گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

 

ق

 

 

این قصه خیالی نیست!

واژه پرمحتوایی که برای نجات از رنج کرونا به آن محتاجیم

تعداد افراد خانواده من سه نفر بیشتر نیست. من و دختر و همسرم. اگر بخواهیم شعاع این دایره متحدالمرکز را بیشتر افزایش دهیم و پدر و مادر و برادرم را هم در نظر بگیریم؛ سر جمع می شویم شش نفر.

این روزها که گره «ویروس کرونا» و بحران این بیماری روی همه بحران های گذشته را سفید کرده و معلوم نیست هنوز قله مرتفع و فتح نشده دیگری باقی مانده تا بومرنگ حوادث روی آن فرود بیاید یا نه!؟ من و خانواده ام همچنان بر سر یک سفره می نشینیم و ماکارونی، پلو ماش، نان و پنیر و یا هر غذای خوردنی دیگری که تدارک دیده ایم را میل می کنیم. به تازگی یک نوع چایی دیر دم هم خریده ایم که یکی دو ساعت بعد از ناهار آن را دم می کنیم و باز در کنار یکدیگر می نوشیم.

تا چند هفته پیش، با فرا رسیدن شب جمعه تعداد افراد دور این سفره خیلی بیشتر از این حرفها بود. چون همان ماکارونی، پلو کلم و یا آش شله قلمکاری را که هر خانواده برای وعده شامش در نظر گرفته بود، می آوردیم و داخل سفره ای می گذاشتیم که عمو، دختر عمو، عمه و همه اعضای فامیل بر سر آن نشسته بودند. چایی و میوه هم به عهده میزبان بود.

اما در این روزهای رنج، وقتی که برای دورهمی های شب های جمعه از فعل گذشته «بودیم» استفاده می کنم؛ یا تلاش زن عمو، دختر عمه، برادر و بقیه را در گروه فامیلی «مجازیمان» برای شاد نگه داشتن روحیه ها می بینم؛ در عمق خاطرات گذشته بیشتر فرو می روم و ریزه کاری های زیادی از زمان سپری شده جلوی چشمهایم آینه می شود. ما برای اینکه «با هم» بودنمان حفظ شود، تا بحال از خیلی چیزها صرفنظر کرده ایم. موقعیت های فردی زیادی را پشت کوه های بلند انداخته ایم تا این دورهمی های فامیلی، این دورهمی های شش نفره و حتی سه نفره برقرار بماند، سفره بی تجملی گشوده شود. چند نفر با همان اندک بضاعتی که داخل سفره چیده شده سیر و از آرامش لبریز شوند. بی کدروت، بی قهر و با آشتی. به نظرم این خاطراتِ روی دور تکرار افتاده در ذهن من برای استمرار یافتن، برای تبدیل شدن فعل «بودیم» به «هستیم»، برای جدا شدن از غصه و رنج، همچنان محتاج تقویت و بازیابی واژه پرمحتوایی است که بیشتر از هر چیز در عمل معنی و مصداق پیدا می کند

پیشترها قصه ای خوانده ام که همه شخصیت های محوری آن از یک خانواده اند. تعداد نفرات آن خانواده از انگشتان دست تجاوز نمی کند و همیشه سفره غذایشان خالی از تجمل است. روزی تعدادی از اعضای این خانواده دچار رنج و بیماری می شوند. آنها در یک قرار خانوادگی تصمیم می گیرند برای دفع بیماری و بازگشت سلامتی و آرامش، سه روز پشت سر هم روزه بگیرند و تصمیمشان را عملی می کنند. اما هر سه روز، موقع افطار، نیازمندی به خانه آنها مراجعه می کند و همه افراد آن خانواده با وجودی که خودشان سخت گرسنه هستند، وعده افطارشان را به آن سه نیازمند می بخشند.

دانای کل در این قصه زبان حال آن خانواده را اینچنین بازگو می کند: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا؛ و گویند ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می‌دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمی‌طلبیم» (سوره دهر،آیه ۹، تفسیر ترجمه المیزان) و در پایان ماجرا خداوند مهربان در عوض عملکردشان رنج بیماری را از آن خانواده برمی دارد.

به گمانم آن واژه ی پرمحتوایی که امروز برای استمرار «با هم بودن»هامان و نجات از این رنج به تعریف و عملی شدنش محتاجیم، در این قصه مصداق عینی تری می یابد، که دانای کل در این قصه به آن «ایثار» می گوید.  

 

زهره نوروزی 

لینک مطلب در ندای اصفهان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی