گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر


هم مسلک، میدانی چه زمانی از کفار شکست خورده ایم؟

و کی ازسمت کفار به عقب رانده شده ایم؟

همیشه اسلام از افراد به ظاهر خودی ضربه خورده است, همیشه.

این وعده خداوند بوده است که کفار هیچ گاه توان مقابله با ما را نداشته و نخواهند داشت و این مهم را خداوند بارها برایمان اثبات کرده است.

از تاریخ معاصرمان و رویارویی های تن به تن با مجاهدین خلق_بخوان منافقین_ تا نیم رصدی

به جنگهای صدر اسلام کردن، همه خبر از کارشکنی های منافقین می دهد.

مثلا نگاهی  ولو سطحی به واقعه صفین عبرتی به قدمت کل تاریخ برای جامعه بشریت به ارمغان دارد.

این سوالات که آن کدام فرد منافق مسلکی بود که وارد شور شد؟

و چه ها کرد؟ بارها جواب داده شده اند اما جهاد؟! نه.

برای همین است که امام (ره) فرمودند:

_ امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

چون مبنای حرفشان و تکیه گاهشان خدا بوده 

و از خود سخنی نگفته اند.

و تنها وعده خداوند را گوشزد کردند...که ای مسلمانان این کفار ضعیف اند.

و بدانیم

که هرچه کشیده ایم از دورویان ایمان و کفر کشیده ایم.

هر آن چه ضربه خورده ایم از منافقان بوده و بس.

هرچند عبارت " تاریخ تکرار می شود" تکراری است ولی این تکرارها آن قدر ادامه می یابد تا به خود آییم. بلکه خود را در آینه نظاره گر باشیم که آیا امروزه، هم وطن های بی وطن کم هستند؟!

و یا "تن فروش به از وطن فروش" کم شنیده ایم؟!

آری می دانیم اکثر ما اسلام آوران هم، رنگی از نفاق داریم. هرچند عده ای تیره و عده ای روشن تر.


در این بین، پس از شماتت منافقین داخلی و بی بصیرهای مخرب ,نوبت به بررسی و اصلاح خودمان کی میرسد؟!!!

اذعان کلام الله به کافران محض و مومنان خالص از سری خبر می دهد تلخ مزه اما حق...

غیبت، سخن چینی، ازار مومن و سب مومن یا هتک حرمت و کشف اسرارش،و و و... همه از مفاسد یک منافق است...

دیگر بس است شمردن 

قیام کنیم،

علیه تکرار تاریخ قیام کنیم،

تا قیام موعود فرا رسد...

وه چه موعودی...

آن موعودی را گویم که یاران بهشتی اش، بهشتی وار، به بهشت رفتند و سبک بهشتی زیستن را، به ما، همچون بهشت،ساده و بی تکلف آموختند...

زهرا ابراهیمی
۲۵ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


همین طور که لباس  می پوشیدم برای مادر توضیح می دادم: «از فلان مسجد تماس گرفته اند. دعوت شده ام برای مبحث مهدویت. با اینکه تدریسی ام تا تبلیغی، پیشنهادشان را قبول کردم؛ البته با اجازه شما. از فکر به توفیق اجباری در مطالعه بیشتر و بازخوانی اطلاعات فراموش شده، انگیزه  می گیرم. شاید تخصصم در تبلیغ شد مهدویت. خیلی به این مباحث علاقه دارم».  نهایت برای مزاح گفتم: «بعد از ده دوازده سال تحصیل بالاخره فرجی شد. مامان کارم گرفته». مادر مثل همیشه سراپا گوش بود. لبخندی زد و گفت: «مادر جان کار مجانی زود می گیرد».  خندیدم و خداحافظی کردم.


تمام بیست دقیقه پیاده روی مسیر رسیدن به مسجد را به حرف مادر فکر می کردم. بیشتر از آفتاب این سوال بی جواب اذیتم می کرد: «اگر شرع اجازه می داد و درخواست وسیله رفت و آمد داشتم یا طلب پاکت می کردم، دعوتم می کردند؟». گاهی خودم را دلداری می دادم: «این چه حرفی است. شاید کیفیت کارت هم مناسب بوده؛ اصلا فلان استاد نگفت مجالس امام زمان علیه السلام الکی نیست و به سخنران از طرف خود مولا نظر شده است ». بعد هم خودم جواب می دادم: «حالا خیلی هم خودت را تحویل نگیر. معاویه هم کم منبر نرفت ». خلاصه همه راه  در کشف حکمت های حرف مادر گذشت.


کلاس تمام شد. مگر کابوسش دست از سرم بر می داشت.  رمق از جانم رفته بود. پاهایم حس نداشت. چشمانم جایی را نمی دید.  سرم به شدت درد می کرد. آفتاب پوست صورتم را می سوزاند. به تنها چیزی که فکر نمی کردم، حرف مادر بود. وقتی رسیدم، چیزی نگفتم. این بار مادر سر صحبت را باز کرد . به پر و پایم پیچید، حرفی برای گفتن نداشتم؛  «مادر جان تو که گفتی کارت گرفته، این حال و روزی که من می بینم مثل این است که انبارت گرفته نه کارت. کشتی هایت غرق شده یا انبارت آتش گرفته؟». « همه چیز خوب پیش می رفت. رضایت را از نگاهشان می خواندم. برای نزدیک شدن دل ها از همان اول دایره وار روی زمین نشستیم. آخرهای جلسه بود که کار به پرسش و پاسخ رسید. اعتمادشان جلب شده بود. «یکی از ما شکایت می کرد که درد مردم را نمی فهمیم . بین مردم نیستیم. یکی می گفت پس کاری بکنید با این قیمت های ارز و طلا، چند ماه دیگر عروسی دخترم است. بعد از یک سال تازه وامش با هزار اما و اگر جور شده، من چطور با این قیمت ها جهیزیه بخرم؟ یکی گفت پسرم سه سال است عقد بسته، با این وام های سی درصد و چهل درصد مگر می تواند خانه اجاره کند؟ ربا شاخ و دم دارد؟ پس فردا باید بروم ملاقاتش زندان. آن یکی گفت می گویید ازدواج آسان و حرف از برکت می زنید پس کو؟ می فهمید بیکاری نان آور خانه یعنی چه؟ آن یکی گفت: خدا از شما نگذرد که می گویید کار تولیدی کنید و به فکراستقلال کشور باشید. حالا با وام این جوجه های سالم که از بی آبی و قطع و وصل برق  نصفشان تلف شدند چه کنیم؟ هر کدامشان حرفی زدند. حرفشان حق بود. تعدادشان در کلاس من خیلی نبود. کسی چه می داند، شاید این کم ها، خیلی هم کم نباشند. مادر من چکاره این مرز و بومم؟ حقی را نادیده گرفته ام؟ من  که زیر این آسمان آبی نه ملکی دارم و نه آبی. نه استخدامم و حقوقی دارم. نه خانه و زندگی دارم، نه همسر و آقا زاده و حساب بانکی. آینده ام مبهم تر از گذشته. چه کاری از دست من ساخته است؟  قسم می خورم کم مانده بود به جای کارم، آهشان مرا بگیرد. مادر دعا کن کسانی که دستشان به جایی می رسد این آه  را دست کم نگیرند.»


زهره جمالی

زهرا ابراهیمی
۲۵ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 


نقش زن در خانواده مثل فرمانده در جنگ است

زن همواره نقش بسزایی در جامعه و خانواده دارد وحضور او درخانواده الزامی است.نظم واستحکام خانواده به گونه ای به نقش زن مرتبط میشود.و تقریبا میتوان گفت او مانند فرمانده در جنگ عمل میکند چرا که جنگ بدون فرمانده و رهبر نمیتواند منتظر موفقیت و پیروزی باشد پس زن میتواند بهترین راهنما در خانه و برای همسر و فرزندان خود تکیه گاهی مطمئن باشد.و مانند چراغی راه آنان را روشن نماید و مایه ی هدایت انان گردد.گرچه همیشه شنیده ایم مرد سرپرست و تکیه گاه خانواده است اما باید بدانیم زن به عنوان مکمل و کامل کننده مرد باید در کنار او باشد همچنین شاغل بودن زن در جامعه به حضور او در خانه لطمه ای وارد نخواهد کرد و این تفکر غلط است که برخی معتقدند زن جایش در خانه است و بیرون از جامعه نمیتواند نقشی داشته باشد.آن رمانی که زن ارزش و مقامی نداشت و حتی انقدر او را پست میشمردند که به زنده به گور کردنش خرسند بودند زمان جاهلیت بود نه امروزه که جهان و امکاناتش مدرن و پیشرفته شده است.پس باید به زن و نقش مهم او در جامعه و خانواده ارزش نهند.که او گاهی میتواند باعث پیشرفت یک کشور و جامعه شود همانگونه که میبینیم چه بسیار زنانی در عرصه های گوناگون از جمله عرصه های فرهنگی،اجتماعی،ورزشی،سیاسی و...فعالیت های چشم گیری دارند و پیشرفت های قابل توجهی را برای کشورمان به ارمغان آورده اند.

هم چنین میتوان گفت در خانواده یک مادر میتواند تاثیر مستقیم بر روی تربیت فرزندان بگذارد چرا که بیشترین زمان را در کنار آنان است و به تربیت انان مشغول میباشد پس زن میتواند فرزندان صالحی که ازهرنظر کامل هستندراتحویل جامعه دهد.پس میتوان نتیجه گرفت که نقش زن در خانواده به گونه ای میتواند به نقش او در جامعه بازگردد یعنی نوعی نقش غیر مستقیم...

یک خانواده ی کامل و موفق باید زن را در کنار خود داشته باشد چرا که تهی بودن خانه ازن دیگر نام خانواده را به همراه نخواهد داشت...

یک زن شاید در چندین شغل مشغول به خدمت باشد او در خانواده میتواند همسری فداکار مادری مهربان و معلمی دلسوز باشدکه همواره دغدغه ی آرامش در خانواده را در دل دارد و به دنبال آسایش فرزندان و همسر خود است.پس به خودی خود نمیتوان نقش زن و خود او را دست کم گرفت چرا که اینگونه نام و نشان خانواده از متلاشی خواهد شد...


افسانه مرادی

زهرا ابراهیمی
۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اگر به اتاق فرزندانتان نگاه کنید بسیاری از وسایل غیر ضروری را می بینید. شاید وقتی به دلیل تهیه آن فکرکنید، به نتیجه ای نرسید.

حال اگر چند روزی فرزندتان را به جایی که این امکانات در آن نیست ببرید چه می کنند؟

حداقل کاری که می کنند این است که بهانه آن ها را می گیرند.

 تبلت، لب تاب، وسایل بازی، گوشی، ماشین شارژی و بسیاری از وسایل دیگر.

اما تا به حال فکر کرده اید که کدام یک از وسایلی که برای فرزندتان تهیه می کنید ضروری و جزء نیازهای اساسی آن ها هستند?

شاید امروزه تشخیص نیازها و شبه نیازها کارآسانی نباشد؛ به خصوص که بعضی از این شبه نیازها را مراکز آموزشی از جمله مدارس به خانواده ها تحمیل می کنند. اما غیر ضروری بودن بسیاری از این وسایل واضح است.

با این حال افراد به آن به چشم شبه نیاز نگاه نمی کنند و برای تهیه آن ساعت های متمادی بیرون از خانه کار می کنند; غافل از این که در ازای تهیه شبه نیاز آن ها، نیاز های اساسیشان روی زمین می ماند.

نیاز اساسی غیر جسمانی یک کودک، علاوه بر نیاز به محبت و رسیدگی مادر، حضور پدر در خانه است. به خصوص برای فرزندان پسر، این نیاز ضروری تر به نظر می رسد.

طبق روایاتی که دوران زندگی افراد را به سه دسته تقسیم می کنند هفت سال اول را محبت پذیری کودک از مادر خود، و هفت سال دوم را سال تربیت او می دانند؛ وظیفه هفت سال دوم، بیشتر به عهده پدران گذاشته شده است شاید به همین دلیل باشد که در بحث حضانت بچه های طلاق، بعد از هفت سال، حضانت کودک را به پدر می دهند.

کودکانی که از حضور پدر در خانه محروم می شوند، روند استقلال و خود اتکایی را دیرتر طی می کنند.

اگر نگاهی به جامعه امروزی بیندازید می بینید که پسران امروزی، بیش تر تمایل دارند که ظاهر و رفتاری شبیه مادران خود داشته باشند. مدل مو و رنگ و اصلاح صورت پسران امروزی، بیش تر زنانه است تا مردانه.

شاید یکی از دلایلی که برای این موضوع می توان شمرد الگو گیری پسران از مادر، در خانه باشد.

وقتی پدری چند شیفت کار می کند و خانه برای او حکم خوابگاه را دارد نمی تواند نقش الگو برای پسرش ایفا کند و مادر که بیش تر در معرض دید او قرار دارد به عنوان الگو قرارمی گیرد و رفتارهایش راتقلید می کند.

این باعث می شود که ما در جامعه با پسرانی دخترنما، روبرو باشیم.

این تغییرات، فقط در ظاهر او جلوه گر نیست و روی سایر رفتارهای او نیز اثر می گذارد و باعث می شود که او نتواند در آینده نقش همسری و سرپرستی خانواده را ایفا کند; مردی منفعل بار می آید که رفتارهای زنانه بروز می دهد؛ به راحتی قهر می کند و نمی تواند در مواقع مقتضی تصمیم بگیرد و عکس العمل مناسب بروز دهد ونقش تکیه گاهی اش را انجام دهد.

پس بهتر است که بجای شیفت های کاری طولانی جهت برآوردن نیازهای غیر ضروری و شبه نیازها، با حضور کافی در منزل به تربیت صحیح فرزندانمان بپردازیم تا فرزندانی شایسته و کار آمد تحویل جامعه دهیم.

زهرا ابراهیمی
۱۶ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


«فرصت برابر»


جسارت بر انجام یک کار به شرطی که همراه با برنامه باشد و عقل نیز بر ارجح بودنش حکم نماید  ستودنیست.

بارها شاهد بوده ایم افراد زیادی در موقعیتهای مدیریتی مشغول فعالیتند و با وجودی که درستی یک کار را قبول دارند اما جسارت لازم برای انجام آن کار را ندارند. نکته ی قابل توجه در امر مدیریت این است که صِرف دانستن و مطلع بودن، کفایت نمی کند بلکه باید به آموزه ها جامه ی عمل پوشاند و رَصدِ همین مسأله می تواند مرز بین حرف و عمل و مدیران شعاری و شعوری را مشخص نماید.

دادن فرصت به جوانان و بهره گیری از پتانسیل های نهفته ی آنها و ایجاد فرصت برای شکوفایی آنچه می توانند انجام دهند، توصیه ای است که شخص رهبری بارها متذکر شده اند. 

آنچه امروزه در حیطه ی فعالیتهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه شاهدش هستیم این است که مُسن ها دیر بازنشسته می شوند و همچنان علاقمند به ادامه ی فعالیتند. گویا جنس میزهای مدیریتی از آهن است و جنس مدیران از آهن ربا و همانطور که تصور جدایی آهن از آهن ربا سخت است، خیال پردازی برای فاصله گرفتن مدیران مُسن نیز از پستهای مدیریتی محال می باشد.

هرچند به ندرت اما در عین حال شاهد هستیم که برخی از مدیران در مقام مدیریتی خویش از جسارت بالایی برخوردار بوده و علیرغم هجمه هایی که بر عملکردشان وارد می شود چنانچه به درستی کاری یقین پیدا کنند به انجام آن نیز اقدام می نمایند.

جناب حجه الاسلام و المسلمین قطبی، ریاست دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، از جمله مدیرانی است که تصمیمات معقول ذهنی خویش را درحد توان عملی می نماید.

از جمله طرحهایی که در راستای بکارگیری جوانان و طلاب حوزه های علمیه ی اصفهان توسط دفتر تبلیغات اسلامی ارائه شده، طرح فرصت برابر است.آقای قطبی با ارائه ی این طرح قصد دارند تا با ایجاد فرصتی عادلانه و برابر، شرایط یکسانی را برای همه ی گروهها و تشکل های طلبگی و تبلیغی فراهم آورند تا طلاب جوان فرصت ارائه ی نظرات و طرحهای خود را در مسیر تبلیغ داشته باشند.

نقشی که این طرح می تواند بین طلاب ایفا نماید این است که طلبه های جوان را به خود باوری رسانده و با ایجاد اعتماد به نفس در آنها، فرصت اعلام حضوررا برایشان فراهم می نماید.طلاب و تشکل های طلبگی با نوشتن طرحهای خود و ارائه ی آن ، در صورت توانایی دفاع منطقی از طرح، خود مجری طرح شده وبه عملی کردن آن می پردازند.

این طرح برای اولین بار توسط دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان ارائه شده و این امر نشان دهنده ی دغدغه مندی مسئولان مربوطه می باشد.

هر چند اوضاع تبلیغی و فرهنگی در برخی موارد تاریک به نظر می رسد اما در عین حال وجود چنین پیشنهاداتی از ناحیه ی مدیران، می تواند در تزریق امید و انگیزه به جوانان موثر باشد.

دقت کنیم که مهد حوزه و فضای حُجره برای طلاب دینی،پُر است از توصیه ها و تمرین ها و آموزه ها که اگر فرصت عملی شدن در اجتماع پیدا نکنند، تمام این توصیه ها در سیاهچال بی اعتمادی ناپدید خواهند شد.

تبلیغ و مبلغ بودن جزء لاینفکِ فعالیت یک طلبه است و اگر تبلیغ را از طلبه جدا کنیم چیزی از هویت او باقی نمی ماند. بنابراین اهمیت دادن به تبلیغ و ایجاد فرصت و فضای لازم برای طلاب به طرُق گوناگون و در بخش های مختلف می تواند او را به هویت اصلی اش نزدیک و نزدیک تر نماید. مدیران دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان به این مهم پرداخته و با طرح فرصت برابر ادعای خویش را اثبات نمودند. 

امید که سایر مدیران در دیگر بخشهای مدیریتی نیز از چنین روشهایی بهره برده و با اعتماد به جوانان گامهای موثری در اصلاح فرد و اجتماع بردارند.


http://hawzahnews.com/mobile/mobiledetail/News/456875/30


زهرا ابراهیمی
۱۴ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر