گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

م

 

درخت مذاکره از نوع بده و نستان

کشاورز درخت میوه  را می کارد و به خوبی از آن مراقبت می کند تا از میوه ­های شیرین و آبدارش بهره­ مند گردد. درخت برجام هم کاشته شد، مراقبت­های ویژه‌ای از سوی ایران برای رشد و ثمر بخشی ­اش انجام گرفت؛ ولی از میوه و ثمره‌اش خبری نشد؛ گویا برجام از ابتدا درخت بی باری بوده که به عنوان درخت میوه جلوه‌اش دادند و نهالش را کاشتند تا ریشه کند و عمق یابد. ریشه‌هایش در ذهن بعضی­ها چنان ریشه دوانده و عمق یافته که خواهان بزرگ­تر کردن این درخت بی ­ثمر با امضاء برجام‌های دیگر هستند. به واقع طرح مذاکره آن هم از نوع بده و نستان با برجام ریخته شد و حالا برخی می ­خواهند ادامه ­اش بدهند افرادی که فقط از مذاکره میزش را می­ شناسند و لاغیر.

در دورانی زندگی می­کنیم که ارتباط با دورترین کشورهای دنیا هم به آسانی میسر است. در عصری چنین پیشرفته مسلما نمی ­توان دم از عزلت­ نشینی و بی ­نیازی کامل از سایر کشورها زد؛ در اسلام نیز چنین روشی مطرح نشده است. دین مبین اسلام دینی است که مسلمانان را به صلح و زندگی مسالمت‌آمیز در کنار یکدیگر و غیر مسلمانان دعوت کرده استخداوند در قرآن در این باره می­فرماید:

«لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ  إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌کند که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار نمایید، که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست می‌دارد.»(ممتحنه/8)

البته این دیدگاه تا زمانی پابرجاست که طرف مقابل قصد دشمنى و توطئه نداشته باشد. زیرا صراحتا در قرآن بیان شده است که اگر گروهی یا کشوری بر علیه مسلمانان توطئه و دشمنی کند، مسلمانان موظفند از آنها بیزاری جویند و اعلام برائت کنند همان کاری که ملت مسلمان ایران با پیروزی انقلاب در قبال اسرائیل در پیش گرفت. با این اوصاف تعامل و مذاکره با سایر کشورها درصورتی که قصد دشمنی و توطئه نداشته باشند هیچ ایرادی ندارد. اما در اسلام برای ارتباط، مذاکره و قرارداد با غیرمسلمان، شرایطی تعیین شده تا نتیجه­ ی مذاکرات چیزی شبیه عهدنامه­ ترکمانچای، گلستان و سعدآباد نگردد و بخشی از این سرزمین یا دست ­آوردهای علمی و صنعتی ­اش از دست نرود.

ازجمله‌ی این شرایط، حفظ عزت و استقلال کشور و عدم تسلّط کفّار بر مؤمنان است، همانطور که خداوند در قرآن می­فرماید:

« …وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا؛ و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.»(نساء/141)

تمام شرایطی که اسلام در این زمینه مطرح کرده است، زمانی معنا می ­یابد که دشمنی و توطئه­ ی دشمن برای شما محرز نباشد ولی وقتی به صورت علنی دشمنی و توطئه­ آنها همچو آمریکا مشخص باشد؛ تعامل و مذاکره از نظر هیچ کس عاقلانه نیست. کسانی که بر طبل چنین مذاکره ­ای می­کوبند، چیزی از اصول مذاکره چه در اسلام چه در جامعه‌ی بین الملل نمی دانند. در حقیقت پیش کشیدن بحث مذاکره با کشوری که هدفش تسلط است نه مذاکره ­ی عادلانه، کاری صرفا تبلیغاتی است و هدف از طرح آن سرگرم کردن مردم و پنهان کردن کم­ کاری­ها و ناتوانی در اداره امور جامعه است.

زهرا باغبانان

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۶:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م

 

 

آموزه های ماه مهر و عوامل تاثیرگذار بر تربیت اسلامی

بوی ماه مهر که به مشام جان می‌وزد و همچنین برگ‌ریزان درختان، همواره ذهن انسان را به‌سمت کاغذ، دفتر و بوی کتاب نو سوق‌ می‌دهد. براستی که آموختن، اکسیر جوانی‌است و اگر انسان آموختن را رها‌‌ کند پویایی ذهنش رو به افول می‌گراید.

انسان بواسطه‌ی انسان بودنش گرایش به کسب معرفت، علم آموزی و رفع جهالت دارد. رفع جهل برای انسان یک امر فطری است؛ به همین دلیل هیچ‌ عاملی قدرت مهار این تمایل را در انسان نداشته و نخواهد ‌داشت؛ چرا که علم نیز از هر دریچه‌ای شوق آن‌ دارد که جان تشنگانش را سیراب ‌کند.

آری دروازه‌ی علم‌آموزی به پهنای آسمان و زمین باز‌ است و فرشتگان، بال‌های رحمتشان را فرشی کرده، تا شاهد آن‌دسته از طالبان علم باشند که در‌حال‌ پیمودن مسیر به سمت عرش الهی‌‌اند. انسان طبیعتا از ابتدای خلقتش دائما در حال تکامل ‌بوده و رشد جسمانی در او به وضوح قابل مشاهده است. همانگونه که مواد غذایی عاملی برای رشد جسم بوده، تغذیه‌ی روح نیز بواسطه‌ی کسب معرفت و تعالی امکان‌پذیر است و تعالی روح با گام‌ نهادن در مسیر علم و دانش میسر می‌گردد. روح انسان همچون معدنی است که اگر استخراج ‌نگردد چونان تشنه‌ای در بیابانی برهوت زنده‌ به‌ گور‌‌ می‌شود.

با توجه به این‌که علم‌آموزی و گرایش به معرفت یک نیاز فطری است؛ خداوند نیز، این نیاز فطری را بی‌پاسخ نگذاشت و پیامبرانش را یکی پس از دیگری مبعوث کرد تا «یُثِیروُا لهُم دَفائنَ العُقُولنهج‌البلاغه، خطبه ۱» (پیامبران می‌آیند تا عقل‌های دفن‌شده را استخراج‌کنند.)

آری انسان سازی شیوه‌ی مشترک همه‌ی انبیاست؛ هدف پیامبران تزکیه و تعلیم انسان‌ها‌ست تا بدین‌ وسیله فطرت آنان را بیدار‌ کنند‌ و در نتیجه انسا‌ن‌ها با بیدار‌ شدن فطرت‌شان قادر به کسب معارف و فضائل گردند.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «هُوَ اَلَّذی بَعَثَ فِی الاُمییِّنَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ءَایاتِهِ وَ یُزَکّیِهِم وَ یُعَلِّم الکتَابَ وَ الحِکمَةَ وَ اِن کَانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلَالٍ مبیِنسوره‌ مبارکه‌ جمعه/۳ » (اوست که در‌میان مردم بی‌سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند، پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد.)

امر تربیت در انسان موضوعی پایان ناپذیر بوده و او الی‌الابد بدان نیازمند است و معلمین با تأسی از پیامبران این وظیفه‌ی خطیر را بر‌عهده گرفته‌اند؛ البته معلمی قادر‌ است پیغمبر‌گونه متذکر دیگران شود و غبارهای بر فطرت نشسته را بزداید، که خود به زینت علم و تقوا مزین باشد.

آنچه که بر معلمان ما واجب و لازم است این است که با نصب العین قرار دادن تقوا، تمسک به سند تحول داشته و از این طریق اجرای سند ۲۰۳۰ را در مدارس کمرنگ و کمرنگ تر نمایند و نسبت به آن واکنش نشان داده تا تقوای عملی خود را به منصه‌ی ظهور نشانند. نیل به تقوای عملی نیاز به آموزش‌های بنیادین دارد؛ اگر با دید ژرف به سیره‌ی نبوی بنگریم خواهیم یافت عامل موفقیت ایشان در امر تربیت، توجه به اعتقادات و تعمیق باورهای دینی بوده است. اما متاسفانه برخی از معلمان ما در امر تربیت، تمام توجه‌شان را فقط و فقط معطوف بر رفتار دانش آموزان کرده و توجه به ظواهر، آنان را از پرداختن به زیر‌ساخت‌ها باز‌داشته است.

پیامبر عظیم‌الشأن اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی «صلی الله علیه و آله و سلم» در ابتدای نبوت خویش در‌ پی اصلاح اندیشه‌ها بر‌آمدند لذا بیشترین فعالیت حضرت در مکه کار اعتقادی بود. بیشترین آیاتی نیز که در مکه نازل شد آیات اعتقادی است؛ زیرا با اصلاح باور، نه تنها اصلاح رفتار صورت می‌گیرد، بلکه ثبات رفتاری نیز حاصل‌ می‌‌شود. نزول اکثر آیات احکام نظیر روزه، حجاب و در مدینه شاهد بر همین امر است که پیامبر در بدو رسالت امر به حجاب و روزه ننمودند بلکه ابتدا به تحکیم پایه‌های عقیدتی پرداختند.

عامل دیگری که در سیره‌ی پیامبر تاثیر فراوان بر تقوای عملی داشت و امر تربیت را تسریع ‌بخشید، محبت و عاطفه‌ی ایشان نسبت به مردم بود زیرا هر چند استدلال‌های عقلی برای تربیت لازم است اما کافی نیست؛ تربیتی که همراه با رحمت نباشد تاثیر‌گذار نخواهد بود و یا اگر تاثیر داشته باشد تاثیر آن سطحی‌ است. سومین عاملی که در سیره‌ی تربیتی پیامبر نقش موثری داشت حفظ کرامت مخاطب بود چرا که اگر کرامت انسان حفظ نشود و همچنین عزت نفس او مخدوش گردد، احتمال هر‌گونه فعلی از او بعید نمی‌باشد و از شرش نمی‌توان در امان بود.

لذا بر معلمان است سیره‌ی نبوی را در امر رشد هرچه بیشتر خود و متعلمین‌شان و همچنین در پیشبرد جامعه بکار‌گیرند چرا که اگر باورها با محبت و کرامت آمیخته ‌شود میوه‌ی آن رفتارهای حسنه‌ی پایداری است که نشأت گرفته از باوری عمیق است.

مرضیه رمضان قاسم

لینک مطلب درندای اصفهان

 

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ی

مسلمان یدکی

قلب انسان همواره خاصیت تحول پذیری دارد، حال ممکن است این تغییر و تحول در جهتی صحیح بوده و یا بالعکس متحول شدن قلب در جهتی نامطلوب صورت پذیرد؛ لذا هر تحولی، تحول مثبت تلقی نمی گردد.

یدک کشیدن عنوان مسلمان، یک مسلمان حقیقی نمی سازد؛ بلکه باید دید میزان تغییرپذیری و تحول انسان‌ها در مواجهه ی با حق چگونه است. انسان متناسب با میزان انعطاف پذیری‌اش در برابر حق، دارای ارزش است، بنابراین فرقی نمی کند که در جمع مسلمانان باشد یا در گروه غیر مسلمانان.

برخی از منافقین با وجودی که در جمع مسلمانان بودند و همچون سایر مسلمانان به انجام امور عبادی اهتمام می‌ورزیدند؛ اما در عین حال زمانی که آیات قرآن بر وجود مقدس پیامبر نازل می‌شد این افراد شروع به تمسخر و استهزاء آیات الهی می‌نمودند.

به عنوان مثال خداوند در قرآن می‌فرماید:

إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا (۱)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است!؟»

در واقع منافقان مثال زدن خداوند را مورد طعنه و تمسخر قرار دادند و از این طریق به استهزاء رسول خدا پرداختند.

اما از آن طرف باز در قرآن می‌خوانیم که خداوند می‌فرماید:

وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَرَیٰ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ۖ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ(۲)

و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را می‌بینی که (از شوق)، اشک می‌ریزد، بخاطر حقیقتی که دریافته‌اند؛ آنها می‌گویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس!

این آیه بیانگر این است که مسیحیانی که در جمع مسلمانان هم نبودند اما وقتی آیات الهی را شنیدند منقلب شده و اشک از چشمانشان جاری شد و ایمان آوردند.

اما حقیقتا چه چیزی باعث می‌شود که انسان قلبش در مقابل حق سخت شده و یا دچار انعطاف گردد؟

اجازه دهید تا پاسخ این سوال را نیز از زبان قرآن بگوییم. خداوند در قرآن می فرماید:

وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَیٰ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ(۳)

و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌یابی که می‌گویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمی‌ورزند.

در تفسیر این آیه آمده است:

مسیحیان معاصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله امتیازاتی داشتند که در یهود نبود. نخست این که: «در میان آنها جمعی دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند» (ذلِکَ بِأَنَّ مِنهُم قِسِّیسِینَ).

و نیز در میان آنها جمعی «تارک دنیا بودند» که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمی داشتند (وَ رُهباناً). «و بسیاری از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند، و تکبری از خودشان نمی دادند» (وَ أَنَّهُم لا یستَکبِرُونَ).

در حالی که اکثریت یهود به خاطر این که خود را نژاد برتر می دانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود سر باز می زدند. (۴)

طبق این آیه اهل علم بودن، حریص نبودن نسبت به دنیا و نداشتن روحیّه‌ی استکباری سه ویژگی مهمی است که می‌تواند در تحول قلوب مؤثر باشد.

ما نیز اگر در زندگی خود کمی دقیق‌تر و عمیق‌تر نگاه کنیم به خوبی در می یابیم که هرجا در مقابل حق سرتعظیم فرود نیاورده‌ایم به یک یا برخی از این ویژگی های بد روحی و اخلاقی مبتلا بوده ایم.

 

پی نوشت ها:

۱. سوره بقره، آیه ۲۶

۲. سوره مائده، آیه ۸۳

۳. سوره مائده، آیه ۸۲

۴. تفسیر نمونه ذیل آیه ۸۲ سوره مائده

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ن

 

مهریه را کی داده کی گرفته؟!

صدای چندین خانم در راهروهای دادگاه پیچیده بود. به دنبال صدا وارد راهرویی شد که تعداد زیادی خانم در کنار هم یا با فاصله در حال صحبت با یکدیگر بودند. از کنار چند نفرشان عبور کرد. صدای دو سه نفر بلند شد: «برو ته صف»! نگاهی به خانم­ ها انداخت و گفت: «صف! صف چی؟» خانم میان‌سالی گفت: «صف مهریه­». دوباره نگاهی به خانم‌ها انداخت و بلافاصله دو دو تا چهارتا کرد، اگر مهریه­ ی خانمی صد سکه باشد، با سکه‌ی ده یازده میلیونی، پول مهریه چیزی حدود یک میلیارد تومان خواهد شد و شوهر کارگر یا کارمند با حقوق نهایتا چهار میلیونی باید بیست سال چیزی نخورد تا بتواند مهریه‌ی خانم را با قیمت امروزی آن تقدیم کند. با این سؤال راه رفته را برگشت: «مهریه برای چه تعیین شده است؟»

طبق نظر اسلام مهریه مالی است که زن به واسطه­ ازدواج مالک آن می­ گردد. اما نگاه به مهریه در طول تاریخ تغییر کرده و اکثر خانواده‌ها مهریه را یا تضمین کننده­ آینده فرزندشان می­ دانند یا ضامن بقای زندگی زناشویی­شان. همین نگرش باعث شد که در دوره­ ای، مردان زیادی به جرم عدم پرداخت مهریه زندانی شوند. قانون گذاران برای حل این مسئله قوانینی را جهت تعدیل مقدار مهریه تصویب کردند و فعالیت‌های فرهنگی هم صورت گرفت؛ اما نه قانون تأثیرگذار بود و نه فعالیت­ های فرهنگی کافی؛ زیرا به محض بالا رفتن قیمت سکه و طلا تعداد زیادی از خانم‌ها مجددا تصمیم گرفتند که مهریه خود را به اجرا بگذارند.

مسئله­ مهمی که در امر صف کشیدن خانم‌ها برای اجرای مهریه­ شان نهفته است و نباید نادیده گرفته شود، نگاه مادی جامعه بخصوص زنان به زندگی مشترک و خانوادگی است. طبق آیه‌ی 21 سوره روم آن‌جا که خداوند می‌فرماید:

«مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه‌هاى او اینکه از [نوع‌] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت‌] براى مردمى که مى‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایى است

تشکیل خانواده برای رسیدن به اهداف مهمی ازجمله برقراری رابطه‌ی عاطفی و ابراز عشق و محبت،  فرزندآوری و تربیت در محیط گرم خانواده، آرامش جسمی و روحی و رشد و تکامل شخصیتی مقرر شده است. اما این اهداف در میان افراد جامعه اولویت خود را از دست داده و بهره‌گیری مادی از سوی هر دو طرف به اولویت اول در امر ازدواج بدل شده است؛ همین امر موجب شده که جوانان به ازدواج با ترس و تردید بنگرند و برای تشکیل خانواده اقدام نکنند. عدم تشکیل خانواده علاوه بر اینکه باعث کم شدن نیروی انسانی لازم برای پیشرفت یک جامعه می¬ شود باعث افزایش فساد و فحشا نیز می­گردد که عامل دیگری در پسرفت اجتماع خواهد بود.لذا برای حل این مسئله و رهایی یافتن از تبعات چنین طرز تفکری نسبت به زندگی خانوادگی و مهریه باید فکری شود. مهمترین اقدام در این زمینه فرهنگ سازیست هرچند تلاش هایی در این زمینه صورت گرفته ولی کافی و ریشه‌ای نبوده است. به همین منظور پرداختن به جایگاه و اهمیت خانواده و کارکردهای آن در متون درسی دانش ­آموزان و برنامه های صدا و سیما باید بیش از گذشته صورت گیرد. همچنین تغییر قوانین در جهت معین کردن مهریه با توجه به وضعیت مالی مرد در هنگام ازدواج و پرداخت آن در همان ابتدا طبق سنت پیامبر اسلام (ص) بسیاری از مشکلات در این باب را رفع خواهد کرد.

زهرا باغبانان

لینک مطلب در ندای اصفهان

 

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۶:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گ

انواع گریه و آثار آن

گریه انواع مختلفی دارد که هر کس متناسب با هویت خویش به نوعی از آن مبتلا می گردد.

گاهی از شدت غم و مصیبت می گرییم، همانگونه که در قرآن هم آمده است:

«وَلَا عَلَی الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُوا مَا یُنْفِقُونَ» (توبه/۹۲)

 همچنین بر آن مؤمنانی که چون مهیای جهاد شده و نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنها را مهیا سازی و تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم برمی‌گردند در حالی که از شدت حزن اشک از چشمانشان جاری است که چرا نمی‌توانند مخارج سفر خود فراهم سازند.

گاهی از شدت شادی و شعف عارفانه و عاشقانه اشک انسان جاری می‌گردد، مثلا از شوق دیدن محبوب

«وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا» (اسراء/۱۰۹)

و آنها با چشم گریان همه سر به خاک عبودیت نهاده، و پیوسته بر فروتنی و ترسشان (از خدا) می‌افزاید.

و حتی گاهی منافقانه اشک تمساح می ریزیم

«فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ» (یوسف/۱۶و۱۷)

چون او(یوسف) را به صحرا بردند و بر این عزم متّفق شدند که او را به قعر چاه درافکنند (چنین کردند) و ما به او وحی نمودیم که البته تو روزی برادران را به کار بدشان آگاه می‌سازی و آنها تو را نشناخته و درک مقام تو نمی‌کنند  و برادران شبانگاه با چشم گریان نزد پدر بازگشتند.

اما آنچه مسلم است این است که هر کدام از انواع گریه در روح و جان آدمی تأثیر خاص خودش را دارد. آن گاه که از شدت غم و اندوه گریه می کنی، تا ناراحتی سر ریز شده از جانت را خالی کنی، اندکی تسکین می یابی ولی غم از وجودت رخت برنمی بندد.

وقتی منافقانه گریستی هر لحظه بر عذاب وجدانت افزوده خواهد شد و هرگز دریای پر تلاطم وجودت آرام نخواهد گرفت؛ اما وقتی از شدت شادی و شعف عارفانه و عاشقانه می گریی، احساس فرح و نشاط وجودت را آکنده می کند؛ تا جایی که گویا هیچ چیز جایگزین آن نیست. اینجاست که اگر خلوصت با تو همراهی کند، حتی می توانی کوه را جابجا کنی.

داستان هایی از قبیل کندن در خیبر توسط مولایمان علی(علیه السلام) شاهد براین مدعاست. دری که برای جابجایی آن سه مرد جنگی را به یاری می طلبیدند. با یک اشاره دست ولی الله، از جا کنده می شود تا هیمنه‌ی دشمن را بشکند. در واقع مردان خدا اینگونه‌اند که در مواجهه ی با خلق خدا و در روشنایی روز می خندند، اما در عین حال در تاریکی شب  و در محراب عبادت بسیار می گریند.

علاوه بر این از آنچه در متون دینی مبنی بر هشیاری ذرات عالم آمده است مانند آنجا که قرآن می‌فرماید:

  «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (حدید-۱)

«هر چه در آسمانها و زمین است ‌خدا را به پاکی می‌ ستایند و اوست ارجمند حکیم»

می توان نتیجه گرفت که چیدمان مولکولی اشکی که از انواع گریه تبلور پیدا می کند، شاید ظاهر یکسانی داشته باشد؛ ولی اگر با ابزار علمی بررسی گردد، نتیجه‌ی متفاوتی را شاهد خواهیم بود.

برای اثبات این موضوع کافی است که به تحقیق «ماسارو ایموتو» ژاپنی در رابطه با «شهادت آب» مراجعه ای داشته باشیم. قطرات اشکی که در مناجات با خدا بر گونه جاری می شود، خواص متفاوتی با اشک غم بار دارد و تأثیرات آن بر روح و روان انسان هم متفاوت خواهد بود.

اشک در مجلس حسین(علیه السلام) از آنجا که اشکی است در نهایت عشق و دلدادگی، برکاتی بی نظیر در وجود عالم و عالمیان و حتی بر موجودات از دید ما فاقد شعور دارد.

   

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۵:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر