گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

ح

 

پیوند عدالت و حریت با واقعه عاشورا

آنچه عاشورا را عاشورا ساخت نه صرفا شهادت وجود مقدس امام حسین(ع)، بلکه هدف مقدس ایشان است هدفی که نتیجه اش به باز گرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح منتهی می شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، حقیقت قیام امام حسین(ع)، عدالت خواهی و مبارزه با ظلم است. هدفی که اگر از آن درس بگیریم تن به هیچ ذلتی نخواهیم داد. در طول تاریخ هیچ حادثه ای به عظمت واقعه عاشورا نبوده و هر آنچه از انقلاب و اصلاح در جهت رسیدن به عدالت شاهد هستیم وام دار قیام کربلاست.

قرائت صحیح از واقعه عاشورا، قرائتی اصلاح گونه و عدالت محور است و نتیجه آن چیزی جز مبارزه با کفر نیست و خطر پذیری جزء جداناپذیر آن است، در حالی که قرائت های واژگون از این رخداد عظیم، انسان را به تسلیم در مقابل ظلم تشویق می‌کند و داشتن یک حاشیه امن به هر قیمتی را رقم می زند.

 

عدالت، از جمله درس هایی است که می توان از قیام عاشورا گرفت. اگرچه ما عدالت را صرفا در بعد سیاسی و حکومت داری پررنگ می کنیم اما قیام عاشورا اعتراض به بی عدالتی سیاسی ازیک سو و بی عدالتی اقتصادی از سوی دیگر است. چرا که امام از یک طرف به مقابله با حکومت جور می پردازد (عدالت سیاسی) و از طرف دیگر با مساله نادیده گرفتن بهره مندی مردم از مواهب دنیوی به شکل عادلانه، مقابله می کند. (عدالت اقتصادی)

عاشورا با امور مختلف و جریان های متعددی پیوند خورده است. بازخوانی قیام عاشورا نیز دارای مراتب است. برخی در این بازخوانی بسیار سطحی عمل کرده و تشنگی امام یا سربریده اش را اوج این قیام تلقی می کنند و برخی به مراتب بالاتر اندیشیده و نه سر را که حقیقت سرسپردگی در برابر خدا را تبیین می نمایند. از جمله اوصافی که بیانگر سرسپردگی حضرت در برابر خداست، صفت حریت می باشد. حریت از جمله فضائلی است که جامع سایر فضیلت ها است. کسی که حر باشد تطمیع و تهدید در او جای ندارد. امام حسین (ع) نمود عینی حریت است تا جایی که دشمن نه با تطمیع و نه از طریق تهدید، نتوانست او را از طی مسیر حق، منصرف کند.

ویژگی حریت درس بزرگی است از عاشورا تا جایی که امام حسین(ع) را به تشنه سردادن راضی می کند و حضرت زینب(س) را به اینکه از این حجم از خشونت چیزی جز زیبایی حقیقت نبیند. وجود حریت در امام و یارانش آنها را تا چشیدن طعم شهادت همراهی می کند و عدم وجود حریت در دشمنان امام،  آنها را تا رقم زدن این جنایت رهنمون می سازد. برخی خواص جامعه آن روز به دلیل حر نبودن، در پی کسب امتیازات دنیوی بر آمدند و در لغزشگاه های دنیاپرستی و شهوت گرایی و کسب مقام و مناصب دنیوی لغزیدند آنها از یک طرف ترس از دست دادن موقعیت ها را داشتند و از سوی دیگر طمع رسیدن به مواهب دنیوی بالاتر را و این چنین خواص جامعه، عوام و ساده لوحان را در این مسیر با خود همراه و بزرگترین جنایت بشری را به نام خود ثبت کردند.

امروزه نیز نبودِ ویژگی حریت، جامعه را دچار مشکل کرده است و آنچه در از دست دادن این حریت دخالت دارد را می توان از این آیه قرآن فهمید که خداوند می فرماید: «سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید. (سوره مریم آیه ۵۹) در این آیه به دو امر اشاره شده است: یکی دور شدن از ذکر خدا که از جمله مصادیق آن نماز است و دیگری تبعیت از شهوات؛ بنابراین بیرون راندن معنویت از زندگی از سویی و جایگزین کردن شهوت مقام و منصب و مال و جاه از سویی دیگر در کم رنگ شدن ویژگی حریت موثر است.

اگر خواهان جامعه ای به دور از انحطاط هستیم،  لاجرم باید بر ویژگی حریت تاکید کنیم و اگر بخواهیم حر باشیم باید از رو آوردن به معنویت و دور شدن از شهوت استمداد بگیریم.

 

زهرا ابراهیمی -کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

لینک مطلب در خبرگزاری ایمنا

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ع

 

 

عاشورا، اسلام با مسئولیت و تقابل انعطاف و تزلزل!

عاشورا داستان عبدالله بن عمرها است؛ انگار هم می داند و هم نمی داند، انگار هم اهل انعطاف است و هم اهل تزلزل؛ خودش می داند که عزتمندی در گرو یاری حسین (ع) است اما باز به ذلت تن می دهد!

حالا حسین بن علی (ع) با ایمان به انتخاب مسیر خویش، قصد دارد مدینه را به سمت منزلگاه عشق و عطش ترک نماید؛

حالا زمان مناسبی است برای تحلیل واکنش ها و می توان به تبارشناسی شخصیتها پرداخت و  حالا می توان کمیت و کیفیت خلوص داعیه داران دین را رصد نمود.

باید دید چه کسی همراه حضرتش می شود و چه کسی در میانه راه او را رها می کند؟!، کدام گروه در لحظات آخر به او می پیوندند و چه افرادی حسرت حضور در کربلا را تا ابد بر دل خویش می نهند.

عبدالله بن عمر یکی از مشهورترین افراد نسل اول اسلام و یکی از بزرگترین راویان حدیث است که گفته اند در انجام دستورهای دینی نیز بسیار مقید بوده است.

وی هنگام حرکت امام حسین (ع) به سمت کربلا پیش آمد، افسار اسب ایشان را گرفت و این گونه به گفت و گو با حضرتش پرداخت:

«یا اباعبدالله! چون مردم با این مرد (یزید) بیعت کرده‌اند و درهم و دینار در دست اوست، قهراً به او روی خواهند آورد و با سابقه دشمنی که این خاندان با شما دارد، می‌ترسم در صورت مخالفت با وی کشته شوی و گروهی از مسلمانان نیز قربانی این راه شوند.»،

من از رسول‌ خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «حسین کشته خواهد شد و اگر مردم دست از یاری و نصرت وی بردارند، به ذلت و خواری مبتلا خواهند گردید». و پیشنهاد من بر شما این است که مانند همه مردم راه بیعت و صلح را در پیش بگیری و از ریخته شدن خون مسلمانان بترسی!»

آنچه زشتی این کلام را بر ملا ساخت زیبایی پاسخ حضرت بود آنجا که فرمودند: «أُفٍّ لِهذَا الْکَلامِ أَبَداً ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ! برای همیشه تا آنگاه که آسمان و زمین پابرجاست، نفرین بر این سخن باد!»

اُف بر این منطق و نفرین بر این استدلال باد! کلام عبدالله بن عمر گویای چه منطقی بود که مستحق اُف و نفرین شد؟!

 عبدالله بن عمر مصلحت امام را در این می بیند که او نیز همانند سایر مردم با یزید سازش کند؛ امام خواهان رفتن است، رفتنی که ثمره اش شهادت است در سایه سار عزت اما عبدالله بن عمر دعوت به ماندن می کند، ماندنی که نتیجه اش سازش است همراه با ذلت.

امام خواهان ترویج اسلام با مسئولیت است و کلام «ابن عمر» مُبلغ اسلام بدون مسئولیت!

اگرچه امروز نیز برخی با مقاصد شوم خویش، اهداف عالیه  سیدالشهدا در قیام را خدشه دار می نمایند اما رصد کردن این گفتگوها به خوبی مبین این امر است که امام ازهمان ابتدا، تصمیم نهایی خود را برای مقابله با حکومت بنی امیّه گرفته بود و حاضر به پذیرش پیشنهاد افرادی چون عبدالله بن عمر نبود؛ قصد نداشت در خانه بنشیند و سکوت اختیار کند چرا که استمرار حیات اسلام را در گرو خون خویش می دید.

و ما نیز وقتی حرکتی را آغاز می کنیم...

 وقتی تلاشی در جهت رسیدن به مقصدی می نماییم...

حتی وقتی تصمیم نهایی خویش را برای رفتن می گیریم...

لاجرم با عبدالله بن عمرهایی روبرو می شویم که ازدرون و بیرون سر بر می آورند و حتی با وجودی که از ارعابشان اثری نمی بینند اما باز حاضر به سکوت نیستند، درست مثل عبدالله بن عمر که از شجاعت امام باخبر است اما باز دست از تلاشهای مذبوحانه خویش بر نمی دارد.

نکته جالبی که در ارتباط با شخصیت عبدالله بن عمر ذکر شده این است که در اواخر عمرش وقتی حجاج بن یوسف به مکه آمد و وی شبانه به قصد بیعت سراغ حجاج می رود.حجاج با دیدن او می‌گوید: «چرا با عجله قصد بیعت داری؟» و او چنین پاسخ می دهد:

از پیامبر شنیدم که «هر کس بمیرد در حالی که امام و پیشوایی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است!!»  لذا می‌خواهم از جاهلان نباشیم؛ حجاج‌بن یوسف نیز پای خود را به سوی او دراز می کند و می گوید: «به جای دستم، پایم را ببوس» و او نیز این کار را انجام می دهد.

اینکه ابن عمر، داشتن پیشوا را لازمه  زندگی عاقلانه می داند و با استناد به کلام نبی اکرم نمی خواهد به مرگ جاهلیت بمیرد،  نشان دهنده  نوعی اعتراف درونی است، اما در عین حال عجیب است که او در برهه ای از زمان با حضرت عل (ع) بیعت نمی کند و در برهه ای دیگر با معاویه و یزید بیعت می کند.

انگار هم می داند و هم نمی داند.

انگار هم درک می کند و هم درک نمی کند.

انگار هم می خواهد و هم نمی خواهد.

انگار هم اهل انعطاف است و هم اهل تزلزل.

خودش می داند که عزتمندی در گرو یاری حسین است اما باز به ذلت تن می دهد.

منطبق بر قول رسول الله (ص) و همانگونه که عبدالله بن عمر روایت کرد، اوج ذلت و زبونی برای آنها که حسین (ع) را یاری نکردند رقم خورد.

همانگونه که عبدالله بن عمر در آخر عمر با بوسیدن پای حجاج در صفحه ی تاریخ ذلتی ابدی را برای خود ماندگار نمود و نه تنها عبد الله بن عمر بلکه در طول تاریخ هرکس یاریگر فرزند رسول خدا نباشد چیزی جز خواری در انتظار او نخواهد بود.

 

    زهرا ابراهیمی(  فعال رسانه ای و کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)

        لینک مطلب درخبرآنلاین

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ز

 

 

«زیارت عاشورا» بیانگر تقابل مراحل کفر با مراتب حق است

سلام ها و لعن های زیارت عاشورا در بردارنده درس ها و عبرت های فراوانی است. در ابتدای زیارت عاشورا با سلام دادن بر حسین بن علی، نسب او را به رخ عالم می کشیم و او را نوه پیامبر، فرزند حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی می کنیم.

در ادامه علاوه بر ادای احترام به امام، به تبیین عقیده خویش می پردازیم عقیده ای که به ارتباط امام با حق طلبان ختم می شود.

و به دنبال آن با مخاطب قرار دادن کسانی که پایه گذار ظلم و جور بودند دشمنان امام را مورد لعن قرار می دهیم.

از مهمترین گروههایی که در این زیارت مورد لعن قرار می گیرند کسانی هستند که امام را از مقام امامت جدا کرده و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند. آنچه در این بخش از زیارت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بیان سلسله مراتب مقابله تمام کفر با تمام حق است؛ چه آنها که ظلم بر امام معصوم (علیه السلام) را روا داشتند و زمینه را برای فراهم شدن این وقایع فراهم کردند و چه آنها که سالها قبل در ماجرای سقیفه غصب خلافت و حکومت را رقم زدند.

آری آن لعن و سلام ها گویی مبیّن تقابل مراحل کفر با مراتب حق است و نیز بازگو کننده استمرار لعن ها در طول زمانهای مختلف و تا روز قیامت….

زیارت عاشورا به وضوح نشان دهنده این امر است که دشمنان امام از هیچ تلاشی برای مقابله با ایشان فروگذار ننموده و از ابزارها و روش های مختلفی برای رسیدن به اهداف شوم خویش بهره بردند. گاهی امام و یارانش را تحت فشار اقتصادی قرار داده، گاهی روش مدیریتی امام را ناکارآمد جلوه می دادند، گاهی نیز با دشنام، توهین و دروغ بستن به امام به خیال خودشان جایگاه معنوی امام را  تنزل می دادند و از همه اینها هدفی جز عزل امام از مقام حکومت و امامت نداشتند و نهایتا وقتی وجهه امام(ع) را در میان مردم از بین بردند به عنوان یک خارجی ایشان را به شهادت رساندند.

شهادت ایشان اگرچه رسوائی سیاست اموی را تا روز قیامت رقم زد، اما همچنان ما را بیش از هزار سال است که از وجود ظاهری امام معصوم(عج) محروم نموده است.

آنچه امروز در جامعه کنونی و در کشورهای مسلمان همچون یمن شاهد هستیم پیش زمینه اش به کربلا و حتی قبل تر از آن به سقیفه باز می گردداینکه می گویند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نمایانگر این است که اگر دیروز حضرت زینب(س) با صبر خویش و روشنگری اش مقابل تحریف عاشورا قد علم نمودند، امروز نیز که زنان و کودکان یمنی در حال تجربه جنایت های زورگویان زمانند، بر ماست که زینب گونه به رسوای ظلم بپردازیم.

«زیارت عاشورا» بیانگر تقابل مراحل کفر با مراتب حق است

سلام ها و لعن های زیارت عاشورا در بردارنده درس ها و عبرت های فراوانی است. در ابتدای زیارت عاشورا با سلام دادن بر حسین بن علی، نسب او را به رخ عالم می کشیم و او را نوه پیامبر، فرزند حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی می کنیم.

در ادامه علاوه بر ادای احترام به امام، به تبیین عقیده خویش می پردازیم عقیده ای که به ارتباط امام با حق طلبان ختم می شود.

و به دنبال آن با مخاطب قرار دادن کسانی که پایه گذار ظلم و جور بودند دشمنان امام را مورد لعن قرار می دهیم.

از مهمترین گروههایی که در این زیارت مورد لعن قرار می گیرند کسانی هستند که امام را از مقام امامت جدا کرده و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند. آنچه در این بخش از زیارت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بیان سلسله مراتب مقابله تمام کفر با تمام حق است؛ چه آنها که ظلم بر امام معصوم (علیه السلام) را روا داشتند و زمینه را برای فراهم شدن این وقایع فراهم کردند و چه آنها که سالها قبل در ماجرای سقیفه غصب خلافت و حکومت را رقم زدند.

آری آن لعن و سلام ها گویی مبیّن تقابل مراحل کفر با مراتب حق است و نیز بازگو کننده استمرار لعن ها در طول زمانهای مختلف و تا روز قیامت….

زیارت عاشورا به وضوح نشان دهنده این امر است که دشمنان امام از هیچ تلاشی برای مقابله با ایشان فروگذار ننموده و از ابزارها و روش های مختلفی برای رسیدن به اهداف شوم خویش بهره بردند. گاهی امام و یارانش را تحت فشار اقتصادی قرار داده، گاهی روش مدیریتی امام را ناکارآمد جلوه می دادند، گاهی نیز با دشنام، توهین و دروغ بستن به امام به خیال خودشان جایگاه معنوی امام را  تنزل می دادند و از همه اینها هدفی جز عزل امام از مقام حکومت و امامت نداشتند و نهایتا وقتی وجهه امام(ع) را در میان مردم از بین بردند به عنوان یک خارجی ایشان را به شهادت رساندند.

شهادت ایشان اگرچه رسوائی سیاست اموی را تا روز قیامت رقم زد، اما همچنان ما را بیش از هزار سال است که از وجود ظاهری امام معصوم(عج) محروم نموده است.

آنچه امروز در جامعه کنونی و در کشورهای مسلمان همچون یمن شاهد هستیم پیش زمینه اش به کربلا و حتی قبل تر از آن به سقیفه باز می گردداینکه می گویند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نمایانگر این است که اگر دیروز حضرت زینب(س) با صبر خویش و روشنگری اش مقابل تحریف عاشورا قد علم نمودند، امروز نیز که زنان و کودکان یمنی در حال تجربه جنایت های زورگویان زمانند، بر ماست که زینب گونه به رسوای ظلم بپردازیم.

 

خدیجه محمدجانی 

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۳۱ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قیام


«بررسی عامل قیام عاشورا در زیارت اربعین »

جهالت و عدم آگاهی،عارضه ایست که همواره بروی فطرت حق طلب انسان، سایه افکن شده و نور بصیرت را در دل او خاموش میگرداند . مبارزه ی علنی با جهل و بی بصیرتی ، حقیقت انکار نامذیری ست که امام حسین علیه اسلام  را به قیام واداشت..

در زیارت اربعین میخوانیم« ...وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ... ؛ ...و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی در گمراهی برهاند...».

«عوامل جهل»

امام صادق علیه السلام در زیارت اربعین ،غرور،بی توجهی به سرای آخرت،هوا پرستی و پیروی از فرافکنان و مستوجبین آتش را از عوامل مهم ضلالت و گمراهی برمیشمرند.

معاوضه ی سرای جاویدان با متاع ناچیز دنیا ، قدرت طلبی و حب ریاست،انتخاب همنشینانی که به دلیل نفاق ذاتی جایگاه ابدیشان جز آتش نیست؛  باعث کوری دلهای مردم شد تا آنجایی که بر علیه  مقتدای زمان دسیسه چینی و همکاری کردند و  امام حسین علیه السلام را به شهادت رسانند و دستان خود را به خون معصوم خدا آلودند. با اینکه شاید باره ها از زبان رسول الله (صل الله علیه و آله  وسلم)شنیده بودند :«...وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ ۖ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ۚ ...؛ در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید...».

«موانع جهل»

در آن زمان بذل جان،عالی ترین مرتبه ی مبارزه با  سایه ی تاریک و شوم جهل بود. که سید و سالار شهیدان از هیچ تلاش و ایثاری فروگذاری نکرد و با تمام وجود به مبارزه با آن پرداخت و راه جهاد پیش گرفت. جهادی صبورانه.

«... فَجَاهَدَهُمْ فِیک صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِک فِی طَاعَتِک دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُه ؛ُ پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت...».

 

صبر،معرف و نشانه ی ایمان است . شاهد این سخن،کلام امام صادق علیه السلام میباشد؛ که میفرمایند:«الصَّبرُ رأس الایمان».

 

بنابراین، جهادِ خورشیدِ عالم تابِ کربلا، که همیشه ی تاریخ، انگیزه دهنده ی مردان مبارز و حق طلب بوده؛ معامله ای با خدای بی همتاست؛ که صبورانه پیش رفت و رنگ کدر ضلالت را از دلها زدود و تا قیام قیامت، راه روشن و ریسمان نجاتِ آزادی خواهان شد.

«گفتار پایانی»

جهل ستیزی و بذلِ صبورانه ی جان در راه حقیقت،زندگی سعادتمندانه و شهادتی بی نظیر را برای فرزندِ علی بن ابیطالب رقم زد تا تمسک و پیروی از منطق عاشورایی او درهای بهشت و نیکبختی را به روی بشریت بگشاید و جوانه های امید و ایمان را در دل مومنین به او بپروراند.

بار خدایا! چراغ هدایت حسینی را در دستان ما روشن بدار و ما را در زمره ی پیروانش قرار بده.

«منابع»

  زیارت اربعین.

  سوره ی مائده.

  فضل ابن حسن،شیخ طبرسی،مشکاه الانوار فی غررالاخبار.

 

«زهره نوروزی اصفهانی»

 


لینک اربعین نوشت کاری از گروه نویسندگی صریر


زهرا ابراهیمی
۲۳ دی ۹۷ ، ۱۷:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گونه



گونه های بارانی

روز عاشورا بود و در مدینه، خاکِ آغشته به خون،میان دستهای ام سلمه، میگفت:«حسین،حسین،بدان که حسین به شهادت رسید»!
داغ، قلب ام سلمه را فرا گرفت.سینه اش به شدت شروع به تپیدن کرد.  بغض تا پشت پرده ی چشم آمد. گوش هایش پر شده بود از صدایِ خنده ی کودکی های حسین در دامن پیامبر. مشامش پر شده بود از بوی خاک. بوی خون.چهره ی غمخوار پیامبر، یک لحظه از مقابل نگاهش کنار نمیرفت.

پیامبر، ایستاد روبروی ام سلمه.ام سلمه،عرق معطرِ پیشانیِ همسر را با پارچه ایی سفید سترد.لای پارچه ی معطر از عرق پیامبر، نفسی عمیق کشید . بعد آن را داخل پیراهن زنانه اش مخفی کرد.منتظر بود تا ببیند پیامبر برایش چه آورده است.پیامبر،به اندازه ی یک کف دست،خاک،در دستان ام سلمه ریخت و همانطور که به خاک ها چشم دوخته بود؛گفت:«این خاک،خاکِ کربلاست.تحفه ی جبرییل.نزد خود نگه دار و بدان هر گاه این خاک به خون آغشته شد؛میوه ی دلم ،سرورِ جوانان بهشت،حسین،شهید شده است»...

-«تو چه میخواهی بگویی که چنین به خون نشسته ای؟ ای تحفه ی جبرئیل! ای شاهد عینی! ای خاک!»
ام سلمه در پندار خود اینگونه واگویه کرد و آسمان دنیا برایش تیره شد.ضجه و آه بر او فرو ریخت.اشک، لباسِ تن او شد.نتوانست جلوی سستی پاها را بگیرد.دست به کمر گرفت و با آینه ی زانوهایش به زمین کوبیده شد.صدای شکسته شدن ام سلمه، مدینه را فرا گرفت. ناله ی «واحسیناه»! در گوشها رسوخ کرد.کوچه ها سراسر عزاخانه و اولین بذرهای اشک برحسین (علیه السلام) درخاکِ شهرِ پیامبر پاشیده شد و با ورود کاروان کربلا به مدینه، جوانه های اشک از زیر خاک سر برآورد.مردم، فوج فوج، با ناله و شیون خود را به علی بن الحسین (علیه السلام) میرساندند و از زبان آن حضرت شرح ماجرا میشنیدند.
آنها که جامانده بودند.آنها که دنیا گرفتارشان کرده بود.آنها که سیاهی شب بر چهره شان سنگینی میکرد.پا به پای ام البنین،مادر یلِ کربلا -حضرت ابوالفضل- حلقه های عزا میبستند و بر سر و سینه میزدند و به سوگواری می پرداختند و برای اشک، تاریچه مینوشتند.

تاریخچه ایی که مقدمه اش را دختر علی بن ابیطالب(علیه السلام) درصحرای کربلا نگاشت. زمانی که بادهای مخالف وزیدن گرفت و اسبی بی سوار شد . غبارِ سُم هایِ تازه نعل شده ؛ رویِ خورشیدِ کربلا را مکدر کرد. در آن هنگام ذوالجناح، بی راکب با پوششی از تیر و نیزه. به سانِ خار پشتی چهار پا. پوسته های خاک آلود هوا را شکافت و میان خیمه ها،در مقابل نظرهای مضطرب و منتظرِ زنان و کودکان از حرکت ایستاد.
سوارش کجا بود؟
-«سوارت کجاست، ذوالجناح؟»
 
زینب،خواهر صبور و زیبابین کربلا،با ندبه به همهمه ها پاسخ داد و از همان لحظه، گریه ی بر حسین را ،گریه ی بر شهادت برادر را  بر سینه ی کربلا به ثبت جهانی رساند:«یا محمداه! درود ملائکه ی آسمان بر تو باد.اکنون این حسین است که بر زمین افتاده و به خون خود آغشته شده و اعضایش قطعه قطعه گردیده است.یا محمداه! اینان دختران تو هستند که اسیر شده اند .اینان فرزندان تو هستند که بر بدن هایشان باد صبا می وزد!».
 این چنین،
 
مویه در مویه.
اشک بر اشک.
ضجه پشت ضجه.
دست به دست هم دادند؛ تا هر کسی که برای عدالت خواهی و ظلم ستیزی به پا میخیزد؛ احساسِ بی پشت و پناهی نکند. گریه ابزار شد.ابزار اعتراض.ابزار حق طلبی.ابزار مبارزه با زور و طاغوت.ابزاری برنده تراز همه ی شمشیرها .
اشک،پس از قیام حسین (علیه السلام) آنقدر کاری و بزرگ شد؛ که در کلام امام رضا( علیه السلام) نقش اول را از آن خود کرد:«محرم ماهی است که در عهد جاهلیت جنگ را در آن حرام می دانستند،ولی [در عصر اسلام] در این ماه خون ما را حلال شمردند.حرمت ما را شکستند. در این ماه فرزندان و زنان ما را اسیر کرده و آتش بر خیمه هایمان زدند و هر چه در آن بود به غارت بردند .حرمت رسول خدا را بر ما رعایت نکردند.روزی که حسین به شهادت رسید؛ چشم های ما مجروح شد و اشک های ما سرازیر گردید».
عزادار حسینی، در عزای حسین (علیه السلام) خود را مغبون و شکست خورده و افسرده نمیابد. عزادار حسینی، قطره قطره ی اشکی که از چشمه ی نگاهش جاری میشود را مایه ی روشنی قلبش میداند.مایه ی انگیزه و حرکت رو به جلو.مایه ی تبیان ، بصیرت و هدایت.اشک بر حسین (علیه السلام) پرنده های بلند پرواز آزادگی را پرورش میدهد و آسمانِ قلبِ دوستاران حسینی را جولانگاه آنان میکند.
ذلّت، هرگز.
خمودگی و شکست، هرگز.
 
بندگیِ جور،هرگز.
 
قفس، هرگز.
اشک از چشمها باید ریخته شود تا زنگار جهل از دلها فرو بریزد و عشق حسین در آن لانه کند.چرا که حسین (علیه السلام) به عزادار خود می نگرد . برای او طلب مغفرت می کند و خطاب به او می گوید:«ای کسی که به خاطر من گریه می کنی، اگر از اجر و پاداشی که خدا به تو می دهد، آگاه شوی، شادیت بیش از اندوهت میشود».

گریه ،گاهی از سرِ شوق است.گریه به خاطر رهایی از غفلت. اگر از تاریخ عاشورا فراتر برویم و صفحه های تاریخ صدر اسلام را مرور کنیم؛ صدای گریه ی نجاشی (پادشاه حبشه) و همراهانش را نیز میشنویم .جعفر بن ابیطالب برای آنها پیام فرشته ی وحی را تلاوت میکند.

گوش فرا دهید! میشنوید؟!

 آیه های قرآن از زبان جعفر بن ابیطالب جاری  میشود. واژه به واژه بر جان مومنان مسیحی مینشیند . راه اشک  برچهره هایشان هموار میگردد.آنها خرسندند به خاطر هدایتی که از خدا دریافت کرده اند.

«و اذا سَمِعوا ما اُنزلَ الی الرسولِ تری اَعیُنهم تفیضُ من الدمعِ مما عرفوا مِنَ الحق یقولونَ ربنا ءامنَّا فَاکتُبنا مَعَ الشاهدین»؛« و چون آیاتی را که به رسول فرستاده شده استماع کنند؛ میبینی اشک از دیده ی آنها جاری می شود. زیرا حقانیت آن را شناخته اند؛ گویند:بارالها! ما ایمان آوردیم، پس نام ما را در زمره گواهان صدق (او) بنویس».

... چه آیه ای بالاتر از آیه ی شهادت.چه آیه ای بالاتر از بندگی انسان.تسلیم محض در برابر پروردگار عالم.چه آیه ای بالاتر از آیه ایی که در این روزگاربر ما خوانده میشود.که در همه ی روزگارها بر ما خوانده شده  و راه اشک را بر گونه ی بشریت هموار ساخته و ریشه های ضلالت را در جان ها خشکانده؛ چه آیه ایی بالاتراز حسین (علیه السلام) !؟...

 

«منابع»

سنن النبی.

ترجمه ی تفسیر المیزان.

غلام حسین محرمی.تاریخ تشیع.

جعفر بن محمد ابن قولویه،کامل الزیارات.

علی بن موسی بن طاووس،اللهوف.

محمد بن علی خوارزمی،مقتل الحسین.

ابن شهر آشوب ،مناقب آل ابی طالب.

 

 

«زهره نوروزی اصفهانی»


لینک اربعین نوشت کاری از گروه نویسندگی صریر


زهرا ابراهیمی
۲۳ دی ۹۷ ، ۱۵:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر