گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرضیه رمضان قاسم» ثبت شده است

قانون

 

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در آموزه‌های دینی اسلام، یأس و نومیدی از رحمت و مغفرت الهی از بزرگترین گناهان است؛ زیرا آنچه سبب یأس از رحمت و مغفرت پرودگار عالم می‌شود، ضعف اعتقاد به قدرت و کَرَم و رحمت بی پایان اوست.

قرآن کریم یأس و ناامیدی از خدا را از صفات کفار برشمرده است، چنانچه در آیه‌ی 87 سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف آمده است:

« وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ.»

 « و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‏‌شوند!»

به نظر می‌رسد دلیل نهی قرآن از یأسِ از رحمتِ الهی این است که شخصِ گناهکار در صورت امید به رحمت الهی در جهت توبه و استغفار گام‌برداشته و اگر  توبه‌ی او حقیقی باشد به رحمت و غفران الهی دست می‌یابد‌؛ اما بالعکس شخص گناهکارِ مأیوس از رحمتِ الهی، دست خداوند را در بخشش و رحمت بسته می‌داند. او رحمت الهی را منکر است از این جهت قدمی به سوی توبه برنداشته؛ و موفق به توبه نخواهدشد و نهایتا بخششی نصیبِ او نخواهد شد.

در واقع امیدِ به آمرزش و مغفرت الهی در حکم زمینه‌ساز و موتور مُحرکی است که انگیزه را برای توبه و ترک گناه مضاعف می‌سازد.

چنانچه؛ یأس و نومیدی مانعی بزرگ در مسیر توبه و استغفارِ انسان به حساب می‌آید و حال آن که خداوند به طور عام، گناهکاران را به سوی خویش دعوت فرموده و آنها را امر به توبه کرده‌است.

خداوند در آیه‌ی 25 سوره‌ی شوری خودش را قبول کننده‌ی توبه توصیف می‌فرماید:

« وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ.»

 «او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدی‌ها را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند.»

 تامل در محتوای آیه‌ی شریفه 53 سوره‌ی زمر برای رهایی از یأس و ناامیدی در امر توبه کافی است‌‌؛ چرا که خداوند در امید بخش‌ترین آیه می‌فرماید:

«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»،«بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است»

قرائن قابل تأملی در این آیه  آمده‌است از جمله:

خطاب ( یا عِبادِیَ)،

جمله ( لا تَقْنَطُوا )،

جمله ( إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ)

همه‌ی اینها صراحتا دلالت بر این امور دارد:

1.نهی از نومیدی و حرام بودن یأس از آمرزش خداوند.

2.عمومیت  آمرزش الهی نسبت به تمام گناهان.

3.خداوند با کلمه‌ی( جَمیعًا) این عمومیت را به اتمام رسانده است.

و در پایان آیه دلیل آمرزش همه‌ی گناهان از جانب خداوند را بخشاینده و مهربان بودنِ خداوند دانسته است.

ابزار توبه حقیقی:

نکته‌ی مهم و قابل توجه دیگر که لازم است بعد از رفع یأس و نومیدی به آن توجه نمود کیفیت و لوازم توبه‌ی صحیح است.

آنچه به عنوان شرایط توبه در روایات آمده‌است عبارت است از:

1.ندامت و پشیمانی از گناه

2.عزم و تصمیم جدی بر ترک گناه.

3.عدم بازگشت و ارتکاب مجدد آن.

4.جبران مافات(جبران عملی):

 یعنی اگر گناه حق الناس بوده، بایستی رضایت آن شخص را تحصیل نماید.

و اگر گناه از حق الله است، از ارتکاب مجدد آن خودداری نماید و چنانچه اعمالی را ترک نموده که قضا و یا کفاره دارد، آنها را جبران نماید.

 با توجه به رحمت واسعه‌ی الهی، آدمی نباید در انجام توبه تأخیر انداخته و جرأت بر گناه داشته باشد؛ چرا که هیچ کس از لحظه ی مرگ خویش مطلع نیست.

به علاوه اینکه غرق شدن در گناه و اصرار بر آن، توفیق توبه را از انسان سلب نموده و چه بسا فرد هیچ گاه موفق به انجام توبه نشود.

ضمن اینکه توبه از برخی گناهان نیازمند جبران عملی است و زمان زیادی را باید به آن اختصاص داد و در آخر عمر چنین فرصتی برای جبران مهیا نمی‌شود.

بنابراین بدون شک توبه امری فوری است؛ به این معنا که به محض صادر شدن گناهی از انسان، قبل از آن که آثار آن در قلبش ماندگار شود و محو آن غیر ممکن گردد ضرورت دارد.

اگر چه در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها امکان توبه و بازگشت به طریق‌الی‌‌الله وجود دارد و هر فردی در هر زمانی از شبانه روز، در هر شرایطی قرار بگیرد ( به جز لحظه مرگ و دیدن نشانه‌های آن)  می‌تواند توبه نموده و باب توبه برای او باز است؛ منتهی خداوند به دلیل لطفی که بر بندگان خویش دارد به برخی از زمان‌ها و مکانها قداست و شرافت خاص و ویژه‌ای عطاء نموده‌است.

بنابراین به جهت قداستی که آن زمان یا مکان از آن برخوردار است؛ نگاه خاص و ویژه‌ای به بندگان خویش داشته تا جایی که انجام اعمال عبادی در آنها ثواب مضاعفی دارد.

 این زمان‌ها و مکان‌های مقدس و شریف در واقع ظرفی هستند که زمینه را برای ریزش باران رحمت الهی فراهم می‌آورند.

ازجمله این زمانهای مقدس، ماه مبارک رمضان است. در این ماه باب رحمت الهی  گشوده می‌شود و بستری برای ریزش رحمت الهی فراهم می‌آید.

بنابراین لازم است انسان در صورت انجام  تخطی از فرامین الهی به این نکته توجه داشته باشد که در شریعت الهی از باب رحمت الهی بن‌بست وجود ندارد و انسان در هر کجای این مسیر می تواند مسیری را که به خطا رفته بازگشته و به مسیر الهی باز گردد.

ماه مبارک رمضان و در رأس آن لیالی قدر بهترین تقاطعی است که ما می‌توانیم از جاده‌ی گناه بازگشته و دور بزنیم؛ زیرا در این ماه مبارک انجام اعمال عبادی و توبه و بازگشت از گناه به سهولت انجام می‌گیرد و از ارزش ویژه و بالایی نیز برخوردار است.

هرچند امکان توبه‌ی انسانها در ماه‌های دیگر نیز وجود دارد؛ ولی توفیق انجام  توبه در ماه مبارک رمضان به دلیل وجودِ ماهِ رحمت و غفران الهی بیشتر است.

ماه مبارک رمضان همچون کاتالیزوری عمل نموده و زمینه را برای هموارکردن مسیر بازگشت و توبه حقیقی فراهم می سازد.

انسان با توبه حقیقی است که ظرف وجودیِ خویش را از گناه خالی نموده و امکان بهره‌وری هر چه بیشتروبهتر را از فیوضات ماهِ رحمت و مغفرت الهی فراهم می‌کند.

 افزون بر اینکه این فرصت طلایی و استثنایی محدود است و چنانچه از آن بهره کافی بُرده نشود به زودی از دست خواهد رفت و مجددا شرایط عادی جایگزین شرایط خاص و ویژه خواهد شد.

انسان در شرایط عادی برای پیدا کردن توفیق توبه و بازگشت لازم است مسیری بس طولانی را بپیماید و زحمات زیادی را متحمل بشود و چه بسا موفق به توبه نشود.

بر ما انسانهاست که از این فرصت ویژه بهار بندگی نهایت بهره را ببریم؛ قبل از آن که فرصت الهی پایان‌پذیرد.

 

مریم رمضان قاسم

لینک مطلب در خبرگزاری رسا

زهرا ابراهیمی
۲۵ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

 

انتخاب اصلح و 3 دلیل برای مشارکت فعال در انتخابات 1400

انسان موجودی انتخابگر است و انتخاب جزء لاینفک زندگی اوست؛ بنابراین همواره در زندگی با انتخابات گوناگون مواجه می‌شود؛ چرا که خدای سبحان او را موجودی مختار آفریده است. هر فرد، روزانه در برابر گزینه‌های متعدد قرار می‌گیرد و بالطبع انتخاب همه‌ی گزینه‌ها در یک زمان واحد، برای او مقدور نمی‌باشد؛ لذا باید با استفاده از قدرت اندیشه‌ی خود یا دیگران گزینه‌ی برتر را انتخاب نماید.

جلب منفعت و دفع ضرر از ویژگی‌های فطری انسان است و انسان به دلیل وابستگی که به دنیا و مادیات دارد نیازمند ملاک و معیار صحیحی است تا بتواند منفعت‌های عقلائی را جلب و ضرر را به شکل عقلائی از خود دفع نماید؛ اینجاست که نیاز انسان به وجود سلاحی بنام بصیرت احساس می‌شود. وقتی انسان خود را مجهز به سلاح بصیرت کند آن زمان خواهد توانست که بین خوب و خوبتر، خوبتر و بین بد و بدتر، بد را برگزیند.

انسان موجودی اجتماعی است و مدنی‌بالطبع بودن او چنین اقتضا می‌کند تا در شرایط مختلف علاوه بر انتخاب‌های فردی، همزمان برای خود و دیگران نیز حق انتخاب داشته‌باشد؛ بنابراین باید نهایت تلاش خود را بکارگیرد تا بتواند بهترین گزینش را برای خود و دیگران رقم بزند.

انتخاب انسان نه‌تنها در بُعد فردی زندگی بلکه در بعد اجتماعی زندگی او نیز تاثیر دارد. گاهی ممکن است انسان انتخاب نادرستی در زندگی فردی داشته باشد و خساراتی را متحمل گردد، اما این آسیب در مقایسه با ضررهای انتخابات اجتماعی ناچیز است؛ انتخابات اجتماعی می‌تواند تاثیرات فراوان بر زندگی فرد و دیگران بگذارد. تاثیرات انتخابات اجتماعی به حدی گسترده است که حتی پای آن به میدان عقائد نیز کشیده می‌شود و گاهی به واسطه‌ی انتخاب نادرست، ضرری متوجه‌ی دین او نیز می‌گردد که ممکن است گناهی بزرگ و عذاب اُخروی به دنبال داشته باشد.

یکی از ابعاد زندگی انسان بُعد سیاسی اوست، که حتی می‌تواند در بُعد اجتماعی زندگی او نیز تاثیر فراوان داشته باشد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، مردم توانائی آن را پیداکردند که نقش پُررنگ‌تری در بعد سیاسی زندگی خود ایفا کنند. پیش از انقلاب، مشارکت مردمی در انتخاب حکمرانان معنا نداشت اما ثمره‌ی انقلاب این بود که مردم در بُعد سیاسی خود نیز اثرگذار باشند.

از جمله انتخاباتی که مردم می‌توانند به واسطه‌ی آن در سرنوشت کشور خود دخیل باشند و یکی از برجسته‌ترین انواع انتخابات است، انتخاب ریاست جمهوری است. انتخابی که چشم دوست و دشمن را خیره به سرانگشتِ دستان ما کرده است.

کشور ما مدیون سرانگشت دستان پدرانی است که با سخاوت، راضی به شرکت ثمره‌ی عمرشان در جبهه‌های حق علیه باطل شدند. امروز وظیفه‌ی ماست که مردانه به میدان آئیم و روبَه صفتان را از صحنه کنار زنیم.

هزاران قاسم‌ سر و دست دادند تا ما دست روی دست نگذاریم و عملکردی هشیارانه داشته باشیم. هر یک از ما با شرکت در انتخابات خواهیم توانست انتقام ناچیزی از خون سیدالشهدای مقاومت و یارانش را بگیریم و دشمن را مأیوس‌تر از قبل کنیم.

امروزه وظیفه‌ی تک تک ماست تا در درجه‌ی اول با بصیرتی فاطمی و علوی، اصلح را برگزینیم، سپس با استدلال و به دور از تعصب، تمسخر و هتاکی، راهنما و دستگیر دیگران در این امر خطیر باشیم و صبورانه با گوش جان، دلائل افرادی را که قصد ندارند در انتخابات شرکت کنند بشنویم، چرا که آنان برای شرکت نکردن در انتخابات به زعم خود دلائل به ظاهر محکمی دارند، در حالی که این دلائل بواسطه‌ی استدلال‌های منطقی و عقلی قابل رفع است.

در اینجا قصد داریم به برخی از آن دلائل اشاره کنیم:

۱) برخی معتقدند رای ما فایده‌ای ندارد، چرا که هر کس را بخواهند خودشان برمی‌گزینند، که البته با نگاهی به دوره‌های پیشین به سادگی خلاف برداشت و تصور آنان ثابت می‌گردد. چرا که گاهی اصلاح‌طلبان و گاهی اصول‌گرایان رأی اکثریت را به خود اختصاص داده‌اند و همین امر گواه بر این است که آراء مردم دیده و خوانده می‌شود. لذا چنین اشکالی بدون پایه و اساس بوده و نشأت گرفته از تبلیغات سوء و سنگ‌اندازی‌های دشمن است تا ملت سرافراز ایران را مأیوس کنند. در حالی که واقعیت این است که هر فرد در آینده‌ی کشور خود سهیم است؛ بعلاوه اینکه توسط افراد ذی‌ربط اعم از ناظرین شورای نگهبان و… تلاش فراوان در جهت صیانت آراء صورت می‌گیرد و اگر تاکنون آراء دچار دستبرد شده بود، دشمن دست روی دست نمی‌گذاشت بلکه با ادله آن را افشا‌ می‌کرد.

۲)در جامعه‌ی کنونی برخی دین را از سیاست جدا می‌دانند، لذا انگیزه‌ای برای شرکت در انتخابات ندارند. غافل از اینکه جمهوری ما اسلامی و جامعِ تمام ابعاد است و ما با مستندات عقلی و شرعی به راحتی می‌توانیم ثابت کنیم که سیاست بخشی از زندگی دینداران است و دین هرگز از سیاست جدا نیست. بنابراین بر ماست، به فرموده‌‌ی قرآن افرادی که قائل به جدائی دین از سیاست هستند را تواصی به حق کنیم و در مواجهه‌ی با چنین افرادی از استدلال‌های عقلی و شرعی بهره‌ببریم.

به عنوان مثال فلسفه‌ی شهادت معصومین‌‌ -علیهم‌صلوات‌الله- بالاخص شهادت مظلومانه‌ی حضرت صدیقه‌ی طاهره -سلام‌‌الله‌علیها- را که به جهت کناره‌گیری دینداران از صحنه‌ی سیاست بود، برای آنان تبیین نمائیم. با نگاهی گذرا به زندگی حضرت زهرا -سلام الله‌علیها- شاهد تلاش سیاسی آن حضرت در زمان قبل و بعد از ازدواج‌شان هستیم. ایشان قبل از ازدواج در میدان جنگ به مداوای مجروحان می‌پرداختند و اینگونه به وظیفه‌ی سیاسی خویش جامه‌ی عمل می‌پوشاندند و از سوی دیگر به گواهی تاریخ بخش پررنگ وقایع و رفتارهای سیاسی حضرت پس از رحلت پیامبر قابل اثبات است؛ به عنوان مثال اشکهایی که حضرت زهرا در فراق پدر می‌ریختند نه صرفاً اشک فراق بلکه گریه‌‌ای سیاسی بود و اینگونه به مجاهدت سیاسی مشغول بودند.

ایشان در اجتماع با حضور در مسجد خطبه خواندند و همچنین با فرزندان خود، درِ خانه‌‌ی تک تک صحابه را کوبیدند. در منزل نیز به روشنگری زنان عیادت‌کننده می‌پرداختند.

همین امر نشان دهنده‌ی این است هر کجا دین از سیاست جدا انگاشته شد دچار ضربات سنگین جبران‌ناپذیری شدیم. جدا پنداشتن دین از سیاست، سبب به انزوا کشیدن دین خواهد شد و انسان را از مسیر سعادت اُخروی منحرف می‌گرداند.

۳) برخی افراد در اثر عملکرد غلط و سوء مدیریت از جنبه‌های مختلف خصوصا از جنبه‌ی اقتصادی در تنگنا قرار گرفته‌اند و همین امر سبب گردیده نسبت به نظام و انقلاب بدبین شوند. البته در عین اینکه عملکردهای ضعیف برخی مسئولین ناکارآمد را نمی توان انکار کرد اما در ضمن آن بر ماست تا دلسوزانه آنان را تواصی به صبر کرده و برایشان تبیین نمائیم که تفکر سوء و عملکرد نامطلوب یک شخص را بپای انقلاب ننویسند. چرا که انقلاب اسلامی آرمان‌هائی دارد که در مسیر تحقق آن، با موانع فراوان اعم از کارشکنی‌های بیرونی و درونی مواجه شده‌ است اما با این وجود در مجموع وضعیت کشور رو به بهبودست.

شرکت نکردن در انتخابات بسان قرارگرفتن در سپاه دشمن است. شرکت در انتخابات جهادی است که بر زن و مرد واجب است تا با گزینش اصلح از قرار گرفتن افراد فاسد در مناصب حکومتی ممانعت نمایند و شخصی بر منصب ریاست جمهوری قرار گیرد که مرضی رضای امام زمان باشد و با کارآمدی حداکثری گامی در جهت تحقق آرمان‌های امام‌خمینی (ره‌) و منویات مقام معظم رهبری بردارد

 

مرضیه رمضان قاسم

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۲۸ تیر ۰۰ ، ۰۹:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یس

انتخاب در انتخابات

وقتی عمیق به مسئله‌ی انتخابات اندیشیده شود، شاید این سؤال ذهن انسان را به خود مشغول کند که اولین انتخاب مردم برای تعیین سرنوشت خود و جامعه در چه زمانی رقم خورده است؟

پیامبر اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- در ابتدای ظهور اسلام دعوت خود را به صورت مخفیانه آغاز کردند. پس از گذشت چندین سال، خداوند دستور علنی سازی دعوت به اسلام را صادر نمود.

در این هنگام نبی مکرم اسلام -صلی‌الله علیه‌وآله‌وسلم‌- دعوت آشکارای خود را از خویشاوندان آغاز نمود.

آن حضرت مجلس مهمانی ترتیب دادند و در آن، خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کردند و از آنان یاری طلبیدند. در آن جمع، تنها حضرت امیرالمؤمنین علی -علیه‌السلام- که نوجوانی بیش نبودند اعلان یاری کردند.

ایشان در زمان حیات پیامبر، یار و پشتیبان آن حضرت بودند. به گونه‌ای که آن زمان که دشمنان قصد جان پیامبر(ص) را در سر پروراندند، پیامبر از طریق وحی به نقشه‌ی شوم آنها، پی‌بردند و جریان را با امیرالمؤمنین(ع) در میان گذاشتند؛ آن حضرت، شجاعانه در بستر پیامبر خوابیدند و نقشه‌ی دشمنان را نقش بر آب کردند.

ایشان هم در زمان حیات پیامبر دوشادوش نبی‌اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم‌- برای حفظ دین جانفشانی‌های فراوان داشتند و هم پس از رحلت آن حضرت، برای حفظ اسلام خون دلها خوردند و صدمات زیادی به جان خریدند.

پیامبر بارها در شرایط و زمان‌های فراوان با توصیفات مختلف، مردم را با فضائل و مناقب امیرالمؤمنین(ع) آشنا کردند؛ اما با این وجود، خداوند در آخرین سال عمر شریف پیامبر، به ایشان دستور داد تا جانشین خود را به مردم معرفی کند.

هر چند انتصاب جانشین پیامبر(ص) امری الهی است اما در همان مجلس مهمانی علنی که در ابتدای ظهور اسلام شکل گرفت، حجت بر خویشاوندانی که خود را محق جانشینی پیامبر می‌دانستند تمام بود.

پیامبر در حجة الوداع در غدیر خم، امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی کردند؛ حتی ایشان تاکید فراوان داشتند تا حاضرین، غایبین را مطلع سازند؛ اما با این وجود پس از رحلت پیامبر، هنگامی که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام مشغول انجام مراسم تدفین و خاکسپاری پیامبر بودند؛ عده‌ای فرصت را مغتنم شمرده، دور هم جمع شدند و ردای امامت را علی‌الظاهر از تن امیرالمؤمنین خلع و لباس غصبی خلافت را بر تن غاصب اول کردند. این اولین انتخاباتی بود که در تاریخ اسلام توسط شورا صورت گرفت.

آنان دانسته یا ندانسته انتخاب را با انتصاب یکسان دانستند و با این عمل جاهلانه‌ی خود بلائی بر سر اسلام و مسلمین آوردند که تا زمان کنونی هر چه ظلم و ستم بر مسلمین وارد می‌شود نشأت گرفته از خلط مبحث انتخاب با انتصاب است.

اینان حجت‌ خدا که وظیفه‌اش، هدایت مردم در مسیر دین الهی است، را رها کرده و دین را به دست جاهلانی که دین را با خرافه و بدعت به حاشیه بردند، سپردند.

این مردم دنیاپرست، سفارشات پیامبر مبنی بر محبت و اطاعت ذوی القربی را به فراموشی سپردند.

آنان حتی حدیث جابر که در آن پیامبر تک تک جانشینان خود را به اسم نام برده‌اند را نادیده گرفتند.

از جمله صدماتی که به اسلام وارد کردند، این بود که قرآن را برای هدایت انسان کافی دانستند و تمام احادیث و روایات را به آتش کشیدند تا سفره‌ی سفیران الهی را، یک جا در هم بپیچند.

بنابراین امیرالمؤمنین و امام مجتبی - علیه‌السلام- برای حفظ اسلام می‌بایست سکوت اختیار می‌کردند و به فرموده‌ی امیرالمؤمنین استخوان در گلو و خار در چشم، شاهد این قضایا باشند.

شاید بتوان گفت منحصر کردن انسان به بعد مادی و همچنین حسادت ورزی نسبت به جانشینان الهی، دشمنان را بر آن داشت تا حجج الهی را از صحنه خارج کنند.

بنابراین دست خود را به خون اولیاء الهی آلوده کردند اما اراده و مشیت الهی بر این تعلق گرفته است که دوازدهمین حجت‌اش، از گزند دشمنان دور بماند و حکومت هیچ طاغوتی را بر گردن خود ننهد و تا آماده شدن مردم برای حکومت عدل الهی در پرده‌ی غیبت باقی بماند و مردم از طریق نواب خاص و پس از آن، نواب عام هدایت شوند و بعد از آن، هدایت مردم در دست عالمان دینی که در رأس آنها ولی فقیه هست قرار گیرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی در ابعاد مختلف نیاز به رأی و نظر مردم دارد؛ تا مردم افرادی لایق، شایسته، شجاع و آگاه به امور دین و دنیا را به عنوان شورای شهر، نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی، نماینده خبرگان رهبری و انتخاب پست ریاست جمهوری انتخاب کنند تا کشور را در برابر تهاجمات داخلی و خارجی حفظ کرده و زمینه‌ی ظهور عدالت گستر جهان را فراهم کنند؛ لذا ضرورت دارد فردی پا در عرصه‌ی سیاست نهد که دغدغه‌ی دین داشته باشد و سیاست او عین دیانتش باشد؛ اما متاسفانه برخی افراد که قدم در مسیر سیاست می‌گذارند، هدف خلقت را به دست فراموشی سپرده‌اند؛ لذا شایسته است هر فردی بالاخص کسی که قصد خدمت به جامعه دارد، در درجه‌ی اول، خلوتی با خود و خدای خویش داشته باشد، ثانیاً، در اولین فرصت با مراجعه به علماء ربانی، مبانی اعتقادی خویش، از جمله مبدأ و معاد را بازنگری کند تا بنگرد، آیا عملکرد او با فلسفه‌ی دین سازگاری دارد یا خیر؟!

چه خوب است این خلوت با خالق و همچنین عرضه‌ی اعتقادات در ماه مبارک رمضان صورت پذیرد؛ چرا که این ماه پر برکت، فرصت مناسبی است تا اگر اعتقاداتمان نیاز به بازسازی دارد، اصلاح گردد؛ زیرا برخی از ما بجای اتکا به قدرت لایزال الهی و استفاده از موهباتی که خداوند به ما ارزانی داشته است، دست گدایی نزد دشمنان دراز کرده و از داشته‌های خود غفلت ورزیده‌ایم.

جان کلام اینکه اختیار بدان معناست که عقل با استمداد از شرع، گزینه‌ی اصلح را برگزیند.

در امر انتخابات ما می‌بایست کسی را انتخاب کنیم که دغدغه‌ی دین و دنیا، هر دو را با هم داشته باشد.

رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ

    

مرضیه رمضان قاسم

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ف

 

حجتی که با شهادت شهید فخری زاده بر همگان تمام شد

در پایان هفته‌ی بسیج و در آستانه‌ی سالروز شهادت شهید مجید شهریاری، دشمن دست به جنایتی دیگر زد. ترور دانشمند و استاد فیزیک هسته‌ای -همو که رسانه‌های غربی او را پدر برنامه‌های هسته‌ای لقب دادند- اما چرا برخی این پدر را نشناختند؟ به راستی چرا دشمن نخبه‌ها را بهتر از ما می‌شناسد و چه عاملی باعث شد تا او دست به ترور چنین شخصیتی بزند؟

برای پاسخ به این سوال شاید بتوان از میان اوصاف شهید محسن فخری زاده به ویژگی دشمن شناسی و دشمن ستیزی او اشاره کرد.

وجود این شهید والا مقام همچون خار در چشم دشمنان بود؛ چراکه دشمن توان تحمل شخصیت‌های علمی با مدیریت انقلابی را ندارد و برای ضربه زدن به انقلاب، درصدد از میان برداشتن عوامل موثر در پیشبرد کشور است؛ غافل از اینکه‌ مردم ایران تازه شهید محسن فخری زاده را بدست آوردند.

حقیقتاً هنری که شهادت دارد این است که مردان الهی را از صدف غربت بیرون می‌آورد تا دیگران نظاره‌گرش شوند؛ آنگاه او را چونان گوهری شب چراغ، هدایت‌گر مسیر انا الیه راجعون قرار می‌دهد.

آری، تا بوده همین بوده است که ‌دشمنان، دلیرمردان را بهتر از دوستان می‌شناسند؛ اما متاسفانه ما بعد از پرپر شدن آنان پی به وجود چنین اختران مخلصی خواهیم برد.

دشمن بزدل راهی جز ترور ندارد و کینه‌توزی خود را با ترور شخصیت‌های مهم نشان می‌دهد و آنگاه که موفق به این امر نشود، دست به ترور شخصیت غیور مردان می‌زند.

   

 با کمی تأمل به این نتیجه می‌رسیم که در برخی مواقع، تاکتیک دشمن اینگونه است که دلاوران نام آشنا را ترور شخصیت و افراد گمنام را ترور شخصی می‌کند. لذا بر هر فردی لازم و ضروری است، با بهره‌گیری از آیات، روایات و کلام بزرگان دین، در جهت تشخیص ملاکهای دشمن‌شناسی تلاش کند، تا از این طریق پیوسته در مقابل دشمن همیشه بیدار، آگاهانه وارد عمل شود.

دشمن هیچ‌گاه به خواب نمی‌رود و در همه حال در فکر نقشه کشیدن برای جمهوری اسلامی ایران است؛ بنابراین شناخت دشمن بهترین راه برای خنثی کردن توطئه‌ی اوست. با توجه به اینکه دشمنان بارها دشمنی خود را علناً نسبت به کشور ایران اعلام داشته‌اند؛ بنابراین ساده‌لوحانه است که باز دست دوستی به سمت دشمنان قسم خورده دراز و از آنان طلب مساعدت و یاری کنیم؛ چرا که دشمن هیچ‌گاه خیرخواه نبوده و نخواهد بود بلکه برعکس هر چه توان دارد در راه نابودی ملت عزیز ایران خرج می‌کند.

   

بحمدالله خداوند دشمنان ما را از حمقاء قرار داده است، بنابراین هر چه تلاش می‌کنند تا هر آنچه کینه دارند مخفی کنند، اما با رفتارهای متناقضانه، نقشه‌های خود را برملا می‌سازند، با این وجود چه خسران زده‌اند کسانی که چشم خود را بر این توطئه‌ها می‌بندند و خود را به خواب غفلت زده‌ و از دشمن کینه توز توقع و تقاضای یاری و حمایت دارند؛ این افراد ناآگاه یا مغرض می‌بایست از خواب غفلت برخیزند چرا که اگر فکری به حال این غفلت خود نکنند و از خواب غفلت بیدار نشوند ممکن است روزی با سیلی دشمن از خواب بیدار شوند.

اینگونه افراد آرزوهای واهی در سر می‌پرورانند و همین مسئله باعث شده تا با نادیده گرفتن توانمندی‌های کشور دست گدایی به سمت بیگانگان دراز کنند. آری به نظر می‌رسد همه‌ی رفتارهای آنان نشأت‌گرفته از عدم ایمانشان به قدرت لایزال الهی است و حال آنکه شهید در زمان حیات دنیوی خود نیز هر آن، خدا را شاهد و ناظر بر اعمال خود می‌داند و همین امر موجب گردیده تا سرانجامش به شهادت منتهی گردد. اینجاست که باید گفته شود شهید اسمی از اسماء الهی است و گویای حضور و شهود پیوسته‌ی خداوند بر مخلوقات است.

   

برخی معتقدند شهید را از آن جهت شهید گویند که شاهد کرامتی از جانب حضرت حق شده است شاید بتوان گفت شهید به محض آنکه اولین قطره‌ی خونش بر زمین ریخته می‌شود به فوز الهی نائل گشته، آنگاه شاهد بر خلق عالم می‌گردد چراکه طبق آیات قرآن به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نمی‌گویند بلکه از نگاه قرآن آنان زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.

آری شهید بیدار است و با شهادتش خفتگان را از خواب بیدار می‌گرداند؛ اما آنان که خود را به خواب زده‌اند نه تنها از خواب بیدار نمی‌شوند بلکه در پی خواب نمودن دیگران نیز هستند؛ این افراد بی‌بصیرت اگر از خواب برنخیزند، خود و پیروانشان را به قهقرا خواهند کشانید. باشد که آن شاهدان، در دنیا دست ما را بگیرند و در آخرت نیز شفیع ما گردند.

فراموش نکنیم ایستادن در برابر تحریم‌ها و فشارهای حداکثری دشمن گرچه هزینه دارد اما هزینه‌ی آن کمتر از تسلیم شدن در برابر آنان است.

شهید فخری زاده با شهادتش حجت را بر همه تمام کرد تا اگر کسی هنوز در خواب است بداند و آگاه باشد که آمریکا و صهیونیست دشمن دیرینه‌ی ماست.

امید اینکه این شهادت‌ها ما را بیدارتر گرداند.

   

مرضیه رمضان قاسم

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

م

 

 

آموزه های ماه مهر و عوامل تاثیرگذار بر تربیت اسلامی

بوی ماه مهر که به مشام جان می‌وزد و همچنین برگ‌ریزان درختان، همواره ذهن انسان را به‌سمت کاغذ، دفتر و بوی کتاب نو سوق‌ می‌دهد. براستی که آموختن، اکسیر جوانی‌است و اگر انسان آموختن را رها‌‌ کند پویایی ذهنش رو به افول می‌گراید.

انسان بواسطه‌ی انسان بودنش گرایش به کسب معرفت، علم آموزی و رفع جهالت دارد. رفع جهل برای انسان یک امر فطری است؛ به همین دلیل هیچ‌ عاملی قدرت مهار این تمایل را در انسان نداشته و نخواهد ‌داشت؛ چرا که علم نیز از هر دریچه‌ای شوق آن‌ دارد که جان تشنگانش را سیراب ‌کند.

آری دروازه‌ی علم‌آموزی به پهنای آسمان و زمین باز‌ است و فرشتگان، بال‌های رحمتشان را فرشی کرده، تا شاهد آن‌دسته از طالبان علم باشند که در‌حال‌ پیمودن مسیر به سمت عرش الهی‌‌اند. انسان طبیعتا از ابتدای خلقتش دائما در حال تکامل ‌بوده و رشد جسمانی در او به وضوح قابل مشاهده است. همانگونه که مواد غذایی عاملی برای رشد جسم بوده، تغذیه‌ی روح نیز بواسطه‌ی کسب معرفت و تعالی امکان‌پذیر است و تعالی روح با گام‌ نهادن در مسیر علم و دانش میسر می‌گردد. روح انسان همچون معدنی است که اگر استخراج ‌نگردد چونان تشنه‌ای در بیابانی برهوت زنده‌ به‌ گور‌‌ می‌شود.

با توجه به این‌که علم‌آموزی و گرایش به معرفت یک نیاز فطری است؛ خداوند نیز، این نیاز فطری را بی‌پاسخ نگذاشت و پیامبرانش را یکی پس از دیگری مبعوث کرد تا «یُثِیروُا لهُم دَفائنَ العُقُولنهج‌البلاغه، خطبه ۱» (پیامبران می‌آیند تا عقل‌های دفن‌شده را استخراج‌کنند.)

آری انسان سازی شیوه‌ی مشترک همه‌ی انبیاست؛ هدف پیامبران تزکیه و تعلیم انسان‌ها‌ست تا بدین‌ وسیله فطرت آنان را بیدار‌ کنند‌ و در نتیجه انسا‌ن‌ها با بیدار‌ شدن فطرت‌شان قادر به کسب معارف و فضائل گردند.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «هُوَ اَلَّذی بَعَثَ فِی الاُمییِّنَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ءَایاتِهِ وَ یُزَکّیِهِم وَ یُعَلِّم الکتَابَ وَ الحِکمَةَ وَ اِن کَانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلَالٍ مبیِنسوره‌ مبارکه‌ جمعه/۳ » (اوست که در‌میان مردم بی‌سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند، پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد.)

امر تربیت در انسان موضوعی پایان ناپذیر بوده و او الی‌الابد بدان نیازمند است و معلمین با تأسی از پیامبران این وظیفه‌ی خطیر را بر‌عهده گرفته‌اند؛ البته معلمی قادر‌ است پیغمبر‌گونه متذکر دیگران شود و غبارهای بر فطرت نشسته را بزداید، که خود به زینت علم و تقوا مزین باشد.

آنچه که بر معلمان ما واجب و لازم است این است که با نصب العین قرار دادن تقوا، تمسک به سند تحول داشته و از این طریق اجرای سند ۲۰۳۰ را در مدارس کمرنگ و کمرنگ تر نمایند و نسبت به آن واکنش نشان داده تا تقوای عملی خود را به منصه‌ی ظهور نشانند. نیل به تقوای عملی نیاز به آموزش‌های بنیادین دارد؛ اگر با دید ژرف به سیره‌ی نبوی بنگریم خواهیم یافت عامل موفقیت ایشان در امر تربیت، توجه به اعتقادات و تعمیق باورهای دینی بوده است. اما متاسفانه برخی از معلمان ما در امر تربیت، تمام توجه‌شان را فقط و فقط معطوف بر رفتار دانش آموزان کرده و توجه به ظواهر، آنان را از پرداختن به زیر‌ساخت‌ها باز‌داشته است.

پیامبر عظیم‌الشأن اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی «صلی الله علیه و آله و سلم» در ابتدای نبوت خویش در‌ پی اصلاح اندیشه‌ها بر‌آمدند لذا بیشترین فعالیت حضرت در مکه کار اعتقادی بود. بیشترین آیاتی نیز که در مکه نازل شد آیات اعتقادی است؛ زیرا با اصلاح باور، نه تنها اصلاح رفتار صورت می‌گیرد، بلکه ثبات رفتاری نیز حاصل‌ می‌‌شود. نزول اکثر آیات احکام نظیر روزه، حجاب و در مدینه شاهد بر همین امر است که پیامبر در بدو رسالت امر به حجاب و روزه ننمودند بلکه ابتدا به تحکیم پایه‌های عقیدتی پرداختند.

عامل دیگری که در سیره‌ی پیامبر تاثیر فراوان بر تقوای عملی داشت و امر تربیت را تسریع ‌بخشید، محبت و عاطفه‌ی ایشان نسبت به مردم بود زیرا هر چند استدلال‌های عقلی برای تربیت لازم است اما کافی نیست؛ تربیتی که همراه با رحمت نباشد تاثیر‌گذار نخواهد بود و یا اگر تاثیر داشته باشد تاثیر آن سطحی‌ است. سومین عاملی که در سیره‌ی تربیتی پیامبر نقش موثری داشت حفظ کرامت مخاطب بود چرا که اگر کرامت انسان حفظ نشود و همچنین عزت نفس او مخدوش گردد، احتمال هر‌گونه فعلی از او بعید نمی‌باشد و از شرش نمی‌توان در امان بود.

لذا بر معلمان است سیره‌ی نبوی را در امر رشد هرچه بیشتر خود و متعلمین‌شان و همچنین در پیشبرد جامعه بکار‌گیرند چرا که اگر باورها با محبت و کرامت آمیخته ‌شود میوه‌ی آن رفتارهای حسنه‌ی پایداری است که نشأت گرفته از باوری عمیق است.

مرضیه رمضان قاسم

لینک مطلب درندای اصفهان

 

زهرا ابراهیمی
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۶:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر