گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۹ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

ل

 

جایگاه دولت کریمه با استناد به فرازهایی از دعای افتتاح

به نظر می‌رسد که تشکیل دولت کریمه و دست‌یابی پیروان آن به کرامت دنیا و آخرت، امری بسیار مهم و شاید مهم‌ترین هدف انبیاء و اولیای خداوند در طول تاریخ بوده است که انسان‌ها در پرتو آن به کرامت‌های اعطایی الهی دست می‌یابند.

در دعای افتتاح، دورنمایی از دولت مطلوب اسلامی به تصویر کشیده شده است. دعای افتتاح، دعایی است که محمد بن عثمان عمری از نائبان خاص امام زمان آن را نقل کرده و منبع مناسبی است که از آن می‌توان شاخصه‌ها و الگوی مناسب حاکم بر جامعه را استخراج کرد:

۱- تشکیل دولت کریمه

در بخشی از دعای افتتاح می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیک فِی دَوْلَةٍ کرِیمَةٍ؛ خداوندا آرزومند دولت کریمه از جانب تو هستیم». تشکیل دولت کریمه، درخواست شدید جامعه ایمانی است.

در این فراز به‌صراحت بیان می‌کند که دولت و اداره‌کننده جامعه اسلامی و انسانی باید کریم و باکرامت باشد. در این صورت در دولت کریمه، میل و رغبت انسان‌ها به‌سوی خدا بیشتر می‌شود. استفاده از واژه «انا» بدین معنی است که رغبت و تمایل به دولت کریمه باید به‌صورت مسئله‌ای اجتماعی و فراگیر درآید و جامعه ایمانی نباید در نیازهای فردی متوقف باشد.    

۲- نفوذناپذیری و عزتمندی

جامعه ایمانی، خواهان نصرت و پیروزیِ عزت‌مندانه است. مؤمنان به‌خوبی می‌دانند که جز از این طریق، نمی‌توانند به عزت و پیروزی دست یابند همان‌طور که در بخش دیگری از دعا می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْرا عَزِیزا؛ خدایا او را عزت بخش و به‌وسیله او مؤمنان را عزیز گردان و او را نصرت کاملِ باعزت عطا فرما».

در این فراز از دعا از جمله خصلت‌های دولت کریمه، عزت و نصرت و پیروزی برشمرده‌شده است. اساساً عزت و اقتدار در فرهنگ جامعه ایمانی نقش پررنگی دارد و یکی از عوامل ضعف و ناتوانی در اداره امور، عدم تسلط و چیره نبودن بر مسائل گوناگون است. درواقع عزت اسلام و مسلمین، ناموس دولت کریمه است و ضعف و کرنش در برابر استکبار، موجب ذلت و خواری مسلمین خواهد شد. ازاین‌رو روح تمام سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های آن می‌بایست بر اساس این شاخصه طراحی شود و باید از هرگونه برنامه‌ای که موجبات سیطره غیر بر مسلمین می‌شود، اجتناب گردد.

      

 ۳- نفاق ستیزی

جامعه ایمانی، به همان میزان که عزتمندی جامعه برایش مهم است، ذلت نفاق هم برایش اهمیت دارد. دولت کریمه، نفاق‌ستیزی را در رأس اصلی‌ترین برنامه‌های خود قرار می‌دهد و در تمام سیاست‌گذاری‌های خود به آن توجه دارد؛ چراکه خط‌مشی نفاق روشن نیست و کیان جامعه اسلامی را تهدید می‌کند، در نتیجه باید بساطش برچیده شود.

در فراز دیگر این دعا به این مسئله اشاره‌شده است: «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ؛ خداوندا ما مایل هستیم به‌سوی تو برای دولتی محترم که عزیز کنی بدان اهل اسلام را و خوار نمایی بدان، نفاق و اهلش را».

     

۴- ایجاد قوام و وحدت در جامعه ایمانی

قوام جامعه ایمانی،‌ درگرو اتحاد و همبستگی است و مهم‌ترین عامل برای اتحاد جامعه، جمع شدن بر محور ولی خدا، امام زمان است. در فراز دیگری از این دعا آمده است: «اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا؛ خدایا به‌وسیله آن امام، ما را از پراکندگی به جمعیت برسان». بنابراین در جامعه ایمانی مردم یکدل و یکپارچه‌اند و از تفرقه، پراکندگی، چنددستگی و هرگونه نابسامانی به دور هستند. «اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ کثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا؛ پراکندگی امورمان را اصلاح، گسیختگی ما را به اتحاد، کمی عده ما را به کثرت تبدیل نما...»

     

۵- اصلاح امور

جامعه ایمانی با محوریت ولی خدا پیوسته در حال ارتقاء و برطرف کردن عیب‌ها و نقص‌های خود است. وظیفه یک دولت کریمه فراهم نمودن سعادت دنیا و آخرت برای افراد جامعه خود است و این امر باکرامت دادن به آن‌ها محقق می‌شود؛ کرامت دادن نیز از طریق برطرف نمودن عزتمندانه مشکلات مردم حاصل می‌شود. در فرازی از این دعا باظرافت به این نکته اشاره‌شده است: « وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا، وَ کَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا، وَ أَعْزِزْ [أَعِزَّ] بِهِ ذِلَّتَنَا، وَ أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا، وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مُغْرَمِنَا [مَغْرَمِنَا] ، وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا، وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا، وَ یَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا،  گسیختگی ما را با او پیوند ده، و اندک ما را به او زیاد فرما، و ذلّت ما را به او عزّت ده، و تنگدستی ما را به او توانگری بخش، و بدهی ما را از برکت او ادا کن، و فقر ما را به مدد او جبران فرما، و جدایی و دودستگی ما را به او برطرف کن، و دشواری کار ما را به او آسان گردان،.»

در این قسمت از فراز دعا اگرچه درخواست رفع نقص‌ها و از بین رفتن عیب‌هاست ولی به نظر می‌رسد می‌توان از زاویه آسیب‌شناسی جامعه ایمانی نیز به آن نگاه کرد؛ به این معنی که جامعه‌ای می‌تواند به معنی حقیقی، ایمانی و مهدوی باشد که این آسیب‌ها و آفت‌ها را از خود دور کند و مهیا شدن این بستر درگرو توجه به ملاک‌های دولت کریمه  است.

     

۶- زمینه‌سازی برای مسئولیت‌پذیری

افراد در دولت کریمه، این زمینه را پیدا می‌کنند که به بهترین شکل به مسئولیت‌های ایمانی و اسلامی خود برسند. جامعه ایمانی، دولت را به‌عنوان یک عامل کارگزار نمی‌خواهد و دنبال این نیست که ساختاری ایجاد کند که نیازهای او را برطرف کند؛ بلکه او دولت را می‌خواهد تا بتواند به بهترین شکل، مسئولیت‌پذیر باشد. اساساً نگاه به دولت به‌مثابه کارگزار و عامل، در فرهنگ ایمانی جایی ندارد. به عبارتی، فرهنگ کار و مسئولیت به‌قدری بر افراد حاکم است که صرفاً دنبال انجام‌وظیفه نیستند؛ بلکه عمیقاً می‌کوشند تمام وجود و افعالشان، کار و تلاش و تولید و خدمت در مسیر حق باشد. «وفیها مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِک وَ الْقَادَةِ إِلَی سَبِیلِک و قرار ده ما را در آن از داعیان، برای اطاعتت و رهبران به‌سوی دینت.»

بنابراین هرگاه دولتی بخواهد شکل بگیرد مقدمات خاص خود را می‌طلبد و سازوکار متناسب با آن ضرورت می‌یابد. ازاین‌رو سنگ بنای تشکیل دولت کریمه تنها در پرتو یک انسان کامل شکل می‌گیرد تا بتواند نظام جامع دولت کریمه را ایجاد کند و توسعه بخشد. البته اگرچه محور این جامعه ایمانی، ولی و امام است و به‌واسطه امام جامعه است که جامعه به نصرت باعزت می‌رسد و مطلوب حاصل می‌شود. منتها این بدان معنا نیست که تنها امام و رهبر می‌تواند آن را ایجاد کند؛ بلکه در این راستا می‌بایست با استفاده از امکانات و نیروی انسانی و رهبرانی که شایستگی‌های لازم برای تشکیل دولت کریمه دارند این بستر را آماده نمود تا به شکل‌گیری دولت کریمه منتج شود. پس آنچه مشخص می‌شود این است که نخستین رکن رکین و سنگ بنای محکم و قابل‌اتکای چنین دولتی، رهبر و گردانندگان اصلی آن می‌باشند و باید با تمام قوا تلاش کرد چنین دولتی با مختصات مذکور به نمایش درآید.

     

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۰۷ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نننت

نقش مردم و مسئولین در تعجیل یا تأخیر ظهور

بر اساس روایات، از ویژگی‌های مهم و بارز آخرالزمان فراگیر شدن ظلم و جور و گناه است. در روایت معروفی نقل شده است که: «خداوند به وسیله‌ی ظهور حضرت مهدی «علیه‌السلام» زمین را پر از عدل و داد می‌کند، پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد».(کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ‌۲، ص ۳۷۷).

 یا در روایت دیگری امام زمان فرموده‌اند: «هرج و مرج و فتنه‌ها و آشوب‌ها از نشانه‌های ظهور دانسته شده است». (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷).

علامه مجلسی در روایت دیگری در باب نشانه‌های ظهور از امام صادق «علیه‌السلام» بیان کرده، در جوامع بشری و حتی جوامع‌اسلامی ظلم و ستم و گناه و فجور و انواع آن رواج کامل خواهد یافت و از آن جمله به این فجایع [به عنوان فتنه و فساد] اشاره فرموده‌اند:

«شراب‌خواری، خرید و فروش مسکرات، رباخواری، زنا، قساوت قلب، تقلب، نفاق، رشوه خواری، ریاکاری، بدعت، غیبت و سخن‌چینی، بی‌عصمتی، بی‌حیایی، بی‌حجابی، ترک امر به معروف و نهی از منکر، کفر و الحاد، بی‌احترامی به پدر و مادر و آزار آنها، قطع صله‌ی‌رحم، ترک خمس و زکات، تسلط بیگانگان بر کشورهای اسلامی، تعطیلی حدود الهی و ...».(بحار، ج۵۲، ص۲۵۴).

 سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا این ظلم و ستم‌ها و گناهان مربوط  به مردم است یا منظور مسئولین آنها هستند؟

در جواب باید گفت ظلم، ستم و گناه ذکر شده در روایات شامل هر دوی مردم و مسئولین‌شان می‌شود. بین رفتار مردم و مسئولان رابطه‌ی متقابل وجود دارد. وقتی جامعه نسبت به معیار و میزان‌های شرعی کوتاهی کند، گرفتار گناهان فردی و اجتماعی خواهد شد. بدین معنا که با گناه، مانع رشد نفس خود شده و خوی حیوانی ایشان بر خوی انسانی‌شان پیشی خواهد گرفت.

انسانی که تنها به جنبه‌ی حیوانی خود تکیه داشته باشد در انتخاب‌های خود دچار اشتباه خواهد شد. در این صورت علاوه بر زندگی شخصی در مواردی که باید در انتخاب‌های اجتماعی و همگانی شرکت داشته باشد، دچار لغزش می‌شود و موقعی که می‌خواهد افراد مناسب را براساس ملاک‌های دینی و ارزشی انتخاب کند، این انتخاب توسط مردم درست صورت نمی‌گیرد و افرادی را انتخاب می‌کنند که ملاک‌های لازم را ندارند. یعنی مردم با انتخاب نادرست خود باعث می‌شوند افرادی مسئول شوند که زمینه‌ی فساد را فراهم کرده و آن را گسترش می‌دهند.

در مقابل، مسئولین نیز وقتی ملاک‌های شرعی در اولویت برنامه‌های آنها نباشد، با برنامه‌های نادرست خود و عدم توجه به مصالح شرعی، حکومتی و مردمی، زمینه‌ی فقر و فساد و بی‌ایمانی مردم را فراهم خواهند کرد.

با اندکی تأمل خواهیم دانست شروع این چرخه‌ی بی‌پایان به دست مردم است و راه آن چنان که امام زمان ارواحنا له الفداه فرموده‌اند: «تقوا پیشگی و تسلیم امر او بودن است».

حضرت می‌فرمایند: «به سمت راست میل نکنید و به سوی چپ نیز منحرف نشوید». (بحارالانوار ج ۵۲، ص ۱۷۹). در این بیان تقوا در عدم انحراف به چپ و راست معرفی شده است؛ بنابراین چشم امید داشتن به بیگانگان منحرف به چپ یا راست، کارگشا نخواهد بود. راه رشد و فراهم ساختن زمینه‌ی ظهور تنها در تقواپیشگی یعنی عمل به دستورات دینی در هر زمینه‌ای است. با عدم انحراف مردم، افراد غیر منحرف نیز مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت.

در جای دیگر امام زمان ارواحنا له الفداه در نامه‌ای به شیخ مفید فرمودند: «اگر شیعیان ما که خداوند آنها را به طاعت خود موفق بدارد، در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد داشتند، و عهد و پیمان الهی را محترم می‌شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی‌افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند». (طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج ‌۲، ص ۴۹۹). 

منظور از این عهد همان تقید به دین و هدف امامان «علیهم‌السلام» است و حضرت بازگشت به آن را دلیل کسب سعادت دیدار خودشان می‌دانند؛ بنابراین هر کس در این امر مهم بکوشد زمینه ساز ظهور خواهد شد؛ لذا هم مردم با انتخاب مسئولین شایسته می‌توانند زمینه‌ی ظهور را محقق کنند و هم مسئولین با بازگشت به عهد و پیمان الهی در راستای زمینه ‌سازی ظهور قدم خواهند برداشت.

و اما نکته‌ی قابل تأمل اینکه، مردم غالبا نسبت به جریان‌های سیاسی و تفکرات ایشان آگاهی ندارند و بر فرض که مردم به اصلاح خود بپردازند و آمادگی انتخاب اصلح را پیدا کنند، وظیفه‌ی آن‌ها تکمیل نشده، بلکه آن‌ها موظفند بهترین انتخاب را داشته باشند و چون این مهم در توان ایشان نیست، باید از دیگران کمک بگیرند. اما این راهنما چه کسی می‌تواند باشد؟ در آیات قرآن وظیفه‌ی مردم رجوع به اهل ذکر دانسته شده است، «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ، ﺍﮔﺮ [ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ] ﻧﻤﻰ‌ﺩﺍﻧﻴد ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ» (سوره نحل آیه٤٣).

 منظور از اهل ذکر کسانی هستند که، نسبت به موضوع مورد مراجعه، آگاهی داشته باشند. متخصصین باتقوا محل رجوع خواهند بود. ایشان وظیفه دارند مردم را به ویژگی‌های کاندیدای اصلح آگاه کنند و در صورت تمام شدن حجت بر خودشان، حتی مصداق معرفی کنند.

قرآن در باب ویژگی این افراد متخصص می‌فرماید: «یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم؛ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻰ ‌ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻫﻴﭻ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ نمیﺗﺮﺳﻨﺪ»، (سوره مائده، آیه٥٤).

بنابراین ایشان به معرفی افرادی خواهند پرداخت که بهترین انتخابند و در این راه  هیچ تهدید و یا منفعت شخصی بر روند راهنماگری ایشان تأثیر نخواهد گذاشت.

 و در مقابل قرآن کسانی که نمی‌دانند را شایسته پیروی و مشاوره نمی‌داند. و می‌فرماید: «قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ، [ ﺧﺪﺍ ] ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﻋﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ اجابت ﺷﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ [ﺩﺭ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﭘﻴﺎم ﺧﺪﺍ] ﭘﺎﺑﺮﺟﺎ ﻭﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﺎﻫﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻨﺪ، ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻧﻜﻨﻴﺪ» .(سوره یونس، آیه٨٩). پس بعد از تقوا پیشگی و پایداری بر عهد و پیمان می‌توان با شناخت ویژگی‌های افراد اصلح و با رجوع به متخصصین این مسیر، افرادی را انتخاب کرد که با حمایت از مردم و تقویت ایشان زمینه‌ساز دولت امام زمان «علیه‌السلام» باشند.

    

زهرا صادقی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۷ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مم

خرافات؛ مشکلات و راهکارها

یکی از آسیب‌ها و معضلات جامعه‌ی کنونی که زندگی بشر به ویژه باورهای اعتقادی و دینی او را از دیرباز تحت تاثیر قرار داده، انواع خرافات است.

براستی خرافات چیست؟ و علل گرایش مردم به آن چه می‌باشد؟

 خرافات چیزی نیست جز باورهای اعتقادی و آداب و رسومی که پایه‌ی علمی و منطقی ندارد. شاید علت اصلی آن ترسی بیهوده از یک عامل ناشناخته باشد که به ذهن فرد خطور می‌کند و فرد بواسطه‌ی خرافات تصمیم می‌گیرد تا از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند.

صاحب‌نظران اجتماعی معتقدند مهمترین دلیل گرایش و گسترش خرافات در جوامع بشری، معمولاً در مواقع حساس و لحظه‌هایی که انسان اعتماد به آینده ندارد  پیدا می‌شود؛ به همین دلیل بازار کار فالگیران، رمالان و دعانویسان پررونق شده و آدمی را برای دستیابی به پیشرفت و آگاهی از آینده در انتظار بخت و طالع قرار می‌دهد؛ این آسیب اجتماعی گاهی در سطح جامعه گریبان‌گیر جوانان، روشنفکران و فرهیختگان نیز می‌شود.

از سوی دیگر خرافات را می‌توان در باورهایی همچون تولد، مرگ، بیماری، قحطی، فقر و حوادث طبیعی جستجو کرد؛  زیرا این حوادث همیشه برای بشر منبع اضطراب بوده و از طرفی انسان نتوانسته از طریق علم، توجیهی برایش پیدا کند؛ از این‌رو به خرافات روی آورده تا از اضطراب و تشویش خود بکاهد.

 عامل دیگر گرایش به خرافات حس کنجکاوی بشر است که همواره به دنبال منبع پدیده‌ها می‌گشته، تا راه حلی برایش بیابد. انسانی که موحد و خداشناس است علل حوادث جهان را از ذات پاک پروردگار خویش می‌بیند ولی انسانی که از حیث اعتقادات ضعیف است به جای ربط دادن علت پدیده‌ها به خداوند به دنبال علل سوری و ظاهری می‌گردد؛ پس به ناچار از قوه‌ی تصور، خواب و خیال خود کمک می‌گیرد تا شاید علتی برای پدیده‌ها بیابد. بنابراین صدای عطسه را نشانه‌ی صبر و جغد را نشانه‌ی خطر و شومی به حساب می‌آورد وحرکت پرنده از طرف راست به چپ را به فال نیک و پیروزی می‌گیرد و حرکت آن از طرف چپ به راست را نشانه‌ی ناکامی می‌داند.

خرافات به اشکال متنوعی در بین افراد و جامعه مشهود است. برخی از خرافات‌ها از نوع خرافات دینی و اعتقادی است مانند، اعتقاد به ارواح، پرستش‌ درخت، رودخانه، حیوانات و ارواح نیاکان، برخی اجتماعی هستند مانند، شانس و اقبال، رمالی، آداب خرافی عقد و عروسی، طلسم، دعانویسی، فالگیری، شکستن تخم مرغ  برای رفع چشم زخم، انرژی درمانی، برداشتن گرو از زیارتگاه‌ها جهت گرفتن حاجت و پیشگویی و کهانت و بعضی مواقع نیز تصورات شخصی انسان در مورد سعد و نحس‌بودن رنگ‌ها، روزها، مکان‌ها، لباس‌ها، پرندگان و خودروی سواری است.

 متاسفانه با گذشت زمان‌های طولانی و با وجود پیشرفت و تکنولوژی هنوز هم این خرافات مورد قبول برخی از مردم است و سالانه ارقام ناگواری از صدمات بواسطه‌ی این خرافات به جامعه و مردم وارد می‌شود و منجر به تخریب و آلودگی در شهرها و سوختن افراد و نقص عضو و حتی مرگ و میر می‌شود.

خرافات می‌تواند آثاری از جمله دین گریزی، خدافراموشی و روی آوردن به مسائل بی‌اساس را که معیار درست علمی و عقلانی ندارد بر فرد و جامعه بوجود آورد.

 بزرگترین آسیب‌های خرافات بر مردم و جامعه را می‌توان پایین آمدن اعتماد به نفس، ایجاد خودبینی، اختلال در عزم و اراده، کند کردن پیشرفت و پویایی کشور، بوجود آمدن بازارهای پررونقی برای مروجین خرافات و سوء استفاده‌های مالی، سیاسی، عاطفی و حتی جنسی دانست.

با تأمل در آموزه‌های قرآن در می‌یابیم که قرآن راهکارهای مفید و موثری برای مقابله با خرافات بیان نموده است.

 خداوند در قرآن می فرماید:

« کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» (۲۹ص)

«این کتاب مبارکی است که به سوی تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان از آن پند گیرند.»

خداوند در این آیه یکی از راه‌های مقابله با خرافه‌گرایی را تفکر و تدبر در عقاید و آیات الهی می‌داند و از مردم می‌خواهد فکر و فهم خود را توسعه داده و در انتخاب راه به بهترین‌ها استمداد جویند. آری باید تفکر و تعقل در جامعه نهادینه و فراگیر شود زیرا پذیرش اصول دین از مکلفین فقط از طریق استدلال و عقل امکان پذیراست، از طرفی برای شناسایی عقاید خرافی از حقیقی باید به منابع مطمئن و مورد اعتماد مراجعه کرد و  هیچ موضوعی را نباید بدون سند و مدرک معتبر پذیرفت. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً» (۵۹‌نساء)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را اطاعت کنید و از رسول و اولی الامر خود (جانشینان پیامبر) اطاعت کنید. پس اگر درباره چیزی نزاع کردید آن را به حکم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این (رجوع به قرآن و سنّت برای حلّ اختلاف) بهتر و پایانش نیکوتراست.»

 امام سجاد(ع) در حدیثی می‌فرماید: « با فضیلت‌ترین اعمال نزد خداوند عملی است که بر اساس سنت باشد، اگرچه آن عمل کم باشد.»

 از آیه و روایت مذکور چنین بدست می‌آید که هر عملی که مورد تایید قرآن کریم و سخنان ائمه‌ی معصومین(ع) است مورد قبول و پذیرش خداوند قرار می‌گیرد واموری مانند خرافات که مبتنی بر وهم و خیال و بدون استناد به شرع است مورد پذیرش نیست و باید از آنها دوری کرد.

و همچنین هنگام نزاع در احکام و مقابله با مشکلات و برآورده‌ شدن هر حاجتی باید به خدا و رسولش مراجعه کرد.

خداوند در آیه‌ی دیگر می‌فرماید:

« وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً»(۳‌طلاق)

« و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌ دهد و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است. همانا خداوند کار خود را محقق می سازد. همانا خداوند برای هر چیز اندازه‌ای قرار داده است.»

 این آیه راه نجات از خرافات را توکل بر خداوند می‌داند و از انسان می‌خواهد هنگام روبروشدن با حوادث زندگی و مصیبت‌ها به جای رفتن سراغ خرافات بر خدا توکل کند و بداند که موثر اصلی و سرچشمه‌ی همه‌ی قدرت‌ها خداوند متعال است و با تکیه بر قدرت بیکران او می‌تواند موانع  را پشت سر گذاشته و بر همه‌ی مشکلات فائق آید.

 با توجه به آیات بیان شده قرآن راه مقابله با خرافات را تفکر،  خردورزی ، تعقل، پذیرش علوم معتبر و مستند و توکل بر خداوند متعال می‌داند. زیرا عقل و خرد انسان بواسطه‌ی خرافات تعطیل می‌گردد و جایگزین واقعیت‌ها قرار گرفته و بنیاد اعتقادات را سست می‌کند.

پس قرآن بهترین راه مبارزه با خرافه‌پرستی در یک جامعه را اصلاح مباحث اعتقادی، ایجاد بصیرت و آگاهی در میان مردم و بهره‌گیری از قوه عقل و منطق می‌شمارد.

 بنابراین با رشد تفکر و اندیشه، تقویت ایمان، بصیرت، توسعه فرهنگ و تفکیک اعتقادات مذهبی از باورهای غیر عقلانی می‌توان پدیده خرافه پرستی را در جامعه مهار کرد.

 

بتول پناهی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۰۷ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ل

 

آیا لیله الرغائب شب آرزوهاست؟

زهرا ابراهیمی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در اصفهان، درباره شب آرزوها اظهار داشت: با توجه به مشکلات متعددی که در زندگی برای انسان امروزی رخ می‌دهد یکی از توصیه‌ها و سفارش‌های مؤکد روانشناسان توجه به مسئله آرزو، اهداف بلند‌مدت، امید و انگیزه داشتن است.

وی افزود: کلاس‌ها و سمینارهای متعددی نیز در سال‌های اخیر با عناوینی همچون مثبت‌اندیشی و توجه بر آمال و آرزوها با هدف تأمین سلامت روان انسان برگزار می‌شود. از سوی دیگر در روایات متعددی طول امل یا آرزوهای طولانی امری مذموم تلقی شده و معصومین(ع) نسبت به خطرات آن هشدار داده‌اند.

کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان بیان کرد: نکته قابل توجه در این مسئله این است که امید داشتن به خداوند و با امیدواری زندگی کردن ممدوح است چرا که امید، انسان را به تلاش و تحرک وا می‌دارد اما آنچه در نگاه دین از آن برحذر شده‌ایم آرزوهای طولانی است.

وی ادامه داد: در روایت آمده است که از تکیه زدن بر آرزوها بپرهیزید که همانا سرمایه احمقان است و مانع خیر آخرت و دنیا است. این روایت آرزوی طولانی داشتن را از ویژگی افراد احمق معرفی می‌کند. فرد احمق توجهی به حقایق نمی‌کند و بدون در نظر گرفتن شرایط فقط در خیال خود به خیال‌پردازی مشغول می‌شود.

ابراهیمی گفت: لازم به توضیح است که صِرف آرزو داشتن چیز بدی نیست، ولی آنچه مهم است این است که انسان چه آرزویی داشته باشد؟ گاهی آرزوهای انسان مادی و گاه معنوی است. در آرزوهای مادی نیز گاهی ممکن است انسان بخواهد به امور مادی اعم از مال و مقام و ثروت و غیره برسد بدون اینکه چگونگی این رسیدن برایش مهم باشد، طبیعتاً این دست از آرزوها صحیح نیست.

وی خاطرنشان کرد: گاهی نیز برخی درخواست امور مادی را دارند و آرزوی رسیدن به مادیات را در سر می‌پرورانند و هدفشان فقط لذت بردن از دنیا است و دیگر هیچ. اگر انسان در آرزوهایش هدفی متعالی نداشته باشد و تنها برای لذت و تجربه لذت‌های دنیوی آرزوهای طولانی در سر بپروراند طبیعتاً این حالت هم از نگاه دین مذموم است.

کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان اظهار داشت: وقتی انسان آرزو می‌کند، به دنبال آن مجبور است همت و تلاش خود را برای رسیدن به آرزوهایش به خرج دهد. حالا باید از وقت و توان خویش در جهت رسیدن به آرزوهایش استفاده کند.

وی افزود: اگر آرزوها هیچ رنگ معنوی نداشته باشند بدین معنا است که انسان عمری را فقط در تلاش برای رسیدن به مادیات بوده و به کمال حقیقی خویش یعنی عبودیت بی‌توجه بوده است.

ابراهیمی بیان کرد: ولی وقتی انسان اهدافی را مد نظر گیرد و نیتش برای رسیدن به این آرزوها نیتی الهی و در جهت بندگی و خدمت به خلق باشد هر چقدر هم که توان و وقت صرف کند اینکه در حال بندگی و عبادت بوده است.

وی تصریح کرد: از دیگر نکاتی که در باب آرزو می‌توان به آن اشاره کرد این است که آرزوهایی می‌توانند ارزشمند باشند که با شرایط و امکانات و میزان توان و قدرت انسان هماهنگ باشند یعنی احتمال رسیدن به آن آرزو با تلاش وجود داشته باشد.

کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان گفت: انسان آرزوهای متعددی در سر می‌پروراند اما ممکن است امکان رسیدن به خیلی از آن‌ها وجود نداشته باشد و یا با تلاش بتوان به آن آرزو رسید ولی جنس آن آرزو ارزشمند نباشد. بنابراین باید از میان خواسته‌های متفاوت آن آرزویی را برگزید که هم با تلاش بتوان به آن رسید و هم امری ارزشمند باشد تا با رسیدن به آن، تلاش انسان هدر نرفته باشد.

وی خاطرنشان کرد: برخی از افراد فکر می‌کنند اگر آرزوهای کوچک داشته باشند این امر دور از شأن و جایگاهشان است به همین دلیل همواره بلندپروازی می‌کنند. در حالی که اگر انسان آرزوی کوچک اما منطقی و عقلانی داشته باشد و برای رسیدن به آن همت بلند به خرج دهد چنین انسانی نسبت به آن که فقط خیال‌پردازی می‌کند و به اصطلاح فقط اهل حرف زدن است از موفقیت بالاتری بهره‌مند خواهد شد.

ابراهیمی اظهار داشت: آرزوهای ممدوح ریشه در شناخت دارند یعنی انسان خیر واقعی خودش را می‌شناسد و منطبق بر آن آرزو می‌کند. به دنبال این آرزو، همت و تلاش و برنامه‌ریزی وجود دارد و اولویت‌ها در آن رعایت می‌شود، یعنی امید و رجاء انسان رجای صادق است.

وی افزود: در رجای صادق انسان از همه اسباب مشروع بهره می‌برد تا به اهدافش برسد. این آرزوها مقدمه‌ای است برای رسیدن به کمالات معنوی و در روایات با علو همت یا بلندهمتی به آن اشاره شده است. برخلاف آرزوهای مذموم که بدون شناخت دنبال می‌شود و شخص هیچ تلاش و برنامه‌ای نیز برای رسیدن به آن‌ها ندارد.

کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان بیان کرد: غرق شدن در خیالات موهوم منجر به این می‌شود که انسان مرگ را فراموش کند و برای انجام وظائفش در این دنیا برنامه‌ای نداشته باشد.

وی تصریح کرد: از جمله عوارض آرزوهای طولانی دچار شدن به قساوت قلب است. در روایتی در گفت‌وگو و نجوای حضرت موسی با خداوند آمده است: " یَا مُوسَی لاَ یَطُولُ [لاَ تُطَوِّل] فِی الدُّنْیَا أَمَلُک [أَمَلَک] فَیَقْسُوَ لِذَلِک قَلْبُک وَقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ." ای موسی در دنیا آرزوی دراز و طولانی نداشته باش قلبت قساوت یابد و کسی که قلبش سخت و قساوت‌زده است، از من دور است.

ابراهیمی ادامه داد: در این روایت اشاره‌ شده است که آرزوی طولانی قساوت می‌آورد و شخص قسی از خداوند دور می‌شود. کسی که فقط در فکر رسیدن به خواسته‌های مادی خویش است قلبش قسی می‌شود. یعنی هم نسبت به غم و غصه دیگران بی‌تفاوت می‌شود و هم پند و اندرز و نصیحت در او اثری ندارد و همین مسئله منجر می‌شود تا او جسارت برانجام هر گناهی را داشته باشد.

وی خاطرنشان کرد: وقتی انسان بینش و نگرش خود را نسبت به دنیا تغییر دهد طبیعتاً برای آرزوهایش ملاک و معیار هم در نظر می‌گیرد. کسی که تنها دارای آن بینش مادی است و اصالت را تنها از آن زندگی در دنیا و رسیدن به لذت‌های دنیوی می‌داند، آرزوهایش هم حول امور مادی می‌چرخد و باهدف لذت‌جویی آن‌ها را دنبال می‌کند. فردگرایی و توجه صرف به خود و به لذت بردن خود نتیجه نگاه ماتریالیستی یا همان مادی‌گرایی است.

کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان  بیان کرد: ولی وقتی بینش انسان الهی شد زندگی دنیا را محدود به لذت‌جویی نمی‌داند و باور دارد که بعدازاین دنیا زندگی جدیدی را تجربه خواهد کرد این باور به آرزوهای او رنگ و معنای جدیدی می‌دهد پس مهم‌ترین راه برای ترک آرزوهای طولانی تصحیح بینش انسان است.

وی تصریح کرد: از دیگر راهکارهای ترک طول امل، یادآوری مرگ است. یاد مرگ می‌تواند انسان را به خود آورد و مانع غرق شدن او در تخیلات شود. درواقع یاد مرگ بین دنیا و آخرت تعادل ایجاد می‌کند.

ابراهیمی گفت: به اولین شب جمعه ماه رجب لیله الرغائب می‌گویند. رغائب از ریشه رغبت است و منظور از لیله الرغائب شب رغبت‌ها و گرایش‌هاست یعنی شبی که به‌واسطه فضایل و پاداش زیادی که دارد مورد رغبت و میل انسان قرار می‌گیرد.

وی افزود: در روایات این شب‌ به‌ شب رحمت و مغفرت متصف شده است و خداوند از فضل خویش بندگانش را مورد رحمت و مغفرت قرار می‌دهد. اگر چه این شب به‌اشتباه میان مردم به نام شب آرزوها نام‌گرفته است اما این بدان معنا نیست که آرزو کردن در این شب مذموم باشد، بلکه آرزو داشتن و درخواست امور مادی و معنوی از خداوند در این شب نیز نیکوست اما انسان مؤمن به آرزوهای مادی و معنوی خود در جهت بندگی خداوند جهت می‌بخشد.

کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان ادامه داد: بنابراین بهترین دعا و بالاترین آرزو در این شب‌ها آرزوی تقرب به خداوند است که با دعا برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) سنخیت و هم‌پوشانی دارد.

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری تسنیم

 

زهرا ابراهیمی
۰۷ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ل

آخرین امانت دار وصایای انبیا علیهم السلام

درباره‌ی او چه می‌توان گفت؟ هر چه شخصیت والای او را مورد کاوش قرار می‌دهیم، از جایگاه ارزشمند و مواضع استوار او در استقرار دین مبین اسلام شگفت زده‌ می‌شویم.

از شخصیت های نقش‌آفرین صدر اسلام که همه‌ی قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری می‌شناختند؛ «شیخ الاباطح» پیش از بعثت رسول اکرم (ص) رئیس بلامنازع قریش و وارث نیاکان پر آوازه و خوشنام خود بود.

پس از بعثت رسول اکرم(ص) نیز تنها حامی و مدافع آن حضرت و «ابو الأئمّه» پدر دوازده امام معصوم علیهم السلام و جانشینان بر حقّ آن حضرات بود.

پیامبران و جانشینان آنها، در برترین قلّه رفیع جهان خلقت قرار دارند که در جهان آفرینش، هیچ مقامی بالاتر از مقام حجج الهی وجود ندارد. حضرت ابوطالب(ع) آخرین حجّت از حجج الهی پیش از پیامبر اکرم(ص) بود؛ ولی مقام وصایت ایشان جایگاهشان را در تاریخ اسلام درخشنده‌تر و جاودانه‌تر کرد.

پیش از بعثت پیامبر(ص) حضرت ابوطالب و پیش از ایشان حضرت عبدالمطلب حجت خدا و اوصیای حضرت ابراهیم در سرزمین حجاز بودند.

علامه مجلسی می‌نویسد:

شیعیان در مورد حضرت ابوطالب اجماع کرده‌اند که در آغاز بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت ایمان آورد و هرگز بت نپرستید، بلکه از اوصیای حضرت ابراهیم(ع) بود. (مجلسی، مرآت العقول، ج ۵، ص ۲۳۵.)

او از کسانی بود که مانند اصحاب کهف دوبار در پیشگاه خدا مأجور بود، چراکه وی به ظاهر اظهار شرک می‌کرد و ایمان خود را کتمان می کرد، ولی در باطن به پیامبر اکرم(ص) ایمان داشت (ابن معد، الحجّه علی الذّاهبَ، ص ۱۰۶.)

پیامبری که در سرزمین حجاز رسالت داشت، حضرت ابراهیم(ع) بود که قرآن کریم از هجرت آن حضرت به سوی حجاز و اقامتش در آن سرزمین خبر داده است. پس از ارتحال حضرت ابراهیم(ع) اوصیای آن حضرت در حجاز تا زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) حضور داشتند.

پیش از ولادت رسول اکرم(ص) حضرت عبدالمطّلب حجّت خدا بود. امام رضا (ع) در تفسیر فرمایش رسول اکرم(ص) که فرمود: «أَناَ إِبْنُ الذَّ بیحَینِ» برحجّت بودن حضرت عبدالمطّلب تأکید فرموده است. (شیخ صدوق، عیون    أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۱۶۸؛ همو، الخصال، ج ۱، ص ۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۱۲۹)

عبدالمطلب، شیبه الحمد (موی سپیدِ ستایش)، امیر و مهتر مکه، ابوطالب را از پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مطلع کرده بود و به او امر کرده بود که این خبر را مخفی نگه دارد تا پیامبر اسلام(ص) از گزند دشمنان در امان باشد.

شیخ صدوق می‌فرماید:

«وَ رُوِیَ أَنَّ عَبْدَالمُطَّلِبِ کانَ حُجَّة وَ أَباطالِبٍ کانَ وَصِیَّهُ/ روایت شده که حضرت عبدالمطّلب حجّت بود و حضرت ابوطالب وصیّ او بود». (شیخ صدوق، الاعتقادات، ص ۳۵۷)

در روایات آمده است که  از امام کاظم علیه السلام پرسیدند: آیا حضرت ابوطالب بر رسول اکرم نیز حجت بود؟ فرمود: نه، بلکه امانت‌دار وصایا بود که این وصایا که شامل کتاب های پیامبران، عصای حضرت موسی(ع) و انگشتری حضرت سلیمان و امثال آنها بود به حضرتش تقدیم کرد.

یکی از دلایلی که حجت خدا بودن حضرت ابوطالب را به اثبات می‌رساند، بشارت های غیبی است که ایشان عرض می‌دارند و مرحوم کلینی در اصول کافی با سلسله اسنادش از ایشان نقل کرده ‌است؛ یکی از این اشارات زمانی است که حضرت فاطمه بنت اسد میلاد خوش یمن و پربرکت پیامبر اکرم، حضرت محمد(ص) را  به اطلاع ایشان می‌رسانند؛ ابوطالب در آن هنگام می فرمایند: سی سال صبر کن تو را به مانند او بشارت دهم به جز نبوت.

بسیار جالب است که در یک جمله کوتاه، از نبوت پیامبر، تاریخ تولد حضرت علی و همتایی علی علیه السلام با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جز در نبوت خبر داده است.

منظور حضرتش از این پیشگویی‌ها این بود که فرزندش علی علیه السلام دقیقا ۳۰ سال بعد متولد خواهد شد؛ او همچنین می‌دانست مولای متقیان به جز نبوت در بقیه‌ی امور همانند پیامبر اکرم(ص) خواهد بود؛ او خبر داشت که مولود مبارکی که حضرت فاطمه بنت اسد بشارت او را آورده بود، پیامبر خواهد بود. او همچنین مطلع بود که حضرت علی علیه السلام پیامبر نخواهد بود ولی همطراز پیامبر(ص) خواهد بود. در مراسم ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه خبری بزرگ را به اطلاع مردم رساند و جایگاه والایی را برای پیامبر ترسیم کرد.

جالب‌تر اینکه این پیشگویی ها فقط به رسالت خلاصه نمی‌شد، بلکه ایشان نویدهای بسیار روشنی درباره ولایت و وصایت امیرالمومنین(ع) داده بودند.

آری، این  پیشگویی ها خود دلیلی است بر مقام وصایت ایشان  و اینکه ایشان از منطق وحی برخوردار بودند که این گونه با قاطعیت از رسالت پیامبر اکرم (ص) خبر می‌دادند. حجت خدا جایگاه‌ رفیعی در میان زمینیان دارد؛ مقام ایشان به گونه‌ای است که در منابع اسلامی آمده که ایشان در روز قیامت در زمره‌ی پادشاهان و در سیمای پیامبران محشور خواهد شد.

آری ابوطالب مصداق بارز سخن مولاست که‌ او همچون ابوسفیان نبود بلکه مردی از فردوسیان بود که دین اسلام را پایه‌گذاری کرد و در این مسیر پرفراز و نشیب سختی‌ها و مشقات زیادی را متحمل شد؛ او می‌بایست بنابر مصلحت های زمان، پیامبر را مخفیانه حمایت کند و اسلام خود را آشکار نکند. همو که جبرئیل در هنگام اطلاع دادن خبر رحلتش از او به عنوان یاور پیامبر(ص) یاد می‌کند.

از فرازهای نقل شده به خوبی هویداست که پیامبر اکرم(ص) همواره به یاد نیکی‌های ابوطالب بود و هیچگاه آنها را فراموش نکرد. رحمت خدا بر او که بر نگین انگشتریش اذعان به بندگی خدا، پیامبری حضرت محمد(ص) و جانشینی علی(ع) را حک کرده بود.

۲۶ رجب المرجب، سالروز رحلت جانسوز آخرین حجت در دوران فترت را به سوگ می‌نشینیم.

طاهره کنگازیان کنگازی

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۷ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر