گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

مدیر

مدیریت بحران، در گرو رفع بحران مدیریت 

 

پیش از آنکه بخواهیم بلایای طبیعی را از نشانه های آخرالزمان دانسته و یا بحث قضا و قدر الهی را پیش بکشیم باید به بحث بحرانی که در امر مدیریت در کشور وجود دارد اشاره کنیم. تا وقتی در مسئله مدیریت، دچار بحران هستیم،  قادر نخواهیم بود مدیریتی مطلوب برای بحران ها داشته باشیم.

اگرچه وضعیت مدیریت در کشور ما اسفناک است؛ اما بی کفایتی و بی تدبیری مدیران در شرایط بحرانی بیش از سایر شرایط نمود پیدا می کند.

اجمالاً می‌توان گفت حیطه مسئولیت مدیران در سه بخشِ پیش از بحران، همزمان با بحران و پس از بحران قابل تقسیم است،  اما مدیریت مدیران در کشور ما مدیریتی لحظه ای است که آن هم با تأخیر و تنها به مدیریت همزمان با بحران ختم می‌شود و برای دو دسته دیگر یعنی پیش و پس از بحران، از جانب مدیران برنامه ای وجود ندارد.

برخی از مدیران ما نه پیشگیری هایی برای پیش از بحران دارند و نه حتی تدبیری برای پس از بحران ها؛ آنها تنها و تنها آن هم تحت فشار اعتراض‌ها و ترس از اینکه مبادا منصبشان را از دست بدهند به واکنش های لحظه ای رو می آورند.

 اینجاست که باید اعتراف کرد تلاش‌هایی که در زمان بحران از سوی مدیران انجام می گیرد، بدون وجود پیش زمینه های لازم و الزامات پیش از بحران، تلاشهایی مذبوحانه است که ره به جایی نمی برد.

عدم وجود مدیریت صحیح و سیستماتیک در کشور منجر به غافلگیری همه ما در شرایط بحرانی می‌شود.

وقتی برنامه ای یکپارچه و منطقی بر سیستم مدیریتی حاکم نیست و مدیران نسبت به حوزه مدیریتی خویش شناخت منطقه ای و جغرافیایی و فیزیکی ندارند و همچنین نسبت به پتانسیل های مثبت و منفی موقعیت‌ها بی‌خبرند، قادر به پیش‌بینی بحران ها نخواهند بود و به هنگام بحران نیز قادر به واکنش درست نمی باشند.

اگرچه در شرایط عادی بی کفایتی مدیران مشهود است، اما در شرایط بحرانی این بی کفایتی بیشتر رخ می نماید و اینجاست که ضرر مسئولان و مدیران بدون تخصص هویدا می شود.

از دیگر مشکلاتی که در زمان بحران رخ می دهد این است که مردم ما به دلیل حس مسئولیت و انسان دوستی به سراغ مدیریت های مردمی می روند و در صدد کمک رسانی به گرفتاران در بحران بر می آیند اما وجود آشفتگی ها و بی نظمی ها و نبود برنامه مدون و تداخل کمک ها در یکدیگر گاهی مواقع نتیجه مناسبی در بر نخواهد داشت و این امر منجر به افزودن بحران جدیدی به بحران قبلی می شود و ما ناخواسته با پدیده بحران در بحران روبرو می شویم؛ لذا وقتی کفایت در مدیریت نباشد نه مدیران تلاش خواهند کرد و نه تلاش غیر مدیران ثمربخش خواهد بود.

البته این گفتار به معنی بی اهمیت انگاشتن کمک های مردمی نیست. حضور به موقع مردم و نیروهای جهادی و امدادی خودجوش در شرایط سخت، مرهمی بر دل رنج دیدگان است؛ اما در عین حال حضور مردم نمی تواند جانشین بی کفایتی مسئولان باشد.


زهرا ابراهیمی، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان

                                                                      

                                                            لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

او

آتشی بر هنرِ آمیخته به هوای نفس


با اندک توجه درآیات الهی می‌توان به این حقیقت دست‌یافت که هنر قداست دارد، چراکه منشأ اولیه آن ذات اقدس پروردگار است و کسی هنرمند نامیده می‌شود که قداست هنر را حفظ نماید.

 
شهید آوینی، شهید اهل‌قلم و هنرمند نام‌آشنای معاصر، به‌ واقع این اصل اساسی را دریافت و با آنکه هنرش سرودن شعر و نویسندگی بود اما در برهه‌ای از زمان با درک قداست هنر، به‌ محض اینکه احساس کرد ردپایی از هوای نفس در هنرش به چشم می‌خورد، آن را به آتش کشید و کارنامه درخشان او بعد از شناخت مسیر و دریافت نقشه راه، گویای این واقعیت است.

 
ملت، اجتماعی بزرگ است، از تمام انسان‌هایی که در یک مکان آشنا به نام وطن در کنار یکدیگر چرخ زندگانی را می‌چرخانند و اگر هرکدام از چرخ‌دنده‌های این چرخ نتواند نقش خویش را درست اعمال کند، حرکت این چرخ با مشکل مواجه خواهد شد و هنرمندان نیز از این فرآیند حقیقی مستثنی نیستند و لازم است هرکدام در جایگاه خود به‌ درستی ایفای نقش کنند.

شهید آوینی باهدف نشان دادن حقایق، «واحد تلویزیونی جهاد سازندگی» را برگزید و با اعتقاد به اینکه به تصویر کشیدن آنچه بازیگران زندگی در بحران‌های حیات انقلاب انجام می‌دهند، وظیفه اوست؛ اذعان می‌کند که ما توانستیم از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی جز برای دوره‌ای کوتاه، درباره همه وقایع تاریخی فیلم بسازیم.

 
رزومه کاری او با ساخت (شش روز در ترکمن‌صحرا) در مورد واقعه «خلق ترکمن» در گنبدکاووس، (خان گزیده‌ها) به هنگام غائله ناصرخسرو خان قشقایی در شیراز، (گم‌گشته‌های دیار فراموشی) در مورد مردم محروم بشاگرد، (فتح خون) در مورد تجاوزهای مرزی عراق پیش از جنگ رسمی و ... سندی بر این ادعاست.

علاوه بر آنچه ذکر شد، توجه به سیل خوزستان در سال 1358 از دیگر تلاش‌های این شهید در مسیر انسانیت است که شهید آوینی به‌موقع سیل ننشست و از راه دور به افاضه کلام نپرداخت، بلکه با شناختی که از وظیفه خویش داشت به‌جای سخن گفتن عمل کرد.

 
و چه دل‌خراش است آنچه این روزها شنیده می‌شود که فلان سلبریتی به‌جای همدردی با اهالی گوشه‌ای از وطنش، مشکل پیش‌آمده را عذاب الهی در ازای اعلام برائت دانسته و یا دیگری که به انتشار عکس لبخند سیل‌زدگان منهای تصویر بسیجی حاضر درصحنه می‌پردازد و از آن‌هم تلخ‌تر سکوت عده‌ای دیگر که به هنگام اظهار عشق مسلمانان به امامشان، تمام هم‌وغمشان فقرا می‌شود و گاه نیاز، سکوت اختیار می‌کنند.

آری افتخار به دست آوردن نام شهید به‌آسانی به دست نمی‌آید؛ بلکه نتیجهٔ ایثارگری به هنگام نیاز است که اگر انسان دل به دنیا ببندد، نتیجه‌اش می‌شود وسوسه‌های شیطانی و به ملکیت درآوردن کمک‌های مردمی به زلزله‌زدگانی که خداوند با دستان هم‌وطنان مهربانشان به یاری آن‌ها شتافته و در مقابل اگر انسان دل به خدا ببندد نتیجه‌اش می‌شود بخشش سهمیه‌های هدیه 90 هزارتومانی بنیاد فارابی به خانواده‌های شهدا و یا هدیه دادن سکه‌های بهار آزادی (جایزه باارزش جشنواره فیلم‌های جنگی) به واحد تلویزیونی، زیرا آنچه شهید و گروهش انجام می‌دادند بنا به گفته خود ایشان از پول و بوروکراسی با دستگاه‌های نظامی و یا هر چیز دیگر برنمی‌آید، مگر انگیزشی که ریشه در عشق دارد.


زهرا صادقی

 

لینک مطلب در خبر گزاری فارس

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ر

فاصله بین کودک بودن تا همسر شدن، با صفت رشید پُر می‌شود

کارشناس مسائل خانواده گفت: حقیقتاً کودکی که درک صحیحی از ازدواج و تشکیل خانواده ندارد چگونه قادر خواهد بود یک زندگی را اداره کند؟ توصیه به زود ازدواج کردن در اسلام بدین معناست که فرد بعد از رسیدن بلوغ دارای آمادگی ازدواج ازلحاظ جسمی و جنسی هست، اما این اعلام آمادگی به معنی عدم توجه به رشد عقلانی نیست.

فاصله بین کودک بودن تا همسر شدن، با صفت رشید پُر می‌شود

زهرا ابراهیمی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس از اصفهان با توجه به بحث کودک همسری و موضع‌گیری‌های متفاوت افراد در جامعه و فضای مجازی در این خصوص، اظهار کرد: نقطه‌چین بین کودک بودن تا همسر شدن، با صفت رشید پر می‌شود، اگرچه واکنش آنی داشتن در برابر هر جریانی که درصدد وارونه نشان دادن آموزهای اسلام است، حکایت از حس مسؤولیت‌پذیری دارد اما گاهی باید صبور بود و اجازه داد تبِ فرافکنی‌ها سرد شود و با دقت بیشتر و تحقیق کامل‌تر موضوع را دنبال کرد.

کارشناس خانواده مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات شرعی ادامه داد: جمله مباحثی که در ماه‌های اخیر به‌ شدت مورد تبلیغ قرار گرفته بحث کودک همسری است که از یک‌ طرف ارائه کلیپ‌های موافق و مخالف این بحث و از طرف دیگر، هم‌زمانی‌اش با پخش سریالی از تلویزیون ملی و همچنین اتفاقی واقعی در یکی از شهرهای کشورمان موضوع را تبدیل به چالشی جدید در فضای مجازی کرده تا جایی که موافقان و مخالفان این موضوع از هیچ تلاشی برای بیان موافقت و مخالفت خود فروگذار نکرده‌اند.

وی با اشاره به اهمیت ازدواج در متون دینی تصریح کرد: ازدواج امر مقدسی است که در قرآن و روایات، بسیار مورد سفارش قرارگرفته و خداوند در آیه 32 سوره مبارکه نور می‌فرماید: «مردان وزنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است».

ازدواج بدون شرایط و مقدمات موفق نخواهد بود

ابراهیمی ابراز داشت: اگرچه در قرآن و روایات به امر ازدواج  بسیار تشویق شده‌ایم و در برخی از روایات نیز ازدواج زودهنگام موردتوجه قرارگرفته است اما بسیار واضح است که ازدواج شرایط و مقدماتی دارد و چنانچه آن شرایط فراهم نباشد، این امر با موفقیت روبرو نخواهد شد.

کارشناس اخلاق مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات شرعی با بیان این‌که رسیدن سن بلوغ به‌ تنهایی شرط کافی ازدواج نیست، متذکر شد: نکته قابل‌توجه در بحث کودک همسری این است که در وهله اول باید میان سن ازدواج و بحث بلوغ تفکیک قائل شویم، بلوغ در دختر و پسر شرایط خاص خود را دارد و با رؤیت نشانه‌های آن قابل‌تشخیص است اما نمی‌توان همان سن بلوغ را بدون در نظر گرفتن سایر شرایط به‌عنوان سن ازدواج مطرح کرد.

وی در ادامه بیان داشت: در آموزه‌های اسلام اصطلاحات«بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ»،  شرایط بلوغ را مطرح می‌کند و در سوره‌هایی همچون نساء، یوسف، قصص و احقاف در این رابطه مطالبی بیان‌شده است، به‌ عنوان‌ مثال خداوند در سوره نساء، آیه 6 می‌فرماید: یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی‌که بالغ شده و به نکاح تمایل پیدا کردند و آنان را به درک مصالح زندگانی خودآگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید».

بدون رشد عقلی، نظام حیات اجتماعی و معاملات فاسد خواهد شد

ابراهیمی در تبیین آیه 6 سوره نساء متذکر شد: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه می‌نویسد «یعنی برای رسیدن به حد رشد عقلی، ابتدا رشد جسمی شرط است، پس آن‌ها را بیازمایید، اگر قدرت تمییز دارند و به سن رشد رسیده‌اند (چون شرط تصرف در مال، رشد عقلی و جسمی است) در این صورت اموالشان را به آن‌ها برگردانید، در اسلام برای عبادت و حدود شرعی و دیات، تنها بلوغ جسمی شرط است، اما در تصرفات مالی، اضافه بر بلوغ، رشد عقلی هم شرط است، چون اگر چنین نباشد نظام حیات اجتماعی و معاملات فاسد و تباه می‌شود».

کارشناس مسائل خانواده یادآور شد: در فقه امامیه، سن بلوغ دختر 9 سال تمام قمری و پسر 15سال تمام قمری است، اگرچه از نظر فقه، ازدواج بعد از رسیدن به بلوغ جایز است اما این حکم، حکم اولی است که از منابع اصلی فقهی استنباط شده و چنانچه شرایط به‌گونه‌ای باشد که قابلیت اِعمال آن وجود نداشته باشد، حکم ثانوی پررنگ خواهد شد، از جمله ظرفیت‌هایی که در فقه شیعه وجود دارد وجود احکام ثانویه است و بنابراین اگر ازلحاظ حکم اولی، رسیدن به سن بلوغ و دارا بودن نشانه‌های آن جایز بودن ازدواج را رقم می‌زند اما اگر ممنوعیتی از حیث شرایط وجود داشته باشد می‌توان از طریق حکم ثانوی از طرف حکومت، مانع از اجرای آن شد.

وی در خصوص تفاوت عقل و رشد افزود: شهید مطهری در رابطه با بلوغ لازم برای ازدواج می‌گوید «در فقه اسلامی محرز و مسلّم است که برای ازدواج، تنها عقل و بلوغ کافی نیست یعنی یک پسر به‌ صرف آنکه عاقل و بالغ است نمی‌تواند با دختری ازدواج کند، همچنان که برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سنّ بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست؛ علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است. عقل غیر از رشد است و مسأله‌ دیگری است، افراد یا عاقل‌اند و یا مجنون، عاقل‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: یا رشید هستند یا غیر رشید؛ یعنی انسان عاقل و بالغ ممکن است رشید باشد و ممکن است غیر رشید».

ابراهیمی در ادامه با ارجاع به مجموعه آثار استاد مطهری اضافه کرد: در ادامه ایشان معنای رشد و رشید بودن در ازدواج را چنین تبیین می‌کنند «اگر بخواهیم کلمه رشد را به مفهوم عام خودش که شامل همه‌ انواع رشدها در همه‌ی موارد بشود تعریف کنیم باید بگوییم رشد یعنی اینکه انسان شایستگی و لیاقت اداره و نگهداری و بهره‌برداری یکی از سرمایه‌ها و امکانات مادّی و یا معنوی که به او سپرده می‌شود داشته باشد؛ یعنی اگر انسان در هر ناحیه از نواحی زندگی که حکم یک شأن و وسیله‌ای را دارد، شایستگی اداره و نگهداری و بهره‌برداری از آن را داشته باشد».

کارشناس اخلاق مرکز ملی پ پاسخگویی به سؤالات شرعی خاطرنشان کرد: شهید مطهری این بحث را این‌ طور پایان می‌دهند «چنین شخصی در آن کار و در آن شأن رشید است؛ حال آن چیز هر چه می‌خواهد باشد، همه آن چیزها و اشیائی که وسایل و سرمایه‌های زندگی هستند، سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد، مردی که ازدواج می‌کند خود ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگی، وسایل و به تعبیر دیگر سرمایه‌های زندگی او هستند، و یا شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد».

وی با تأکید بر تبعات منفی کاهش دوران کودکی ادامه داد: بنابراین، رشد در مورد ازدواج یعنی شایستگی و لیاقت اداره زندگی را داشتن و کودک همسری به این معنا که شخص تنها علائم بلوغ را داشته باشد و آمادگی عقلی و فکری را برای ازدواج دارا نباشد، موردنظر آموزه‌های اسلام نیست؛ همان‌گونه که ازدواج دیرهنگام مورد مذمت قرارگرفته، ازدواج زودهنگام بدون داشتن شرایط لازم نیز مذموم است چراکه منجر به کاهش دوران کودکی و از دست دادن فرصت آموزش برای کودکان می‌شود و تبعات منفی زیادی به بار می‌آورد.

عواقب عدم توجه به مسؤولیت‌های لازم در زندگی مشترک

ابراهیمی در ادامه بیان مشکلات ازدواج زودهنگام بدون در نظر گرفتن رشد لازم، اذعان داشت: اگرچه در گذشته شاهد ازدواج‌های زودهنگام بوده‌ایم و والدین به‌ محض مشاهده تغییرات جسمی و جنسی در دختران و پسران، آن‌ها را آماده ازدواج می‌دیدند و سریعاً شرایط ازدواجشان را فراهم می‌آورند ولی جو حاکم آن زمان به‌گونه‌ای بود که شرایط خانواده‌ها برای حمایت مادی و معنوی زوج‌های جوان بسیار مناسب بود و به همین دلیل ازدواج در سن کم، پیامدهای منفی خودش را کمتر نشان می‌داد؛ اما امروزه صرف در نظر گرفتن بلوغ جسمی و جنسی در دختر و پسر،  بدون توجه به نیازها و مسؤولیت‌های لازم در زندگی مشترک نمی‌تواند نتیجه مطلوبی در برداشته باشد و این نوع ازدواج‌ها می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به بار آورد.

کارشناس مسائل خانواده متذکر شد: حقیقتاً کودکی که درک صحیحی از ازدواج و تشکیل خانواده ندارد چگونه قادر خواهد بود یک زندگی را اداره کند و در تربیت فرزندان خود اثر مثبتی بجا بگذارد؟ توصیه به زود ازدواج کردن در اسلام بدین معناست که فرد بعد از رسیدن بلوغ دارای آمادگی ازدواج از لحاظ جسمی و جنسی هست،  اما این اعلام آمادگی به معنی عدم توجه به رشد عقلانی نیست.

وی یادآور شد: امروزه از یک‌ طرف به دلیل وجود عوامل تحریک‌کننده سمعی و بصری در خانه و جامعه، با کاهش شدید سن بلوغ جنسی نوجوانان روبرو هستیم و از طرف دیگر به دلیل وجود مشکلات متعدد در خانواده‌ها که آن‌ها نیز ناشی از تربیت، اقتصاد، سیاست و ... است رسیدن همین نوجوانان به بلوغ عقلی، فکری، روحی و روانی بسیار دیرتر از بلوغ جنسی و جسمی اتفاق می‌افتد و همین عدم تعادل، جامعه را با مشکلات زیادی روبرو می‌کند، از یک‌ طرف برای فرار از معضلات بلوغ جنسی توصیه به ازدواج زودهنگام می‌شود و از طرف دیگر به دلیل عدم وجود بلوغ فکری، بعد از ازدواج زودهنگام،  با مشکلات متعددی روبرو خواهیم شد.

ایجاد جو سالم و اصلاح سبک زندگی می‌تواند عوامل تحریک‌پذیری را کاهش دهد.

 ابراهیمی در ادامه اصلاح سبک زندگی را از راه‌حل‌های این مشکلات دانسته و بیان داشت: بر خانواده و جامعه لازم و واجب است که این عدم تعادل را از بین ببرد، از یک‌ طرف با ایجاد جو سالم در محیط خانه و جامعه و اصلاح سبک زندگی در همه ابعاد، عوامل تحریک‌پذیری را کاهش دهد تا از بلوغ زودرس نجات یابد و از طرف دیگر به عوامل تسریع بخشی در ایجاد بلوغ فکری و عقلی بیاندیشد.

کارشناس اخلاق مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات شرعی تصریح کرد: از بین تمام عوامل مؤثر در بلوغ زودرس، شاید بتوان گفت عامل تشنج خانواده‌ها و درگیری بین والدین بیشترین اثر نامطلوب را بر فرزندان داشته و موجبات بلوغ زودرس را فراهم می‌کند؛ توصیه به والدین مبنی بر ایجاد فضای آرام در خانواده و حاکم شدن آرامش در روابط والدین می‌تواند به کاهش استرس فرزندان کمک کند.


وی در پایان بیان داشت: با کاهش استرس، بلوغ طبیعی جای بلوغ زودرس را خواهد گرفت، علاوه براین فضای مجازی به دلیل ارائه تصاویر و فیلم‌های نامناسب به‌راحتی می‌تواند در ایجاد بلوغ زودرس مؤثر باشد بنا بر این بر والدین واجب است فرزندان را در این دنیای خطرناک رها نکنند و حضور آن‌ها را کنترل و مدیریت کرده و آموزش‌های لازم را نیز در این جهت به آنان ارائه دهند.


زهرا ابراهیمی



 لینک مطلب در خبرگزاری فارس


زهرا ابراهیمی
۱۱ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تع


متعصبان روشنفکر یا روشنفکران متعصب

تعصب همیشه بامعنای لغوی خود، یعنی جانب‌داری کردن، حمایت و سرسخت بودن همراه است ولی برای تشخیص تعصب درست از غلط، باید به پشتوانه تعصب نگاه کرد؛ ویژگی متعصبان مذموم این است که باور و پذیرش آن‌ها بر علم و دانششان غلبه کرده است و گرایش آن‌ها در یک موضوع بیشتر از بینش آن‌ها در آن موضوع است.

متعصبان روشنفکر یا روشنفکران متعصب

خبرگزاری فارس اصفهان- یادداشت مهمان*؛ اگرچه مشکلات جامعه امروز طاقت فرس است و مشغله‌های گوناگون انسان را از تفکر در برخی از امور بازمی‌دارد اما همین مشکلات گاهی ذهن انسان را به سمت تفکر در مورد افرادی که جامعه آن‌ها را متعصب و یا روشنفکر می‌نامد، سوق می‌دهد.

باوجودی که در جامعه ما تعصب در معنای منفی و روشنفکری در معنای مثبت القاء شده است اما توجه به این نکته ضروری به نظر می‌رسد که تعصب و روشنفکری را با هر دو بُعد ممدوح و مذمومش مورد رصد قرار دهیم و نگاه مردم را از این حیث ترمیم کنیم.

نه تعصب لزوماً به معنی سختی و پافشاری بیجاست و نه روشنفکر بودن همواره با قصد تغییر و تحول مناسب همراه است و به همین ترتیب نه متعصبان همواره پایبندی صحیحی به اعتقادات درست دارند و نه روشنفکران از دایره دین خارج‌اند.

بنابراین اگر معنای تعصب و روشنفکری به‌خوبی تبیین شود و بُعد مثبت و منفی و مؤلفه‌های موجود در آن‌ها بازگو شود اهل تعصب از چسبیده شدن برچسب تعصب بر پیشانی‌شان نمی‌رنجند و روشنفکران نیز خود را تافته‌ای جدا بافته نخواهند دانست.

 تعصب همیشه بامعنای لغوی خود، یعنی جانب‌داری کردن، حمایت و سرسخت بودن همراه است ولی برای تشخیص تعصب درست از غلط، باید به پشتوانه تعصب نگاه کرد؛ ویژگی متعصبان مذموم این است که باور و پذیرش آن‌ها بر علم و دانششان غلبه کرده است و گرایش آن‌ها در یک موضوع بیشتر از بینش آن‌ها در آن موضوع است، ازجمله آسیب‌های این نوع تعصب این بوده که در طول تاریخ، مغرضان با بهره بردن از حس مذهبی مردم، تعصب را در وجودشان نهادینه کرده و زمینه ایجاد خرافات را فراهم آورده و از این طریق بر مردم حکومت کرده‌اند. این نوع تعصب همان داشتن نگاه خصمانه به زمین و زمان است که متأسفانه امروزه مذهبیان را به آن متهم می‌کنند.

متعصبان اگر از گروه متعصبان مذموم باشند پیش‌داوری را سرلوحه رفتار خود قرار داده و بدون بینش کافی و بر اساس اطلاعات ناقص در مورد همه‌چیز قضاوت می‌کنند.

آن‌ها زمانی را به اندیشیدن اختصاص نمی‌دهند و نیز زمانی را برای یادگیری و ارتقای بینش خرج نمی‌کنند گویا توقف دریافت و درک، هم‌نشین همیشگی این گروه است.

از دیگر ویژگی‌های افراد متعصب جبهه‌گیری‌های ناشیانه است. افراد متعصب حاضر به شنیدن نیستند و به‌محض مواجهه با آنچه مخالف اعتقادشان است با برخوردهای چکشی موضوع را حل‌وفصل می‌نماید چراکه متعصب مذموم اصرار بر خوش فهمی دارد و دیگران را به بدفهمی متهم می‌کند.

اما گاهی تعصب به معنی پایداری در اعتقاد و راسخ بودن در عقیده است و افرادی که پایبند به امور اعتقادی خویش‌اند متعصب دینی نامیده می‌شوند این نوع تعصب در نگاه دین ممدوح است چراکه نفس دین‌داری، پایداری در عقیده است. اگر انسانِ دین‌دار تعصب بر عقیده‌اش نداشته باشد نتیجه‌اش این می‌شود که در شرایط زمانی و مکانی متفاوت، کاری را منطبق بر دین و کار دیگری را برخلاف دین انجام دهد. دقیقاً مثل همان‌ها که از سویی پیشانی‌شان از سجده (و نه از مُهرداغ) پینه‌بسته و از سوی دیگر بانام دین حرام‌هایی را بر خود حلال کرده‌اند و یا مثل همان‌ها که با چادر، تبرج می‌کنند.

ترس از آگاهی‌های جدید از دیگر ویژگی‌های متعصب مذموم است چراکه او برای افکار خویش ساختاری را مدنظر گرفته و ورود هرگونه آگاهی جدید را عاملی در تخریب این ساختار می‌داند بنابراین ترس از تخریب ساختار درونی افکارش، او را بر حذف آن اطلاعات وا‌می‌دارد؛ او فکر می‌کند لزوماً اطلاعات جدید، اطلاعات قبلی او را رد می‌کند درصورتی‌که این‌طور نیست و گاهی ممکن است اطلاعات جدید کامل‌کننده، دانش قبلی باشد. گاهی نیز ترس از دست دادن موقعیت‌هایی که با تعصب پیشین به دست آورده است مانع از استقبالش از اندیشه‌های جدید می‌شود علاوه بر همه این‌ها، ترس در وجود آن‌ها عامل روانی برای ایجاد بدخلقی اجتماعی آنان می شود.

متعصب ممدوح نگاهش به دین نگاهی عمیق است و همه آموزه‌های دینی از حیث ارزش نزد او یکسان است برخلاف متعصب مذموم که نگاهش به دین نگاه گزینشی است.

متعصب مذموم می‌خواهد که دیگران نیز مثل او باشند و به هر قیمتی تلاش می‌کند تا دیگران را شبیه خود سازد و اگر مخالفتی ببیند به‌شدت برخورد می‌کند اما متعصب ممدوح علاوه بر اینکه خودش بر عقیده‌اش ملتزم است با افزایش بصیرت خود به کمک دیگران نیز می‌آید و با جدال احسن آن‌ها را دعوت می‌کند.

همین دیدگاه در مورد روشنفکری هم صادق است. انسان روشنفکر نیز می‌تواند از روشنفکری ممدوح یا مذموم بهره‌مند گردد. روشنفکر مذموم خود را دگراندیش معرفی می‌کند اما تنها به تقلید کورکورانه از فرهنگ‌های بیگانه و یا امور غلط می‌پردازد. دقیقاً مثل اظهارنظرهای جاهلانه برخی از سلبریتی‌ها. روشنفکر مذموم نیز حاضر به تغییر نیست و اگر بخواهد تغییر کند تنها به تغییراتی می‌اندیشد که نو و جدید باشند و هرآن چه رنگ کهنگی دارد حتی اگر صحیح باشد ازنظر او مردود است. ازاین‌جهت روشنفکر مذموم خود نیز نوعی متعصب مذموم است چراکه وجه اشتراک این دو گروه عدم تلاش برای اصلاح است.

و بالعکس روشنفکر ممدوح پا جای پای متعصب ممدوح می‌گذارد چراکه او خواهان نواندیشی به‌شرط وجود ضوابط است. او به تغییر فکر می‌کند و درعین‌حال با افزودن علم و بینش خویش عقیده شناسی را بر عقیده پرستی مقدم می‌دارد. تعامل و درآمیختگی دانش‌های قدیمی با آگاهی‌های جدید ازجمله اموری است که روشنفکر ممدوح به آن اهتمام می‌ورزد. او خواهان تحول است اما تحول را از هر طریقی نمی‌پذیرد و برای ایجاد تحولات جدید ساختار و نظام فکری و ارزشی تعبیه می‌کند.


*زهرا ابراهیمی


زهرا ابراهیمی
۱۱ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر