گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

ا

 

اختلاف‌ها بر سر چیست؟ تفاوت‌ها ناشی از کجاست؟

مگر نه این است که علی (ع) در میان امت اسلامی نخستین کسی بود که معارف الهی را از جانب پیامبر دریافت نمود؟ آیا تاریخ، شهادت نخواهد داد که بعد از معلم اول (پیغمبر اسلام)، کسی جز علی لایق دریافت عنوان معلم ثانی نبوده است؟

آیا طبق نص صریح قرآن، غدیر چکیده اتمام نعمت و اکمال رسالت خاتم رسولان معرفی نشد و ابلاغ نکردن آن، حُکم ترک رسالت را نداشت؟ شکستن اصنام جاهلی در فضای جاهلیت جز به دست علی علیه‌السلام بود؟

و آیا روایت أنا أوّل مَنْ صَدَّقَه و أنا أوّل مَنْ آمَنَ به و إنّی أوّل مَنْ أنابَ و سَمِعَ و أجابَ، لم یسْبِقْنی إلاّ رسول الله (ص) گواهی بر سَبقه ایمانی او نیست؟

آنچه می‌تواند پای عقیده را بلرزاند دنیاست. آیا مخالفان، شاهد سه طلاقه کردن دنیا توسط علی علیه‌السلام نبودند؟

چه کسی در تاریخ لحظه‌ای را که علی (ع) بعد از تقسیم بیت‌المال، مکان بیت‌المال را جارو می‌کرد و نماز شکر می‌خواند و زمین را بر عدالت ورزی‌اش شاهد می‌گرفت، ثبت نموده است؟

شاهدان غدیر را با فراموشی چه‌کار؟! مگر آن‌ها سال‌ها در رکاب پیامبر نجنگیده و مجروح نشده بودند؟ آن‌ها که حتی از سرمایه‌های خویش در پیشبرد اهداف اسلام دریغ نورزیده بودند؟ چه چیز آن‌ها را به فراموشی راضی نمود تا تنها هفتاد روز بعدازآن جریان، باانگیزه حذف غدیر از تاریخ، اتفاقات دیگری را رقم بزنند؟

سقیفه برپا شد. بحث‌ها بالا گرفت. گفت‌وگوها ادامه یافت، همه بر یک اصل وحدت داشتند و آن نیاز جامعه به رهبر بود. آن‌ها به دنبال تبعیت از دستور رسولی بودند که همواره تأکید می‌کرد جامعه نباید حتی یک روز بدون رهبر بماند. به همین دلیل هنوز جنازه پیامبر بر روی زمین بود که تصمیم به تشکیل جلسه گرفتند.

شاید احساس مسئولیت دست ازسرشان برنمی‌داشت! شاید آن‌ها تابع بودند. تابع کلام رسول! اما چرا از خود نپرسیدند خود پیامبر چه کسی را برای رهبری پیشنهاد داده است؟ چرا در آن مجلس هیچ‌کس از غدیر حرفی به میان نیاورد؟ یعنی به همین زودی نوای طنین‌انداز مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ پیامبررا فراموش کردند؟

واکنون آیا شاهد نیستیم که عمده روایات مربوط به غدیر، از مدارک اهل سنّت نقل‌شده است؟ آیا دلایل و اسناد این واقعه بزرگ و مقدس در کتب مخالفین به‌وفور یافت نمی‌شود؟

انبوه جمعیت، آفتاب داغ و آن‌همه مقدمه‌چینی از جانب پیامبر، سؤالی را در ذهن منکران غدیر به تصویر نمی‌کشد؟ چگونه عینِ حق را از حق محروم نمودند؟

مگر شما خلیفه خود را باور ندارید؟ مگر خود را مقید به گفته‌هایش نمی‌دانید؟ اگر کلام رسول خدا را فراموش کردید حرفی نیست اما لااقل بر کلام خلیفهٔ خود استوار بمانید آنجا که گفت: لَوْلا عَلِی لَهَلَک عُمَر، آری، غدیر دستِ رّدیست بر تمام نسخه‌های جعلی صراط مستقیم.

غدیر نه یک منسکی ظاهری که تجلیگاهِ پیام رسالت و بستر اجرای فرهنگ نبوی است، غدیر ابتدای مسیر نظام سازی برمبنای دین است.

 بدان امید که غدیر را نه انتهای رسالت، که ابتدای مسیر زندگی بر مبنای تمدن اسلامی بدانیم.

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری فارس

 

 

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ف

 

چرا فهم شیعیان و اهل تسنن در معنای کلمه مولا متفاوت است؟

قرن­هاست که شاهدِ تفاوت در فهمِ شیعیان و اهل تسنن نسبت به معنای حقیقی کلمه "مولا" در خطبه غدیر هستیم. عده­‌ای از محققان در هر دو گروه بدون تعصب در صدد کشف مقصود واقعی وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) از این واژه هستند و برای دیدگاه مختار خود استدلالاتی بیان کرده­‌اند.در مقابل کسانی نیز مغرضانه و متعصبانه از عقیده خود دفاع کرده و شبهاتی هرچند بی پایه و اساس مطرح می­‌کنند.

در هر صورت لازم است سوالاتِ مطرح شده، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و پاسخ صحیح و به دور از جانبداری­های فرقه­ ای در دسترس مردم قرار گیرد.

یکی از مباحثی که در این زمینه مطرح می شود این است که شک در مقصود گوینده و بحث و جدل درباره آن بعد از گذشت چهارده قرن، امری طبیعی و منطقی است؛ چرا که کلمات چون طفلی در حال رشد و تحول هستند و ممکن است در هر منزلی از مرکب زمان، بار معنایی خاصی داشته باشند، اما اگر معنای کلمه «مولاء» و مقصود پیامبر(ص) به گونه­ای باشد که شیعیان بر آن پافشاری دارند؛ چرا صحابه ایشان که در همان زمان زندگی می‌­کردند و تمام قرائن متصله و منفصله کلام را پیش روی خویش داشتند؛ چنین برداشتی از کلام ایشان نداشتند و بعد از وفات پیامبر خلاف آن را عمل کردند؟ آنان که در راه اسلام از بذل جان و مال خویش دریغ نمی­کردند وشاگردانِ بدون واسطه پیام­آور وحی بودند؛ با این وجود، بیعت با کسی غیر از  آنکه پیامبر(ص)در روز غدیر خم معرفی فرمودند؛ چه توجیهی می­تواند داشته باشد؟   

این سوال ناشی از یک اشتباه دو سویه است. بخش اول ازعدم آگاهی و تحلیل صحیح از شخصیت صحابه در صدر اسلام نشات می‌گیرد. با وجود اینکه در میان اولین اسلام آورندگان افراد صالح و مخلص و فهیم به چشم می­خورد؛ اما تاریخ مملو از حکایت نامردی­ و همچنین بی‌بصیرتی صحابه و عدم اطاعت از پیامبر(ص) حتی در زمان حیات ایشان است؛ چه رسد به وقتی که وجود جسمی ایشان از بین آن­ها رخت بربسته است و نکته جالب اینکه نقل این  وقایع علاوه بر منابع شیعی در کتب معتبر اهل سنت هم ذکر شده است.

بارزترین آن­ها اختلاف میان صحابه و سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) در ماجرای وصیت آن حضرت است. سخن آن فرد از صحابه با این مضمون­که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یَهْجُرُ» ( او بیمار است و هزیان می گوید.) درباره رسولی که سال­ها شاهد مقام و جایگاهش در درگاه الهی و حمایت­های پروردگار از او بوده­اند؛ مطلبی قابل اغماض نیست. (۱)

همچنین سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) در قضیه نماز جمعه نیز نص صریح قرآن است. «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا  قُلْ مَا عِنْدَاللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»(الجمعة / ۱۱ )

از صحابه­ای که حتی در تشریع از مقتدای خویش تبعیت ندارند و حاضر به افطار روزه در سفر، با وجود امر صریح رسول، نیستند چه توقعی می­توان داشت؟ (۲)

بنابراین اتخاذ حداکثری یک موضع از طرف صحابه درباره این مسأله، تأثیری در تعیین مقصود رسول خدا نداشته و خدشه‌ای بر دلالت حدیث غدیر وارد نخواهد کرد.

سوی ِدیگرِاشتباه، در تلقیِ چنین پرسشگرانی از موقعیت و جایگاه رسول خدا در میان یاران خویش کلید می­خورد.

 مظلومیت حضرت علی(ع) و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) در بین مردم کاملا شفاف و واضح است، اما برداشت انسان­ها از شخصیت رسول خدا(علی الخصوص به  این دلیل که ایشان ده سال،  شخصیت اول حکومت در مدینه بودند) شخصیتی مقتدر و دارای اوامر نافذ و مطاع است؛ درحالی­که اگر چنین برداشتی صحیح بود آیا از دو لب مبارک آن حضرت، سخنی با این مضمون خارج می­شد که: «مَا أُوذِیَ‏ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیت‏ ( هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد.) (۳)

شکست مسلمانان در جنگ احد که ناشی از نافرمانی صحابه ایشان، آن هم در کسوت رزمنده­ای که جان خویش را بر کف دست گرفته  و به جبهه جنگ آمده بود؛ هنوز در حافظه تاریخ جلوه­گر است. (۴)

 مظلومیت رسول خدا در میان هوادارانی که علی الظاهر گوش به فرمان بودند ولی با اندک وسوسه­ای ایشان را تا حد مرگ تنها می­گذاشتند اگر از حضرات معصومین(علیهم السلام) بیشتر نباشد کمتر به نظر نمی­رسد.

بنابراین در پاسخ به این شبهه مراجعه مختصر به وقایع تاریخی ما را کفایت می­کند. اگر ذهنیت چنین پرسشگرانی نسبت به تاریخ اصلاح شود به هیچ عنوان این­گونه شبهات در بین آن­ها جایگاهی نخواهد داشت؛چه رسد به این­که باعث تزلزل در عقیده و ایجاد تردید درباره غرض اصلی پیامبر در واقعه غدیر شود.

پی نوشت:

۱- صحیح بخاری، ج ۳ ، ص۱۱۱۱ ، ح ۲۸۸۸

۲- صحیح مسلم، ج ۲ ، ص۷۸۵ ، ح۱۱۱۴

۳- مناقب ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۲۴۷

۴- المغازی، ج۱، ص۲۱۹

 آزاده ابراهیمی فخاری

لینک مطلب در خبرگزاری ایمنا

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

د

 

 

دلایل نادیده گرفتن بیعت بعد از واقعه غدیر

یک به یک جلو آمدند و با او بیعت کردند؛ ولایت و امامت او را بر همه مسلمانان، از جمله خودشان تبریک گفتند. این حقیقتی است انکارناپذیر که در روز غدیر رخ داد. تاریخ نگاران و محدثین نیز آن را همانند حدیث منزلت، حدیث وصایت و حدیث سفینه به صورت متواتر در کتب معتبر شیعی و سنی نقل کردند، بطوری که جای هیچ شک و شبهه ای را درباره امامت و ولایت امام علی (ع) برای نسل بشر در هیچ دوره ای از تاریخ باقی نگذاشتند.

اما چه شد که از همان ابتدا به محض پایان واقعه غدیر، بیعت کنندگان با امام، بیعت خویش را نادیده گرفتند؟

برای این امر می توان دلایل متعددی را برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از: دنیاگرایی، بی بصیرتی و نداشتن ایمان واقعی. آری، این عوامل باعث شدند تا عوام و خواص از فرمان خدا و پیامبر (ص) تبعیت نکرده و با غفلتِ تمام، از کنار مسئله ای به این مهمی به راحتی بگذرند.

 برخی از افرادی که مسلمان شده بودند، از ایمان عمیق و ریشه ‏دارى بهره‏ مند نبودند. چون عده ‏اى از آنها تنها به خاطر منافعى که مسلمان شدن برایشان داشت، اسلام را پذیرفته بودند و عده ‏اى چون در اقلیت قرار گرفته بودند، به ناچار مسلمان شدند؛ بعضى دیگر نیز که تا آخرین حد ممکن، در برابر اسلام ایستادگى کرده و دیگر توان مقابله با اسلام را نداشتند، شیوه ای منافقانه برگزیدند و در ظاهر اسلام آوردند همچون ابوسفیان و اطرافیانش.

 در واقع حفظ منافع شخصی (دنیا گرایی) در کنار ضعف ایمان باعث شد اشخاص مشهور، چشم بر روی حقیقت ببندند و به مخالفت و فتنه گری  برخیزند. در این مسیر به قدری پیش رفتند که وقتی پیامبر(ص) از آنها خواست قلم و کاغذی بیاورند تا برایشان مطلبی بنویسد و بدین وسیله بعد از او هرگز گمراه نشوند و اختلاف نکنند، عُمَر با گفتن: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر، حَسبُنَا کِتَابُ اللهِ: این مرد هذیان می‌گوید! کتاب خدا ما را کافی است!» مانع از این کار شد.

آنچه که امت اسلامی نیاز داشت و پیامبر (ص) بدان تأکید داشت، همان چیزی است که تشکیلات منافقین پس از غدیر، برای عدم تحققش مدت ها تلاش کرده و با توطئه های پی‌درپی سعی در نابودی آن داشتند. آنها در مسیر رسیدن به اهداف شوم خود، از توهین به مقام پیامبر که قرآن درباره او فرموده بود: «وَ مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى (نجم/آیه ۳)؛ و از سر هوس سخن نمى‏ گوید.» گرفته تا کُشتن پیامبر (ص) اِبایی نداشتند و به این ترتیب رحلت پیامبر(ص) برای آنها موفّقیّت بزرگی بود.

 گام دومی که آنها برای غصب خلافت برداشتند، جهت دهی باور مردم بود. آنها برای محقق شدن این امر، ابتدا از طریق جعل حدیث شایعه کردند که پیامبر(ص) فرموده است؛ نبوت و خلافت در یک جا جمع نمی شود و خداوند نصیب اهل بیت را در آخرت قرار داده است. آنها قصد داشتند با احادیث جعلی، پایه‌های خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) را سُست کنند. و با این ترفند برخی از مردم سست ایمان باور کردند که خلافت به هیچ گروه خاصّی تعلّق ندارد.

 در کنار آن با حذف فضائل امام، فضیلت تراشی برای مخالفان امام، جلوگیری از نشر حدیث و تدوین آن، تهدید و ارعاب مخالفان، تشویق مخالفان و پرداخت رشوه، سانسور خبری و تبلیغات گسترده علیه امام علی(ع) توانستند عوام را نیز به صورت کامل همراه خود کنند.

در واقع عوام به خاطر ضعف در ایمان، عدم توانایی در تجزیه و تحلیل مسایل، راحت طلبی و تساهل در امور، دنباله رو خواص شده، از آنها تبعیت نموده و با ابوبکر بیعت کردند. بدینگونه جامعه اسلامی از مسیر حق خارج شد تا آنجا که سید شباب اهل جنه را به عنوان کافر خارجی به شهادت رساندند و مردم به پاس این عملشان در برابر خانواده پیامبر (ص) پایکوبی کردند و بدینسان تشکیل حکومت عدل اسلامی را تا به امروز به تأخیر انداختند.

 

پی نوشت:

1.محمد حسین بیات؛ محمد ابراهیم نوری همدانی، واقعه غدیر خُم و عوامل تغییر مسیر اصلی آن با تکیه بر آیات و روایات، نشریه سراج منیر، دوره ۵، شماره ۱۷، زمستان ۱۳۹۳، صفحه ۳۳-۵۸

2.جلیل تارى، عوامل نادیده گرفتن غدیر و اجتماع در سقیفه، نشریه معرفت ۱۳۸۳ شماره ۷۷

زهرا باغبانان

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

سسکوت، فریاد حقیقت است

در زمان خلافت عمر، دو زن بر سرِ مادری یک کودک ادعا داشتند، هر کدام ادعا می کرد بچه ازآنِ اوست و هیچ کدام بیّنه ای برای اثبات دعوای خویش نداشتند. عمر در قضاوت بازماند و از امیرالمؤمنین «علیه السلام» درخواست کمک نمود. حضرت،  زنان را فراخواند و ایشان را پند و موعظه نمود و از عذاب قیامت ترسانید؛ و لیکن هیچ کدام از ادعای خویش دست برنداشتند. سپس حضرت اره درخواست کردند. زنان گفتند اره برای چه می خواهید، حضرت فرمودند: «قصد دارم کودک را دو نیم کنم و هر کدام را به یکی از شما بدهم». یکی از زنان سکوت نمود و دیگری فریاد زد، تو را به خدا ای ابالحسن، اگر شما چاره ای جز این ندارید، من حق خود را به این زن می بخشم. در این حال حضرت فرمودند: «الله اکبر، این کودک فرزند این زن است، اگر فرزند زن دیگر بود،  آن زن بر کودک رحم و شفقت داشت». زن دیگر نیز پذیرفت که مادر واقعی کودک،  زنی است که راضی به آسیب دیدن کودک نشد.(1) 

چه آشنا بود این وضعیت برای مولایی که روزگاری از حق خویش گذشته بود. آن زمان قاضیِ عادلی همچون او،  ادعای بر جانشینی پیامبر اکرم «صلوات الله علیه» را داوری نمی کرد، تا حق در دستان صاحبش قرار گیرد

هزاران نفر در غدیر حضور داشتند و با تمهیدات حضرت پیامبر«صلوات الله علیه» ادعای هیچ کدام مبنی بر نشنیدن پیام غدیر، قابل پذیرش نبود.اما دیری نپائید که همه از ترس دنیای خود حق را کتمان نمودند و مانع رشد اسلام شدند
 
بر سر خلافت ادعا شد، یک طرف امیرالمؤمنین علی«علیه السلام» و طرف دیگر ابوبکر و عمر قرار داشتند. برخلاف دعوای این دو زن، حضرت،  بیّنه به قدر اثبات ارائه نمودند. از دیگر سو حضرت فاطمه «سلام الله علیها» هر شب دست کودکان خویش را می گرفتند و با رفتن به در خانه ی مهاجر و انصار، خانه به خانه واقعه ی غدیر را برای ایشان بازگو فرموده و خواست خدا و نبی را به ایشان یادآوری می کردند. اما چه می توان کرد که میخ آهنین بر سنگ فرو نرود و چشم و دلی را که وانمود به خواب کند، بیدار نتوان نمود

به همین جهت حضرت علی «علیه السلام» از حق خویش گذشتند و در وصف اوضاع پیش آمده فرمودند: به خدا سوگند ابوبکر، جامه ی خلافت بر تن نمود، در صورتی که می دانست جایگاه من نسبت به خلافت همانند محور آسیاب به خود آسیاب است که دور آن می چرخد. او می دانست که سیلاب علوم و معارف از سرچشمه من سرازیر می شود و هیچ کس به بلندای مقام من نمی رسد. پس در حالی که در این اندیشه بودم، که حق خویش را به تنهایی بگیرم یا در آن فضای تاریک، صبور باشم. صبری که پیرها را فرسوده، جوانان را پیر و مردان مؤمن را تا روز ملاقات خداوند اندوهگین نگاه می دارد. به ناچار جامه ی خلافت را رها نموده و از آن کناره گیری کردم؛ چرا که دانستم صبر بر این امر، خردمندانه تر است. پس صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم. (چرا که نه می توانستم گمراهی امت را ببینم و نه امکان داشت حرفی بزنم). تنها می دیدم که خلافت را به غارت می برند..(2)

 ازیک طرف رئیس حکومت به لقاء پروردگار شتافته بود و جامعه ی نوپای اسلامی در معرض تهدید قدرت های بزرگ بود و از طرف دیگر خطر منافقین خودنمایی می نمود. از همین رو حضرت، صبر را خردمندانه تر دانستند و برای حفظ جامعه ی با ارزش اسلامی؛ آن گاه که خواستند اره بر بطن جامعه بگذارند و آن را تکه‌تکه کرده و دشمنان را به سیطره بر مسلمین بخوانند، همچون مادر آن طفل از حق خویش گذشتند و حق بودن خویش را با سکوت خود فریاد زدند. در حالی که اگر مدعیان خلافت چون زمان هایی که از قضاوت عاجز می شدند و به حضرت علی «علیه السلام» پناه می بردند، قضاوت حضرت در باب خلافت را باور داشتند، اکنون مساله ای چون اختلاف شیعه و سنی، بهانه به دست دشمنان نمی داد و وحدت مسلمانان را خدشه دار نمی کرد.

 

زهرا صادقی

لینک مطلب در خبرگزاری شبستان

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چ

غدیر، چشمه حیات

غدیر نامی پرآوازه و آشنا در وادیِ خم، چشمه‌ ی حیاتیست که تشنگان حقیقت در کنار آن از آبیِ زلال، حبّ ولایت و امامت نوشیدند و در سایه‌ سار شجره‌ طیبه ‌‌نبوت و امامت از ثمره‌ آن غرق نعمت شدند.

غدیر فراتر از ظرف مکانی، تداعی‌کننده‌ رویدادی عظیم در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام است. هنگامه‌ ای که ندای جبرییل در گستره آسمان طنین‌انداز شد: «یَا أیُهَا الرَّسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم‌تفعل فما بلغت رسالته» و این دستان علی بود که بر ید بیضای پیامبر قرار گرفت و چشم‌ها را همه خیره کرد.

اینک زمان تبلور نور نبوی در ولایت علویست برای اتمام رسالت پیامبر. بانگ «هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست» بلند شد و غدیر شد روزی برای اکمال دین و اتمام نعمت.

غدیر شد یکی از استوارترین براهین حقانیت ولایت و امامت علی علیه‌السلام و فرزندانش.

غدیر شد نقشه‌ راهی برای رهیدن از برهوت ضلالت و گمراهی، به سمت جاده‌ سبز فلاح و رستگاری.

اما دیری نپایید که خنّاسان با وسوسه‌های پنهانی و خدعه و تزویر شیطانی چهره‌ی منفورشان را نشان دادند. زمان، زمانِ بیعت گرفتن بود؛ زباناً و قلباً. گفتند که ایمان آوردیم اما «إن الله یعلم ما یسرون و ما یعلنون». چهره‌ی ایمانشان رنگ باخت و توطئه‌های نهان و آشکارشان آغاز شد. از نقشه‌ی قتل پیامبر تا جلوسشان زیر سایبان سقیفه.

عجبا، که سخن نبی را زمین نهادند و حق را کتمان کردند! حبّ جاه و مقام چنان در دلهایشان مأوا کرده بود که چشمانشان را به روی حقیقت بستند و خلافت علوی را غصب کردند. اصحاب سقیفه چنان بلوایی به پا کردند که ثمره‌ی آن نه محدود به آن زمان، بلکه موثر در همه زمانها بود و این غصب، طی قرون متمادی آنچنان ضربه ‌ای بر پیکره‌ی اسلام وارد کرد که زبان و قلم عاجز از وصف آن است.

 

اینجا نقطه‌ آغازی شد برای قصه سکوت و تنهایی علی، سکوتی ۲۵ ساله!

شروع قصه‌ ی فدک و حق‌ طلبی فاطمه!

قصه‌ ی درب سوخته و پهلوی شکسته!

قصه‌ ی جام زهرآگین!

قصه‌ ی کربلا و سرهای بریده!

قصه‌ ی غیبت هزار ساله ‌ی فرزندش مهدی!

چه اندکند یاران و حامیان علی! علی راز دل با که بگوید؟ شگفتا که در ظلمت شب، چاه می‌شود گوش شنوا برای رازهای نهان علی! چه بگویم از مظلومیت علی که «میراثش به تاراج رفته!» چه بگویم از علی که «چشمش خار بود و گلویش مالامال از عقده!»* چه بگویم از علی که سکوتش چون رجزخوانیش در میدان نبرد برای اسلام بود و بس!

و چه بهشتی در زمین بر پا شد، آنگاه که پس از بیست و پنج سال بر مسند حکومت نشست و عدالت را تا زمان رستگاریش در محراب شهادت، ساری و جاری نمود.

سلام بر امیر المومنین علی علیه‌السلام!

سلام بر قرآن ناطق!

سلام بر دین تحریف ناپذیر خدا!

و سلام بر آن روزی که عِطر عدالت مهدوی کوچه‌های پس کوچه‌های دلتنگی را پر می‌کند!

پی نوشت:

* نهج‌البلاغه/ خطبه‌ی شقشقیه

مریم اسحاقیان

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر