گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهری یزدان پناه» ثبت شده است

 

رز

 

 

کسب اطلاعات و دریافت آگاهی از وقایع و اتفاقات هر جامعه‌ای، یکی از نیازهای مبرم و ضروری مردم آن جامعه است. در هر دوره‌ای مردم از طریق روش‌های مختلفی اطلاعات لازم را کسب می‌کنند. مثلا در یک زمان حرفها زبان به زبان‌ می‌چرخید و یا از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر سرایت می‌کرد.

در دوره‌ی دیگر گفت وگوها از طریق کتاب و روزنامه منتشر می‌شد و به دست مردم می‌رسید، اما امروز که در زمان تکنولوژی هستیم این فضای مجازی است که‌ نقش رسانه را دارد و می‌تواند باعث انتقال اطلاعات ‌و آگاهی‌ها در یک جامعه گردد.

حالا که به‌ استفاده از این فضا، نیاز مبرم و اجتناب ناپذیر داریم، ضروری است که‌ نحوه‌ی استفاده از آن را بیاموزیم تا در تله‌ی شیاطین و منحرفان این فضاها نیفتیم.

اولین گام برای کسب سواد رسانه موضوع آموزش است؛ هم والدین و هم فرزندان هر دو در استفاده از فضای مجازی نیازمند آموزش هستند.

آموزش والدین و همچنین فرزندان می‌تواند از طریق شبکه‌ها و فضاهای آموزشی (مدارس، دانشگاه، و... ) و همچنین از طریق خود رسانه‌ها (روزنامه‌ها، تلویزیون  فضای مجازی و ...) صورت پذیرد.   

در حال حاضر کودکان و نوجوانان ما بیشتر وقت خود را در فضای مجازی صرف می‌کنند، ‌علاوه بر این برخی از این کودکان و نوجوانان والدین شاغل دارند و در خانه تنها هستند و همین تنهایی باعث می شود که بیشتر سراغ فضای مجازی بروند.

استفاده‌ی بیش از حد از فضای مجازی بر روی سیستم اعصاب و روان بچه‌ها تبعاتی دارد و باعث ایجاد اختلالات روانی مثل بی‌قراری، زودرنجی، پرخاشگری و حواس پرتی می‌شود؛ البته این فضا نیاز به کنترل و نظارت مستمر دارد.

طبیعتا ما والدین با دور کردن و منع فرزندان خود از فضای مجازی راه به جایی نخواهیم برد. بنابراین به والدین توصیه می‌شود حضور در فضای مجازی را برای فرزندان خود اولویت بندی کنند، یعنی در کنار این فضا زمینه‌ی تحرک و فعالیت‌های ورزشی را برای آنها ایجاد کنند. والدین بدانند اگر استفاده ازاین فضا مدیریت نشود آسیب‌ها بیشتر و شرایط کنترل سخت‌تر خواهد شد.

برخی از والدین نیز خودشان غرق در این فضا شده‌اند و چه بسا همین امر منجر به غفلت از فرزندانشان شده است، بنابراین نیاز به آموزش برای‌ این دسته از والدین امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.

 قطعاً اگر در زمینه‌ی سواد رسانه برنامه‌ ریزی دقیقی نشود، عوارض و مشکلات بیشتری پیش خواهد آمد.

بر والدین لازم است برای آموزش سواد رسانه‌ای همت و وقت بیشتری بگذارند و این قضیه را جدی بگیرند و با مطالعه‌ی مقالات و کتب با موضوع سواد رسانه‌ای، دانش خود را افزایش دهند و با صبوری، استفاده از این فضای خطرآفرین را به فرزندان خویش بیاموزند.

در موضوع آموزش همانگونه‌ که در کسب سواد عادی، هر دانش آموز مجبور است از مراحل پایین‌تر آموزش ببیند، تا کم کم به مراحل بالاتر برسد، برای کسب سواد رسانه نیز والدین و فرزندان باید از مراحل پایین و ابتدایی آموزش را شروع کنند و آموزش ببینند تا کم کم و با گذشت زمان به مراحل بالای آموزش برسند.

 یکی از فوائد سواد رسانه این است که مخاطبین رسانه نسبت به‌ محتوایی که توسط رسانه ارائه می‌شود، حساس می‌شوند و محتوای  دریافتی را به خوبی نقد می‌کنند، چنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید: اگر برای شما خبری را آوردند، راجع به آن جستجو کنید و خبر را انتشار ندهید تا از صحت‌ صدق و کذب آن باخبر شوید. (حجرات ۶) ‌بنابراین کسانی که به سواد رسانه مجهز می‌شوند پیام‌های دریافتی را بخوبی مورد تحقیق و بررسی قرار می‌دهند و فریب هر پیامی را نمی‌خورند و به دام هر تفکری نمی‌افتند.

مهمترین عامل آسیب‌های فضای مجازی ضعف مدیریتی است. این فضای پر از خطر به دلیل عدم‌ برنامه ریزی صحیح از سوی مدیران و مسئولان و نساختن محتوای صحیح برای فرزندان مشکلاتی را در پی دارد، در وضعیت حاضر نیاز به بسیج عمومی از سوی دستگاه‌های اجرایی مثل وزارت علوم، وزارت ارتباطات، وزارت ارشاد و آموزش و پرورش هستیم تا با برنامه‌ ریزی صحیح، آسیب‌های فضای مجازی را کاهش دهیم.

حال انتخاب با ما است که با دیدی باز و آگاهی کامل از فضای رسانه استفاده ببریم یا اینکه بدون‌ سواد رسانه دچار انحراف و مشکلات عدیده‌ی آن شویم!؟

    

مهری یزدان پناه

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش
 

 

 

 

 مشارکت مردم در انتخابات و تعیین سرنوشت آنها در نظام جمهوری   اسلامی هم یک وظیفه‌ی شرعی و هم یک تکلیف دینی است و به عنوان یک حق نیز قلمداد می‌شود؛ حقی که در همه‌ی جوامع و مکاتب بشری به عنوان فضیلت و ارزش معرفی شده و با عناوینی همچون حق انتخابگری، حق مشارکت در تعیین سرنوشت و ... شناخته می‌شود.

از طرفی چون‌ نظام اسلامی حاکم در ایران برپایه‌ی ایمان، کرامت، ارزش انسان ‌و آزادی او همراه با مسئولیت است؛ لذا انسانی که در این جامعه‌ی اسلامی زندگی می‌کند، حق انتخاب دارد و باید در پی احقاق حق خویش و عملی ساختن آن باشد.

قطعا هر فردی که از حقوق شهروندی استفاده می‌کند و استمرار نظام اسلامی برای او اهمیت دارد، با آگاهی و حضور در صحنه از حق خویش بهره‌مند می‌شود. عدم حضور و بی توجهی به تکلیف خویش، باعث می‌شود که رئیس جمهور اقلیت  پیروز گردد و او با پشتوانه‌ای ضعیف و ناپایدار در اجرای برنامه‌ها و دفاع از اقتدار کشور، ناکارآمد عمل خواهد کرد.

      

 چرا باید رأی دهیم؟

همانطور که گفته شد رأی دادن یک حق است. حقی برای انتخاب، ولی متاسفانه امروزه بعضی از مردم این حق‌ مسلمی را که جهت انتخاب دارند؛ از خودشان سلب می‌کنند. متاسفانه استدلال آنها برای این کار این است، که در طول این ۴۰ سال مشکلات زیادی در کشور بوجود آمده است؛ اگر قرار بود با رأی دادن‌ چیزی درست و اصلاح‌ شود، در طول۴۰ سال گذشته و با وجود مشارکت بالای مردم همه چیز اصلاح شده بود!

در پاسخ به این افراد می‌توان گفت درست است که کشور ما با مشکلات زیادی روبه رو است، اما این به آن معنا نیست که جمهوری اسلامی در این مدت هیچ کاری انجام نداده است. جمهوری اسلامی در حوزه‌های گوناگون دستاوردهای فراوانی به دست آورده است. البته همچنان فاصله‌ی میان آنچه باید باشیم و آنچه هستیم، زیاد است.

 مقام معظم رهبری در بیانیه‌ی گام دوم می‌فرمایند: «‌فاصله‌ی میان بایدها و واقعیت‌ها، وجدان‌های آرمان خواه را عذاب داده و می‌دهد، اما این فاصله طی شدنی است و در طول این ۴۰ سال در مواردی بارها و بارها طی شده است و ادامه دارد.

ما ۴۰ سال پیش ناامن‌ترین کشور دنیا بودیم،  و ۱۷ هزار شهید ترور داشتیم! اما الان مهم‌ترین کشور دنیا در ناامن‌ترین نقطه‌ی دنیا هستیم.‌ در حال حاضر از نظر علمی پانزدهمین کشور در تولید علم می‌باشیم. وجزء هفتمین کشور جهان در اختراع هستیم.»

خداوند در قرآن می‌فرماید:«اِنَّ الله لاَ یُغَیَّرُ مَا بِقَومِِ حَتی یُغیِّرُوا ما  بِاَنفُسِهِم.» (رعد۱۲)

«قطعا خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر زمانی که خودشان تصمیم بگیرند، که سرنوشتشان را تغییر دهند.»

بنابراین پیام اصلی رأی ندادن این است که هر شخصی خودش سرنوشت خودش را تعیین نمی‌کند! بلکه حق خویش را به دیگران می‌دهد، تا دیگران سرنوشت او را تعیین کنند. و این بدان‌ معنا است که آن فرد از هیچ حقوقی برخوردار نمی‌شود.

مکانیزم انتخابات بستری است برای کاشت نهال امید و حرکت به سمت جلو و صعود به قله‌های پیشرفت.

از نشانه‌های امید و امیدواری آن است که مردم کشور ما از فرصتی که انتخابات فراهم کرده، نهایت استفاده را بعمل آورند. رأی دادن مردم‌، خود حاکی از آزادی بیان و نشانه‌ای از امید در جامعه است.

 امروزه اگر همه‌ی ما از تورم و فساد و ناکارآمدی دستگاه‌های اداری و معیشت مردم در رنج هستیم، فقط در بستر انتخابات می‌توان برای حل آنها تصمیم گرفت. مطمئن باشیم تمامی این مشکلات راه حل منطقی دارند، لذا ما همچنان به انتخاب و اثرگذاری رأی خویش برای آینده امید و ایمان داریم.

در یک جامعه‌ی دینی و امیدوار، انتخابات برای ما تکلیف است. این حق و تکلیف برای آن است که ما در برابر جامعه‌ی خویش مسئول هستیم‌، و حق انزوا گزینی نداریم.

همانگونه که این حق و تکلیف از ناحیه‌ی شرع و عقل نیز به اثبات رسیده است. به عنوان مثال برای تایید وجوب شرعی با تأمل در فتاوای فقهی  مقام معظم رهبری و برخی مراجع عظام تقلید و همچنین فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) به راحتی در می‌یابیم که شرکت در انتخابات یک وظیفه‌ی شرعی و قانونی است و یکی از بهترین و مهمترین راه‌های ادای امانت به اهل آن‌ در زمان عصر غیبت محسوب می‌شود.

 علاوه بر این از حیث عقلی نیز اهمیت انتخابات  برای ما قابل اثبات است. عقل به عنوان یکی از راهنمایان انسان، حکم می‌کند هر فردی که صاحب حق است، شخصاً با شرکت در انتخابات و گزینش اصلح، سرنوشت خود و کشورش را تعیین کند.

هر ایرانی، با شرکت در انتخابات، ثابت می‌کند که پای آرمانهای ملی و میهنی خویش‌ ایستاده است و امنیتِ خود و کشور را تأمین می‌کند؛ پس حضور حداکثری مردم درصحنه‌ها از جمله انتخابات، از بالاترین نمادها و نشانه‌های قدرتِ کشور به شمار می‌رود. و نیز یک فرصت و امکان برای ملت و یک ظرفیت بزرگ برای پیشرفت کشور محسوب می‌شود.

امروزه شرکت در انتخابات، حق مسلم و به عنوان‌ مهم‌ترین نماد مردم سالاری شمرده می‌شود که در سایه‌ی خون شهدا و زحمات همه‌ی آحاد مردم به دست آمده است و باید از این حق، به نحو احسن استفاده کنیم. در غیر این صورت یک انتخابات نادرست به از دست دادن توان نیرومند جوانان کشور و فراهم آوردن زمینه‌ی فعالیت برای دشمن می‌انجامد.

در حال حاضر مشارکت در انتخابات علاوه بر جنبه‌های شرعی و عقلی که گفته شد، گامی در راه دفاع از حق مسلمی است که هر ایرانی دارد؛  به همین دلیل برای مشارکت در انتخابات غیر از آن چه گفته شد ضرورتی وجود دارد که باعث می‌شود، هر ایرانی ولو اینکه مسلمان هم نباشد و کاری به شرع و یا هیچ تعلق خاطری هم حتی به نظام و انقلاب نداشته باشد نیز در انتخابات شرکت کند، و از حقوق خویش برخوردار شود.

اگر مردم با بصیرت و چشمانی باز و فارغ از جار و جنجال و هیاهوهای تبلیغاتی و فضای احساسی تلاش کنند، تا در فضایی شفاف که برای تعیین سرنوشت آنها فراهم شده است، از این حق مسلم خود استفاده کرده و بهترین انتخاب را انجام دهند، در آن صورت رئیس جمهور یا نمایندگانی بر سر کار می‌آیند که منافع مادی و معنوی مردم را تأمین کنند، تا تیر دشمنان در به ثمر نرسیدن حق آنها به سنگ بخورد.

 مردمی که انتخابات خوب را بی‌ارزش می‌کنند و آنانی که دانسته بازیگر انتخابات نادرست می‌شوند، هر دو به یک اندازه به مردم و سرزمین خویش ظلم می‌کنند. انتخابات درست و سازنده نخستین داروی دردهای مردم و راهگشای مشکلات آنها است.

 در نتیجه این وظیفه‌ی سنگین بر دوش همگان و مخصوصا جوانان است که در محیطی آزادانه وعادلانه و دور از تشنج و اجبار با حضور خود این وظیفه را به نحو احسن به انجام برسانند.

حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۷۲ می‌فرمایند: «ای مردم همانا سزاوارترین مردم به این امر (‌ زمامداری) کسی است که تواناترین آنها بر اجرای امور و داناترین به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد».

اینجا است که باید در انتخابات، آزاد و قوی عمل کنیم و کسانی را انتخاب کنیم‌ که از حیثیت و آبروی کشور در برابر بیگانگان دفاع کنند، و فریب وعده و وعیدهای دشمن را نخورند! وبتوانند دراجرای قوانین توانمند باشند، تا مردم به‌ آرامش نسبی برسند.‌

      

مهری یزدان‌پناه

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

 
زهرا ابراهیمی
۲۵ تیر ۰۰ ، ۲۱:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م

زنان جامعه، پیشگامان وحدت و انسجام انقلاب اسلامی

در واقع انقلاب اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۷ به پیروزی کامل رسید، حرکت و جنبشی بود که در پانزده خرداد ۱۳۴۲ به وسیله‌ امام خمینی(رحمه الله)‌ آغاز شد.

زن مسلمان ایرانی نیز در این سال‌های آتش زیر خاکستر، همگام و همقدم با مردان در جهاد و مبارزه با طاغوت بود و هر چه به سال پیروزی نزدیک می‏شد بر تعداد و بر شدت فعالیت این زنان افزوده می‌شد.

با شعله‌ور شدن آتش انقلاب، زن مسلمان نیز که تا پیش از این با فعالیت‏‌های مخفی و به عنوان مادر شهید و یا همسر مبارزین در بند با رژیم طاغوتی شاه مبارزه می‏کرد، به خیابان‏ها آمده، با چادر مشکی، با فرزندی که او را در آغوش گرفته بود، با مشت‌های گره کرده و با فریاد «مرگ بر شاه‏» شما در چه تاریخی‌ از جهان چنین دیده‌اید؟

‌امروز زن‏های شیردل طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک می‏روند، در کجای جهان چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت‏ شده است. اگر هم بوده‌ انگشت شمار بوده.

قبل از انقلاب، زنان را موجودی منفعل و گوشه گیر و دور از اجتماع و ارزش می‌دیدند! همین حرکت ایشان نهضت را قوت و تداوم بخشید.

ورود بانوان به خیابان‌‏ها و میدان‏های مبارزه و جهاد موجب این شد که مردها هم قوت پیدا کنند و روحیه آنها با آمدن شما تقویت شود همانند خونی که درون رگها جانی تازه می‌بخشد.

مردها به تبع زنها در خیابان‏‌ها می‏ریختند، زنها مشوق مردان‌ و خودشان در صف‌های جلو پرچم دار بودند. شهادت شهید، ثمره دامان پر مهر و اندوخته دستان زحمتکش مادران فهیم و فداکاری است که محبت مادری را با عشق الهی پیوند می‏زنند و روح و جان فرزندان خود را آماده می‏سازند که به قربانگاه شهادت قدم گذارند؛ همانطور که ۸ سال دفاع مقدس را رقم زدند. به همین جهت‏ حضرت امام خمینی(ره)، بزرگ مصلح قرن در جای جای کلام خویش حضور زنان را در تظاهرات به عنوان پیشگامان و پیشروان نهضت انقلاب اسلامی معرفی می‏کنند.

زنانی که خود در تظاهرات در صف مقدم حاضر بودند.

زنانی که با حرکت ‏خود، مردان را برای حضور و مبارزه آماده کردند.

زنانی که فرزندان خود را برای شهادت تربیت نمودند.

زنانی که با پاسداری از خون شهدا، انقلاب را تداوم بخشیدند.تا به‌ آیندگان‌ صحیح برسانند.

امام‏ رحمه الله می‏فرمایند: ما نهضت‏ خودمان را مدیون زن‏‌ها می‏دانیم، و همین نکته برای بیان نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی از هر کلامی رساتر و نیرومندتر است.

آیا تا بحال شنیده اید که از دامن زن مرد به‌ معراج می‌رود؟ زنان در دوره‌های گوناگون‌ روزگار به عناوین مختلف دور از جامعه‌ و در پشت پرده نگاه داشته شده بودند اگر هم ظاهر می‌شدند به چشم کم به آنها می نگریستند؛ اما در صدر اسلام  بودند زنانی که پای در رکاب و جسورانه به میدان آمده بودند و مبارزه می‌کردند زنانی چون حضرت فاطمه بنت اسد، حضرت خدیجه، حضرت زهرا، سمیه، نسیبه جراحه،...که خود به اندازه چندین مرد در جایگاه زنانه خویش درخشیدند.

در جامعه قبل از انقلاب اسلامی، کار به جایی رسیده بود که‌ ریشلیو صدر اعظم فرانسه، زن را موجودی درازمو و بی فکر و کودن‌ فرض می‌کرد. در زمان پهلوی (کتاب انقلاب سفید) به این موضوع پرداخته بود و نقش زنان را منفعل می دانست! چراکه سلطه فرهنگ بیگانه و در نتیجه شکل‌گیری یک بافت اجتماعی خاص، هرگونه فعالیت سیاسی، اجتماعی از زنان مسلمان سلب شده بود. جامعه پیش از انقلاب در قبال نقش و جایگاه زن در کل دو گونه نگرش داشت:

۱. نگرشی که زن را عنصری زیبا، افسونگر، تنوع‌آفرین و گذراننده اوقات فراغت هوسبازان می‌دانست

۲. نگرشی که زن را همچون پیچک ضعیفی معرفی می‌کرد که تاب هیچ مقاومتی در مقابل طوفان حوادث ندارد و انتظار هیچ کار جدی و مهمی از او نمی‌رود. زن در پهنه اجتماع آن روز الهه دلفریبی بود که تنها نقش دلبری خویش را خوب می‌دانست، زندگی او خالی از هدف بود و عمر خود را در تاریکی و بی‌خبری سپری می‌کرد.

با روشن‌ شدن اولین شعله‌های انقلاب، زن ایرانی که قبل از آن تنها نقش بسیار ساده و ناقص و بی‌خبر از نقش واقعی خویش که می‌تواند بهترین مادر و الگوی ارزشمند خود باشد، حصار بی‌بند و باری را درهم شکست، قیام کرد، هم پای مردان جامعه به قیام ومبارزه برخاست و بدعتی نو گذاشت.

کار بانوان ایران با نظر جامعه شناسان غربی سازگار نبود. به عقیده آنان زن در جامعه اسلامی از حقوق خود محروم بود و زنها عناصری ناراضی در میان مسلمانها هستند. بنابراین آنها فکر می‌کردند اگر انقلابی با اهداف اسلامی پیدا شود و خواهان برقراری ارزشهای اسلامی باشد، زنان حتما در جبهه مخالف و مقابل این انقلاب قرار خواهند گرفت؛ چون براساس تفکرات پوچ آنها، زنان جوامع اسلامی از این واقعه ناراضی هستند؛ اما زنان با عمل و شرکت گسترده‌ی خویش ثابت نمودند. و خودشان را باور کردند، رشد و بالیدن آموختند، با وسعت‌ بخشیدن به آرمانها، پیکره جامعه را با ستونهای عشق، محبت و ایمان‌شان مستحکم کردند و حقیقت زیبایی دل و توانایی قوه ادراک خود را به نمایش گذاشتند. اما سوال مهم و نکته اساسی این است که چرا زن ایرانی با آن همه رفاه ظاهری که حکومتهای قبل برای او فراهم کرده بودند، باز هم به قیام و مبارزه برخاست و چه عاملی باعث این تحول و دگرگونی گردید؟

در این یادداشت سعی خواهیم کرد به سوال فوق با تاکید بر تاثیر دیدگاه احیاگرانه اسلام و نقش موثر رهنمودهای امام‌خمینی(ره) که‌ می فرماید: «زن پیکره اجتماع است» پاسخ داده شود؛

عواملی که تغییر و تحول‌ در وضعیت زنان عصر قبل از انقلاب داشت.

بحران هویت

هویت و اصالت زنان ایران در عصر پهلوی به‌ کلی از بین رفته بود و رژیم نیز با اعلام اجتماعی آزادی زنان و بازنمودن دروازه تمدن بزرگ، هدفی جز غارت ارزش های اسلامی و فرهنگ ملی و سنتی و لگدمال‌ نمودن شخصیت زن نداشت.

بعضی از زنان هم باور کردند که تنها جهت نیل به اهداف شوم خلق شده‌اند، وقتی در قشر توده‌های مردم نگاه می‌کردی، در بین زن و مرد، هر دو  ارزش آنها به طرز لباس‌ پوشیدن و دوختن لباس و آرایش بود هرکه بهتر لباس می‌پوشید و شیک تر بود ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنی که به طرز اروپایی رفتار می‌کرد و لباسش از آنجا الهام می‌گرفت، این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود.

در زمان پهلوی بزرگترین ظلم و ستم در حق زنان و روحانیون روا می‌شد. آنها می‌دانستند که زن در جامعه نقش مهم تربیتی، فرهنگی‌ را بر عهده دارد و برای تغییر و به‌ انحطاط‌ کشیدن آن فرهنگ، اول باید زن را منحرف کرد و به انحطاط کشید کم‌کم زن به مثابه یک شی‌ء تلقی شد که هم خود او به عنوان کالا، و چاپ عکس او روی کالا، به فروش تولیدات کمک می‌کرد. اما آیا شخصیت زن ایرانی این بود؟ آن همه رشادت و دلیری‌های زنانی چون زینب‌ پاشا و معترضان به انحصار تنباکو کجا؟ وضعیت زنان عصر پهلوی کجا!؟ آنها به زن فقط درحد یک تبلیغ نگاه می‌کردند نه یک فرد متفکر، یک مادر سازنده، خلاق و مکمل مرد. بنابراین حادترین سوال برای زن آگاه آن زمان این بود که چگونه باید بود؟ زیرا می‌دانست بدان‌ گونه‌ که هست، نمی‌ماند و نمی‌تواند بماند. درواقع زن ایرانی ماسک جدیدی را که می‌خواستند بر چهره او بزنند، نمی‌پذیرفت. او می‌خواست خودش تصمیم بگیرد.‌ و در دفاع از حقوق خویش مستقل عمل کند.

کشف حجاب

تشویق و ترغیب زنان ایرانی به آراستن چهره و ظاهر خود از جمله تلاشهای آنها برای مدرن‌ جلوه‌ دادن ایران بود. این سیاستها اکثریت زنان جامعه، به‌ ویژه زنان متدین و مومن را از کسب تحصیل و فعالیت‌های اجتماعی محروم کرد و فقط شمار اندکی از زنان متعلق به طبقات خاص، امکان تحصیل و مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی را داشتند، و بقیه مردم محروم وحق اعتراض هم نداشتند. (زمان ساسانیان)

از طرفی جامعه ما بهترین زنان مسلمان را داشته،  زن مسلمان ایرانی می‌خواست در انتخاب خود مستقل باشد؛ چرا که او بارها خودش را وابسته به یک تاریخ، فرهنگ، مذهب و جامعه‌ای می‌دانست که بارها در زندگی بهترین الگو حضرت زهرا و نحوه ارتباط پدر با دختر را شنیده بود. پدری که بوسه بردستان‌ دختر میزند در آن‌ عصری که جاهلیت نام دارد، و پدران همان زمان دختران خویش را زنده به‌ گور می کردند. او روح و سرمایه‌اش را از اسلام گرفته بود؛ لذا این زن وقتی در این جامعه می‌خواست خودش را بیابد، نمی‌توانست از اسلام بی‌نیاز و نسبت به آن بی‌تفاوت باشد.

بنابراین زن ایرانی از آن قالب ساختگی و عروسکی بیرون آمد و در نهایت خویشتن گم شده خویش را یافت و به همان زن قهرمان و حماسی ایران تبدیل گردید، که از دامن پاک و مقدس او فرزندان دلاور، شجاع، و شهید پرورش یافتند و نامشان جاودانه گردید. همین‌ در مقام‌ زن‌ بس که:

در حدیثی حضرت پیامبر(ص) می‌فرمایند:

الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ/ بهشت زیر قدم‏های مادران است.  (کنزالاعمال، ج ۱۶، ص۴۶۱)

 

مهری یزدان پناه

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۷ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

س

ابر مرد مظلوم تاریخ

درآمد

سراسر تاریخ زندگی حضرت ابوطالب، پر از افتخارات بی‌نظیر است. مردی که پناهگاه دردمندان و محرومان بود. ایثار و اخلاص در وجود او تجسم پیدا می‌کرد. ابر‌مردی که تاریخ، فداکاری و استواری وی را در کسی جز در فرزندش «امیرالمؤمنین» سراغ ندارد! چنان که دانشمندی همچون ابن‌ابی‌الحدید، می‌گوید: ابوطالب و پدرش عبدالمطلب، بزرگ قریش و امیر و سرور مکه‌ی معظمه بودند و مردم آن دیار و مهاجرین و مسافرین این شهر تاریخی و زائران بیت الله... را رفادت(پذیرایی و رهبری) وسقایت(آب‌رسانی به حاجیان) می کردند.

او یک لحظه از خدا غافل نبود؛ از جانشینان حضرت ابراهیم (علیه السلام) قهرمان توحید به حساب می‌آمد و طبق پیشگویی‌های انبیای الهی، منتظر نبوت خاتم پیامبران (صلی‌الله‌علیه‌‌‌وآله) بود. از این جهت، پیش از آن که رسول خدا (ص) از مادرش متولد گردد، حضرت ابوطالب (ع) به رسالت وی ایمان داشت و هنگامی که فاطمه بنت اسد، تولد پیامبر اسلام را به اطلاع وی رسانید، اصلا تعجب نکرد. چون او به کتب آسمانی آگاهی کامل داشت.

ابوطالب، فردی با ایمان و مقتدر بود که پیامبر اسلام را تا آخرین لحظات عمر از شر کفار قریش  حفظ کرد و سهم بسزایی در پیشرفت اسلام داشت؛ اما علیرغم آن همه فداکاری‌ها و ایثارگری‌هایش، بعضی از دشمنان نسبت به آن حضرت اسائه‌ی ادب نموده و در ایمان و اعتقادش دچار شک و تردید گردیدند. در این یادداشت، به گوشه‌ای از فضایل، ایثار، فداکاری و دلایل ایمان آن بزرگ مرد اسلام که به حق مظلوم تاریخ است اشاره می‌گردد.

ابر مرد مظلوم تاریخ

تولد ابوطالب

سی و پنج سال قبل از تولد پیامبر (صلی‌الله علیه‌وآله)، ابوطالب در خانه‌ی پدرش عبدالمطلب (شیبة الحمد)به دنیا آمد؛ مادر او «فاطمه» دختر عمروبن عائذبن مخزوم بود. ابوطالب و _عبدالله،  پدر پیامبر(ص)، برادران پدری و مادری بودند.

نام ابوطالب

در عرب رسم بر این بوده که هر فردی را با‌ کنیه‌اش صدا می‌زدند‌. کنیه بر گرفته از نام فرزند بزرگ بود، که برای مردان کلمه‌ی "اب" و برای زنان کلمه‌‌ی "ام‌" در ابتدا‌ قرار می‌گرفت و نام آن فرزند بزرگ بعد از آن، به همین دلیل ابوطالب نیز در واقع از لحاظ فرزند بزرگش که طالب نامیده می‌شد، به ابوطالب معروف بود؛ اما نام آن حضرت «عبدمناف» بود. برخی خیال کرده‌اند که معنی این نام، «بنده بت» است؛ چنان که صاحب قاموس گفته است: گویا مناف نام بتی از قریشیان بوده است. اما با اعتقاد به طهارت همه‌ی پدران پیشوایان، هرگز پذیرفته نمی شود که نام بنده‌ی بت، بر حضرت ابوطالب گذاشته باشند؛ به ویژه آن که در کتاب لغویین، کلمه «نوف» بر علو و فضیلت دلالت دارد. بنابراین عبد مناف، یعنی عبدالعالی و بنده‌ی بلند مرتبه؛ نه بنده‌ی بت.

ایثار و فداکاری حضرت ابوطالب(ع)

هنگامی که رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دنیا آمد پدرش از دنیا رفته بود؛ از این رو، کفالت او را جدش «عبدالمطلب» به عهده گرفت و هنوز بیش از هفت سال از عمر وی نگذشته بود که جدش نیز از دنیا رفت. عبدالمطلب در هنگام احتضار در جمع فرزندانش، ابوطالب را به عنوان کفیل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معرفی کرد. و سفارش پیامبر را به ابوطالب نمود

 ابوطالب در پاسخ گفت: پدرجان! محمد (ص) هیچ احتیاجی به سفارش ندارد؛ زیرا او فرزند برادرم هست.(ابوطالب با عبدالله از یک مادر بودند).

وقتی که عبدالمطلب درگذشت، ابوطالب، پیامبر (صلی الله‌علیه‌‌وآله) را پیش خود برد و با این که ثروتی نداشت، اما بهترین سرپرست برای آن حضرت بود؛ علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: پدرم در عین نداری، سروری کرد و قبل از ابوطالب هیچ فقیری سروری نیافته بود.

او بر اساس آیات قرآن و سخنان معصومین از جمله شخصیت‌های مهم اجتماعی در مسیر رشدِ وحدت امت اسلامی و در جریان بعثت پیامبر بود و حتی در برخی از کتب خطی و منابع تاریخی آمده است که حضرت ابوطالب قصد دفاع نظامی از وجود پیامبر اکرم در سنین کودکی را داشتند. چنانچه اثبات این مدعا در کتاب هایی مثل ابن‌ابی‌الحدید و رساله شیخ مفید برای اثبات ایمان حضرت ابوطالب کافی است که او حقیقتا مظلوم تاریخ است.

ابوطالب نسبت به پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) چنان دوستی و محبت شدیدی ابراز می‌داشت که  به هیچ یک از فرزندان خود تا آن اندازه علاقه نداشت. در کنار پیامبر (ص) می‌خوابید و هر گاه بیرون می‌رفت، او را نیز همراه خود می‌برد و چنان علاقه‌ی شدیدی به او داشت که نسبت به هیچ کس چنان نبود و خوراک خوب و آسایش را مخصوص آن قرار می‌داد.(نهج البلاغه)

خدمات حضرت ابوطالب

حضرت ابوطالب خدمات بسیاری به اسلام کردند، اما در تاریخ شیعه و سنی دو خصوصیت برجسته در شخصیت حضرت ابوطالب به چشم می‌خورد. اول وجود روحیه و منش ولایت‌پذیری نسبت به رسول خدا در ایشان است. چرا که ایشان هم در حکم پدری مهربان بود وهم کفالت رسول گرامی اسلام را بر عهده داشت.

در زمان مطرح شدن مسئله نبوت نیز مانند بقیه امت با تمام وجود و اعتقادش بزرگ‌ترین حامی برای رسول خدا شد. و ولایت را از تمام ابعاد پذیرفت. و دوم اینکه ابوطالب (ع) اهل مصالحه نمودن با سران مکه بر سرمسئله ولایت نبود.

ایمان استوار

ازحضرت امام باقر(علیه السلام) درباره اینکه مردم مى‌گویند: ابوطالب در گودالى از آتش است، سؤال شد، فرمود: «لو وضع إیمان أبی طالب فی کفّة میزان و إیمان هذا الخلق فی الکفّة الاُخرى لرجح إیمانه»؛ (اگر ایمان ابوطالب در یک کفّه ترازو و ایمان این مردم در کفّه دیگر قرار گیرد، ایمان او سنگین‌تر است.) ابن ابی الحدید ج۳ص۳۱۲

یکی از مواردی که مورد توجه برای اثبات ایمان ابوطالب واقع شده‌است، دیوان اشعار وی می‌باشد، که کثیری از آنها دلالت بر اسلام آوردنش می‌کنند. از اشعار معروف ابوطالب که دلالت بر ایمانش دارد، قصیده‌های «لامیه» و «میمنه» او می‌باشد. معروف‌ترین شعری که بر ایمان وی دلالت دارد، شعری است که چنین آغاز می‌شود:

یا شاهدالله علی فاشهدانی علی دین النبی احمدمن ضل فی الدین فانی مهتد

ای گواهان! شاهد باشید که من بر دین پیغمبر خدا احمد استوارم. هرکس از آن خارج است، باشد. من به او هدایت شدم.

بعضی از افراد و صاحب‌نظران نسبت به شخصیت والای حضرت ابوطالب(ع) در موارد مختلف کم‌لطفی وبی‌مهری نموده و تنها وارد بحث ایمان و کفر شده‌اند، ما معتقدیم این بحث، مختص به مذهب تشیع نیست، چرا‌ که شخصیت‌ ابوطالب بین المللی است و نه تنها اسلامی ما او را مربوط به دنیای اسلام می‌دانیم و به همین دلیل، به دنبال این امر هستیم که شخصیت حضرت ابوطالب(ع) را به عنوان فردی جریان‌ساز در امر رسالت و موحد واقعی و یار و همراه پیامبر(ص) معرفی نماییم. او در شرایط سخت و در روزگاری که همه دشمن پیامبر و رسالت او بودند، در شعب ابیطالب همواره حامی و نگاهبان او وخانواده‌اش بود. بارها ابوطالب از طریق دشمنان مورد تهدید قرار گرفته و از او خواسته شده بود که اگر برادر زاده‌ات دست از تبلیغ بر ندارد او را می‌کشیم. اما این بزرگ مرد مظلوم تاریخ، همواره با تلاش و جدیت استقامت نمود و تا پای جان از اهداف مقدس پیامبر حمایت کرد.

یکی از حوادث سخت آن روزگار که پیامبر(ص) را بسیار غمگین و پریشان خاطر کرد رحلت و از دست دادن ابوطالب بود. این حادثه برای پیامبر(ص) آن قدر سخت بود، که آن سال، سال عام‌الحزن برای ایشان به حساب می‌آید، چرا که در جریان ۳سال تحریم در شعب ابیطالب، حتی نگذاشتند پیامبر(ص) ارتباط عاطفی با ایشان داشته باشد و رحلت این شخصیت بزرگ و حامی پیامبر در جریان بعثت  سبب غم زیاد بر آن حضرت گردید.

 

مهری یزدان‌پناه

لینک مطلب درخبرگزاری رسا

 

زهرا ابراهیمی
۲۷ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مم

 

مدیریت فرزندان در فضای مجازی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه تکنولوژی بر روی زندگی بشر اثرات زیادی گذاشته است؛ کرونا هم مزید برعلت شده‌ و فرزندان ما مجبورند ساعت‌های زیادی از وقت خود را به بهانه‌ی آموزش در فضای مجازی بگذرانند‌. فضای مجازی قطعا معایب و فوایدی دارد. کاهش هزینه‌ی اقتصادی، تبادل وتعامل، کاهش رفت و آمدها و در دسترس بودن علوم  را می‌توان از جمله فواید‌ این فضا دانست و اما موضوعاتی همچون شکاف نسل‌ها، آسیب‌ها و تهدیدهای خانوادگی، عاطفی، ارتباطی، روانی، جسمی، اقتصادی و اعتیاد اینترنتی را می توان در شمار معایب‌‌ و مفاسد این فضا دانست.

رهبر معظم انقلاب نیز همواره در زمینه‌ی تهدیدهای فضای مجازی هشدار داده و در سخنان‌ خود تهدیدهایی نظیر دورکردن جوانان از دین، منصرف کردن آنها از نظام اسلامی، به خدمت گرفتن جوانان به اهداف خبیث، سوق دادنشان به ولنگاری و بیکارگی،  کشاندن آنها به سمت غریزه‌‌‌‌‌گرایی جنسی افراطی را متذکر شده‌اند.

تکلیف والدین در مراقبت از فرزندان

با توجه به آن چه گفته شد فضای مجازی هم دارای فواید و‌ محاسن است و هم در عین‌ حال می‌تواند‌ تهدیدهایی را ‌برای‌‌‌ نسل جوان به دنبال داشته باشد.

براستی با این شرایط، تکلیف والدین در برابر فرزندانشان چیست؟ آیا آنها باید فرزندان خود را از فضای مجازی محروم کنند؟ یا باید حضور فرزندان خود در فضای مجازی را آزاد‌ بگذارند؟

آیا والدین موظف به نظارت وکنترل بر حضور فرزندانشان هستند یا خیر؟

طبیعتا جلوگیری از حضور فرزندان در این فضا راهکار مناسبی به نظر نمی‌رسد. چرا که حذف فضای مجازی و اینترنت و‌ تکنولوژی از زندگی ما عملا امکان پذیر نیست. از سوی دیگر آزاد‌ گذاشتن بچه‌ها در فضای مجازی بدون هیچ کنترل و‌‌ مدیریتی نیز آسیب‌های فراوانی ببار می‌آورد.

 پس چاره‌ی کار کجاست؟ والدین با چه برنامه‌هایی می‌توانند فرزندان خویش را از آسیب‌های فضای مجازی دور کنند؟

تکلیف والدین این است که با آگاهی و کنترل و‌ مدیریت، اجازه‌ی حضور فرزندان خویش در فضای مجازی را بدهند. بنابراین بر والدین لازم است که با بکارگیری راهکارهایی در جهت بهبود حضور بچه‌ها در این فضا اقدام کنند.

راهکارهای زیر می‌تواند‌ به والدین در موفقیت این مسیر کمک شایانی‌ نماید:

۱_قبل از اینکه فرزند ما بخواهد به تنهایی وارد این فضا‌ شود، با او در این فضا همراهی نماییم، و‌ او را با این فضا آشنا کنیم. فرزندان ما باید حس کنند که پدر و مادر در این فضا کنارشان هستند، و قطعا همراهی ما در امر تربیت آنها یاری رسان خواهد بود.

۲_اخلاق ورود به فضای مجازی را به آنها بیاموزیم، تا از تهدیدات این فضا در امان بمانند.

بی‌اطلاعی والدین از قتلگاه مجازی!

۳_درخصوص فضای مجازی و نحوه‌ی ارتباط با دیگران، با فرزندان خود گفتگو نموده و آنها را از خطرات احتمالی این فضا آگاه سازیم. ذکر نمونه‌ها‌‌‌یی از خطرات‌ به وجود آمده‌ ‌در این فضا می‌تواند فرزندان ما را در این خصوص هوشیارتر نماید.

 ۴_متاسفانه برخی از والدین نسبت به فضای مجازی بی اطلاع هستند. لذا بر والدین لازم است که از مهارت آموزی و دریافت آموزش‌های کاربردی برای حفاظت از فرزندان خود در این فضا استفاده کنند.

۵_به فرزندان خویش آموزش دهیم تا از حریم  خصوصی خود در مقابل کسانی که دنبال گرفتن اطلاعات هستند حفاظت نمایند و‌ اقدام به افشای اطلاعات خود و دیگران نکنند.

۶_سیستمی را برای فرزندان خود در نظر بگیریم که نرم افزارهای ضد ویروس در آن وجود داشته باشد.

۷_زمان‌بندی را فراموش نکنیم. شاید یکی از موثرترین اقدامات ما برای کنترل فرزندان‌مان در فضای مجازی و استفاده از موبایل، تبلت و غیره زمان‌بندی برای حضور در این فضا و میزان استفاده آنها از این ابزار است.

 ۹_سعی کنیم برنامه‌های مفید را با مدیریت خودمان برایشان نصب نماییم تا از دانلود بدون اطلاع ما خودداری کنند.

  ۱۰_عادت‌های آنلاین سالم را تمجید و تشویق کنیم، تا رفتارهای صحیح را در فضای مجازی رعایت کنند و نسبت به دوستان و همکلاسی‌های خود مودب و مهربان باشند و ما را از پیشنهادات دوستان خود در خصوص اشتراک‌گذاری مطالب مطلع سازند.

۱۱_در فضاهای مثبت می‌توانیم آنها را آزادتر بگذاریم. مثلا وقتی که اقدام به همفکری‌ یا مشارکت با دوستان خود در برنامه‌های گروهی، مذهبی، فرهنگی، ورزشی می‌نمایند آنها را تشویق نموده تا احساس استقلال بیشتری داشته باشند.

 -12آموزش سواد رسانه‌ای را برای فرزندان‌مان‌ جدی بگیریم تا از این طریق آنها با هنجا‌رهای خانواده آشنایی بیشتری پیدا کنند و از نوع رفتار ما به گونه‌ای الگو برداری نمایند که بتوانند، تشخیص موقعیت بدهند.

 

مهری یزدان‌پناه

لینک مطلب در خبرگزاری رسا

زهرا ابراهیمی
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر