مشارکت مردم در امور سیاسی
شهید مطهری در مقدمهی کتاب داستان راستان چنین بیان میکند:"صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد، ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقهای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بیبهره بماند، ولی معمولا فساد از خواص شروع میشود و به عوام سرایت میکند، و صلاح بر عکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز میشود و اجبارا خواص را به صلاح می آورد. روی همین اصل است که میبینیم امیرالمؤمنین علی-علیهالسلام- در تعلیمات عالیهی خود، بعد از آنکه مردم را به دو طبقهی عامه و خاصه تقسیم میکند، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار یأس و نومیدی میکند، و تنها عامهی مردم را مورد توجه قرار میدهد. در دستور حکومتی که به نام مالک اشتر نخعی، مرقوم داشته مینویسد"همانا استوانهی دین و نقطهی مرکزی مسلمین و مایهی پیروزی بر دشمن، عامه میباشد، پس توجه تو همواره به این طبقه معطوف باشد ".
با توجه به آنچه گفته شد افرادی که خواهان اصلاح جامعهاند و میخواهند کشور را از رکود و فقر و پسرفت نجات دهند، ابتدا باید از خود شروع کنند.
اولین مرحلهی اصلاح خود در این است که افراد مسئولیتپذیر و وظیفهشناس باشند؛ به این صورت که بیتفاوت نبوده و در امور انتخاباتی شرکت نمایند و برای انتخاب فرد اصلح تحقیق و تفحص کرده و از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
اگر همهی افراد عامهی یک جامعه خود را مسئول بدانند و برای بالا بردن بصیرت روز افزون خود تلاشی بیوقفه داشته باشند، این حس مسئولیت در تمام طبقات جامعه پر رنگ خواهد شد و حتی مسئولان را نیز نسبت به انجام دادن وظیفهشان ترغیب میکنند. لذا انسان مومن باید نسبت به سرنوشت مردم وکشور خود حساس و بصیر باشد و بی اعتنایی را کنار بگذارد.
دیگر اینکه انسان مومن برای اصلاح نفس، باید اهل نصرت حق باشد و از سکوت در برابر باطل به شدت بپرهیزد.
انسان عاقل به صورت غریزی می تواند حق و باطل را از یکدیگر تفکیک کند و اگر این امر برایش دشوار بود میتواند با مراجعه به کتاب و سنت این دو را از هم تشخیص دهد.
همچنین از یاری رساندن به حق از هیچ چیز و هیچ حزب وگروهی نترسد و شجاع باشد تا بتواند با تبعیض مبارزه کند و اخلاق حسنه را در وجود خود پرورش داده و تقویت نماید.
دومین نکتهای که باید برای رسیدن جامعه به سعادت مدنظر قرار داد و به آن توجه کرد، دور اندیشی است.
انسان مؤمن باید قبل از انجام کارها آنها را مورد تحلیل قرار دهد و همهی جوانب و زوایای مختلف و پیامدهای فردی و اجتماعی را در نظر بگیرد تا بتواند تصمیمی درست بگیرد.
امام علی علیه السلام میفرماید:" مَن تَورَّطَ فی الاُمورِ غَیرَ ناظِرٍ فی العَواقِبِ فَقد تَعرَّضَ لمَدْرَجاتِ النَّوائبِ" .
هر کس دست به کاری زند، بیآنکه در عواقب آن بیندیشد ، خود را در معرض انواع گرفتاریها اندازد.
انسان در امور سیاسی برای انتخاب فرد مصلح باید دارای حزم و دوراندیشی باشد و همواره این امر را مدنظر قرار دهد که انتخاب کدام فرد به صلاح جامعه و مردم است و کشور را به پرتگاه نمیبرد.
سومین و مهمترین راهکار اصلاح جامعه، اصلاح فرهنگ سیاسی کشور است. فرهنگ سیاسی مجموعه ای از باورها، اندیشهها و ارزشهای سیاسی حاکم بر یک کشور است. مشارکت مردم در امور سیاسی کشور نشان دهندهی قوت یا ضعف فرهنگ سیاسی آن جامعه است، بسته به اینکه مردم خود را در امور سیاسی دخیل بدانند یا بیگانه، میزان فرهنگ سیاسی یک جامعه محک می خورد.
فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور آنچنان اهمیت دارد که یکی از سلاح های دشمن برای ضربه وارد کردن بر آن جامعه تضعیف فرهنگ سیاسی آن کشور است، به گونهای که مردم را به انزوا کشانند تا خود را از حکومت جدا بدانند.
رهبر انقلاب اسلامی در اصلاح فرهنگ سیاسی جامعه بسیار تاکید کردهاند. ایشان فرهنگ سیاسی را به دو گروه مثبت و منفی تقسیم مینمایند.
آزادی، عدالت خواهی، اخلاق حسنهی زمامداران، استقلال، مسئولیت پذیری و.... از ویژگیهای فرهنگ سیاسی مطلوب و قدرتطلبی و اشرافگرایی، فساد، مادیگرایی، دور شدن از فضایل انسانی و جدایی دین از سیاست را از ویژگیهای فرهنگ سیاسی منفی برشمرده اند.
از آنجایی که رفتار زمامداران حکومتی و تمام اقشار مردم، گروهها و حزبها از فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه متأثر میشود، لذا اصلاح این فرهنگ بسیار با اهمیت است و باید زمامداران حکومتی به این مهم بپردازند.
همچنین مردم باید به این بینش برسند که زمامداران حکومتی از طبقات اشرافی و تجملگرا نباشند.
همینطور باید ارزش ها و ضد ارزش ها در جامعه شناخته شوند تا وارونگی ارزشها اتفاق نیفتد به طوری که ضد ارزشها ارزش تلقی شوند و ارزشهای اخلاقی ضد ارزش.
وقتی در جامعه دروغ، تهمت، بدزبانی و تمام ویژگیهای فرهنگ سیاسی منفی زشت ترین عمل قلمداد شود و راستگویی، عدالت و دوری از تجمل گرایی و اخلاق حسنه زیباترین اعمال شناخته شود افکار عمومی یک اجتماع بر مبانی اسلامی شکل می گیرد و با گذشت زمان این افکار عمومی باعث شکلگیری فرهنگ سیاسی مثبت حاکم بر کشور میشود؛ در نتیجه کشور به سوی جامعهای آرمانی جریان مییابد.
در پایان اینکه مردم نباید خود را از حکومت جدا بدانند و در انتخابات حضور حداکثری داشته تا حربه های دشمن مفید واقع نشود و دشمنان از تفرقه میان مردم مایوس و ناامید شوند.