گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آزاده ابراهیمی» ثبت شده است

م

 

ضرورت توجه به مساله "خیال مطهر"

باید ورودی‌های قوه خیال را غربال کنیم و حتی نباید آن را انباشته از غذا‌های بی­شمار و متناقض کنیم. این امر باعث می­ شود مواد اولیه ­ی مناسب برای تفکر فراهم شود.

هر چه می­ گذرد، تعداد انسان ­های متفکر تقلیل می ­یابد. آماده ­خوری محصولات فکری، دردی است که  گریبان ­گیر جوامع شده و همچون سرطان، با سرعت زیادی در حال رشد است. اگر به جوان و نوجوان امروزی بگوییم تحقیق و پژوهش کن، شاید اولین و تنهاترین چیزی که به فکرش می­ رسد، موتورهای جستجوی اینترنت است. او تنها از طریق وبگردی و در نهایت جمع ­آوری اطلاعات از پیش آماده شده تحقیق خود را ارائه خواهد داد. اگر اینترنت را از او بگیریم و بخواهیم به جواب سوال فکر کند و محصول تفکر خودش را ارائه دهد؛ آشپزی را می­ ماند که بدون مواد اولیه وادار به آشپزی شود. نگاه عاقل اندر سفیه می ­کند و حتی شاید نسبت به سلامت ذهن شما مشکوک شود.

به راستی درمان این درد چیست؟ چه راهی وجود دارد که فرزندان­مان از همان ابتدا «تفکر» را تمرین کنند؟ چه کنیم تنها نشخوار کننده­ی افکار دیگران نباشند؟

به نظر می­ رسد باید مراحلی را که در تفکر صحیح طی می­ شود، بررسی کنیم و مشکل را بیابیم. تفکر، از جمع ­آوری معلوماتی آغاز می ­شود که از طریق حواس پنجگانه صورت می ­گیرد. در مرحله­­ ی بعد، معلومات وارد قوه ­ای در انسان می­شود که فلاسفه آن را «قوه ­ی خیال» می ­نامند؛ ذهن انسان به وسطه­ ی این نیروی خدادادی به پردازش اطلاعات مشغول می ­شود و حاصل آن را در اختیار عقل می­ گذارد. نهایتا عقل به تعقل می­ پردازد و کشف مجهول می­ نماید.

از بین مراحل گفته شده مرحله­ ی اول که همان جمع ­آوری اطلاعات است و وظیفه­ ی اصلی آن بر عهده ­ی حواس انسان است. مرحله­ ی آخر هم که تعقل نامیده شد، متناسب با ضریب هوشی هر شخصی، متفاوت خواهد بود. اما مهمترین قسمت، مرحله ­ی میانی است که به وسیله قوه­ی خیال انجام می ­پذیرد. این قوه، نقش واسطه­ گری دارد.

قوه خیال را "دستگاه عکاسی " هم می­ گویند؛ زیرا عکس موجودات را می­ گیرد و آن­ها را درک کرده و این ادراکات را به قوه عقل می­ سپارد. از طرفی دیگر، ادراکات کلی و انتزاعی قوه­ ی عقل را، برای بیان و لمس بیشتر، به صورت ­های خاص تنزل می ­دهد. حال اگر خیال آلوده شد، در نقش واسطه ­گری خویش خیانت می ورزد، و فرد که می ­پندارد تفکر و عملش بر پایه­ی ادراکات صحیح بوده ، در واقع  آلت دست خیال خویش قرار گرفته است.

این قوه یکی از موهبت‌های بزرگ الهی در وجود انسان است. پیشرفت‌های مختلف بشر در عرصه‌های مختلف علمی و صنعتی و هم‌چنین در حوزه‌ی فرهنگ و هنر و... و هزاران خلاقیت علمی و تکنولوژیکی، همه و همه در پرتو همین قوه‌ی خیال به‌وجود آمده و می‌آید. این قوه با توانمندی عجیبی که خداوند به آن مرحمت کرده است، اگر در مسیر انحرافی به‌کار گرفته شود، تلفات و آسیب‌های جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.

بنابراین باید ورودی های این قوه را غربال کنیم. نباید هر خوراکی را به آن تزریق نماییم و حتی نباید آن را انباشته از غذاهای بی­شمار و متناقض کنیم. این امر باعث می­ شود که پردازش اطلاعات، صحیح انجام گیرد و مواد اولیه ­ی مناسب برای تفکر فراهم شود. اگر از صبح تا شب، بی­ هدف در فضای مجازی  سیر کنیم و انواع تصویر و کلیپ را به خورد خیالمان دهیم؛ حتی اگر مواد، سالم باشد از زیادی آن دچار دل­درد می ­شود و این امر زمینه ­ی تفکر را فراهم نمی ­آورد. لذا باید کمتر دید و شنید و بیشتر فکر کرد.

آری برای درمان این درد باید قوه خیال خود را تطهیر کنیم. یکی از راه ­های مؤثر در این امر پرهیز از تشتت و آشفتگی است. باید پرنده­ ی خیال خود را تربیت نموده و  آن را از پرواز بر فراز هر بامی برحذر داشت. شایسته است آدمی، در حالات مختلف، با خویشتن خلوتی داشته باشد و خود را به دور از داده ­های متشتت، وادار به تفکر عمیق نماید. تفکر باعث محرم شدن انسان با عالم می ­شود. اگر انسان با نظام خلقت محرم شود و رابطه دوستی برقرار کند، می ­تواند به اسرار آن راه یابد زیرا دوست هرگز راز خود را از دوست پنهان نمی­ دارد.

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری رسا

 

زهرا ابراهیمی
۲۳ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خ

 

روح الله؛ نفخه رحمانی در کالبد بی جان انسان

یکی از شگفتی های قرآن به تصویر کشیدن مراحل خلقت در قرآن کریم است.

خداوند ابتدا به آفرینش نطفه و علقه و سپس مضغه اشاره می فرماید و تشکیل استخوان مرحله بعدی است و در نهایت پوشش گوشت بر استخوان ها تقریبا صورت انسانیت را تکمیل می کند.

خداوند در قرآن می فرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا/ آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم)»؛ اما زمانی که نفخه روح صورت می‌گیرد زمانی است که خداوند به خلقت خود می  بالد و خود را احسن الخالقین می  نامند.

آنجا که می فرماید: «ثمّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ/ پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است».

درست است که مراحل قبلی برای به وجود آمدن «خلیفة الله» در زمین لازم است؛ ولی کافی نیست. زمانی آدمی لباس شرافت به تن می  کند که نفحه رحمانی در او دمیده شود. جان در بدن داشته باشد وگرنه موجود بی جانی است که کاری از او بر نمی  آید.

انقلاب اسلامی ایران، مولودی است که نطفه آن سال ها قبل، یعنی از زمانی که اسلام وارد ایران شود به وجود آمده بود. دقیقا از همان وقتی که تشیع در میان ایرانیان ریشه دوانده بود و با تار و پود آنان عجین شده بود.

سپس این مولود شریف، مراحل بعدی رشد را به وسیله انسان های بزرگی طی کرد؛ اما نیاز به یک روح الهی داشت که در آن دمیده شود و به این جسم بی  جان، حیات بخشد و حکومتی اسلامی را تشکیل دهند وگرنه کماکان همان  طور باقی می ماند و صد البته کارایی چندانی نداشت.

روح الله همان نفخه رحمانی بود که در کالبد بی جان انقلاب دمیده شد و آن را به عنوان الگو در برابر دیدگان جهانیان نمایان ساخت.

همانطور که امام راحلمان(ره) فرمودند: «باید این نهضت در تمام عالم ـ نهضت مستضعف در مقابل مستکبر ـ در تمام عالم‌ ‌گسترده شود. ایران، مبدأ و نقطۀ اول و الگو برای همۀ ملت های مستضعف ‌[باشد] ‌. ملت های‌ ‌مستضعف ببینند که ایران با دست خالی و با قدرت ایمان و با وحدت کلمۀ تمسک به‌ ‌اسلام، در مقابل قدرت های بزرگ ایستاد و قدرت های بزرگ را شکست داد». (کتاب استضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی(ره)، صفحه ۸۱)

خمینی عزیز، قلب تپنده انقلاب بود که اگر نمی تپید و خون را در رگ های مردم ایران جاری نمی کرد، انقلاب و روحیه ایجاد تحول و تکامل در مردم این کشور، در نطفه خفه می شد و به بار نمی نشست.

مسلماً حکومت اسلامی که ثمره این انقلاب است، مدینه فاضله اسلامی و کمال مطلق نیست و قطعا نیاز به رشد و بالندگی دارد تا به سرمنزل مقصود برسد؛ اما این قیام خونین و این استقامت در مبارزه با ظلم، زمینه ساز ظهور در ابعاد جهانی خواهد بود.

اگر ادوار گذشته را مرور کنیم خواهیم دید که از حکومت اسلامی در اذهان ملت های مختلف تصویری وجود نداشت؛ اما اکنون با برپایی این دولت در ایران، پیش زمینه بنای حکومت، بر پایه اسلام در دنیا به منصه ظهور رسیده است. این امر باعث می  شود زمانی که ان شاءالله سلاله پاک زهرا (سلام الله علیها) به دیوار کعبه تکیه زند و ندای «انا المهدی» سر دهد و داعیه برپایی نظامی طبق آیین مقدس اسلام را در انظار جهانیان مطرح فرماید؛ زمینه پذیرش چنین حکومتی در جامعه فراهم است.

این است دستاورد مهم انقلاب که شاید بسیاری از ما از آن غافل باشیم؛ اما این مهم همت همگانی را می‌طلبد تا پیغام انقلاب را بیش از پیش به گوش جهانیان برسانیم و آمادگی پذیرش حکومت حق با پرچم بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم آوریم. همان گونه که رهبر عزیزمان فرمودند: «صدور انقلاب، به معنای صادر کردن ارزش های انقلابی و افشاگری درباره مستبدها و ظالم های عالم، وظیفه و تکلیف الهی ماست. اگر این کار را نکنیم، کوتاهی کردیم.» (مقام معظم رهبری؛ ۱۹ / ۰۴ / ۱۳۶۸)

     

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبر گزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۲۳ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

حذف عکس قرآن یا عمل به عکس قرآن، کدام شنیع تر است؟

حذف شدن عکس قرآن کریم از کتاب دانش ­آموزان، قلب هر مسلمان معتقدی را به درد میر­آورد. مسلما وجود هر آنچه که دین و مذهب را در ذهن، تداعی می­کند؛ در تربیت دینی فرزندان ما مؤثر است و اگر در چنین اعمالی تعمد وجود داشته باشد؛ باید با فرد خاطی برخورد نمود و با اعتراض همگانی از تکرار این­گونه موارد جلوگیری کرد.

اما با دیدن انواع کیلیپ­ ها و پیام­هایی که این قبیل کارها را مورد شماتت قرار می­دهند؛ تأسفی عمیق همه­ی وجودم را فرا می­گیرد. سال­ها و سال­های متمادی است که سبک زندگی قرآنی آرام آرام از صفحه ­ی وجودمان پاک می­شود؛ ولی دریغ از یک عکس العمل همگانی. نمی­گویم بی­ تفاوت، ولی بسیار ساده از کنار آن می­گذریم و گاهی به اندک تذکری قناعت می­نماییم.

وقتی تجملات به گونه ­ای وارد زندگی ما می­شود که حتی گریبان قشر مذهبی را می­گیرد و گلوی طبقه ­ی ضعیف جامعه را می ­فشارد؛ آیه شریفه «أَهلَکت‌ُ مالًا لُبَداً: ‌(بلد-6) (هلاک‌ کردم ‌‌‌ ‌در‌ دنیا مالی‌ انبوه‌ و بسیار)را از زندگی محو کرده ­ایم. اما کسی غیرتش به جوش نمی ­آید و فریاد وا قرآنا سر نمی­دهد.

وقتی از کوچکترین خیری در حق دیگران دریغ کردیم آیه شریفه‌ی «وَ یَمْنَعُونَ‌ الْمَاعُونَ‌«(ماعون-7)(و از دادن وسائل کمکی ناچیز (منزل که معمولاً همسایگان به یکدیگر به عاریه و امانت می‌دهند) خودداری می‌کنند و (از یاری و کمک به مردمان) دریغ می‌ورزند.) را نادیده گرفته­ایم. در هر کمکی به دیگران در وهله‌ی اول میزان بازدهی برای خودمان را می­سنجیم و اگر سودی عایدمان نشود کار را عبث و بیهوده می ­پنداریم و از انجام آن دریغ می­ورزیم. صدقه دادن ما و حتی احداث مراکز خیریه هم رنگ و بوی تجارت به خود گرفته است.

وقتی در خرید و فروشمان و در کارهایی که بر عهده گرفتیم؛ کم­کاری کردیم به عتاب خدا درقرآن که می­فرماید:« ویل للمطففین الذین إ ذا اکتالوا على الناس یستوفون و إ ذا کالوهم اءو وزنوهم یخسرون»  (مطففین-1تا3) (واى بر کمفروشان .2 آنـهـا کـه وقـتـى بـراى خـود کـیـل مـى کـنـنـد حـق خـود را بـه طـور کامل مى گیرند.  اما هنگامى که مى­خواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مى­ گذارند!) بی ­توجهی کرده ­ایم و وجدان­مان هم به درد نمی ­آید. به راحتی حق الناس را وارد معاش خود و خانواد­ه ­مان می­کنیم اما دریغ از یک اظهار تأسف همگانی.

وقتی بی­ محابا اسراف می­کنیم و مواد قابل استفاده را به راحتی از بین می­ بریم، وقتی مسخره کردن دیگران و غیبت پشت سر هم ­نوعانمان، نقل مجالس­مان می­ شود؛ وقتی در نمازمان سهل­ انگاریم و در پرداخت زکات و خمس بی­ مبالات؛ وقتی ریا و تبرج راهی برای ارتزاقمان می­شود؛ وقتی تکاثر و فخر فروشی و غرور و تکبر را سرلوحه­ زندگی قرار می­دهیم و….

و هزاران نمونه از این اعمال که وارد سبک زندگی­مان شده و با قرآن بیگانه است و ذکر همه‌ی آن­ها مثنوی هفت من کاغذ می­شود؛ اما فریاد اعتراضمان گوش فلک را کر نکرده است. حذف عکس قرآن و نام شهدا از مقابل دیدگان، عملی غیر قابل اغماض است اما حذف مفهوم قرآن و تبدیل سبک زندگی  به عکس آنچه در معارف این کتاب آسمانی آمده، به مراتب شنیع ­تر و قابل تأمل ­تر است.

 

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۰۳ دی ۹۹ ، ۱۶:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

و

 

ولایت، نخ تسبیح وصیت­ نامه­ سردار دل ها

اگر وصیت نامه­ی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را از ابتدا تا انتها با یک دید کلی بنگریم، به انسجام خاصی در آن می ­رسیم. گویی همه چیز حول یک محور می­ چرخد. بعد از شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(ص) و ولایت ائمه­ی اطهار(ع)، ابتدا نعمات الهی را به منظور سپاس از خالق خویش بر می­ شمارد و در این میان یاد کردن از نعمت متولد شدن در عصر خمینی و خامنه­ ای عزیز، تبلور ویژه‌ای دارد؛ که صد البته حمد بی­شمار الهی را می ­طلبد.

بعد از آن با برادران و خواهران مجاهدش سخن می­ گوید. سفارش به قرار گرفتن زیر خیمه­ رهبری به عنوان عامل مهم در پیروزی و حفظ اسلام، از مهم ترین مسائلی است که این بزرگ مرد تاریخ به آن اشاره می ­کند.

سپس خطاب به برادران و خواهران ایرانی خود، مسئله‌ ولایت فقیه را به عنوان یک اصل مقدس بر می‌شمارد وعزیز شمردن امام خامنه­ ای(حفظه الله) را در همه­ مراحل زندگی، از آنان درخواست می­ کند.

اما مردم زادگاهش  کرمان را، به نحو­ی خاص مورد خطاب قرار می­ دهد و برادرانه به ایشان می ­فرماید: «دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند

وصیت ایشان به سیاسیون کشور در پنج مورد خلاصه می ­شود و اولین آن، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است، اعتقادی حقیقی و راسخ، نه تنها ولایت قانونی، چرا که، ولایت قانونی برای عموم مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان لازم است. اما برای حفظ وحدت کفایت نمی ­کند، لازم است که  در سیره یک رجل سیاسی التزام عملی به ولایت فقیه نیز، جلوه ­گر باشد.

سپاه و ارتش، دیگر نیاز به سفارش درباره­ ولایت ندارد؛ چراکه به عقیده­ سردار، ولایت در این ارگان ­ها جزء نیست؛ بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. پس تکلیف برادران سپاهی و ارتشی در این امر خطیر، واضح و بی ­نیاز از بیان است.

علما و مراجع نقش مهمی در بیداری جامعه ایفا می­ کنند و مردم آن ها را الگو و اسوه­ خود در زندگی قرار می ­دهند؛ به همین دلیل حمایتِ بی­ هیچ ملاحظه ­ای از ولی فقیه، درخواست این سردار شهید از پرچمداران اسلام، در عصر غیبت حضرت حجت(ارواحنا له الفداء) است.

در نهایت آنچه از وصیت نامه این بزرگمرد به دست می آید این است که توفیق، پیروزی و نصرت در همه شئون دین، دنیا و وحدت جامعه اسلامی ما به ولایت، گره خورده است. ولایتی که مانند نخ تسبیح، نهادهای مختلف جامعه را در یک انسجام پولادین در مقابل دشمن قرار می­دهد و باعث پیروزی و نجات مستضعفان جهان می­ شود و در نتیجه عاملی مهم برای رسیدن به مدینه­ فاضله نبوی به دست مهدی موعود (عج) خواهد شد. پس اگر سعادت دین و دنیا و آخرت می­خواهیم باید به سردار جان­ ها اقتدا کنیم و تا پای جان زیر علم ولایت بمانیم.

بهترین الگو را خداوند در اولین آیه سوره­ مبارکه حجرات، ارائه فرموده ­است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم» (اى کسانى که ایمان آورده‏ اید در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ کارى] پیشى مجویید و از خدا پروا بدارید که خدا شنواى داناست.)

خداوند در این آیه­ شریفه از تقدّم مسلمانان، بر رهبر جامعه­ی اسلامى به شدّت نهى نموده است، از همه­ی مسلمانان خواسته است که در امور مربوط به جامعه، گوش به فرمان رهبر باشند؛ زیرا کسى که در کارهایش از رهبر پیشى مى‌گیرد، و خودسرانه اقدام به عمل می­نماید؛ در مدیریّت نظام اسلامى خلل وارد کرده و جامعه را به هرج ومرج مى‌کشاند و در حقیقت نظام قانون‌گذارى را بازیچه­ی تمایلات خود قرار مى‌دهد.

عمل به این آیه، مانع­ بسیارى از خطاها می­ شود. زیرا گاهى خواسته‌ مردم، از خواسته خدا و رهبر جامعه اسلامی جلو می­ افتد؛ چرا که پیروى انسان از حدس و تخمین، میل به ابتکار و نوآورى، قضاوت عجولانه، گمان آزاداندیشى، انسان را وادار به گفتن، نوشتن و یا گرفتن تصمیماتى مى‌کند که ناخودآگاه از خواسته‌ خدا و رسول به عنوان رهبر جامعه اسلامی جلو مى‌افتد. پس همواره باید در سایه­ تبعیت از رهبر جامعه اسلامی، پا به پای ایشان حرکت کنیم.

وصیت­ سردار، این­گونه خاتمه می ­یابد: «والله والله والله این خیمه (ولایت) اگر آسیب دید بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد باقی نمی ­ماند، قرآن آسیب می­بیند.»

 

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب درصاحب نیوز

زهرا ابراهیمی
۰۲ آبان ۹۹ ، ۱۴:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گ

انواع گریه و آثار آن

گریه انواع مختلفی دارد که هر کس متناسب با هویت خویش به نوعی از آن مبتلا می گردد.

گاهی از شدت غم و مصیبت می گرییم، همانگونه که در قرآن هم آمده است:

«وَلَا عَلَی الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُوا مَا یُنْفِقُونَ» (توبه/۹۲)

 همچنین بر آن مؤمنانی که چون مهیای جهاد شده و نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنها را مهیا سازی و تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم برمی‌گردند در حالی که از شدت حزن اشک از چشمانشان جاری است که چرا نمی‌توانند مخارج سفر خود فراهم سازند.

گاهی از شدت شادی و شعف عارفانه و عاشقانه اشک انسان جاری می‌گردد، مثلا از شوق دیدن محبوب

«وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا» (اسراء/۱۰۹)

و آنها با چشم گریان همه سر به خاک عبودیت نهاده، و پیوسته بر فروتنی و ترسشان (از خدا) می‌افزاید.

و حتی گاهی منافقانه اشک تمساح می ریزیم

«فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ» (یوسف/۱۶و۱۷)

چون او(یوسف) را به صحرا بردند و بر این عزم متّفق شدند که او را به قعر چاه درافکنند (چنین کردند) و ما به او وحی نمودیم که البته تو روزی برادران را به کار بدشان آگاه می‌سازی و آنها تو را نشناخته و درک مقام تو نمی‌کنند  و برادران شبانگاه با چشم گریان نزد پدر بازگشتند.

اما آنچه مسلم است این است که هر کدام از انواع گریه در روح و جان آدمی تأثیر خاص خودش را دارد. آن گاه که از شدت غم و اندوه گریه می کنی، تا ناراحتی سر ریز شده از جانت را خالی کنی، اندکی تسکین می یابی ولی غم از وجودت رخت برنمی بندد.

وقتی منافقانه گریستی هر لحظه بر عذاب وجدانت افزوده خواهد شد و هرگز دریای پر تلاطم وجودت آرام نخواهد گرفت؛ اما وقتی از شدت شادی و شعف عارفانه و عاشقانه می گریی، احساس فرح و نشاط وجودت را آکنده می کند؛ تا جایی که گویا هیچ چیز جایگزین آن نیست. اینجاست که اگر خلوصت با تو همراهی کند، حتی می توانی کوه را جابجا کنی.

داستان هایی از قبیل کندن در خیبر توسط مولایمان علی(علیه السلام) شاهد براین مدعاست. دری که برای جابجایی آن سه مرد جنگی را به یاری می طلبیدند. با یک اشاره دست ولی الله، از جا کنده می شود تا هیمنه‌ی دشمن را بشکند. در واقع مردان خدا اینگونه‌اند که در مواجهه ی با خلق خدا و در روشنایی روز می خندند، اما در عین حال در تاریکی شب  و در محراب عبادت بسیار می گریند.

علاوه بر این از آنچه در متون دینی مبنی بر هشیاری ذرات عالم آمده است مانند آنجا که قرآن می‌فرماید:

  «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (حدید-۱)

«هر چه در آسمانها و زمین است ‌خدا را به پاکی می‌ ستایند و اوست ارجمند حکیم»

می توان نتیجه گرفت که چیدمان مولکولی اشکی که از انواع گریه تبلور پیدا می کند، شاید ظاهر یکسانی داشته باشد؛ ولی اگر با ابزار علمی بررسی گردد، نتیجه‌ی متفاوتی را شاهد خواهیم بود.

برای اثبات این موضوع کافی است که به تحقیق «ماسارو ایموتو» ژاپنی در رابطه با «شهادت آب» مراجعه ای داشته باشیم. قطرات اشکی که در مناجات با خدا بر گونه جاری می شود، خواص متفاوتی با اشک غم بار دارد و تأثیرات آن بر روح و روان انسان هم متفاوت خواهد بود.

اشک در مجلس حسین(علیه السلام) از آنجا که اشکی است در نهایت عشق و دلدادگی، برکاتی بی نظیر در وجود عالم و عالمیان و حتی بر موجودات از دید ما فاقد شعور دارد.

   

آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۵:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر