گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۰ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

ف

اشک های فاطمه (س)

     آه از این بغض گلوگیر که امانم را بریده . دو باره ایام فاطمیه از راه رسید و من صدای گریه های مادرم زهرای مرضیه را بعد از قرن ها از کوچه های مدینه می شنوم و می گویم :

     فاطمه جان : گفته اند مثل پدر راه می رفتی ، مثل پدر سخن می گفتی ، حالا مثل پدر بر هدایت این قوم حریصی ، و بیراهه رفتنشان برایت سخت است . نمی دانم آیه   ... عزیز علیه ما عنتم ، حریص علیکم ... (1) در وصف توست یا در وصف پدرت رسول خدا ؟

       آرس دوست داشتی بعد از رحلت پدر بزرگوارت رسول الله صلی الله علیه و آله  ، همه مسلمانان زیر لوای توحید ، به رهبری حیدر کرار امیر المومنین علیه السلام جمع شوند و او هم قانون خدا را اجراء کند  و روی زمین بهشتی از نور بسازد و دست همه را بگیرد و تا خدا ببرد .

 اما صد افسوس مردم ، اهل بیت پیامبرشان را رها کرده ، باب شهر علم ، مولی الموحدین را خانه نشین نمودند و راه نادانی را پیش گرفته و به جاهلیت باز گشتند .

    و اکنون با این تن خسته و مجروحت هنوز به فکر هدایت این امتی و با سلاح اشک برای اثبات حقانیت ولایت می کوشی ...

    اما فاطمه جان به گمانم این بار خدا با " لعلک باخع نفسک علی آثارهم " ( 2 ) ترا تسلیت دهد .

 

1-    لقد جاء کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم . توبه ، 128

2-    گویا از شدت غم ، قالب تهی می کنی که اینان ایمان نیاوردند { با خع به کسی می گویند که از شدت غم مشرف به مرگ است }

 سادات اصفهانی


زهرا ابراهیمی
۳۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ذ

ذکر؛ نیازی فطری

یکی از اموری که لازم است در خواندن ادعیه و قرآن و نماز بدان توجه نمود این است که به تمام آنچه از معصومین علیهم السلام به دست ما رسیده عنایت و توجه ویژه ای داشته باشیم.

برخی از ادعیه و سوره ها به دلیل کثرت استفاده ، در بین مردم بسیار معروفند و این در حالیست که سایر ادعیه که آنها نیز از همان معصومین علیهم السلام نقل شده اند مهجور مانده اند.

در واقع ما اکثر مواقع متناسب با مناسبت ها و یا همسو با ویژگی های روحی و حال درونی خود دعا و ذکری را برای خواندن انتخاب می نماییم اگر چه این امر بسیار پسندیده است اما لازم است خود را از خواندن سایر ادعیه و سورها و نمازها نیز محروم ننماییم.

هر کدام از اسماء الهی تاثیری خاص و ویژگی منحصر بفردی  دارند و توجه به حق از مسیر هزاران اسم از اسماء الهی قطعا موثرتر است از توجه به حق از طریق تنها دو یا چند اسم.همانگونه که در دعای جوشن کبیر با ذکر هزار اسم از نامهای خداوند متعال توسل خویش را کامل می نماییم.

نکته ی دیگری که می توان در باب ذکر بدان اشاره نمود این است که نباید ذکر گویی و توجه به مستحبات ما را از عمل به واجب بازدارد، برخی از افراد در برنامه ریزی خود به گونه ای عمل می کنند که حتی در وقت فریضه ی نماز، به امور مستحب مشغول شده و خود را ازفضیلت نماز اول وقت محروم می نمایند.

ذکر الهی به معنی یاد خداوند بودن است و وقتی یاد خداوند در دل انسان باشد، گناه و معصیت جایی ندارد پس اگر ذکر می گوییم و همچنان اهل گناهیم باید بدانیم که ذکر ما ذکری حقیقی نیست و تنها در حد لقلقه ی زبان می باشد.البته این گفتار نباید فضا را برای عده ای فرصت طلب باز نگه دارد و به این بهانه ها گفتن ذکر را به طور مطلق خالی از فایده بدانند بلکه همین اذکار زبانی می تواند پله ای برای رسیدن و درک اذکار حقیقی شود.

از جمله لوازم اعتقاد به خداوند، باورمند بودن نسبت به عبادت و دعا و ذکر است. انسان مسلمان و خداباور نسبت به تاثیر امور معنوی در زندگی،  اعتقادی عمیق دارد و حاضر نمی شود به بهانه های واهی  از اینگونه امور دست بکشد.بالاترین هدف برای انسان مومن، رسیدن به کمال است ورسیدن به کمال با ابزار روح امکان پذیر است و آنچه در تسریع این حرکت برای روح موثر است،  میزان توجهات روح است یعنی هرچقدر روح متوجه تر باشد نسبت به خداوند، تقرب او و رسیدن به کمالش سهل تر خواهد شد و آنچه در توجهات روح موثر است، ذکر و یادخداوند است. نتیجه این که رسیدن به کمال بدون ذکر و یاد او امکان پذیر نمی باشد.

نیازمندی انسان به ذکر و یاد خداوند نیازی فطری و درونی است. وجود انسان همواره با خلأهایی همراه بوده و حسی درونی، او را به سمت پرکردن خلأها و رفع نواقصش می کشاند. این حس همان حس خداخواهی یا گرایش به خداوند است که نیاز به پرستش را ثابت می نماید وذکر و یاد خداوند بهترین راه برای رفع این نیاز است.

در کنار نیازهای معنوی و روحی، نیازهای مادی نیز می تواند انگیزه ای برای رو آوردن به سوی خداوند و یاد او باشد.به همین دلیل است که در روایات به ما توصیه شده نمک غذای خویش را هم از خداوند بخواهید. در واقع توسل و یادخداوند برای رفع نیازهای مادی نیز دارای ارزش است و عبادت تلقی می شود و می تواند نردبام رسیدن به مراتب بالاتر باشد چون همین انگیزه های مادی هم می تواند پیوند و ارتباط انسان را با خداوند زیاد نماید اگرچه پایین ترین مرتبه ی ذکر محسوب می شود.

 

زهرا ابراهیمی کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات شعبه اصفهان



لینک مطلب در خبرگزاری رسمی حوزه

زهرا ابراهیمی
۳۰ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

سال های اول طلبگی بودم. یک روز مدیر مدرسه در مراسم فرهنگی روزانه، برای جذب بیشتر طلاب به کارهای فرهنگی و پژوهشی و جدیت در تحصیل، در مورد تعلق گرفتن سه سهمیه کربلا از طرف مرکز به مدرسه ما صحبت کردند. تاکید کردند بر ملاک ها، که ممتازین آموزش و پژوهش و فرهنگی را شامل می شد. آن روزها من عاشق ایوان نجف بودم. دلم هوایی بود برای یک دل سیر نشستن کنج حرم حضرت امیر علیه السلام. همزمان مادرم عاشق حرم ارباب بود. کارمان به جایی رسیده بود که اسم کربلا و نجف می شنیدیم چشم هامان بی قراری می کرد. با هم قرار گذاشته بودیم دو نفری به هم کمک کنیم به آرزوهایمان برسیم.

 

وقتی خانم مدیر اطلاعیه را قرائت کردند، با اینکه قول و قرارهایم یادم نرفته بود،  با خودم گفتم: «حتما سال بعد هم این امتیاز هست. باید بیشتر تلاش کنم». دو روز بعد از پله های مدرسه بالا می رفتم دیدم توی تابلو اسمم را نوشته اند، دقیق شدم: «منتخبین جهت اعزام به کربلا: خانم ... از پایه ... / ملاک انتخاب: ممتاز آموزشی، پژوهشی و فرهنگی». باورم نمی شد. چقدر دلم می خواست اسم مادرم هم بود. حس عجیبی داشتم، با خودم گفتم: «بدون مادر! حق نیست زودتر از بابا و مامان بروم». پولمان به سختی و کمی دیر آماده شد.  به اصرار مادر رفتم برای درست کردن پاسپورت. از مدرسه مرا خواستند: «توضیح دادم،  پاسپورت ندارم. نمی دانم کی آماده می شود». یکی از جمع که طلبه نبود گفت: «درد سر برای خودتان درست نکنید اسم یکی را برای مرکز بفرستید که پاسپورت دارد». ناخودآگاه دلم شکست. هنوز هم مادر نمی داند، آن روز توی مدرسه چه اتفاقی افتاد. می فهمید، از غصه دق می کرد.

 

دو روز بعد نفر دوم  که چند ماه نبود از سفر کربلای خانوادگی برگشته بود و پاسپورتش آماده بود، جایگزین شد. از طرف مرکز به هر سه نفر وام دادند. پاسپورتم سر وقت آماده شد. ولی همه چیز طبق قانون و روال طبیعی طی شده بود. اتفاقی نیفتاده بود، فقط علاقه من مثل قبل نبود. انگار دل بریده بودم. تلاش نکردم. زمان پاسپورت گذشت و کربلا را ندیدم.

 

چند سال بعد مادر به آرزوی دیرینه اش رسید. با بغض و هزار اشک و آه با اصرار من و بدون من رفتند پابوس ارباب.  با همه وجودم خوشحالی کردم و برای آمدنشان هر تدارکی که می توانستم دیدم. از تمیزی منزل و تغییر دکوراسیون تا پذیرایی و هر خدمتی ممکن بود. مادر از وقتی برگشته بود بی قرارتر بود و می گفت: «دلم می خواهد دو نفری باهم یک کربلای دیگر برویم». برای آرزوی مادر تلاشی نکردم. چند ماه بعد خیلی ناباورانه مادر در سن پنجاه و چند سالگی سکته کرد. عمل قلب اورژانسی و شرایط به گونه ای رقم خورد که شاید دیگر هیچ وقت نتوانیم همسفر باشیم.

 

چند ماه مانده به اربعین سال گذشته گوشی همراهم زنگ خورد. خبر رسید از هر مدرسه یک نفر مبلغ  برای موکب حوزه در کربلا سهمیه داریم و طبق ملاک ها شما نفر اول هستید. ذوق نکردم. با مادر صحبت کردم، خانواده اجازه دادند تنها بروم و دوباره اسمم توی لیست نوشته شد. مجدد پاسپورت درست کردم. نزدیک اربعین اعلام شد: «امسال خواهران طلبه را به دلایلی همراه نمی بریم» و دوباره از قافله جا ماندم.

 

کربلا نرفتم ولی عادتم شده، به همه جزئیات حرف اربعینی ها و کربلا رفته ها گوش بدهم.  همه اخبار و گزارشات روزهای اربعین را دنبال می کنم. از تماشای عکس های کربلا و اربعین لذت می برم. نه اینکه خیلی کربلایی هستم. نه از همه شان یک نقطه مشترکش را خیلی دوست دارم. اینکه اربعینی ها همه برای رسیدن دیگری به آرزویشان تلاش می کنند؛ یکی با اتاق خانه اش. یکی با پولش. یکی با موکبش. یکی با همه کودکیش با لیوان ابش دیدنی است. اینکه همه دست به دست هم می دهند که عاشقان به مولایشان برسند؛  همه به هم کمک می کنند کسی از قافله جا نماند، چیز کمی نیست؛  ولی آنی که دوست دارم  این است؛ « جز قانون عشق، هیچ قانونی دیده و شنیده نمی شود». پیرو قانون بشری بودن ارزشمند است ولی گاهی در عمل به یک قانون مکتوب، کلاممان  مطابق قانون خدا یعنی عشق نیست، و کسی یا کسانی را از درب خانه اهل بیت علیهم السلام نا امید می کنیم و داغ آرزویی را برای همیشه بر دل جوانی می گذاریم.  زائران ارباب، اربعینی های امسال، در قانونتان پایدار بمانید، سلام ما را هم برای مولا ببرید. 


زهره جمالی زواره


لینک اربعین نوشت کاری از گروه نویسندگی صریر


زهرا ابراهیمی
۳۰ دی ۹۷ ، ۱۵:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


ت


چرا تاوان بی کفایتی مسئولین را پس بدهیم؟!

«شوکران در جامِ عادت»

ما تاوان چه چیزی را پس می دهیم؟ تاوان منطق «انسان جایز الخطاست»؟ یادمان رفت این همدلی ها حاصل تفکر انقلابیست؟ حاصل خون شهدا است؟ رفاه طلبی، دست درازی به بیت المال، آتشی ست که خاکستر ناامیدی را شعله ور می کند

ندای اصفهان- زهره نوروزی اصفهانی

جوانکِ حواس پرت، موتورِ روشنِ بدونِ قفل و بست را گوشه پیاده رو رها کرده و رفته بود.

«چقدر بیخیال! نمیگه توی این وضعِ بی سر و سامون یکی میاد، راحت موتورُ بر میداره میره؟!!»

مرد این را گفت و دست برد سمت سویچ و موتور را خاموش کرد. زن، پرِ چادرش را باز کرد. نگاهش را برد زیر چادر. کیسه دارو را داخل کیف گذاشت. به موتور نزدیک شد و گفت: «ای آقا! مگه حواس برا مردم باقی گذاشتن؟!!»

دوچرخه سوار، یکی دو تا رکاب به دوچرخه اش زد. بعد! مثل کسی که چیزی را جا گذاشته باشد، برگشت و کنار مرد از رکاب زدن ایستاد. همین طور که تاسف بار به موتور بی صاحب اشاره می کرد و قیافه ناامیدها را به خودش گرفته بود، گفت: «هِه، نگران نباشین. کسی کاری به این موتورِ سه چار میلیونی نداره. میلیارد میلیارد دزدیدن شیرین تره!». اما دلش نیامد که برود. همانجا ماند.

همگی چادر زده بودند دور موتور و با نگاه ممتد، اطراف را برانداز می کردند تا شاید نشانی از صاحب موتور بیابند و امانتی که به دست آنها سپرده نشده بود را صحیح و سالم تحویلش دهند. من با سه قدم فاصله از ماجرای اصلی، شاهد این احساس یگانه و یک رنگ بودم. دوستِ همراهم گفت: «به خدا، مردمِ ما» بقیه حرفش را نشنیدم، چون داشتم در خودم می گریستم. جمع این همدلی ها با این ناامیدیها و عصبانیت ها، کشنده است.

***

ما تاوان چه چیزی را پس می دهیم؟ تاوان بی کفایتی مسئولین؟ تاوان منطق «انسان جایز الخطاست»؟ تاوان انتخاب «ظَلوم و جَهول» بودن به جای عادل و عاقل بودن در برابر امانت های الهی (رای مردم)؟ یادمان رفت این همدلی ها حاصل تفکر انقلابیست؟ حاصل خون شهدا است؟ رفاه طلبی، دست درازی به بیت المال، آتشی ست که خاکستر ناامیدی را شعله ور می کند.

ما یادمان رفت زبانه های عصبانیت، خشک و تر را با هم می سوزاند. ما یادمان رفت از زیرِ این خاکستر هیچ ققنوسی متولد نمی شود. یادمان رفت هر خطا و اشتباهی قابل جبران نیست و کم کم عادت کردیم؛ تا امید را فقط در قرعه کشی های برنامه «خندوانه» ببینیم. عادت کردیم خوشبختی را در بخت آزمایی های «روبیکا» جستجو کنیم و شب به شب منتظر باشیم تا رامبد بیاید و در جعبه جادو به ما بگوید: «سلام من رامبد جوان هستم. منجی شادیهای فراموش شده شما»!! عادت کردیم دستهای قدرت را تبری فرود آمده بر بدنه این کشتی طوفان زده ببینیم. کجاست انگشتهای بی رمق و معصومِ پطرس های فداکار؟!

ما تاوان عادتهای بیجا را پس می دهیم. تاوان عادت به سنگهایی که از دست دیوانه ها به ته چاه افتاد و عادت به توجیه «لیس علی المجنون حَرَج».

بزرگتر از دهانم حرف می زنم. خودم می دانم. ولی عادت کردیم. ما عادت کردیم که بزرگتر از دهانمان حرف بزنیم. پایمان را بیشتر از گلیممان دراز کنیم و بدون اعتنا به «پیر» وارد خرابات شویم. عادت کردیم که گرگ و میش را در یک لباس ببینیم و چون بیشتر از دیگران بلدیم با گوشی اندروید کار کنیم؛ بگوییم: «با ما حرف بزنید ولی نصیحت نکنید»!! ما عادت کردیم و حالا داریم تاوان پس می دهیم.

زهره نوروزی اصفهانی


لینک مطلب در سایت خبری ندای اصفهان


زهرا ابراهیمی
۲۳ دی ۹۷ ، ۱۸:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

قیام


«بررسی عامل قیام عاشورا در زیارت اربعین »

جهالت و عدم آگاهی،عارضه ایست که همواره بروی فطرت حق طلب انسان، سایه افکن شده و نور بصیرت را در دل او خاموش میگرداند . مبارزه ی علنی با جهل و بی بصیرتی ، حقیقت انکار نامذیری ست که امام حسین علیه اسلام  را به قیام واداشت..

در زیارت اربعین میخوانیم« ...وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ... ؛ ...و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی در گمراهی برهاند...».

«عوامل جهل»

امام صادق علیه السلام در زیارت اربعین ،غرور،بی توجهی به سرای آخرت،هوا پرستی و پیروی از فرافکنان و مستوجبین آتش را از عوامل مهم ضلالت و گمراهی برمیشمرند.

معاوضه ی سرای جاویدان با متاع ناچیز دنیا ، قدرت طلبی و حب ریاست،انتخاب همنشینانی که به دلیل نفاق ذاتی جایگاه ابدیشان جز آتش نیست؛  باعث کوری دلهای مردم شد تا آنجایی که بر علیه  مقتدای زمان دسیسه چینی و همکاری کردند و  امام حسین علیه السلام را به شهادت رسانند و دستان خود را به خون معصوم خدا آلودند. با اینکه شاید باره ها از زبان رسول الله (صل الله علیه و آله  وسلم)شنیده بودند :«...وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ ۖ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ۚ ...؛ در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید...».

«موانع جهل»

در آن زمان بذل جان،عالی ترین مرتبه ی مبارزه با  سایه ی تاریک و شوم جهل بود. که سید و سالار شهیدان از هیچ تلاش و ایثاری فروگذاری نکرد و با تمام وجود به مبارزه با آن پرداخت و راه جهاد پیش گرفت. جهادی صبورانه.

«... فَجَاهَدَهُمْ فِیک صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِک فِی طَاعَتِک دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُه ؛ُ پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت...».

 

صبر،معرف و نشانه ی ایمان است . شاهد این سخن،کلام امام صادق علیه السلام میباشد؛ که میفرمایند:«الصَّبرُ رأس الایمان».

 

بنابراین، جهادِ خورشیدِ عالم تابِ کربلا، که همیشه ی تاریخ، انگیزه دهنده ی مردان مبارز و حق طلب بوده؛ معامله ای با خدای بی همتاست؛ که صبورانه پیش رفت و رنگ کدر ضلالت را از دلها زدود و تا قیام قیامت، راه روشن و ریسمان نجاتِ آزادی خواهان شد.

«گفتار پایانی»

جهل ستیزی و بذلِ صبورانه ی جان در راه حقیقت،زندگی سعادتمندانه و شهادتی بی نظیر را برای فرزندِ علی بن ابیطالب رقم زد تا تمسک و پیروی از منطق عاشورایی او درهای بهشت و نیکبختی را به روی بشریت بگشاید و جوانه های امید و ایمان را در دل مومنین به او بپروراند.

بار خدایا! چراغ هدایت حسینی را در دستان ما روشن بدار و ما را در زمره ی پیروانش قرار بده.

«منابع»

  زیارت اربعین.

  سوره ی مائده.

  فضل ابن حسن،شیخ طبرسی،مشکاه الانوار فی غررالاخبار.

 

«زهره نوروزی اصفهانی»

 


لینک اربعین نوشت کاری از گروه نویسندگی صریر


زهرا ابراهیمی
۲۳ دی ۹۷ ، ۱۷:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر