه‌فردی که دارند و عنایت ویژه‌ای که به آن‌ها شده، به‌خوبی می‌توانند مردم را هدایت و رهبری کنند. شیوه‌ی مدیریت آن‌ها به‌گونه‌ای است که قادرند در قلوب مردم نفوذ کرده، در مواقع لزوم، افراد را بسیج نمایند و در وجود آن‌ها در راستای نیل به هدف، ایجاد انگیزه کنند.

نمونه‌ی بارز چنین شخصیتی در عصر ما شهید قاسم سلیمانی است. او شخصیتی وارسته، افق گشا و به‌تمام‌معنا کاریزماتیک بود. مدیریت و رهبری او در حفظ امنیت، مقابله با تروریسم و دفع تهدیدات خارجی دشمنان خارق‌العاده بود. شهید سلیمانی در حقیقت دو ویژگی منحصربه‌فرد و برجسته داشت: اول اینکه او به‌خوبی قدرت درک و فهم مسائل را داشت و در ثانی از توانایی نفوذ و تأثیرگذاری بسیار زیادی برخوردار بود، لقب «سردار دل‌ها» نیز شاهدی بر این مدعاست.

ناگفته نماند که شهید سلیمانی با چنین ویژگی‌های اخلاقی، رفتاری و مدیریتی در سطح یک فرد باقی نماند. بلکه تبدیل به مکتبی شد که می‌تواند افرادی چون خود را پرورش دهد و انسان‌ساز باشد. انسان‌سازی مکتب سلیمانی نه‌فقط در ابعاد ملی و منطقه‌ای، بلکه سرمشق و الگوی آزادگان عالم در سراسر جهان است.

و اما در شرایط فعلی که به دلیل تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، کشور ما با مسائل فرهنگی بسیاری روبرو شده، لازم است افرادی مانند سردار سلیمانی در بخش مدیریت فرهنگی ما ظهور کنند، ریشه‌ی مشکلات را بیابند، در قلوب مردم نفوذ کرده و از این طریق نظام فرهنگی را تکانی داده و به سمت بهبود و اصلاح رهنمون سازند.

چاره‌ی مشکلات جامعه‌ی ما در عرصه‌ی فرهنگ درگرو ظهور افرادی همچو اوست. کسی که از جبر ساختارهای فرهنگی موجود بگذرد، ساختار فرهنگ را زیرورو نماید و با دم مسیحایی خود آن را حیاتی دوباره بخشد.

 

مریم غازی اصفهانی

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ک

 

کرونا و خدای رخنه پوش

یکی از تفاوت‌های اساسی دیدگاه‌های غربی با رویکردهای اسلامی، نوع نگرش آن‌ها نسبت به دین و معنویت است. در نگاه غرب، فلسفه‌ی دین و دینداری، رسیدن به آرامش فردی، نظم اجتماعی و رعایت اخلاق خلاصه می‌شود. در حقیقت متفکران غربی با این نوع اندیشه، دین را به کارکردهای آن تقلیل داده‌اند. به‌عنوان‌مثال در شرایط فعلی که بیماری کرونا در جهان شیوع یافته وعده‌ی زیادی از مردم جهان را درگیر نموده، گرایش‌های دینی و دینداری در میان مردم جهان افزایش‌یافته است. درصورتی‌که ازنظر اسلام، دینداری به معنای داشتن دستورالعملی برای زندگی در همه‌ی اوقات و همه‌ی ابعاد، مطابق با دستورات الهی و در راستای نیل به سعادت است.

از آن گذشته، علوم تجربی و عقل، که مبنای تفکرات غربی را تشکیل می‌دهد، محدود به دانش آزمون‌پذیر است و محدودیت‌هایی نیز دارد. ازاین‌رو در مواردی مانند شیوع بیماری‌ها و نزول بلایا که علوم تجربی را توانی برای توجیه آن نیست، به خدا و معنویت متمسک می‌شوند.

 به‌عبارت‌دیگر، خدا در دیدگاه غربی، خدای رخنه پوش است. به این معنا که هر جا رخنه و کمبودی در عالم پدید آید و بشر بادانش تجربی خود نتواند آن را توجیه کند، به خدا رجوع می‌کند.

خدا و معنویتی که در حال حاضر بشر محصور در کرونا به آن روی آورده، نیز از این نوع است. این بشر دست به دامان خداوند شده تا خلأ دانشی خود در کنترل شیوع کرونا را جبران نماید. او نمی‌داند این ویروس از کجا آمده و چطور می‌تواند از شر آن خلاص شود، بنابراین آن را امری ماوراءالطبیعه و خارق‌العاده می‌داند و برای محافظت خود به خدا پناه برده و دست به دعا برمی‌دارد تا از بیماری در امان بماند. اِشکال مهم این نوع از معنویت در این است که غالباً همراه با اعتقاد قلبی به مبدأ و معاد نیست. او این خدا را فقط برای درک و تحمل و توجیه این شرایط ناشناخته می‌خواهد. درنتیجه، هرچه ازنظر علمی پیشرفته‌تر شود، کمتر خود را محتاج پدیده‌ای به نام خدا می‌بیند و کمتر در جستجوی او خواهد بود و قطعاً با نابودی بیماری کرونا یا کشف واکسن آن، دوباره پروردگاری که برای خود، ساخته بود را به ورطه‌ی فراموشی خواهد سپرد.

 بشر می‌تواند این‌گونه باشد که پس از رفع بیماری کرونا و پایان یافتن بلا، خدا را فراموش کند و خداوند برای او بشود همان خدای رخنه پوش، همان خدایی که تنها هنگام ناتوانی و بلا، او را یاد می‌کند؛ اما درعین‌حال از میان ابناء بشر هستند افرادی که در شرایط شیوع بیماری و گرفتاری فهمیدند که در همه‌جا و همیشه نیازمند خداوند هستند و به‌این‌ترتیب حس خداپرستی و خداخواهی‌شان که توسط مادی‌گرایی مدفون‌شده بود، دوباره هویدا شد و به اصل و فطرت خویش بازگشتند.

ما در تعالیم اسلامی، خدا را همیشه و همه‌جا حاضر و ناظر می‌دانیم. او از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، ما را آفریده و دین را برای رشد و تربیت ما توسط پیامبران نازل نموده تا ما را به کمال برساند. هر چه خیر است از اوست و چه‌بسا شیوع بیماری کرونا نیز وسیله‌ی تکامل و خیر برای بشر باشد. دینداری ما محدود به زمان و مکان و شرایط نیست؛ ازنظر ما دینداری یعنی باور ما به اینکه توسط خداوند قادر متعال خلق‌شده‌ایم، به این دنیا آمدیم تا با رعایت دستورات الهی تکامل پیدا کنیم و درنهایت به‌سوی او بازگردانده می‌شویم.

 

مریم غازی اصفهانی

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ن

 

نوشداروی پس از مرگ سهراب

سال‌هاست که مسئله‌ی فرهنگ، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم از جمله مسائل روز کشور و مورد تأکید و توجه مسئولان بوده است.

به خاطر دارم رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی سال ۹۳، آن سال را به‌ عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری کردند.

ایشان همچنین در روزهای پایانی همان سال در جمع رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری فرمودند: «بنده نگران مسئله‌ی فرهنگ هستم، اساس، باید تقویت جناح فرهنگی مؤمن باشد. امیدوارم مسئولان فرهنگی توجه داشته باشند که چه می‌کنند، با مسائل فرهنگی نمی‌شود شوخی و بی‌ملاحظگی کرد.»

همه‌ی نهادها و مؤسسات متصدی مسئله‌ی فرهنگ، بر ضرورت ایستادگی در مقابل رخنه‌ی فرهنگی دشمنان و جنگ نرم واقف بوده و هستند. بر اساس نظر کارشناسان، تهاجم فرهنگی به شیوه و شدت فعلی آن، پس از جنگ تحمیلی در ایران آغازشده و باقوت تمام و در همه‌ی ابعاد خود همچنان ادامه دارد.

از آنجا که پس از جنگ تحمیلی،   دشمنان به این نتیجه رسیدند که توانایی حمله‌ی نظامی را ندارند، شیوه‌ی تهاجم و استحاله‌ی فرهنگی جامعه را برگزیدند. روشی که برای دشمن کم‌هزینه‌تر و اثرگذارتر از راهکارهای نظامی بود.

 پیامدهای این تهاجم فرهنگی چیزی جز گسترش فساد، اعتیاد، رشد طلاق، بالا رفتن سن ازدواج و ... نبود.

 دشمن با تکیه بر ابزارهای تکنولوژی همچون سایت‌ها، اینترنت، ماهواره‌ها و همچنین استفاده از جریان‌های داخلی مثل بهائیت و وهابیت به هدف خود جامه ی عمل پوشاند.

با در نظر گرفتن چرخه‌ی عمر تهاجم فرهنگی در ایران درمی‌یابیم که اولین مرحله‌ی این مسئله به سال‌های ابتدایی پس از جنگ بازمی‌گردد. در آن زمان مسائلی همچون، سکولاریسم، نابرابری اجتماعی، مشکلات اقتصادی، مسئله‌ی هسته‌ای، تحریم‌ها و ... تا حدودی مطرح بود، اما عوارض آن هنوز به ‌صورت آشکار در جامعه بروز و ظهور نکرده بود.

در سال‌های بعد به‌ تدریج علائم و نشانه‌های ناشی از تهاجم فرهنگی تا حدودی خود را در مسائلی همچون نحوه‌ی پوشش و عادی‌سازی روابط بین زن و مرد با ادعای روشنفکری و تفکرات فمینیستی و پیشرفت در میان اقشار مرفه نشان داد و جامعه‌ی هدف تا حد زیادی محدود بود؛ اما به دلیل اینکه نشانه‌های آن هنوز در سطح جامعه نمایان نشده و به وضعیت جاری تبدیل نشده بود، در اولویت برای اقدام لازم قرار نگرفت.

در سال‌های بعد مسئله‌ی تهاجم فرهنگی از طریق جنگ نرم وضعیت جاری را پیدا نمود و بخش عمده‌ای از جامعه را دربر گرفت. بسیاری از خانواده‌ها با مسائل و مشکلات اعتقادی ازجمله ارتباطات نامناسب، انواع اعتیاد، طلاق و... درگیر شدند.

اما متأسفانه امروزه شاهد فراگیری فوق‌العاده مسائل فرهنگی مربوط به جنگ نرم هستیم که تقریباً شعاع تأثیر آن، همه‌ی جامعه را در برگرفته تا آنجا که تأثیر آن تنها بر نهاد فرهنگ نیست و سایر نهادهای جامعه ازجمله خانواده، آموزش ‌و پرورش و ... را درگیر نموده و بدتر از آن اینکه گستره ی تأثیر تهاجم فرهنگی بر ایدئولوژی و مکتب فکری افراد هم مشهود است.

مسائلی همچون نحوه‌ی پوشش و مد و لباس، گسترش فرهنگ مصرفی و غرب‌گرایی، فراگیری اعتیاد جوانان و نوجوانان و حتی دختران به انواع مواد مخدر سنتی و صنعتی، فروپاشی نظام خانواده و افزایش آمار خیانت و فساد و طلاق و ... شاهدانی هستند بر این ماجرا!

هر چند در این مرحله از چرخه‌ی عمر مسئله، علاج آن دشوار و مستلزم صرف وقت و هزینه‌ی بسیار است اما در عین ‌حال غیرممکن نیست. همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «با عزم ملی و تلاش همه‌جانبه ی همه دستگاه‌ها و نهادها و مردم امکان‌پذیر است.»

این عزم عمومی باید از سطح جامعه، خانواده و افراد آغاز گردد. اگر هر کس از خود و خانواده ی خود شروع کند، ضرورت و اهمیت مسئله‌ی فرهنگ را درک نماید و شروع به اصلاح امور فرهنگی و دینی خود کند، بخش عمده‌ای از این درمان و علاج انجام خواهد شد. درعین‌حال مسئولان و آن‌هایی که در رأس امور هستند نیز باید دلسوزانه و متعهدانه به دنبال چاره‌ای برای اصلاح فرهنگ و مقابله با تهاجم فرهنگی باشند.

اگر شروع این عزم عمومی و تلاش همه‌جانبه بازهم به تأخیر بیافتد و جامعه از مرحله ی بحران در مسائل فرهنگی وارد مرحله ی فاجعه شود، پیامدهای به وجود آمده آن‌چنان شدید و پرقدرت خواهد بود که عملاً علاجی وجود نخواهد داشت. آنجاست که اگر تلاش و همتی هم برای اصلاح نظام فرهنگی صورت پذیرد، نوشداروی پس از مرگ سهراب خواهد بود.

 مریم غازی اصفهانی

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ا

 

اختلاس و عدم کنش های اخلاقی

یکی از پدیده های نامبارک در همه ی جوامع و کشورها از جمله کشور ما پدیده ی اختلاس و فساد مالی است و سیاستگذاران همواره در تلاش برای کاهش این پدیده و اثرات نامطلوب آن برای جامعه هستند.

چندی پیش از طریق رسانه ی ملی دربخش خبری گزارشی از صدور حکم مفسدان اقتصادی، پخش و در آن گزارش به این مسأله اشاره شد که برای قضاتی که در ضمن بررسی پرونده های اختلاس مالی رشوه دریافت نموده اند احکامی شامل حبس، انفصال از خدمت و جریمه ی مالی صادر شده است.  

 شخصیت مطلوب و ایده آل در مورد قضات رسیدگی کننده به پرونده های جرایم اقتصادی این است که آنها رفتاری شرافتمندانه داشته و از پذیرفتن رشوه برای قضاوت به ناحق خودداری کنند.

 پارسونز معتقد است که  باید جامعه را به مثابه ی پدیده ای با نیروی اخلاقی نگریست. او می گوید همه ی کنش ها بر پایه ی عقلانیت اقتصادی صورت نمی گیرد و در مواردی افراد فراتر از منفعت اقتصادی خود بر مبنای اخلاق کنشهای خود را صورت بندی می کنند.

 اما اختلاس نشان می دهد که در این بخش از سازمان جامعه کنش های اخلاقی صورت نگرفته است. علت رخ دادن این امر پارادوکسیکال را می توان مرتبط با موارد زیر دانست:

- ایجاد فضای آنمیک

یکی از عواملی که تعادل و توازن را در جامعه ایجاد کرده و از مفاسد جلوگیری می کند همبستگی اجتماعی است. در فضای آنمیک همبستگی میان اعضای جامعه تضعیف شده و آمار رشوه خواری و مفاسد افزایش می یابد.

بر اساس دیدگاه ساختارگرایی، افراد جامعه از تاثیر فضای ایجاد شده مصون نیستند. قضات مورد نظر نیز بر اثر قرار گرفتن در فضای آنمیک در بررسی پرونده های فساد اقتصادی خودشان مرتکب رفتارهای مجرمانه می شوند.

- تضعیف وجدان جمعی

دورکیم معتقد است در ذات جامعه یک نظم اخلاقی وجود دارد وافراد جامعه در کنار هم به پاره ای از هنجارها معتقد هستند که همان ارزشهای اخلاقی است.

وجدان جمعی باعث می شود افراد به الزامات اجتماعی پایبند باشند و این نظم اجتماعی از طریق  آیین های مختلف به صورت اتوماتیک به نسلها منتقل می شود. بر اثر کمرنگ شدن نقش دین در جامعه و تضعیف آیین های مرتبط با آن،   اخلاقیات تضعیف می شود و مفاسد و ناهنجاری های اجتماعی افزون می گردد.

- ارگانیکی شدن جامعه

از نتایج حرکت جوامع از جامعه ی مکانیکی به جامعه ی ارگانیک،   توسعه فرد گرایی است. فرد گرایی باعث می شود اولا میزان مفاسد اقصادی روز به روز افزوده شود و ثانیا فردگرایی به خود مسئولین قضایی نیز سرایت کرده و هر کس به دنبال منفعت مالی بیشتر برای خود باشد. همانگونه که زیمل در کتاب فلسفه ی پول می گوید: پول نظام ارتباطات اجتماعی را تبدیل به یک نظام محاسبه گر می کند و دگرگونی در تعاملات اجتماعی به وجود می آید.

- ازخودبیگانگی

مفهوم از خود بیگانگی مارکسیسم نیز اینجا صادق است. افراد هر چه بیشتر در نظامهای کاری قرار بگیرند تبدیل به شیء می شوند و این شی وارگی باعث می شود انسانها معیارشان فقط اقتصاد باشد و نظام های ارزشی و اخلاقی جامعه نادیده انگاشته شوند.

- راه حل از منظر سکولاریسم

سلزنیک با نظریه ی رفتار شهروندی سازمانی(OCB) راه حلی سکولار برای حل این معضل در جامعه ارایه می دهد. او می گوید افراد وقتی در یک سیستم  قرار می گیرند تحت تاثیر نظام ساختاری آن سازمان قرار گرفته و رفتارشان فقط بر مبنای عقلانیت اقتصادی شکل می گیرد که سازمان به آنها تحمیل کرده است، هرچند اگر از نظر شخصیتی فرد دغدغه مندی برای جامعه باشد. نتیجه اش این است که یک قاضی پاکدست وقتی در یک سیستم اداری بیمار قرار بگیرد که همگی اهل رشوه خواری باشند، او نیز در مواردی (حتی اگر رسیدگی به پرونده ی مفاسد اقتصادی باشد) دچار لغزش می شود. سلزنیک چاره مشکل را در ایجاد رفتار شهروندی سازمانی می داند، به این صورت که از کودکی به افراد بیاموزند که هر فرد قبل از اینکه عضوی از یک سازمان باشد، یک شهروند است و درمقابل هموطنان خویش مسئولیت دارد و نباید به طور مثال با پذیرفتن رشوه حق عده ای را پایمال کند. به این ترتیب فرد فقط به فکر منفعت اقتصادی خودش نیست و خود را در برابر جامعه نیز مسئول می داند. این مسئله از کژکارکردهای سازمان محسوب می شود که درصورتی که آن را تبدیل به نهاد کنیم عقلانیت اقتصادی و پیامدهای مرتبط با آن را تاحدودی تعدیل کرده ایم.

- راه حل از منظر دینی

در دین اسلام مفاهیم غنی و والایی وجود دارد که به وسیله ی آنها می توان معضلات جامعه را حل و فصل و مدیریت نمود. مفاهیمی مانند اعتقاد به معاد، درک حضور خدا در همه ی زمانها و مکانها، الهی بودن جزا و پاداش، پرهیزکاری و ... یک فرد مسلمان در رفتار اجتماعی خویش پا را از یک شهروند خوب فراتر گذاشته و خود را عضو یک امت اسلامی می داند. در امت اسلامی ایمان افراد باعث می شود همه ی افراد جامعه نه تنها شهروند، بلکه با هم برادر باشند. همانگونه که در قرآن کریم آیه ۱۰ سوره حجرات آمده است : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ/ در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت خدا قرار گیرید.

 اگر جوامع به این سمت بروند عقلانیت اقتصادی کمرنگ می شود و خطر سازمان و ساختار آن از بین می رود و افراد خود را ملزم به رعایت نظم و اخلاق دانسته و روح جمعی حکمفرما خواهد بود.

  

مریم غازی اصفهانی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ک

 

کرونا و پروانگی

همه پروانه‌ها برای بالغ شدن و رسیدن به تکامل، مراحلی را طی می‌کنند. ابتدا به‌صورت تخم هستند و پس از مدتی، ‌تخم‌ها تبدیل به کرم شده و سپس کرم ها مقدار زیادی برگ می‌خورند تا خود را برای مرحله ی بعد آماده کنند.

در مرحله بعد، کرم، تاری به نام پیله به‌ دور خود می‌تند و مدتی بدون هیچ غذایی در آن زندگی می‌کند. دوران پیلگی مقدمه‌ای برای ورود او به مرحله چهارم است.

در نهایت، پروانه که جانداری بالغ و دارای بال است، از پیله بیرون می‌آید. گویا مهم‌ترین مرحله از زندگی پروانه، در پیله ماندن است که باعث می‌شود او بتواند با استفاده از غذایی که در مرحله قبل مصرف نموده، تحولاتی را در خود ایجاد نماید و به بلوغ و پروانگی برسد.

اکنون انسان محصور در کرونا و محبوس در قرنطینه را تصور کنید. او سال‌ها در حال گردآوری بوده است.

او سالهاست از طریق کار، تجربه‌اندوزی، تحصیل و ... در خانواده و جامعه در حال اندوختن است. گردآوری دانش، تجربه، اطلاعات، انواع و اقسام شناخت و معرفت...؛ همچون پروانه ای که در دوران قبل از پیلگی تا آنجا که می‌تواند مواد غذایی برای دوره ی بعد خود می اندوزد.

آری، دوران قرنطینه و دوری از جامعه دوران پیلگی انسان است. می‌تواند با خود خلوت کند، به اندوخته‌هایش بیندیشد، اعمال و رفتار گذشته اش را سبک سنگین کند، در گذشته اش  سیر کند و  برای آینده اش برنامه ریزی نماید. و یا نه! حتی بهتر از آن، به مبدأش بیندیشد، اینکه از کجا آمده و چرا آمده است؟

اصلا چه رسالتی در این دنیا دارد؟ باید چه‌کارهایی را به انجام برساند؟ درنهایت به کجا خواهد رفت؟ سرنوشتش چه خواهد شد؟ در این فرصت با استفاده از این اندوخته‌ها می‌تواند روح خود را پرورش دهد، تکمیل کند و به بلوغ برساند.

 حقیقتا تنهایی و دوری از جامعه شرایط این بهره‌مندی و بلوغ را برای روح انسان فراهم می‌کند.

 فوائد دوران پیلگی، برای رسیدن به بلوغ را می‌توان از دو جنبه ی فردی و اجتماعی  بررسی نمود. اگر از دریچه ی نگاه فردی به این موضوع بنگریم، پیلگی شرایط تفکر درباره ی انسان و رسیدن به خودشناسی را فراهم می کند.

او را به حق تعالی نزدیک و محاسبه ی نفس را به یاد او می‌آورد. پیلگی انسان را صبور و امیدوار به آینده می‌سازد و حس کنجکاوی را در او تقویت می‌کند.

در قرنطینه ماندن از بعد اجتماعی نیز  می تواند برکاتی برای انسان به ارمغان بیاورد، از جمله اینکه از طریق افزایش مهر و محبت، همدلی و همدردی، موجب تحکیم روابط اجتماعی انسان می گردد.

همان‌طور که با پایان یافتن دوران پیلگی پروانه بالغ از پیله بیرون می‌آید و بال‌های چروکیده ی خود را بازکرده و حیات تازه‌ای را آغاز می‌کند، با پایان یافتن دوره ی شیوع کرونا، بشر محبوس در قرنطینه نیز، بالغ شده و تکامل‌یافته از پیله خود خارج می‌شود و اکنون به گونه دیگری به زندگی می‌نگرد. انسان پسا کرونا دیدگاه متفاوتی به انسان، خداوند و هستی پیدا می کند و به‌عنوان موجودی بالغ حیات معنادارتری را آغاز خواهد نمود.

  

مریم غازی اصفهانی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر