گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

پدر امت!

پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۵ ق.ظ

 

پ

پدر امت!

عکس جوانیِ مادرش را از زیر کتابش بیرون آورد. دختری با دامن مشکی و لباس سفید با صورتی که به طرز ناشیانه ای آرایش شده بود.

آن را به معلمش نشان داد و گفت:

_ نگاه کنید خانم!

این عکسی است که قبلا  گفتم. مادر من  زمانی که همسن من بوده آرایش می کرده، الآن هم آرایش می کند اما به من می گوید تو سنت برای این کارها کم است، بگذار برای وقتی که بزرگتر شدی؛ مگر سن الآن من، با سنِ توی عکس چقدر فرق می کند؟

چرا همه چیز برای خودشان خوب است، به ما که می رسد می شود بد؟!

معلم عکس را از دست دختر می گیرد و نگاهی به آن می اندازد:

حرف دختر درست است. اما نمی داند چه بگوید که هم حقیقت را گفته باشد و هم شخصیت مادر را مقابل دختر پایین نیاورده باشد.

دختر این بار کاغذی را از بین کتابش بیرون می آورد و می گوید:

_ این کارنامه پدرم است نمره هایش را ببینید اصلا درس نمی خوانده ولی بخاطر درس نخواندن، ما را جریمه و توبیخ می کند.

معلم با نگاهی به کارنامه پدر، سری از روی تاسف تکان می دهد.

دختر در سنی نبود که بتوان به اصطلاح سرش را شیره مالید. سال های آخر دبیرستان را می گذراند و این طور که پیدا بود هیچ علاقه ای به گوش کردن امر و نهی های پدر و مادرش نداشت.

با این اوضاع کارِ معلم در آن خانه شروع نشده تمام شده بود؛ چرا که دختر علاقه ای به درس خواندن نداشت. معلم هم نمی توانست با اجبار او را به کاری که نمی خواست وادار کند.

کتاب دختر را باز کرد و نگاهی به موضوع انداخت:

بحث غدیر بود و اثبات آن از طریق عصمت امام.

معلم بود و دغدغه داشت و نمی توانست حالا که تا این جا آمده رسالتش را انجام نداده، برود.

فکری به ذهنش رسید و این طور شروع کرد:

_ به نظرت چه لزومی دارد که امام، معصوم باشد و گناه واشتباه نکند؟

دختر سکوت کرد، از اینکه با تمام حرف هایش نتوانسته بود به معلمش بفهماند که نمی خواهد درس بخواند عصبانی بود؛ به همین دلیل عصبانیت را در نگاهش ریخته و باز به نشانه اعتراض سکوت کرد. اما معلم عقب ننشست و ادامه داد:

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه ‌و‌آله‌ وسلّم) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم.(۱)

پدرت تو را سفارش به کاری می کند که خودش آن را انجام نمی داده مثل درس خواندن، که خودش نخوانده اما حالا می خواهد تو را بخاطرش جریمه و تنبیه کند.

یا مادرت تو را از کاری نهی می کند و می خواهد تو آن را انجام ندهی در حالی که خودش آن را انجام می داده و هنوز هم انجام می دهد، تو اصلا انگیزه ای برای انجام  کارهایی که آن ها به آن امر می کنند یا از آن نهی می کنند داری؟

دختر که بحث برایش جالب شده بود جواب داد:

_نه اصلا، وقتی خودشان به کاری که می گویند عمل نمی کنند چرا از من انتظار دارند. خودشان دروغ می گویند فقط کافیست من یک بار دروغ بگویم پوستم را می کنند. اگر کاری بدِ است چرا خودشان انجام می دهند اگر نه، چرا مرا نهی می کنند.

معلم که به هدفش رسیده بود گفت: حرفت درست است، در مورد امام و رهبر جامعه هم قضیه به همین شکل است.

اگر کسی که از طرف خدا می آید و برای ما امر و نهی خدا را می آورد خودش به حرف خداوند عمل نکند کسی حرفش رو گوش نمی دهد. علاوه بر این امام الگوی جامعه است اگر خودش عمل نکند، مردم هم به او نگاه می کنند و می گویند خودش که عمل نمی کند پس حتما واجب نبوده یا او که فلان کار را انجام داده پس حتماحرام نیست؛ ما هم انجام بدهیم اشکال ندارد.

اینکه چه کسی گناهکار است چه کسی نیست را آدم ها نمی توانند تشخیص دهند؛ تشخیصش با کسی است که از آدم ها بالاتر باشد یعنی خود خدا. به همین دلیل خداوند از طریق فرستاده قبلی اش اعلام می کند که نفر بعدی چه کسی باید باشد.

خدا در قرآن به پیامبر دستور می دهد:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین(2)

یعنی در روز غدیر به مردم بگو که امام بعد از من که قرار است جامعه رو هدایت کند کیست.

و آن قدر مهم هست که می گوید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام نداده ای.

آن وقت یک عده آدم بعد از مرگ پیامبر حرفش را گوش نمی کنند و شورا تشکیل می دهند و خودشان یک نفر را انتخاب می کنند.

نتیجه اش می شود انتخاب فردی که خدا انتخابش نکرده؛ معصوم نیست و حالا مردم باید حرف کسی را گوش بدهند که خودش گناه می کند و به دیگران می گوید گناه نکن.

جالب اینجاست که خود اهل سنت هم قبول دارند که خلیفه هایشان غیر از حضرت علی(ع)گناه هم انجام می داده اند.

بخاطر همین است که تو برایت سنگین است حرف پدر و مادرت را گوش بدهی با اینکه می دانی صلاحت را می خواهند.

اگه آن ها خودشان اهل عمل بودند، گوش دادن به حرفشان برایت آسان تر نبود؟

دختر که بحث برایش جالب تر شده بود گفت:

_ بله

معلم گفت پس تو هم حرف خدا و پیامبر معصومت را گوش بده.

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) امر کرده اند جلوی نامحرم این طور برخورد کن همان کار را بکن و گفته اند حرف پدر و مادرت را گوش کن، تو هم از آنها تبعیت کن.

آری، امامان  ما  معصوم هستند؛ چون از طرف خدا انتخاب شدند  بنابراین راحت تر می توانی حرفشان را گوش کنی و پذیرش کلامشان برایت آسان تر است.

 

پی نوشت ها:

۱- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۱، ‌تهران، اسلامیه، چاپ بیست و سوم، ۱۳۸۵ق

۲- مائده/ سوره ۵، آیه۶۷

 

ریحانه علی عسکری

لینک مطلب در ندای اصفهان

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی