گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

ا

 

ابوطالب، مظلوم تاریخ

در تاریخ اسلام کمتر کسی را می‌یابیم که مانند ابوطالب در دفاع از اسلام کوشیده باشد و اگر حمایت‌های بی‌دریغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپای اسلام به ثمر نمی‌نشست. ابوطالب، سید بطحاء، پیر قریش، و رئیس مکه و قبله ی قبیله بود. ایشان جمیع فضایل اخلاقی را دارا بودند. همه به او احترام می‌گذاشتند و شخصیت و مکارم اخلاقش را می‌ستودند.

او از همان کودکی، به سبب نشانه‌های روشن، به آینده ی پیغمبر اسلام صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پی برده بود و در حفظ و حراست پیامبر از کینه ی دشمنان، سخت می‌کوشید و در واقع از مؤمنانِ به پیامبر اسلام (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) قبل از نبوتش بود، حتی در زمانی که پیامبر، کودک شیرخواری در قنداقه بود به وسیله ی او باران طلبید و خشکسالی سرزمین مکه برطرف گردید.

حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن هشت سالگی به خانه ی خویش منتقل ساخت و تا سن پنجاه سالگیِ رسول خدا(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله)، لحظه ‏ای از یاری و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم می‏داشت. خدمات هیچ کس به اندازه ی خدمات عموی پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله )برای دین اسلام سودمند و با ارزش نبوده است. ابوطالب در سخت‌ترین حالات پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و مسلمین، یعنی در آن سه سال شعب ابی‌طالب که در محاصره ی دشمن بودند، مانند پروانه، گرد شمع وجود پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله )می‌چرخید و با تمام وجودش در حفظ او می‌کوشید.هنگامی که همگان، پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله ) را تنها گذاشته بودند و خطرهای احتمالی، اسلام و جان پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) را تهدید می کرد با فداکاری و ایثار جان، پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) را چنان یاری دادند که ملائکه و جبرئیل بر آنها مباهات می‏کردند.

در تاریخ آمده است که کفار قریش بارها به حضرت ابوطالب مراجعه نموده و از او خواستند که جلوی تبلیغات پیامبر اسلام(ص) را که به نظر آنان اهانت به آیین و مقدّسات بت پرستی بود بگیرد. پس از چندین بار تذکر، سرانجام با اخطار و هشدار شدیدتر پیش آمدند؛ به گونه‏ای که جان رسول خدا(ص) و حضرت ابوطالب مورد تهدید جدی قرار می‏گرفت؛ در چنین موقعیتی ابوطالب با تمام قوا از رسول خدا حمایت می‏کرد و می‏گفت: «اذهب یا بن اخی؛ فقل ما احببت فوالله لا اُ سلمک لشی‏ء ابدا؛تو نگران نباش و به دنبال مأموریت الهی‏ات انجام وظیفه کن؛ به خدا سوگند! به هر قیمتی (و لو جان من در خطر باشد) دست از حمایت تو برنمی‏دارم.»

ابن ابی الحدید می‏ نویسد: «ابوطالب، کسی است که پیامبر خدا را در دوران کودکی‏اش کفالت نمود و در بزرگی‏اش او را مورد حمایت قرار داد، و از شرارت کفار قریش جلوگیری کرد؛ وی در این راه انواع سختی‏ها و گرفتاریها را تحمّل نمود، و بلاها را با جان و دل خرید، و در یاری و نصرت پیامبر و تبلیغ آیینش با تمام وجود قیام کرد! آن چنان ایثار نمود که «جبرئیل» در هنگام وفات او بر پیامبر نازل شد و خطاب کرد: دیگر از مکّه خارج شو؛ زیرا، یاور و کمک تو از دنیا رفته است!!»

پس از وفات ابوطالب آن چنان صحنه را بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) تنگ کردند که رسول خدا سال وفات «ابوطالب» و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را که مدتی بعد از رهایی از شعب ابی طالب رخ داد، «عام الحزن»، سال غمها و اندوه‏ها نامید.

حضرت ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت علی(علیه السلام) یکی از چهره ‏های نامداری است که باعث شده عدّه ‏ای دچار انحراف شناخت و لغزش داوری در مورد ایشان گردیده و شبهه و خدشه ‏ای در ایمان ابوطالب ایجاد نمایند و اتهام شرک را در مورد ایشان روا بدارند؛ این گروه متعصب و مبغض ابوطالب را بی ایمان می‏دانند، حال آن که به کرات در منابع اصیل اسلامی وارد شده است که هیچ یک از پدران و مادران معصومین(ع) مشرک نبودند؛ چنان که علی(ع) می‏فرمایند: «سوگند به خدا! که نه پدر و نه اجدادم «عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف» هرگز بت رانپرستیدند؛ بلکه آنان به سوی «کعبه» نماز خواندند، و به آیین حضرت ابراهیم(ع) قبل از اسلام عمل می‏کردند.»

به طور قطع، بر همه ی امت اسلام لازم و واجب است که قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در یاری پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله)، نصرت دین و اعتلای کلمه توحید فراموش ننمایند.

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ت

تلافی، تلاقی یا تنافی

عقد ازدواج از مقدس ترین تعهدات در فضای جامعه ی اسلامی به شمار می رود.

 امام علی «علیه السلام » خیانت را نوعی عهد شکنی می داند (غررالحکم:۱۰۷) و در جایی دیگر انسان ها را از خیانت نهی کرده و آن را بدترین گناه دانسته و خائن را مستحق عذاب می داند(غررالحکم:۲۶۶۷).

محدودیت ایجاد شده توسط قوانین شرعی باعث جلوگیری از فساد و منبع آرامش جامعه محسوب می شود. طبق شریعت الهی هیچ کدام از زن و مرد اجازه ی رابطه ی آزاد با نامحرم را ندارند. شریعت برای کسانی که از این خط قرمزهای شرعی عبور کنند، مجازات های سنگینی قرار داده است و مجازات زنان و مردان متأهل از مجازات زنان و مردان مجرد سنگین تر است. به طور مثال زن یا مرد متأهلی که دچار خیانت به همسر خویش شده و گناه بزرگ زنا را مرتکب شود؛ علاوه بر حد زنای  محصنه و مجازات مادی، تا ابد از ازدواج با فردی که با وی زنا انجام داده، نهی می شوند و در اصطلاح حرام ابد می شوند.

گسست خانواده و به خصوص رابطه ی بین همسران در دستور کار دشمن قرار دارد و دشمن همواره با هدف تخریب خانواده از هیچ اقدامی فرو گذاری نمی کند.

 آنچه توسط رسانه های دشمن به عنوان اصلی ترین هدف مورد اصابت قرار گرفته شده است، عادی سازی روابط زنان و مردان متأهل با نامحرم است. فیلم و سریال های ارائه شده توسط ماهواره یا برخی مطالب به اشتراک گذاشته شده در فضای  مجازی باعث رشد آمار خیانت در بین متأهلین و فروپاشی نهاد خانواده شده است. حال آن که امام علی «علیه السلام» فرموده اند: « اوج خیانت، خیانت کردن به دوست صمیمی و شکستن عهد و پیمان هاست»(غررالحکم: ۶۳۷۴) و چه کسی نزدیک و صمیمی تر از زن و شوهر و چه پیمان و عهدی محکم تر از عهد ازدواج.

واکنش اولیه ی هر کدام از زن و مردی که همسرش دچار گناه خیانت شده، بسیار مهم و نقش بسیار مؤثری بر حیات آینده ی خانواده و فرزندان دارد.  

برخی از زنان یا مردانی که متوجه خیانت همسر خویش می شوند، در اولین برخورد دچار برانگیختگی ناشی از خشم شده و سعی می کنند تمام اطرافیان را متوجه ی خیانت همسر خویش نمایند؛ در صورتی که بنابر فرموده ی امام علی «علیه السلام»، هر گاه گناهان (خیانت ها) آشکار شود، برکت ها از میان می رود(غررالحکم:۴۰۳۰).

 بنیاد خانواده خود یکی از برکت هایی به شمار می رود که در صورت چشم پوشی نکردن از گناه همسر از بین خواهد رفت. برخی دیگر سعی به مقابله به مثل نموده و خود نیز به سمت روابط حرام روی آورده و گمان می کنند به این شیوه خیانت همسر خویش را بدون جواب نگذاشته اند. در صورتی که پیامبر اکرم «صلوات الله علیه» فرموده اند:«به کسی که به تو خیانت کرده است، خیانت نکن که تو نیز چون او خواهی بود». (بحارالانوار، ج۳، ۱۷۵، ۱۰۳ )

 خیانت در برابر خیانت نه تنها راه حلی برای مشکل نیست؛ بلکه گره ی مشکل را محکم تر و حل آن را غیر ممکن می سازد و علاوه بر آن روح انسان را نیز درگیر و گناه را در نظر فرد، عادی جلوه می دهد.

و اما عاقلانه ترین برخورد در مقابل خیانت همسر کمک گرفتن از مشاوران دین مدار و چاره جویی در جهت حل مشکل و در صورت امکان،  بازگردان حیات به زندگی خانوادگی است. بنابراین آشکار نمودن خیانت و یا اقدام متقابل راه حل اساسی نیست. در صورتی که گناه آشکار شود، راه بازگشت دوباره به زندگی بسته شده و این امر زمینه  ساز نفرت و بدنامی شخص خطاکار می شود. با اقدام متقابل نیز علاوه بر اینکه خانواده سست تر خواهد شد، فرزندان بشدت آسیب می بینند.

در نهایت اگر زن و مرد قادر به بخشش همسر خطاکار خود نیستند، به دستور شریعت آخرین راه حل، یعنی طلاق را بپذیرند که به طور قطع آثار منفی یک طلاق اصولی از گسترش فساد در خانواده و اجتماع کمتر خواهد بود.

زهرا صادقی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

 

شجاعت یا حماقت؟

«شجاعت» یکی از فضایل اخلاقیست که بسیار ممدوح و قابل ستایش است. شجاعت یعنی نترسیدن از آنچه لایق ترسیدن نیست.

به عبارت دیگر، شجاعت اطاعت قوه­ی غضب از عقل و اقدام‏ بر کارهای خطیر است. انسان شجاع در آنچه رأی عقل مقتضی آن است، اضطراب ندارد. این صفت، از بالاترین صفات کمال و با فضیلت‌ترین ملکات نفسانیه است و کسی که فاقد این ویژگی باشد، از نیل به کمال انسانیت محروم خواهد ماند.

 همین ویژگی است که در کنار فضایل دیگر، مرد مردان عالم حضرت علی(علیه السلام) را به جهان بشریت تقدیم می­کند؛ که نامش لرزه بر اندام دشمن می­ اندازد و همین خصوصیت است که در زمان ما امثال شهید سپهبد سلیمانی­ها را به تبعیت از مولای خویش وامی دارد  تا تیشه بر ریشه تکفیری­ها زده و در این راه از هیچ تهدیدی خم به ابرو نمی ­آورد و در مقابل هیچ مستکبری زانوی تضرع بر زمین فرود نمی­ آورد.

 نقش کلیدی شجاعت و دلاوری،  برای موفقیت چنین بزرگ­مردانی، غیر قابل انکار است.  

شجاع به کسی می‌گویند که همه ی افعال وی برخاسته از خرد و دانایی و برابر با عقل و اندیشه باشد؛ کسی که هرگز بی‌گدار به آب نمی‌زند و همه ی نیروها و توانایی‌های خود را به صورت کامل و حساب شده در اختیار دارد و هرگز عنان از کف نمی‌دهد.

جانب افراط صفت شجاعت، «تهوّر» است و به معنای اقدام به اموری است که باید از آنها پرهیز کرد؛ یعنی اقدام به کاری که نباید انجام داد و انداختن خود در مهلکه‌‏هایی که در عقل و شرع منع شده است.

 در مذمت این ویژگی همین قدر کافی است که خدای تعالی می‌‏فرماید: «وَ لا تُلقُوا بِأیْدِیَکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ»؛ (بقره-۱۹۵) ( و خویشتن را به دست خویش به هلاکت میاندازید.) نقل شده است که این آیه درباره ی قومی نازل شد که بدون تدارکات جنگ در جهاد شرکت می‌کردند و در میدان جهاد سربار دیگران می‌شدند.

به عنوان مثال اگر در زمانی که احتمال بهمن زیاد است به کوهنوردی مبادرت بورزی؛ شجاع نیستی متهوری. اگر در رودخانه­ ای که احتمال غرق شدن در آن به دلیل وجود گرداب زیاد است و توسط افراد آشنا به فنون شنا تجربه شده است، شنا کنی شجاع نیستی؛ بلکه تهور به خرج داده­‌ای. اگر در زمان اقدام به این­گونه اعمال به کام مرگ فرو روی به حکم عقل و شریعت، خودکشی کرده‌­ای.

به طور کلی در تفاوت شجاعت و تهور می‌­توان گفت:

شجاعت یعنی مصلحت اندیشی؛ اما تهور یعنی مصلحت را در نظر نگرفتن.

شجاعت یعنی کنترل نفس و کنترل خود؛ ولی تهوریعنی هوی وهوس.

شجاعت یعنی عقب نشینی به وقت ضرورت، تهور یعنی هجوم دائمی همراه با خسارت و ضرر.

شجاعت یعنی عقلانیت؛ ولی تهور یعنی حماقت.

بنابراین زدن به دل بیماری و بی­اهمیت نسبت به هشدار­های پی در پی پزشکان و مسئولان مبنی بر بالا رفتن احتمال درگیر شدن با بیماری مسری هنگام مسافرت، در زمان کنونی، نه تنها نشانه­ی شجاعت و شایسته ی ستایش نیست، که تهور و نشانه­ی حماقت است. اگر در این عمل نسنجیده­، جان را فدا کنی و به دیار باقی بشتابی، نه تنها به گناه انتحار مرتکب شده‌­ای؛ بلکه در ریخته شدن خون هم­‌میهن‌نان خود، سهیم هستی و گناه مشارکت در قتل تعداد نا مشخصی را که با بی‌­توجهی تو به این بیماری دچار شده‌­اند به گردن خواهی داشت.

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ط

 

طناب استعمار در دستان برخی متدینین

این روزها همه جا سخن از فداکاری و ایثار دلاور مردان و زنانی است که درخط مقدم جنگ بیولوژیک به نبرد با میهمان نامبارکی رفتند که کام بسیاری از مردم جهان را تلخ کرده­ است.

همه مدیون و ممنون کسانی هستیم که به نحوی در راستای جلوگیری از پیشرفت این ویروس تلاش می­ کنند و سعی دارند جان افراد بیشتری را از چنگال مرگ به وسیله کرونا نجات بخشند.

مسلما اجر این بزرگواران در نزد خداوند متعال محفوظ است. خیلی بیشتر از حد تصور ما؛ چراکه با نجات هر یک نفر، نه تنها جان یک نفر، بلکه گویی همه ی مردم جهان را حیات را بخشیده ­اند؛ اجری غیر قابل تصور.

«مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»(مائده-۳۲) هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه ی مردم را حیات بخشیده است.

اما این سکه روی دیگری هم دارد. توجه به فراز قبلی این آیه ی شریفه انسان را به تأمل عمیقی فرو می­برد.

«مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا»(مائده-۳۲) (هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه ی مردم را کشته است.)

طبق این آیه شریفه، هر عمل و هر گونه بی­ توجهی از جانب انسان که باعث شود یک نفر جان خود را دست دهد، مثل این است که موجب قتل همه ی انسان­ های کره زمین شده باشد.!

یعنی قتل یک نفر، کیفری همچون قتل همه ی مردم را دارد. یعنی، حرمت قتل یک نفر نزد خداوند، به منزله ی قتل همه ‏ی مردم نزد انسان­هاست. یعنی، قتل یک نفر، بی‏اعتنایی به مقام انسانیّت است.

یعنی، از آن­جا که انسان‏ها به منزله ‏ی اعضای یک پیکرند، پس قتل یکی قتل همه است. یعنی، جایگاه دوزخی قاتل یک نفر، جایگاه کسی است که قاتل همه باشد. یعنی یک انسان می ‏تواند سرچشمه ‏ی حیات بخشی به یک نسل باشد، پس قتل او به منزله‏ ی قتل یک نسل است.

ولی عده ­ای بدون تدبر در معارف قرآنی و در زمانی که بیماری دامنگیر همه ی جهان شده است و ما با انجام یک عمل ساده می­توانیم جلوی گسترش و همه­ گیر شدن این مشکل را بگیریم، بی­توجه به عواقب کار و بدتر از آن با ادعای دیانت به نام دفاع از حریم مبارک ائمه معصومین(علیهم السلام) و بقاع متبرک امام­ زاده­ها، در اجتماع ظاهر می­شوند و به بهانه ی جلوگیری از هتک حرمت این بزرگواران کمر همت به قتل شیعیانشان می­بندند!! این است بصیرت در دین؟ این است تأسی به معصومین(علیهم السلام)؟ این است پیروی از شهدا؟

اگر با سیره ی امامان آشنا باشیم می­دانیم که چگونه به حفظ جان شیعیان اهمیت می­دادند.

در سبک زندگی رضوی عقل گرایی موج می­زند؛ اما ما به عنوان دفاع از حریم امام رضا(علیه السلام) در قتل شیعیان ایشان همت می­گماریم.

اکنون که بیش از پیش نیازمند وقار و متانت در جامعه هستیم تا این کشور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از دام بیماری برهانیم، تجمع در برابر حرم امام رئوف، رفتاری متعصبانه نیست؟

در حدیثی از رسول خدا (ص) می خوانیم: «من کان فی قلبه حبة من خردل من عصبیة بعثه الله یوم القیامة مع اعراب الجاهلیة(اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۳۰۸)/ هر کسی در دلش به اندازه­ی دانه ی خردلی عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می­کند».

لحظه­ای بیندیشیم آیا به خطر انداختن جان شیعیان موجب وهن دین است یا بسته شدن مقطعی حرم معصوم؟ آیا رفتار غیر عاقلانه ی ما در این مقطع حساس که همه­ ی چشم­ها به سمت کشور ما دوخته شده است، موجب مخدوش شدن چهره­ی ائمه در جهان نیست؟ آیا با شکستن درب حرم می­توان از حریم ولایت دفاع کرد؟

دریغا که این بار متدینین و مسجدی­های ما با طناب استعمار و با شعار دفاع از حریم اهل بیت(علیهم السلام) به چاه جهالت فرو روند. امروز بیشتر از هر زمان به بصیرت در دین نیازمندیم.

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

 

زهرا ابراهیمی
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

 

 شادی کرونایی

نیاز به شادی، یکی از مهمترین نیازهای انسان است. آدم هایی که شادتر هستند، توان بهتری برای انجام کارهای خود دارند؛ اگرچه علاقه ی انسان به شاد بودن برگرفته از نیاز درونی اوست، اما آیا رسیدن به شادی از هر روشی صحیح است؟ آیا از نگاه اسلام انسان مجاز است به هر شکلی که شده شادی خود را تأمین نماید؟

اسلام دین جامع و کاملی است و برای تمام لحظات زندگی ما برنامه هایی پیشنهاد می دهد که اگر غفلت را کنار بگذاریم، از طریق عمل به آن برنامه ها آن هم هوشیارانه و نه از سر تکرار، به آنچه مقصود خدا از آفرینش ماست می رسیم.

از جمله باورهای اشتباهی که درمیان مردم وجود دارد، این است که دین را حقیقتی عجین شده با گریه و اندوه می دانند. آنها شاد بودن را امری جدای از دین تصور کرده و به همین دلیل انواع راه ها و الگوها را دنبال می کنند تا به شادی برسند.

انسان‌ها برای شاد شدن راه‌ های مختلفی را امتحان می کنند. یکی از آن راه ها پناه بردن به موسیقی و رقص و آواز است گویا گمشده ی خویش را در رقص یا آهنگ و آواز می یابند.

برخی افراد بر این باورند که رقص و موسیقی چنان بر روحیه ی آنها تاثیر می گذارد که می تواند شادمانی را به آنها برگرداند.

برای عده ای دیگر نیز شادی در نشئگی حاصل از مصرف انواع قرص ها و مواد مخدر تعریف می شود. این افراد بر این باورند که مصرف مواد هر چه غم و اندوه است را می شوید و می برد و چنان انسان را سبک می کند و از غم دنیا فارغ که نگو و نپرس.

اگرچه برخی برای دریافت شادی به انواع شادی های کاذب روی می آورند، اما حقیقتی که نمی شود کتمان کرد این است که شادی های کاذب دوام ندارند و پس از گذشت اندک زمانی مجددا کسالت روحی این افراد باز خواهد گشت.

حال باید دید نگاه اسلام نسبت به شادی چگونه است؟ اسلام با چه عینکی به شادی نگاه می کند؟

از جمله مواردی که با رجوع به آموزه های دین به آن می رسیم این است که عواملی همچون نگاه به سبزه و آب، استفاده از رنگ زرد و سفید در لباس و کفش، روزه گرفتن، نماز شب، بیدار ماندن از اذان صبح تا قبل از طلوع آفتاب، هدیه دادن به یکدیگر منجر به شادی می گردد.

در سبک زندگی دینی شادی دارای معیارهای معینی است. از جمله معیارهایی که در آموزه های اسلام برای شادی ارائه می شود، این است که شادی باید از راه حلال تأمین گردد، منجر به آسیب رساندن به دیگران نشود، باعث تحقیر افراد نگردد، آزار و رنجش خاطر دیگران را در پی نداشته باشد، دوامی طولانی بر جسم و روح ما داشته باشد و همچنین انرژی لازم برای رویارویی با سختی های زندگی را برای ما فراهم آورد.

با توجه به شرایط بحرانی که بخاطر ویروس کرونا با آن دست و پنجه نرم می کنیم و مجبور به یک قرنطینه ی خانگی هستیم، بهتر است از این فرصت با هم بودن بهتر استفاده کنیم و با یک برنامه ریزی ساده  شادی و نشاط را درمتن زندگی خود پیاده سازیم.

از جمله امور شادی ساز، بازی است. بازی های متنوع و متعددی وجود دارد که از حیث هیجان و نشاط،  بسیار شادی بخش است و هیجان و نشاط آن ها کم از رقص و آهنگ نیست وحتی گاهی دوام آنها بیشتر است.  

به طور مثال بازی ساخت اشکال مختلف با چوب کبریت یا سطل پرتاب توپ، نقاشی با چشمهای بسته، حفظ تعادل با توپ و قاشق، فوتبال دستی، پازل، گاز زدن سیب آویزان، برج سازی، اسم و فامیل، متن بدون نقطه و ... ازجمله بازی های جذابی است که می توان در دوران قرنطینه ی کرونایی از آن بهره برد.

گاه انتخاب یک کتاب که برای همه ی سنین جذاب باشد و البته بصورتی جذاب هم خوانده شود نشاطی خاص در خانواده ایجاد خواهد کرد.

نمایش های خانگی، تعریف لطیفه هایی که از حکمت و نکات تربیتی برخوردار باشند نیز از دیگر راههای ایجاد نشاط در خانواده است.گاهی حتی یک آشپزی دورهمی مثل پخت آش یا کیک وکمک همه در پخت آن باعث شادی و نشاط می گردد.

آری، خداوند تبارک و تعالی شادی واقعی را در امور حلال قرار داده است و با وجود شادی های حلال، پناه بردن به شادی های حرام هیچ توجیهی ندارد.

پس چه زیبا فرموده: سید الساجدین، امام زین العابدین (علیه السلام) که: "إلهی من ذا الذی ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا"؛ چه کسی شیرینی محبت تو را چشیده و با این حال به دنبال جایگزین دیگری است؟!  (مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۱۴۸، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق.)

زینب صالحی هاردنگی

لینک مطلب  در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر