گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آزاده ابراهیمی» ثبت شده است

ط

 

طناب استعمار در دستان برخی متدینین

این روزها همه جا سخن از فداکاری و ایثار دلاور مردان و زنانی است که درخط مقدم جنگ بیولوژیک به نبرد با میهمان نامبارکی رفتند که کام بسیاری از مردم جهان را تلخ کرده­ است.

همه مدیون و ممنون کسانی هستیم که به نحوی در راستای جلوگیری از پیشرفت این ویروس تلاش می­ کنند و سعی دارند جان افراد بیشتری را از چنگال مرگ به وسیله کرونا نجات بخشند.

مسلما اجر این بزرگواران در نزد خداوند متعال محفوظ است. خیلی بیشتر از حد تصور ما؛ چراکه با نجات هر یک نفر، نه تنها جان یک نفر، بلکه گویی همه ی مردم جهان را حیات را بخشیده ­اند؛ اجری غیر قابل تصور.

«مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»(مائده-۳۲) هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه ی مردم را حیات بخشیده است.

اما این سکه روی دیگری هم دارد. توجه به فراز قبلی این آیه ی شریفه انسان را به تأمل عمیقی فرو می­برد.

«مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا»(مائده-۳۲) (هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه ی مردم را کشته است.)

طبق این آیه شریفه، هر عمل و هر گونه بی­ توجهی از جانب انسان که باعث شود یک نفر جان خود را دست دهد، مثل این است که موجب قتل همه ی انسان­ های کره زمین شده باشد.!

یعنی قتل یک نفر، کیفری همچون قتل همه ی مردم را دارد. یعنی، حرمت قتل یک نفر نزد خداوند، به منزله ی قتل همه ‏ی مردم نزد انسان­هاست. یعنی، قتل یک نفر، بی‏اعتنایی به مقام انسانیّت است.

یعنی، از آن­جا که انسان‏ها به منزله ‏ی اعضای یک پیکرند، پس قتل یکی قتل همه است. یعنی، جایگاه دوزخی قاتل یک نفر، جایگاه کسی است که قاتل همه باشد. یعنی یک انسان می ‏تواند سرچشمه ‏ی حیات بخشی به یک نسل باشد، پس قتل او به منزله‏ ی قتل یک نسل است.

ولی عده ­ای بدون تدبر در معارف قرآنی و در زمانی که بیماری دامنگیر همه ی جهان شده است و ما با انجام یک عمل ساده می­توانیم جلوی گسترش و همه­ گیر شدن این مشکل را بگیریم، بی­توجه به عواقب کار و بدتر از آن با ادعای دیانت به نام دفاع از حریم مبارک ائمه معصومین(علیهم السلام) و بقاع متبرک امام­ زاده­ها، در اجتماع ظاهر می­شوند و به بهانه ی جلوگیری از هتک حرمت این بزرگواران کمر همت به قتل شیعیانشان می­بندند!! این است بصیرت در دین؟ این است تأسی به معصومین(علیهم السلام)؟ این است پیروی از شهدا؟

اگر با سیره ی امامان آشنا باشیم می­دانیم که چگونه به حفظ جان شیعیان اهمیت می­دادند.

در سبک زندگی رضوی عقل گرایی موج می­زند؛ اما ما به عنوان دفاع از حریم امام رضا(علیه السلام) در قتل شیعیان ایشان همت می­گماریم.

اکنون که بیش از پیش نیازمند وقار و متانت در جامعه هستیم تا این کشور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از دام بیماری برهانیم، تجمع در برابر حرم امام رئوف، رفتاری متعصبانه نیست؟

در حدیثی از رسول خدا (ص) می خوانیم: «من کان فی قلبه حبة من خردل من عصبیة بعثه الله یوم القیامة مع اعراب الجاهلیة(اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۳۰۸)/ هر کسی در دلش به اندازه­ی دانه ی خردلی عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می­کند».

لحظه­ای بیندیشیم آیا به خطر انداختن جان شیعیان موجب وهن دین است یا بسته شدن مقطعی حرم معصوم؟ آیا رفتار غیر عاقلانه ی ما در این مقطع حساس که همه­ ی چشم­ها به سمت کشور ما دوخته شده است، موجب مخدوش شدن چهره­ی ائمه در جهان نیست؟ آیا با شکستن درب حرم می­توان از حریم ولایت دفاع کرد؟

دریغا که این بار متدینین و مسجدی­های ما با طناب استعمار و با شعار دفاع از حریم اهل بیت(علیهم السلام) به چاه جهالت فرو روند. امروز بیشتر از هر زمان به بصیرت در دین نیازمندیم.

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

 

زهرا ابراهیمی
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ب

 

بی تفاوتی مساوی است با ظلم/ در گودالیم یا بالای گودال؟

شاید برای هر کسی پیش بیاید که در موضع قدرت نسبت به مظلومی قرار گرفته باشد. نگهداشتن نفس از تعرض به دیگران زمانی که می­ توانی با ِاعمال اندک نفوذی، به اهداف خود برسی شاید به ظاهر آسان باشد، ولی اگر به اَعمال خود دقیق تر بنگریم اکثر ما در حیطه فعالیت هایمان با توجیهات متعددی دچار ظلم به افراد زیردست خود می­ شویم.

جملاتی از قبیل بالاخره بنده زحمت بیشتری کشیده­ ام، من مدیر خانواده ­ام، من مادرم و حق دارم، به اندازه تحصیلاتم برخوردار نیستم پس حق دارم، حق آب و گل دارم یعنی نمی­ توانم به خویشاوند خود لطفی کنم؟ توجیهاتی است که در این­گونه مواقع ابلیس در قلبمان وسوسه می­ کند که اگر به ندایش پاسخ مثبت دهیم آن­وقت در هر جایگاهی که باشیم و محدوده ظلمان هر اندازه­ ای هم که باشد ما یک مستکبریم و باید در انتظار عواقب آن باشیم؛ چه بسا این مساله اثبات می ­کند که حتی اگر ما رئیس جمهور آمریکا هم باشیم و حیطه قدرتمان جهانی باشد، روی امثال ترامپ را سفید خواهیم کرد.

گاهی با دست خود مرتکب ظلم نمی­ شویم ولی با سکوت درباره آن موجب جسارت بیشتر ظالم و افسارگسیخته شدن ظلمش می­ شویم. در این هنگام ما ظالم را یاری می ­کنیم. یعنی اگر ظلمی را ببینیم و کاری از دست و زبان و حتی قلم ما بر بیابد و کوتاهی کنیم ما هم در آن تجاوز از حق،  شریک هستیم.

آری، آن زمان که مشغول تضییع حقوق کسانی هستیم که بر آن­ها سیطره داریم، همان موقع که قهقهه مستانه ­مان گوش فلک را کر کرده است؛ نمی ­دانیم که بر کوس نابودی خود می ­دمیم. علی الخصوص زمانی­که طرف مقابلمان گناهی جز حقگویی نداشته باشد.

قرآن می فرماید:

»قُتِلَ أَصْحَابُ الأخْدُودِ  النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ  إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ  وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ  وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ  الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ  إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ» ﴿بروج-۴ تا۹

(مرگ بر آدم‏سوزان خندق همان آتش مایه‏ دار [و انبوه]  آنگاه که آنان بالاى آن [خندق به تماشا] نشسته بودند و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان مى ‏آوردند گواه بودند. و بر آنان عیبى نگرفته بودند جز اینکه به خداى ارجمند ستوده ایمان آورده بودند. همان [خدایى] که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست و خدا[ست که] بر هر چیزى گواه است. کسانى که مردان و زنان مؤمن را آزار کرده و بعد توبه نکرده‏ اند ایشان راست عذاب جهنم و ایشان راست عذاب سوزان)

آری، همان موقع که سوزانده شدن بیگناهان را یا مستقیما با دست خود یا با تایید و سکوتمان نظاره ­گر هستیم نابود شدیم؛ چراکه خداوند مقتدری انتقام گیرنده این مظلومان است که سیطره قدرتش قابل مقایسه با قدرتمندترین انسان­ها نیست. تمام آسمان­ها و زمین تحت فرمانروایی او و گوش به فرمان او هستند. پس بر خودت غره مباش که در پرتگاه تباهی سقوط کرده ­ای و از انسانیتت چیزی جز قالب ظاهری باقی نمانده است.

ظالمانی که در هر برهه­ ای از زمان دست تعدی بر ملتی ضعیف دراز کرده ­اند دیر یا زود به عاقبت اعمال خود می­ رسند. طبق وعده­ خداوندی که قاصم جبارین است و وعده­ او تخلف نمی ­پذیرد. خواه این مظلومان در فلسطین باشند یا در یمن یا میانمار و یا اکنون در هند و عربستان.

بی تفاوت بودن معنایی ندارد؛ یا ظالمیم و یاریگر ظلم و یا مظلوم هستیم و تحت ظلم. یا در گودال آتشیم و یا نظاره­ گر سوختن مظلومان.

هر کس به هر میزانی که می ­تواند باید تلاش کند، حرفی بزند و آبی بر آتش بریزدبی تفاوت بودن معنا ندارد‌.

آزاده ابراهیمی

لینک مطلب در ندای اصفهان

 

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

د

 

درخانه بمانیم، حتی اگر هیچ­ وقت نماز واجب را در خانه اقامه نمی­ کردیم

از مهم­ترین و با ارزش­ترین ویژگی­ هایی که برای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مطرح است، «عبد» بودن است، در هر نمازی که به جا می­آوریم دست کم یک بار به این مطلب اشاره می­کنیم.« اشهد ان محمد عبده و رسوله» حتی عبد بودن ایشان مقدم بر رسول بودنشان مطرح می­شود و چه بسا که زمینه ساز رسالت بوده است.

این مسئه تنها درباره پیامبر عظیم الشأن اسلام مطرح نیست و بسامد زیادی در قرآن مجید دارد، حضرت عیسی نیز درآن معجزه­ عظیم وقتی به معرفی خود در گهواره می­پردازد اولین خصوصیت خویش را این­گونه بیان می­کند. «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا»( گفت من بنده خدایم به من کتاب (آسمانى) داده و مرا پیامبر قرار داده است.)(مریم-30) قرآن کریم درباره حضرت نوح(علیه السلام) نیز به این امر تصریح می­نماید؛ وقتی خطاب به بنی اسرائیل می­فرماید: «ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً» (اسراء-3)(اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم، او بنده شکرگزارى بود.) معنای واقعی و دقیق این واژه چیست؟ در زبان فارسی ما آن را به «بنده» ترجمه می­کنیم اما آیا این واژه می­تواند به تنهایی بار معنایی این کلمه را به دوش بکشد؟

از آن­جایی که اعراب زمان نزول، برای حیوانات خود ارزش زیادی قائل بودند؛ برای درک کامل و ژرف بعضی از کلمات مطرح در متون دینی صدر اسلام ناگزیر هستیم که آن را درباره­ حیوانات بررسی کنیم، عرب به اسبی «عبد»می­گوید که غیر از صاحبش هیچ ­کس را به حریم خود راه نمی­دهد. این اسب عبد مالک خود شده است. معنای واقعی «عبد» را از این­جا باید دریافت، اگر جزء خدا هیچ موجودی راه نفوذ به قلب ما نداشت؛ آن­گاه ما عبد مولی گشته­ایم. «القلب حرم الله و لا تسکن فی حرم الله غیر الله»( بحار الانوار، ج 70، ص 25) (دل حرم خداست ، پس در حرم خدا، غیر خدا را ساکن مکن.)

این امر پیامدهای زیبایی دارد. وقتی «عبد» شدیم دیگر میزان و خط کش عمل­ ما با خواست و اراده مالک و مراد ما تنظیم می­شود. وقتی«عبد» شدیم دیگر نمی­گوییم با وجود مضراتی که  برای جسممان دارد؛ باز هم می­خواهیم روزه بگیریم؛ با این بهانه که دلمان راضی نمی­شود. دیگر دل و خواست قلبی ما مطرح نیست. وقتی «عبد» باشیم، حتی شرکت در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) را در صورتی جایز می­دانیم که خدا به آن راضی باشد و دیگر با وجود نهی خدا و پیامبرش در زمان وجود احتمال ضرر، به دلیل شیوع بیماری مسری بر آن اصرار نمی­کنیم.

گاهی شرکت نکردن در نماز جمعه و جماعت و نرفتن به اماکن زیارتی و شرکت نکردن در مراسم اعتکاف نهایت عبودیت را می­رساند. این­جاست که مشخص می­گردد چند مرده حلاجیم؟ این­جاست که می­توانیم خود را محک بزنیم که برای آرامش قلبمان و برای تسکین آلاممان عبادت می­کنیم یا مخلصانه رضای الهی را طلب می­کنیم؟ باید عبد باشیم تا در همه حال گوش به فرمان ولایت بسپاریم حتی اگر مخالف میل ما باشد. در خانه بمانیم حتی اگریک سال در انتظار شرکت در اعمال ام داوود بودیم. در خانه بمانیم حتی اگر هیچ­وقت نماز واجب را در خانه اقامه نمی­کردیم. بسته شدن موقتی زیارتگاه­ها و مساجد به اسلام و تشیع ضربه نمی­زند و ریشه تنومند آن را که در طول قرن­ها در قلوب ریشه دوانده است نمی­خشکاند. اما اگر مسلمین و شیعیان را دیدیم که از ولی امرشان پیشی گرفتند آن­گاه باید فاتحه­ دین را بخوانیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»(حجرات-1) (اى کسانى که ایمان آورده‏اید چیزى را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید و پیشى مگیرید و تقواى الهى پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست.)

 

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در صاحب نیوز

 

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

شترمرغ نباش

امروزه وقتی از زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان اسوه و الگو در سلوک و سبک زندگی خویش می گوییم؛ وقتی درباره تمسک به سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت (علیهم السلام) در تعیین خط مشی زندگی، سخن به میان می آوریم، با واکنشی روشنفکرمآبانه مواجه می شویم با این مضمون که، بین زمان زندگی ما با 1400 سال پیش تفاوت های اساسی وجود دارد.

زندگی ما از لحاظ تکنولوژی، اجتماعی و حتی جغرافیایی با آن زمان بسیار متفاوت است؛ بنابراین پیروی از این بزرگواران هرچند که در زمانه ی خود افراد برگزیده ای بوده اند و از لحاظ فردی و اجتماعی و مادی و معنوی، در حد اعلای انسانیت قرار داشته اند؛ اما مناسب برای زمانه ی ما نیست.

ما می توانیم آنان را دوست داشته باشیم و مورد احترام قرار دهیم. حتی در مراسم عزا و شادی آن ها شرکت کرده و برای آخرت خودمان توشه تهیه کنیم؛ اما پیروی از منش و سیره آن ها علی الخصوص در زندگی اجتماعی در دوران مدرن و پست مدرن معقول نیست.

حال باید پرسید؛ آیا تمسک به سلوک غربیان حتی با وجود هم زمانی با زندگی ما ایرانیان امری معقول است؟ آیا هرآنچه برچسب قدیمی بودن دارد لزوما محکوم به فناست؟ و هرآنچه با ویژگی تجدد خودنمایی می کند بدون هیچ قید و بندی مورد ستایش است؟ اصلا جدای از معقول بودن، آیا الگوبرداری از سبک و سیاق زندگی غربی امکان وقوعی دارد؟

اگر خوب دقت کنیم همزمانی دلیلی بر همزبانی، هم اندیشی و یکسان بودن نیازها نیست. اگر زمانه ی ما با دوران زندگی معصومین(علیه السلام) تفاوت هایی دارد، از دیگر سو اختلاف در جغرافیا و فرهنگ و در نتیجه نیازها و آمال و آرزوهای ما با دیگر جوامع نیز امری نیست که قابل چشم پوشی باشد.

حال باید دید راه صحیح چیست؟ یعنی آیا برای اتخاذ منش صحیح در زندگی راهی برای الگوگیری از افراد موفق چه در زمان گذشته و چه در زمان حال وجود ندارد؟

آیا تفاوت های مکانی و زمانی و اقلیمی مانعی بر استفاده از تجارب موفق دیگران است؟

آیا قرآن کریم که می فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ/ قطعا برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست» به این امور توجهی نداشته است؟

این سؤالات حتی ذهن افراد متدین را نیزدچار بحران نموده است. از طرفی به دین، معصومین (ع)،   قرآن و اهل بیت (ع) علاقمندند ولی در عین حال حس می کنند نمی‌توانند و نمی‌شود به سبک زندگی آن‌ها زندگی کرد. از آن طرف تبعیت از سبک زندگی غربی را عامل دوری از اهل البیت علیهم السلام می دانند.

این امر باعث شده که زندگی ما شبیه شتر مرغ شود که نه همچون سایر پرندگان پرواز می کند و نه چهارپایی است که بتوان بر پشت آن سوار شد. به همین دلیل مفهوم سعادت در جامعه ی ما مفقود گشته است.

در پاسخ باید ابتدا معنای سبک زندگی را مشخص کنیم. سبک زندگی در چند بُعد می تواند مورد توجه قرارگیرد. اولاً در نگرش ما به زندگی و عالم هستی (یعنی افکار و عقاید)، ثانیاً در احساس ما نسبت به زندگی یعنی کمیت و کیفیت حب و بغض های ما و ثالثاً در بعد برنامه‌ها و روش‌ها و رفتارهای ما.

مسلما معنایی که پروردگار در آیه ی شریفه مد نظر دارد و انسان ها را به اسوه قرار دادن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) امر می فرماید، معنای قالبی سبک زندگی نیست، چرا که اهل بیت در بحث قالب زندگی امر فرموده اند که فرزند زمان خود باشیم. (غررالحکم و دررالکلم، حدیث ۴۴۷)

آن چه باید در منش ما مورد تمسک به حضرات معصومین قرار گیرد، نگاه، جهان بینی، دیدگاه‌ و افکار ما نسبت به عالم هستی و موضوعات زندگیست که باید بر مبنای تفکر محمدی(صلی الله علیه و آله وسلم) یعنی همان تفکر توحید محور باشد نه تفکرالحادی، اومانیستی و نه حتی التقاطی و غربگرایانه.

اینجاست که اقتصاد توحیدی، سیاست توحیدی، تربیت توحیدی و... و. معنا پیدا می کند.

در این صورت آن چه اصل و روح و غایت حیات ما را تشکیل می دهد یک حقیقت واحد است و آن چه طبق شرایط زمانی و مکانی متحول می شود فروعاتی است که در سعادت ما نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز ندارد. البته فراموش نکنیم که در سبک زندگی توحیدی برای فروعات نیز ضوابطی مدنظر قرار گرفته و خط قرمزهایی مشخص شده است تا در سایه ی این مرزبندی زیست اخلاقی در متن سبک زندگی ساری و جاری گردد.

 

آزاده ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ت

 

 

راز تحول میلیونی دل ها

این روزها حس مشترکی بین مردم وجود داشت. بارها و بارها شنیدم که می گفتند چیز زیادی از سردار دل ها (سردار سلیمانی) نمی دانستیم. چند سال اخیر بعد از قضیه داعش اسمش کمی بر سر زبان ها افتاده بود؛ ولی فقط از غیوری و شجاعتش می گفتند و از رسمش خیلی نمی دانستیم. ولی وقتی خبر شهادتشان را شنیدیم همان دقایق اول حتی قبل از این که از رسانه های مختلف عظمت روحی و معنویت ایشان را انعکاس دهند، دل هایمان منقلب شد.

انگار خبر پرکشیدن نزدیک ترین کسانمان را به ما داده بودند. حیران و سرگردان شده بودیم. حس غریبی بود. هر چه در درونمان جستجو می کردیم علت این همه حیران شدن را نمی فهمیدیم.

کلید این راز را می توان در آیات و روایات به راحتی جستجو کرد.

رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ (ابراهیم-۳۷)

(پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه‏ای بی‏ کشت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان‏] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.)

در این آیه شریفه حضرت ابراهیم(علیه السلام) در دعای خویش برای فرزندشان اسماعیل(علیه السلام) میل قلب ها به سمت این وادی بی آب و علف و ذریه پاکشان را از خداوند طلب می کنند.

روایتی زیبا و دلنشین نیز وجود دارد که درباره نحوه گرایش مردم یمن به مذهب تشیع است. در پی ماجرایی، اهل یمن از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می خواهند که وصی خود را معرفی فرمایند. ایشان ابتدا چند خصوصیت درباره جانشین خود بیان می کنند. آن ها گفتند: یا رسول الله، تو را به آنکه شما را به حقّ فرستاد، او را به ما نشان دهید که مشتاق دیدن وی گشتیم! فرمود: او همان کسی است که خداوند او را آیت و نشانه ‌ای برای مؤمنانی قرار داد که نور ایمان از سیمایشان می‌درخشد.

اگر همانند کسی که صاحب دل باشد یا گوش دل فرا دهد در حالی که خود گواهی دهد به او بنگرید، خواهید دانست که او وصیّ من است همان‌طور که دانستید من پیامبر شما هستم؛ به میان صف‌ها روید و به چهره‌ها خیره شوید. پس دلتان به هرکس متمایل شد، وصیّ من اوست، زیرا خداوند عزّوجل در کتاب خود می‌فرماید: «فَاجْعَلْ أَفْئدَةً مِّنَ النَّاسِ تهَوِی إِلَیهْم‏»، (پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده‏.) هم به سوی خودش و هم به سوی ذرّیه او علیهم السلام.

جابر گوید: پس ابو عامر اشعری از میان اشعریان، أبو غرّه خولانی از میان خولانیان و ظبیان، عثمان بن قیس و عرنه دوسیّ از میان دوسیان و لاحق بن علاقه به پا خاسته و به میان صف‌های حاضران رفته و به چهره‌ها خیره شدند و دست علی(علیه‌السّلام) را گرفته و گفتند: دل‌های ما به ایشان گرایش پیدا کرد.

یا رسول الله!

پس حضرت فرمود: خدا را شکر که شما وصیّ رسول خدا را پیش از آن‌که به شما معرفی شود، شناختید و دانستید که وصیّ من اوست. در این هنگام آن‌ها با صدای بلند گریستند، در حالی که می‌گفتند: یا رسول الله، به چهره‌های یک ‌یک آن‌ها نگاه کردیم، ولی دل ما به هیچ‌کدام از آن‌ها گرایش پیدا نکرد و چون او را دیدیم دل‌هایمان لرزید و تکان خورد، آن‌گاه جان‌های ما آرامش یافته و جگرهایمان مضطرب گشته و چشمان‌مان پر از اشک شد و سینه‌های‌مان خنک گشته و آرامش یافت چنان که گویی او پدر ما و ما فرزندان وی هستیم.

آری این است علت حس غریبی که این روزها اکثر مردم ایران و حتی تعداد زیادی از مردم جهان، آن را تجربه کردند. گویی هر کس هنوز لوح سفید ضمیر خویش را زیر غبار گناه محو نکرده باشد وقتی دربرابر چنین جذبه هایی قرار می گیرد این تحول عاشقانه و حس زیبا را با تمام وجود درمی یابد.

این گرایش در دل ها و تحول میلیونی در دنیا که روح حاج قاسم در این برهه از تاریخ به وجود آورد؛ در اثر جذبه روحانی این عبد صالح و معنویت بالای او بود. آری به راستی او سردار دل ها بود.  

 

آزاده ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر