تحولات اساسی، با خودسازی و تهذیب نفس امکان پذیر می شود، تحول مثبت، نیازمند یک مدل مطلوب است
تحولات اساسی، با خودسازی و تهذیب نفس امکان پذیر می شود/ تحول مثبت، نیازمند یک مدل مطلوب است
صاحب نیوز؛ زهرا ابراهیمی / هر بار که رهبر انقلاب به مناسبتی سخنرانی می کنند نکاتی را متذکر می شوند که حقیقتا توجه و تمرکز بر آن نکات می تواند پاسخگوی دغدغه های امروزه جامعه باشد.
موضوع ایجاد تحول در زوایای مختلف و ابعاد متفاوت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید دارند، نیازمند پیش زمینه است. تحول فردی و اخلاقی هر فرد می تواند زمینه ساز تحولات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی باشد.اگر هر فردی خود را به مطالعه، خودسازی و محاسبه نفس مکلف بداند می تواند متحول شده و در نتیجه تحولات گسترده تر را رقم بزند.
بخشی از تحولات بنیادین مربوط به تصمیمگیری و قانونگذاری و اجرای آن در سطح کلان کشور است اما شاید بتوان گفت بخش مهم تر این تحولات، تحولات فردی است.
یکی از لوازمات ایجاد تحول، خلق احساس مسئولیت است. دغدغه مند بودن و بی تفاوت نبودن نسبت به آنچه پیرامون ما رخ می دهد نقطه عطفی در پرورش حس مسئولیت می تواند باشد.
برخی از افراد فکر می کنند اگر در وقایع و اتفاقات مهم اجتماعی و سیاسی واکنش نشان دهند اهل مسئولیت هستند، بنابراین برای تجلی حس مسئولیت پذیری خویش، به انتظار وقایع می نشینند تا از صف اظهارنظر کنندگان عقب نمانند.این در حالیست که تلاش برای حل مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی نیازمند اتفاق و واقعه نیست بلکه هرآنچه هر روزه در متن زندگی و پیرامون افراد رقم می خورد می تواند سوژه ای برای واکنش نشان دادن مثبت یا منفی باشد و از این طریق احساس مسئولیت پذیری انسان اقناع گردد.
تحولات اساسی، با خودسازی و تهذیب نفس امکان پذیر می شود
تحولات اساسی قبل از اینکه بخواهد با بخشنامه ها و دستورالعمل ها شکل بگیرد، از طریق خودسازی و تهذیب نفس امکان پذیر خواهد بود.
تحولات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در هر جامعه تحت تاثیر تحولات فرهنگی آن جامعه قرار میگیرد و ریشه تحولات فرهنگی، تحول در ارزش ها و باورها است.
متاسفانه در کشور ما به جای اینکه تحولات سیاسی تحت تاثیر تحولات صحیح فرهنگی قرار گیرند، بالعکس این تحولات فرهنگی هستند، که تحت تاثیر امور سیاسی قرار گرفته و از مسیر صحیح خارج می شوند.
البته باید به این نکته نیز توجه کرد که صِرف متحول شدن، ممدوح نیست، بلکه باید دید جهت تحول به چه سمتی است. تحولات ممکن است خوب یا بد باشند.
برخی از افراد بر این باور هستند که آنچه در چهارچوب تحولات اجتماعی رخ می دهد تحولاتی جبری است و خوب یا بد، ما توان مقابله با آن ها را نداریم؛ در حالی که در دیدگاه اسلام اولا اصل تحول در جهت مثبت و منطبق بر فطرت، اصلی پذیرفته شده است و ثانیا انسان از طریق اراده و عوامل اختیاری قادر خواهد بود به تحولات اجتماعی رنگ دینی ببخشد.اگر چه وظیفه نخبگان و افراد تاثیرگذار در این میان بیشتر است اما هریک از ما به نوبه خود وظیفه داریم تا از طریق تحولات درونی و فردی در وجود خویش، زمینه تحولات صحیح اجتماعی را فراهم کنیم.
همه افراد برای متحول شدن و همه جوامع نیز برای رسیدن به تحول مثبت، نیازمند یک مدل مطلوب هستند تا از طریق آن بتوانند قدم در مسیر تحول بگذارند.
مدل مطلوب ارائه شده تحول در آموزه های اسلام چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی منطبق بر فطرت انسان است و چون فطرت در انسان ها امری مشترک است، در نگاه دین آن دسته از تحولات پذیرفتنی است که مبتنی برهمان اصل اولیه یعنی فطرت باشد. به همین دلیل ما قائلیم انسان های پیش از مدرنیته، انسان های دوران مدرن و آن ها که متعلق به پست مدرن هستند همه و همه از ماهیتی یکسان به نام فطرت برخور دارند، که تحولاتشان نیز باید در جهت فطرت انجام گیرد.
نکته آخر اینکه تحول لزوما به معنای تجدد و نوخواهی نیست.برخی بر این تصورند که تحول یعنی پذیرش هر آنچه نو و تازه است، در حالی که تحول دینی یعنی همسو شدن با خواسته های فطرت نه صِرف هماهنگ شدن با هر آنچه نوپدید است.