گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

ر

 

 

به رسم روستا…!

شاید بتوان پیش درآمد و شرط مدنیت را خوگرفتن با قوانین روستا دانست. گویا همه‌ی جنجال ها در زندگی شهری محصول دورشدن از آداب روستاست.اگر رسم و رسوم روستا در شهرها احیا شود شهرها زیر سایه این قوانین به تمدنی حقیقی دست خواهند یافت.  

بعضی از قوانین موجودی که ما برای زندگی شهری خود وضع کرده‌ایم ما را به شدت از اخلاق دور می کند. قوانین نانوشته ای که منجر به تضییع حقوق دیگران می شود. این روزها آدم احساس می کند که وقت آن رسیده تا به رسم روستا عمل کند. آری، چه خوب می شد اگر به رسم روستا تنها هر که کاشت باید درو می کرد.

چه خوب بود اگر به رسم روستا، هیچ کس حق نداشت در هیچ معامله ای هیچ نقطه اضافی روی هیچ کلمه ‌ای بگذارد. در روستا کسی نمی توانست برای هر چیزی بدون دلیل حکم کند، ای کاش در شهر هم این قانون پیاده می شد. آدم‌های روستا بهتر می دانند که به هر کسی چه عنوانی بدهند و افراد را چگونه مورد خطاب قرار دهند. بر خلاف شهری‌ها که هر چه عنوان بلند بالا هست به یکدیگر می دهیم و به برکت زندگی شهری، همه صاحب عنوان شده ایم.

کاش در شهر هم به رسم روستا زادالمعاد بر اندوخته های مادی ارجحیت داشت. زندگی شهری آدم را پیچیده می‌کند با یک دنیا اصطلاحات پیچیده و سنگین،  وقتش رسیده که به رسم ده باز گردیم  و ازسِمَت های سفت و سختی که حتی با گفتن اسمشان به سرفه می افتیم انصراف دهیم. باید نفسی تازه کرد. به رسم روستا زندگی کرد، به رسم روستا نوشت و برداشت نمود و حتی به رسم روستا شعر گفت تا اشعار، دیگر بی ربط و بی ردیف و قافیه نباشند و کلمات به درستی کنار هم بنشینند. ما آدم ها بعد از مدت ها شهر نشینی پینه دست هایمان آب شده و توان خو گرفتن با آداب روستا را ازدست داده ایم انگار مدنی شدن از ما موجود دیگری ساخته است.

 

زهرا ابراهیمی 

لینک مطلب درصاحب نیوز

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

نم

دست از نمایش برداریم

در روزگاری که ما و فرزندان ما در آن زندگی می­کنیم، همه چیز سطحی شده و هیچ چیز از عمق و غنای کافی برخوردار نیست. همچون پهنه بسیار وسیعی از آب که عمقی ندارد و در نهایت زود تبخیر شده و از دست می­رود.

با گسترش رسانه­ ها و سرازیر شدن حجم وسیعی از اطلاعات پراکنده به مغز ما، معلومات بیشتر ما، از کودک خردسال گرفته تا یک آدم بزرگسال، گستردگی و دامنه وسیعی دارد، اما هرگز درون مغز ما پردازش و تحلیل نشده و جا نیفتاده است.

سستی، تنبلی و راحت طلبی انسان عصر مدرن را نیز باید به این امر اضافه کرد؛ چون چنین انسانی برای رسیدن به هر چیز، حتی کسب دانش و یا اعتقادات، راحت­ ترین و سریع­ترین راه را انتخاب می ­کند و این راه لزوما راه صحیحی نیست و ممکن است او را به مطلوب نرساند.

از سوی دیگر، امروزه برخی کارهای فرهنگی، پرورشی و تربیتی در کشور ما، صرفا جنبه نمایشی و تشریفاتی دارد و دست اندرکاران این امر بیشتر به فکر بالا بردن آمار و امتیاز دستگاه و مؤسسه وابسته به خود هستند؛ تا اینکه واقعا به دنبال کار نتیجه بخش باشند. انگار همه چیز به پوسته ­ای می­ ماند که مغزش پوک است.

این سطحی شدن حتی به نگرش ما نسبت به خود، جهان هستی و خدا هم رسیده است و نتیجه این امر سست شدن باورها و اعتقادات دینی است؛ لذا هر روزه شاهد رنگ عوض کردن خود و اطرافیانمان هستیم؛ چرا که تا وقتی باوری برای ما درونی و در وجودمان نهادینه نشده باشد، همچون پر کاهی در دست باد است.

امروزه یکی از دغدغه­ های والدین، خصوصا در خانواده ­های مذهبی، این است که تا وقتی فرزندانشان در کودکی و اوایل سن تکلیف هستند، از پدر و مادر حرف شنوی داشته و سر به راهند؛ اما با رسیدن به سن نوجوانی و ورود به جامعه، بیشتر از همسالان و دوستان خود الگو بردای می­ کنند تا پدر و مادر. اینجاست که اگر باورها و اعتقادات مذهبی، در قلب آن نوجوان و جوان رسوخ نکرده باشد، خطر از دست دادن ایمان، او را تهدید می­کند. بارها دیده ­ایم دختر با حجاب و ساده­ای که با ورود به دانشگاه، وقتی احساس می­ کند از نظارت و فشار پدر و مادر رها شده است، رفته رفته رنگ عوض کرده و پشت پا به اعتقاداتش می­ زند. در مقابل هم بوده جوانی که برای تحصیل به یک کشور خارجی رفته، ولی ذره ­ای خدشه به ایمان و باورهایش وارد نشده است.

باید کاری کرد. باید خود و فرزندانمان را از این سطحی شدن رهایی بخشیم. تا وقتی سطحی ببینیم، سطحی بشنویم، سطحی فکر کنیم و سطحی یاد بگیریم، وضع همین است.

مسأله دیگر در امر تربیت و تعمیق باورهای دینی، الگوی عملی مناسب است. الگویی که حرف و عملش یکی باشد و شعار ندهد.

زاهدان کاین جلوه در محراب و منبر می­ کنند

چون به خلوت می ­روند، آن کار دیگر می ­کنند!

پدر، مادر، معلم و مربی که نوجوان را به انجام امری تشویق یا از آن نهی می­کند؛ اما خود به آن عمل نمی­ کند، هیچ تأثیر مثبتی روی او نخواهد داشت و برعکس حتی باورهای او را در هم خواهد ریخت. امروزه شعار زدگی، آسیب بزرگی است که مانع از رسوخ باورهای دینی به اعماق جان انسان ها می­ شود؛ پس بیاییم با فرزندانمان روراست باشیم و دست از نمایش بازی­ کردن برداریم.

اگر خواستیم رفتار و یا نگرش خوبی را در آنها تقویت کنیم، ابتدا باید از خود شروع کنیم. چون آنها چیزی را باور می­کنند که می ­بینند، نه چیزی که می­ شنوند.

 صفورا صیرفیان پور، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ح

 

پیوند عدالت و حریت با واقعه عاشورا

آنچه عاشورا را عاشورا ساخت نه صرفا شهادت وجود مقدس امام حسین(ع)، بلکه هدف مقدس ایشان است هدفی که نتیجه اش به باز گرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح منتهی می شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، حقیقت قیام امام حسین(ع)، عدالت خواهی و مبارزه با ظلم است. هدفی که اگر از آن درس بگیریم تن به هیچ ذلتی نخواهیم داد. در طول تاریخ هیچ حادثه ای به عظمت واقعه عاشورا نبوده و هر آنچه از انقلاب و اصلاح در جهت رسیدن به عدالت شاهد هستیم وام دار قیام کربلاست.

قرائت صحیح از واقعه عاشورا، قرائتی اصلاح گونه و عدالت محور است و نتیجه آن چیزی جز مبارزه با کفر نیست و خطر پذیری جزء جداناپذیر آن است، در حالی که قرائت های واژگون از این رخداد عظیم، انسان را به تسلیم در مقابل ظلم تشویق می‌کند و داشتن یک حاشیه امن به هر قیمتی را رقم می زند.

 

عدالت، از جمله درس هایی است که می توان از قیام عاشورا گرفت. اگرچه ما عدالت را صرفا در بعد سیاسی و حکومت داری پررنگ می کنیم اما قیام عاشورا اعتراض به بی عدالتی سیاسی ازیک سو و بی عدالتی اقتصادی از سوی دیگر است. چرا که امام از یک طرف به مقابله با حکومت جور می پردازد (عدالت سیاسی) و از طرف دیگر با مساله نادیده گرفتن بهره مندی مردم از مواهب دنیوی به شکل عادلانه، مقابله می کند. (عدالت اقتصادی)

عاشورا با امور مختلف و جریان های متعددی پیوند خورده است. بازخوانی قیام عاشورا نیز دارای مراتب است. برخی در این بازخوانی بسیار سطحی عمل کرده و تشنگی امام یا سربریده اش را اوج این قیام تلقی می کنند و برخی به مراتب بالاتر اندیشیده و نه سر را که حقیقت سرسپردگی در برابر خدا را تبیین می نمایند. از جمله اوصافی که بیانگر سرسپردگی حضرت در برابر خداست، صفت حریت می باشد. حریت از جمله فضائلی است که جامع سایر فضیلت ها است. کسی که حر باشد تطمیع و تهدید در او جای ندارد. امام حسین (ع) نمود عینی حریت است تا جایی که دشمن نه با تطمیع و نه از طریق تهدید، نتوانست او را از طی مسیر حق، منصرف کند.

ویژگی حریت درس بزرگی است از عاشورا تا جایی که امام حسین(ع) را به تشنه سردادن راضی می کند و حضرت زینب(س) را به اینکه از این حجم از خشونت چیزی جز زیبایی حقیقت نبیند. وجود حریت در امام و یارانش آنها را تا چشیدن طعم شهادت همراهی می کند و عدم وجود حریت در دشمنان امام،  آنها را تا رقم زدن این جنایت رهنمون می سازد. برخی خواص جامعه آن روز به دلیل حر نبودن، در پی کسب امتیازات دنیوی بر آمدند و در لغزشگاه های دنیاپرستی و شهوت گرایی و کسب مقام و مناصب دنیوی لغزیدند آنها از یک طرف ترس از دست دادن موقعیت ها را داشتند و از سوی دیگر طمع رسیدن به مواهب دنیوی بالاتر را و این چنین خواص جامعه، عوام و ساده لوحان را در این مسیر با خود همراه و بزرگترین جنایت بشری را به نام خود ثبت کردند.

امروزه نیز نبودِ ویژگی حریت، جامعه را دچار مشکل کرده است و آنچه در از دست دادن این حریت دخالت دارد را می توان از این آیه قرآن فهمید که خداوند می فرماید: «سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید. (سوره مریم آیه ۵۹) در این آیه به دو امر اشاره شده است: یکی دور شدن از ذکر خدا که از جمله مصادیق آن نماز است و دیگری تبعیت از شهوات؛ بنابراین بیرون راندن معنویت از زندگی از سویی و جایگزین کردن شهوت مقام و منصب و مال و جاه از سویی دیگر در کم رنگ شدن ویژگی حریت موثر است.

اگر خواهان جامعه ای به دور از انحطاط هستیم،  لاجرم باید بر ویژگی حریت تاکید کنیم و اگر بخواهیم حر باشیم باید از رو آوردن به معنویت و دور شدن از شهوت استمداد بگیریم.

 

زهرا ابراهیمی -کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

لینک مطلب در خبرگزاری ایمنا

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ع

 

 

عاشورا، اسلام با مسئولیت و تقابل انعطاف و تزلزل!

عاشورا داستان عبدالله بن عمرها است؛ انگار هم می داند و هم نمی داند، انگار هم اهل انعطاف است و هم اهل تزلزل؛ خودش می داند که عزتمندی در گرو یاری حسین (ع) است اما باز به ذلت تن می دهد!

حالا حسین بن علی (ع) با ایمان به انتخاب مسیر خویش، قصد دارد مدینه را به سمت منزلگاه عشق و عطش ترک نماید؛

حالا زمان مناسبی است برای تحلیل واکنش ها و می توان به تبارشناسی شخصیتها پرداخت و  حالا می توان کمیت و کیفیت خلوص داعیه داران دین را رصد نمود.

باید دید چه کسی همراه حضرتش می شود و چه کسی در میانه راه او را رها می کند؟!، کدام گروه در لحظات آخر به او می پیوندند و چه افرادی حسرت حضور در کربلا را تا ابد بر دل خویش می نهند.

عبدالله بن عمر یکی از مشهورترین افراد نسل اول اسلام و یکی از بزرگترین راویان حدیث است که گفته اند در انجام دستورهای دینی نیز بسیار مقید بوده است.

وی هنگام حرکت امام حسین (ع) به سمت کربلا پیش آمد، افسار اسب ایشان را گرفت و این گونه به گفت و گو با حضرتش پرداخت:

«یا اباعبدالله! چون مردم با این مرد (یزید) بیعت کرده‌اند و درهم و دینار در دست اوست، قهراً به او روی خواهند آورد و با سابقه دشمنی که این خاندان با شما دارد، می‌ترسم در صورت مخالفت با وی کشته شوی و گروهی از مسلمانان نیز قربانی این راه شوند.»،

من از رسول‌ خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «حسین کشته خواهد شد و اگر مردم دست از یاری و نصرت وی بردارند، به ذلت و خواری مبتلا خواهند گردید». و پیشنهاد من بر شما این است که مانند همه مردم راه بیعت و صلح را در پیش بگیری و از ریخته شدن خون مسلمانان بترسی!»

آنچه زشتی این کلام را بر ملا ساخت زیبایی پاسخ حضرت بود آنجا که فرمودند: «أُفٍّ لِهذَا الْکَلامِ أَبَداً ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ! برای همیشه تا آنگاه که آسمان و زمین پابرجاست، نفرین بر این سخن باد!»

اُف بر این منطق و نفرین بر این استدلال باد! کلام عبدالله بن عمر گویای چه منطقی بود که مستحق اُف و نفرین شد؟!

 عبدالله بن عمر مصلحت امام را در این می بیند که او نیز همانند سایر مردم با یزید سازش کند؛ امام خواهان رفتن است، رفتنی که ثمره اش شهادت است در سایه سار عزت اما عبدالله بن عمر دعوت به ماندن می کند، ماندنی که نتیجه اش سازش است همراه با ذلت.

امام خواهان ترویج اسلام با مسئولیت است و کلام «ابن عمر» مُبلغ اسلام بدون مسئولیت!

اگرچه امروز نیز برخی با مقاصد شوم خویش، اهداف عالیه  سیدالشهدا در قیام را خدشه دار می نمایند اما رصد کردن این گفتگوها به خوبی مبین این امر است که امام ازهمان ابتدا، تصمیم نهایی خود را برای مقابله با حکومت بنی امیّه گرفته بود و حاضر به پذیرش پیشنهاد افرادی چون عبدالله بن عمر نبود؛ قصد نداشت در خانه بنشیند و سکوت اختیار کند چرا که استمرار حیات اسلام را در گرو خون خویش می دید.

و ما نیز وقتی حرکتی را آغاز می کنیم...

 وقتی تلاشی در جهت رسیدن به مقصدی می نماییم...

حتی وقتی تصمیم نهایی خویش را برای رفتن می گیریم...

لاجرم با عبدالله بن عمرهایی روبرو می شویم که ازدرون و بیرون سر بر می آورند و حتی با وجودی که از ارعابشان اثری نمی بینند اما باز حاضر به سکوت نیستند، درست مثل عبدالله بن عمر که از شجاعت امام باخبر است اما باز دست از تلاشهای مذبوحانه خویش بر نمی دارد.

نکته جالبی که در ارتباط با شخصیت عبدالله بن عمر ذکر شده این است که در اواخر عمرش وقتی حجاج بن یوسف به مکه آمد و وی شبانه به قصد بیعت سراغ حجاج می رود.حجاج با دیدن او می‌گوید: «چرا با عجله قصد بیعت داری؟» و او چنین پاسخ می دهد:

از پیامبر شنیدم که «هر کس بمیرد در حالی که امام و پیشوایی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است!!»  لذا می‌خواهم از جاهلان نباشیم؛ حجاج‌بن یوسف نیز پای خود را به سوی او دراز می کند و می گوید: «به جای دستم، پایم را ببوس» و او نیز این کار را انجام می دهد.

اینکه ابن عمر، داشتن پیشوا را لازمه  زندگی عاقلانه می داند و با استناد به کلام نبی اکرم نمی خواهد به مرگ جاهلیت بمیرد،  نشان دهنده  نوعی اعتراف درونی است، اما در عین حال عجیب است که او در برهه ای از زمان با حضرت عل (ع) بیعت نمی کند و در برهه ای دیگر با معاویه و یزید بیعت می کند.

انگار هم می داند و هم نمی داند.

انگار هم درک می کند و هم درک نمی کند.

انگار هم می خواهد و هم نمی خواهد.

انگار هم اهل انعطاف است و هم اهل تزلزل.

خودش می داند که عزتمندی در گرو یاری حسین است اما باز به ذلت تن می دهد.

منطبق بر قول رسول الله (ص) و همانگونه که عبدالله بن عمر روایت کرد، اوج ذلت و زبونی برای آنها که حسین (ع) را یاری نکردند رقم خورد.

همانگونه که عبدالله بن عمر در آخر عمر با بوسیدن پای حجاج در صفحه ی تاریخ ذلتی ابدی را برای خود ماندگار نمود و نه تنها عبد الله بن عمر بلکه در طول تاریخ هرکس یاریگر فرزند رسول خدا نباشد چیزی جز خواری در انتظار او نخواهد بود.

 

    زهرا ابراهیمی(  فعال رسانه ای و کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)

        لینک مطلب درخبرآنلاین

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ز

 

 

«زیارت عاشورا» بیانگر تقابل مراحل کفر با مراتب حق است

سلام ها و لعن های زیارت عاشورا در بردارنده درس ها و عبرت های فراوانی است. در ابتدای زیارت عاشورا با سلام دادن بر حسین بن علی، نسب او را به رخ عالم می کشیم و او را نوه پیامبر، فرزند حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی می کنیم.

در ادامه علاوه بر ادای احترام به امام، به تبیین عقیده خویش می پردازیم عقیده ای که به ارتباط امام با حق طلبان ختم می شود.

و به دنبال آن با مخاطب قرار دادن کسانی که پایه گذار ظلم و جور بودند دشمنان امام را مورد لعن قرار می دهیم.

از مهمترین گروههایی که در این زیارت مورد لعن قرار می گیرند کسانی هستند که امام را از مقام امامت جدا کرده و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند. آنچه در این بخش از زیارت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بیان سلسله مراتب مقابله تمام کفر با تمام حق است؛ چه آنها که ظلم بر امام معصوم (علیه السلام) را روا داشتند و زمینه را برای فراهم شدن این وقایع فراهم کردند و چه آنها که سالها قبل در ماجرای سقیفه غصب خلافت و حکومت را رقم زدند.

آری آن لعن و سلام ها گویی مبیّن تقابل مراحل کفر با مراتب حق است و نیز بازگو کننده استمرار لعن ها در طول زمانهای مختلف و تا روز قیامت….

زیارت عاشورا به وضوح نشان دهنده این امر است که دشمنان امام از هیچ تلاشی برای مقابله با ایشان فروگذار ننموده و از ابزارها و روش های مختلفی برای رسیدن به اهداف شوم خویش بهره بردند. گاهی امام و یارانش را تحت فشار اقتصادی قرار داده، گاهی روش مدیریتی امام را ناکارآمد جلوه می دادند، گاهی نیز با دشنام، توهین و دروغ بستن به امام به خیال خودشان جایگاه معنوی امام را  تنزل می دادند و از همه اینها هدفی جز عزل امام از مقام حکومت و امامت نداشتند و نهایتا وقتی وجهه امام(ع) را در میان مردم از بین بردند به عنوان یک خارجی ایشان را به شهادت رساندند.

شهادت ایشان اگرچه رسوائی سیاست اموی را تا روز قیامت رقم زد، اما همچنان ما را بیش از هزار سال است که از وجود ظاهری امام معصوم(عج) محروم نموده است.

آنچه امروز در جامعه کنونی و در کشورهای مسلمان همچون یمن شاهد هستیم پیش زمینه اش به کربلا و حتی قبل تر از آن به سقیفه باز می گردداینکه می گویند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نمایانگر این است که اگر دیروز حضرت زینب(س) با صبر خویش و روشنگری اش مقابل تحریف عاشورا قد علم نمودند، امروز نیز که زنان و کودکان یمنی در حال تجربه جنایت های زورگویان زمانند، بر ماست که زینب گونه به رسوای ظلم بپردازیم.

«زیارت عاشورا» بیانگر تقابل مراحل کفر با مراتب حق است

سلام ها و لعن های زیارت عاشورا در بردارنده درس ها و عبرت های فراوانی است. در ابتدای زیارت عاشورا با سلام دادن بر حسین بن علی، نسب او را به رخ عالم می کشیم و او را نوه پیامبر، فرزند حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی می کنیم.

در ادامه علاوه بر ادای احترام به امام، به تبیین عقیده خویش می پردازیم عقیده ای که به ارتباط امام با حق طلبان ختم می شود.

و به دنبال آن با مخاطب قرار دادن کسانی که پایه گذار ظلم و جور بودند دشمنان امام را مورد لعن قرار می دهیم.

از مهمترین گروههایی که در این زیارت مورد لعن قرار می گیرند کسانی هستند که امام را از مقام امامت جدا کرده و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند. آنچه در این بخش از زیارت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بیان سلسله مراتب مقابله تمام کفر با تمام حق است؛ چه آنها که ظلم بر امام معصوم (علیه السلام) را روا داشتند و زمینه را برای فراهم شدن این وقایع فراهم کردند و چه آنها که سالها قبل در ماجرای سقیفه غصب خلافت و حکومت را رقم زدند.

آری آن لعن و سلام ها گویی مبیّن تقابل مراحل کفر با مراتب حق است و نیز بازگو کننده استمرار لعن ها در طول زمانهای مختلف و تا روز قیامت….

زیارت عاشورا به وضوح نشان دهنده این امر است که دشمنان امام از هیچ تلاشی برای مقابله با ایشان فروگذار ننموده و از ابزارها و روش های مختلفی برای رسیدن به اهداف شوم خویش بهره بردند. گاهی امام و یارانش را تحت فشار اقتصادی قرار داده، گاهی روش مدیریتی امام را ناکارآمد جلوه می دادند، گاهی نیز با دشنام، توهین و دروغ بستن به امام به خیال خودشان جایگاه معنوی امام را  تنزل می دادند و از همه اینها هدفی جز عزل امام از مقام حکومت و امامت نداشتند و نهایتا وقتی وجهه امام(ع) را در میان مردم از بین بردند به عنوان یک خارجی ایشان را به شهادت رساندند.

شهادت ایشان اگرچه رسوائی سیاست اموی را تا روز قیامت رقم زد، اما همچنان ما را بیش از هزار سال است که از وجود ظاهری امام معصوم(عج) محروم نموده است.

آنچه امروز در جامعه کنونی و در کشورهای مسلمان همچون یمن شاهد هستیم پیش زمینه اش به کربلا و حتی قبل تر از آن به سقیفه باز می گردداینکه می گویند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نمایانگر این است که اگر دیروز حضرت زینب(س) با صبر خویش و روشنگری اش مقابل تحریف عاشورا قد علم نمودند، امروز نیز که زنان و کودکان یمنی در حال تجربه جنایت های زورگویان زمانند، بر ماست که زینب گونه به رسوای ظلم بپردازیم.

 

خدیجه محمدجانی 

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر