گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاطمه فرهادیان» ثبت شده است

ص

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ اوج آرامش بخشی

اسلام برای سلامتی و زندگی همراه با معنویت اهمیت زیادی قائل است. قرآن و پیشوایان دین علاوه بر برنامه ی زندگی، راه کارهایی برای جلوگیری و مقابله با عوامل مخرّب زندگی معنوی انسان‌ها و همچنین بلاها و مصائب و مشکلات بیان کرده اند.

 یکی از زیباترین برنامه‌های دینی برای شکل‌گیری زندگی توأم با آرامش، دعا و نیایش است.

دعا پر و بال گشودن از کنج ناامیدی و اوج به سوی مأمن أمن الهی است.

طبق آموزه‌های دینی، زمام تمام امور به دست خداست. پروردگار بر همه چیز قادر و قاهر است، با اراده ی او ناملایمات و شرور از آدمیان دفع می شود و در یک کلام، هیچ اثرگذاری غیر از وی وجود ندارد. چنین است که همه چیز از اوست و به وی باز می‌گردد و غیر از خداوند، مؤثری حقیقی برای رفع نیازها نیست.

پس آدمی که موجود ضعیفی است و تحمّل سختی های روزگار را ندارد، باید به درگاهش پناه برده و از قادر مطلق و خیر محض، کمک بخواهد، به ویژه آنکه خداوند درب های درگاهش را به روی آدمیان گشوده و فرموده است؛ وَ قاَلَ رَبُّکُمُ ادْعُونیِ أسْتجَبْ لکَمْ؛ (و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم)

چنانچه نیایش به صورت یک فرهنگ در خانواده و  جامعه درآید، می تواند همچون آبی زلال جان عطشناک انسان را سیراب نماید و همچون نسیمی فرحناک کویر خشکیده ی وجود آدمی را طراوت بخشد.

یافته‌های اخیر روان شناسی نیزنشان می‌دهد، از آن جایی که رفتارهای دینی مانند دعا و نیایش تأثیر مثبتی در معنادار ساختن زندگی دارند،  می‌توانند سلامت جسمی ‌و روحی را برای فرد به ارمغان آورند.

 با دعا، امید به زندگی، حاکم می شود، نگرش‌های مثبت پدید می‌آید و جان انسان آرامش می‌یابد. با حاکم شدن آرامش بر وجود نیز،  زمینه ی سلامت جسم و روح و تربیت والای انسان فراهم می‌شود.

دعا در آموزه‌های دینی، جایگاهی بس رفیع و والا دارد. اولیای دین به این مهم تأکید فراوان کرده اند.
آنان از راه نیایش، روش بهزیستی مادی و تکامل معنوی را به افراد حقیقت جو آموخته‌اند و عالی‌ترین و اصولی‌ترین مسائل زندگی و نیازهای فردی و اجتماعی را در دعا جای داده‌اند.

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دعا را برترین عبادت مطرح فرموده و توفیق دعا را اجازه‌ای از جانب خداوند بیان کرده و می فرمایند:

برترین عبادت، دعاکردن است. هرگاه خداوند به بنده ای اجازه دعا کردن داده، درهای رحمت را برایش گشوده است.

دعا حقیقت و اصل عبادت است. ناتوان‌ترین مردم، کسی است که از دعا کردن عاجز باشد.

کسی که در کوران حوادثِ روزگار به دنبال وسیله‌ای برای دفاع می‌گردد، بهترین ابزارش دعاست.

در این میان دعای هفتم صحیفه ی سجادیه  در ده بخش از امام سجاد(ع)  نقل شده و به آسان شدن دشواری‌ها به دست خدا و فراهم آمدن اسباب حیات به واسطه رحمت الهی اشاره دارد. خواندن این دعای گرانقدر توسط مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در این ایام مواجه با بیماری منحوس کرونا سفارش گردید.

از آموزه‌های این دعا می توان به این موارد اشاره کرد؛ که همه چیز فقط به خواست خداوند جریان دارد و گره هر سختی به دست خدا گشوده می‌شود و دشواری‌ها به لطف او آسان می‌گردد. وسایل زندگی و اسباب حیات به واسطه رحمت الهی فراهم می‌آید و قضا به قدرت او جریان می‌گیرد. کسی نمی‌تواند از آنچه خداوند انجام می‌دهد جلوگیری کند و آنچه خداوند انجامش را دشوار می‌کند کسی نمی‌تواند آسانش کند. آموزه ها نشان از عظمت و رحمانیت الهی دارد چرا که اتکای به او؛ فراغت از دنیا و سختی های آن را به دنبال دارد.

با خواندن دعاهای وارده به ویژه این دعا می توان روح مهجور آدمی را از غفلت نجات داده، دل را آرام  و از تنش های روزگار فارغ کرد. در این مسیر همراه کردن اعضای خانواده اثر آن را مضاعف می نماید. علاوه براین اعضای خانواده متوجه می شوند که کشتی زندگی در تلاطم روزگار برای به ساحل آرامش نشستن، نیازمند تمسک به ریسمان أمن الهیست  و این امر با مناجات میسر است.

دعای هفتم صحیفه سجادیه:وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکَرْبِ: یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

ترجمه دعای هفتم؛  نیایش آن حضرت در کارهای مهم‌: ای آنکه گرهِ کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می‌شود، وای آن که سختیِ دشواری‌ها با تو آسان می‌گردد، وای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست. سختی‌ها به قدرت تو به نرمی گرایند و به لطف تو اسباب کارها فراهم آیند. فرمانِ الهی به نیروی تو به انجام رسد، و چیزها، به اراده‌ی تو موجود شوند. و خواستِ تو را، بی آن که بگویی، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نیست، بی آن که بگویی، رو بگردانند. تویی آن که در کارهای مهم بخوانندش، و در ناگواری‌ها بدو پناه برند. هیچ بلایی از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگردانی، و هیچ اندوهی بر طرف نشود مگر تو آن را از دل برانی. ‌ای پروردگار من، اینک بلایی بر سرم فرود آمده که سنگینی‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردی گرفتار آمده‌ام که با آن مدارا نتوانم کرد. این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آورده‌ای و به سوی من روان کرده‌ای. آنچه تو بر من وارد آورده‌ای، هیچ کس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوی من روان کرده‌ای، هیچ کس برنگرداند. دری را که تو بسته باشی. کَس نگشاید، و دری را که تو گشوده باشی، کَس نتواند بست. آن کار را که تو دشوار کنی، هیچ کس آسان نکند، و آن کس را که تو خوار گردانی، کسی مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. ‌ای پروردگار من، به احسانِ خویش دَرِ آسایش به روی من بگشا، و به نیروی خود، سختیِ اندوهم را درهم شکن، و در آنچه زبان شکایت بدان گشوده‌ام، به نیکی بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شیرینیِ استجابت بچشان، و از پیشِ خود، رحمت و گشایشی دلخواه به من ده، و راه بیرون شدن از این گرفتاری را پیش پایم نِه؛ و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار. ‌ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ‌ای صاحب عرش بزرگ.

 

 

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب درخبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ب

 

بازنده های سبک زندگی امروزی

متأسفانه امروزه سبک زندگی خانواده ها به سمتی پیش می رود که به آفت حضور بیش از حد در فضای مجازی دچار شده است و  کمتر شاهد وقت گذاشتن والدین برای فرزندانشان هستیم و به حتم اگر این رویه ی غلط اصلاح نگردد اتفاقات ناگواری پیش روی جامعه خواهد بود و در این میان کودکان و نوجوانان بیش از هر قشر دیگری از حضور در فضای مجازی آسیب می بینند.

دوران کودکی و نوجوانی زمان رشد و بالندگی فرزندان ماست که اگر در این دوران وقت و زمان آن ها به درستی مدیریت نشود عمر گرانبهای آن ها تباه گشته و خسارات جبران ناپذیری گریبان خانواده و جامعه را خواهد گرفت.

در این باره مولی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می فرمایند: العاقلُ مَن لایُضَیِّعُ لَهُ نَفَساً فیما لاَینفَعُه. آدم عاقل کسی است که (حتّی) یک نَفَس از عمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد به هَدَر نمی‌دهد. (شرح غرر، ج ٢، ص ١٥٥)

 همچنین امام جعفرصادق(علیه‌السلام) می فرمایند: المَغبونُ مَن غَبَنَ عُمْرهُ ساعةً بعدَ ساعَة! آدم مغبون و زیانکار کسی است که با غبن و فریب، عمر خود را ساعت به ساعت از دست می‌دهد! (بحار، ج ٧٨، ص ١٥٢)

سبک زندگی سنتی در گذشته بسیاری از نیازهای کودک را در عین سادگی برآورده می کرد؛ اما سبک زندگی مدرن و زندگی آپارتمان نشینی به گونه‌ای است که سبب تکروی و گسستن اعضای خانواده از یکدیگر می‌شود. خانه های امروزی کارکردهای فضایی و فیزیکی خانه های سنتی را ندارند. علاوه بر این محدودیت‌های فضایی آپارتمان‌ها سبب ایجاد مشکلات عدیده‌ای برای کودکان می‌شود، زیرا نبود فضای کافی برای جَست‌وخیز کودکان سبب می‌شود تا آن‌ها نتوانند انرژی‌های نهفته‌ی خود را با بازی و ورزش آزاد کنند و به همین علت دچار بی‌قراری، رفتارهای تخریبی و پرخاشگری می‌شوند.

با گذشت زمان، این‌گونه رفتارها و ساختارشکنی‌ها به‌متن جامعه کشیده می‌شود چرا که ابعاد کوچک و نوع طراحی آپارتمان‌ها سبب تک‌ فرزندی و کوچک شدن خانواده‌ها می‌گردد و امکان داشتن روابط عاطفی و پویا با هم سن و سالان را از کودکان می گیرد و همین مساله باعث می شود فرزندان ما توانایی تعامل با جامعه را از دست  بدهند.

در خانه‌های امروزی اگر فرزندان ما فعالیت های درسی نداشته باشند، تنها وسیله‌ی سرگرمی‌شان تلویزیون، بازی‌های رایانه‌ای  و چت  و وب گردی است که همگی آسیب زننده است و تاثیرات مخرب روحی و روانی به دنبال خواهد داشت؛ از این رو کودکان، بزرگ‌ترین بازنده‌های زندگی در سبک زندگی مدرن هستند .

با توجه به آنچه ذکر شد خانواده و جامعه می بایست از طریق آموزش فرهنگ صحیح استفاده از امکانات جدید به فرزندا، ن آمادگی لازم جهت ورود به سبک زندگی جدید را برای آن ها فراهم کنند.

به همین منظور لازم است زمانی برای فرصت ارتباط کلامی و گفتگوی صمیمانه در باره ی مسائل مختلف در ساعات مشخصی از روز اختصاص داده شود. همچنین فرصت بازی و تفریحات سالم در خانواده برای تعامل بیشتر و گفتگوهای صمیمانه در خلال بازی ها ایجاد گردد.

کرامت بخشی و حرمت دادن به اعضای خانواده و پرهیز از سخنان ملامت­گر و تحکم آمیز و آمرانه که طرف مقابل را به واکنش های منفی و ترک گفتگو می کشاند را نیز باید در زندگی ساری و جاری نمود.

همچنین توجه و اهمیت دادن به احساسات طرف مقابل و ایجاد شوق و امید به برقراری ارتباط در اعضای خانواده می تواند در ایجاد ارتباط دوستی فرزندان مؤثر واقع شود و این اعتماد افزایی مانع طرد شدن فرزندان از محیط خانواده خواهد شد.

 در باب توجه به تربیت فرزند روایتی بیان شده که به زیبایی ارتباط والدین با فرزندان را ترسیم می کند.

قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : رَحِمَ اللهُ مَنْ اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّه. قالَ کَیْفَ یُعینُهُ عَلی بِرِّه؟ قالَ یَقْبَلُ مَیْسُورَهُ وَ یَتَجاوَزُ عَنْ مَعْسُورِه وَ لا یُرْهِقُهُ وَ لا یَخْرُقُ بِه

رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: خدای رحمت کند کسی را که فرزندش را در نیکی به خود یاری می‌کند. راوی حدیث پرسید: چگونه فرزندمان را در نیکی به خود یاری نماییم؟ حضرت فرمود: آنچه را که کودک در قوه و توان داشته و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرسا است از او نخواهد، او را به گناه و طغیان وادار نکند و به او دروغ نگوید و در برابر او مرتکب اعمال جاهلانه (و احمقانه) نشود. (الکافی، ج ۶، ص ۵۰)

این روزها که بر اساس ضرورت، خانواده‌ها در قرنطینه ی خانگی به سر می‌برند و از سویی یکسره در خانه ماندن می‌تواند خود مایه آسیب شود، یکی از کارهای خوبی که والدین می توانند در این ایام انجام دهند پر کردن بخشی از اوقات فراغت بچه ها با جایگزین های مناسب است تا با بهره گیری از آن ها آسیب ها و تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و به تقویت هرچه بیشتر روابط عاطفی در خانواده کمک نمایند.

  تلاوت مستمر و روزانه ی قرآن، آموزش و یادگیری قرآن در قالب طرح‌های تلفنی، اینترنتی و غیرحضوری، بهره‌گیری از اپلیکیشن‌های قرآنی که آموزش، مرور و مفاهیم قرآنی را ارائه می‌دهند، مطالعه منابع و کتب قرآنی،  مطالعه کتاب و مجلات و روزنامه‌ها، استفاده از کتاب‌های صوتی و پادکست‌های آموزشی، استفاده از نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌های محتوایی و کاربردی، بهره‌گیری مدیریت شده از فضای مجازی، انجام بازی‌های خانگی و کاشانه‌ای،   جنبشی _حرکتی و...، قصه‌خوانی و قصه‌گویی، کارهای عملی از قبیل: نقاشی، ساختنی، بافتنی و...، استفاده از اسباب‌بازی‌ها و کمک‌آموزشی‌های تفریحی، فرهنگی و فکری، آموزش و مهارت افزایی فرزندان در امور اجرایی منزل از قبیل آشپزی و...، خاطره گویی، طنزپردازی و تفریح‌های خانگی و اجرای نمایش همگی می توانند نشاط معنوی و جسمی را به دنبال داشته باشند.

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

 

زهرا ابراهیمی
۱۵ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ای

 

ایثار چیست و ایثارگر کیست؟

این روزها در اخبار و گوشه و کنار بعضاً می شنویم که برخی افراد بی وجدان واز خدا بی خبر با احتکار اقلام حیاتی مردم،  موجب گران شدن و نایاب شدن اجناس شده اند اما برخی اخبار برخلاف دسته ی اول به اقدامات خداپسندانه مبنی  بر کمک و همدلی  به همنوعان  وجود دارد.

 روحیه ی دیگرخواهی و ایثار اجتماعی همان اصلی است که باید در جامعه ی امروز به آن توجه کافی شود. این واژه ی مقدس چنانچه به صورت یک فرهنگ فراگیر درآید می تواند در مواقع گرفتاری و بحران ها افق های روشنی از زندگی همدلانه را به روی انسان گشوده و خسارت کمتری را به جامعه تحمیل کند و در نتیجه آرامش عمومی را به ارمغان بیاورد.

ایثار اجتماعی آنچنان گسترده است که می‌تواند حتی در اصلاح برخی رویه‌های ناصواب جامعه هم اثرگذار باشد. در واقع بخش قابل توجهی از رفتارهای ناخوشایند جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم با تمسک به ایثار اجتماعی  اصلاح خواهد شد.

ایثار اجتماعی یکی از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و همچنین یکی از آرمانهای بشریت است که مطلوب، مورد تأیید و سفارش پیامبران، اندیشمندان و معلمان بزرگ در طول تاریخ بوده است. در دین اسلام نیز، ایثار عنوان بالاترین مرحله ی ایمان و برترین فضیلت را داراست

ایثار عبارت است از مقدّم داشتن دیگری بر خود در رساندن منفعت و دفع زیان، نسبت به چیزی که انسان خود به آن نیازمند است.

انفاق با ایثار فرق دارد؛ کسی که انفاق می کند ممکن است خود در سختی نباشد و به آن چیز احتیاج زیادی نداشته باشد، اما کسی که ایثار می کند، خود را به رنج و زحمت می افکند تا دیگران در رفاه و آسایش باشند. پس روشن است که ایثار ، انفاق نیست، بلکه گامی بالاتر از آن است.

یکی از ویژگی های مهم مومنان راستین برخورداری از روحیه ی ایثارگری است. امیرمومنان علی(علیه السلام) در روایتی ایثار را بهترین کرامت اخلاقی برای انسان ها دانسته است و می فرمایند:(خیر المکارم الایثار)

و در روایت دیگر از آن با عنوان بالاترین نیکی ها یاد نموده است آنجا که می فرمایند: (الایثار اشرف الاحسان).

زمانی که یهودیان بنی نضیر تسلیم مسلمانان شدند پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) خطاب به انصار فرمود: «اگر شما مایل باشید اموال و خانه هایتان را با مهاجران تقسیم کنید و دراین غنایم جنگی با آنها شریک شوید و اگر می خواهید اموال و خانه هایتان از آن خودتان باشد ولی از این غنایم چیزی به شما نرسد. » انصار در پاسخ گفتند: هم اموال و خانه هایمان را با آنها تقسیم می کنیم و هم چشمداشتی به غنایم جنگی نداریم. ما، مهاجران را بر خود مقدم می داریم. این ایثار و فداکاری انصار موجب شد که آیه ۹ سوره حشر در شان و مقام ایشان نازل شود:

«...و یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه...(انصار، دیگران را) بر خودشان مقدم می دارند اگرچه خود دچار تنگدستی باشند.»

 این آیه به «آیه ی ایثار» شهرت دارد. در این آیه ی شریفه،  انصار به سبب برخورداری از روحیه ی ایثارگری و ترجیح دادن مهاجران بر خودشان در شرایطی که خود محتاج و نیازمند بودند؛ به عنوان نمونه ای از مومنان راستین مورد تقدیر قرار گرفته اند.

امام صادق(علیه السلام) در ذیل این آیه ی شریفه با اشاره به صفات و ویژگی های مومنان، ایثار را یکی از نشانه های مومن می داند که خداوند ایشان را به آن وصف نموده است

ایثار یک اصل قرآنیست که علاوه بر چند آیه ی معروفی که در این باره ذکر شده، مصادیقی از آن در جای جای قرآن به چشم می خورد. آیاتی مثل: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» «و غذای خود را با این که علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند». در این آیات، اشاره مستقیمی به ایثار نگردیده، اما به ملاک هایی که ایثار از آنها برخوردار است، توجهی جدی به عمل آمده، ملاک هایی چون «دوست داشتنی ترین چیز یا طعام برای بخشش. »

آنچه از منابع حدیث شیعی از «ایثار» گفته شده، صفات عالی انسانی و برتری هایی است که «ایثارگر» نسبت به سایرین دارد. امام باقر(ع) افراد ایثارگر را جزء آن سه گروهی می دانند که وارد بهشت خدا می شوند. امیرالمؤمنین(ع) در«غررالحکم» صفات بی شماری برای ایثار و ایثارگر بیان می کند، از جمله: «الایثار غایة الاحسان» یعنی «ایثار، اوج نیکوکاری است».

ایثار جان و مال برای سلامت دین از جمله اموری است که در احادیث ما بدان پرداخته شده است. کرامت یکی از فضائل اخلاقی است که فرد ایثارگر، شرایط احراز چنین فضیلتی را نصیب خویش می سازد. علامه «جوادی آملی» در تعریف «کریم» می گوید: «روح بزرگوار و منزه از هر پستی را کریم گویند. »

ایثارگر کسی است که در قبال ایثاری که می کند پاداش و عوض نمی خواهد و ایثاری که فاقد این وی‍ژگی باشد، ایثار نیست.

«اخلاص» نه تنها اساسی ترین لازمه ی «ایثار» است، بلکه ایثار فاقد اخلاص، ایثار نیست. از انسان شجاع، ایثارهای شگرفی که حاکی از ایمان و اراده ی محکم اوست بروز پیدا می کند. بنابراین لازمه ی ایثار، «شجاعت» است. یکی دیگر از لوازمی که انسان ایثارگر بدان مجهز می شود تا زیباترین صحنه های انسانیت را بیافریند«بصیرت» است. بصیرت عبارت از نیرویی است که دل به وسیله ی آن، حقایق اشیاء و باطن آنها را مشاهده کند و آن در حکم چشم است.

امروزه، بزرگ ترین مانع اجتماعی ایثار، رفاه طلبی است. در جوامعی که مسئولان و مردمانش،  دچار رفاه زدگی گردند، مشکلات آن جوامع به مراتب افزایش می یابد. هم چنین خودخواهی و دوری از وجدان نیز مانع بر سر راه ایثار است.

بسیارند کسانی که دم از توحید و خداپرستی می زنند ولی آن گاه که پای عمل در میان آید پایداری از خود نشان نمی دهند و استقامت نمی ورزند .

ایمان واقعی زمانی در انسان ظاهر می شود که وقتی فرد در برابر طوفان امیال و هوس های نفسانی قرار گرفت و یا منافع و مصالح شخصی اش در معرض خطر افتاد بتواند پا روی امیال نفسانی گذارده و از آزمون الهی سربلند بیرون آید و این همان جلوه ی باشکوه ایثار و همدلی است.

این مسئله به عنوان یک امر دینی در سازمان بخشیدن به جوامع نقش بسیاری داشته است وبه همین خاطر در فرهنگ اسلامی (به وی‍‍ژه تشیع) جایگاه رفیعی دارد.در گذشته نمونه هایی از ایثار و جهاد نفس ملت قهرمان ایران را در دفاع مقدس و موقعیت های بحرانی کشورمان ملاحظه کرده ایم. و امروز نیز شاهد ایثارگری پرستاران و پزشکان در این عرصه هستیم.

آری، باید همواره روحیه ی ایثار را به رگهای جامعه ی اسلامی تزریق کرد تا این فرهنگ جاودانه بماند و چتر آرامش را بگستراند.

 

فاطمه فرهادیان 

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ا

 

ابوطالب، مظلوم تاریخ

در تاریخ اسلام کمتر کسی را می‌یابیم که مانند ابوطالب در دفاع از اسلام کوشیده باشد و اگر حمایت‌های بی‌دریغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپای اسلام به ثمر نمی‌نشست. ابوطالب، سید بطحاء، پیر قریش، و رئیس مکه و قبله ی قبیله بود. ایشان جمیع فضایل اخلاقی را دارا بودند. همه به او احترام می‌گذاشتند و شخصیت و مکارم اخلاقش را می‌ستودند.

او از همان کودکی، به سبب نشانه‌های روشن، به آینده ی پیغمبر اسلام صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پی برده بود و در حفظ و حراست پیامبر از کینه ی دشمنان، سخت می‌کوشید و در واقع از مؤمنانِ به پیامبر اسلام (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) قبل از نبوتش بود، حتی در زمانی که پیامبر، کودک شیرخواری در قنداقه بود به وسیله ی او باران طلبید و خشکسالی سرزمین مکه برطرف گردید.

حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن هشت سالگی به خانه ی خویش منتقل ساخت و تا سن پنجاه سالگیِ رسول خدا(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله)، لحظه ‏ای از یاری و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم می‏داشت. خدمات هیچ کس به اندازه ی خدمات عموی پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله )برای دین اسلام سودمند و با ارزش نبوده است. ابوطالب در سخت‌ترین حالات پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و مسلمین، یعنی در آن سه سال شعب ابی‌طالب که در محاصره ی دشمن بودند، مانند پروانه، گرد شمع وجود پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله )می‌چرخید و با تمام وجودش در حفظ او می‌کوشید.هنگامی که همگان، پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله ) را تنها گذاشته بودند و خطرهای احتمالی، اسلام و جان پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) را تهدید می کرد با فداکاری و ایثار جان، پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) را چنان یاری دادند که ملائکه و جبرئیل بر آنها مباهات می‏کردند.

در تاریخ آمده است که کفار قریش بارها به حضرت ابوطالب مراجعه نموده و از او خواستند که جلوی تبلیغات پیامبر اسلام(ص) را که به نظر آنان اهانت به آیین و مقدّسات بت پرستی بود بگیرد. پس از چندین بار تذکر، سرانجام با اخطار و هشدار شدیدتر پیش آمدند؛ به گونه‏ای که جان رسول خدا(ص) و حضرت ابوطالب مورد تهدید جدی قرار می‏گرفت؛ در چنین موقعیتی ابوطالب با تمام قوا از رسول خدا حمایت می‏کرد و می‏گفت: «اذهب یا بن اخی؛ فقل ما احببت فوالله لا اُ سلمک لشی‏ء ابدا؛تو نگران نباش و به دنبال مأموریت الهی‏ات انجام وظیفه کن؛ به خدا سوگند! به هر قیمتی (و لو جان من در خطر باشد) دست از حمایت تو برنمی‏دارم.»

ابن ابی الحدید می‏ نویسد: «ابوطالب، کسی است که پیامبر خدا را در دوران کودکی‏اش کفالت نمود و در بزرگی‏اش او را مورد حمایت قرار داد، و از شرارت کفار قریش جلوگیری کرد؛ وی در این راه انواع سختی‏ها و گرفتاریها را تحمّل نمود، و بلاها را با جان و دل خرید، و در یاری و نصرت پیامبر و تبلیغ آیینش با تمام وجود قیام کرد! آن چنان ایثار نمود که «جبرئیل» در هنگام وفات او بر پیامبر نازل شد و خطاب کرد: دیگر از مکّه خارج شو؛ زیرا، یاور و کمک تو از دنیا رفته است!!»

پس از وفات ابوطالب آن چنان صحنه را بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) تنگ کردند که رسول خدا سال وفات «ابوطالب» و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را که مدتی بعد از رهایی از شعب ابی طالب رخ داد، «عام الحزن»، سال غمها و اندوه‏ها نامید.

حضرت ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت علی(علیه السلام) یکی از چهره ‏های نامداری است که باعث شده عدّه ‏ای دچار انحراف شناخت و لغزش داوری در مورد ایشان گردیده و شبهه و خدشه ‏ای در ایمان ابوطالب ایجاد نمایند و اتهام شرک را در مورد ایشان روا بدارند؛ این گروه متعصب و مبغض ابوطالب را بی ایمان می‏دانند، حال آن که به کرات در منابع اصیل اسلامی وارد شده است که هیچ یک از پدران و مادران معصومین(ع) مشرک نبودند؛ چنان که علی(ع) می‏فرمایند: «سوگند به خدا! که نه پدر و نه اجدادم «عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف» هرگز بت رانپرستیدند؛ بلکه آنان به سوی «کعبه» نماز خواندند، و به آیین حضرت ابراهیم(ع) قبل از اسلام عمل می‏کردند.»

به طور قطع، بر همه ی امت اسلام لازم و واجب است که قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در یاری پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله)، نصرت دین و اعتلای کلمه توحید فراموش ننمایند.

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ک

 

پاسخ قرآن به کاسه های داغ تر از آش

حرم  ائمه ی معصومین (علیهم السلام) قرن‌هاست که ملجأ و پناه شیعیان و مسلمانان جهان بوده است؛ اگرچه برای مؤمنین بسته بودن درب حرم اهل البیت علیهم السلام سخت و جانکاه است، اما گاهی زمانه و شرایط می طلبد که انسان دوری ظاهری از حریم حرم را تحمل نماید و این خود نشان دهنده ی فقه پویا و بصیرت حاکم جامع الشرایط است که همواره مطابق مصلحت و شرایط زمانه پیش رفته و احکام مخصوص به آن را صادر می کند.

بدون شک هیچ موضوعی نمی‌تواند بهانه ‌ای برای هتک حرمت این حریم کبریایی باشد؛ لذا بر همگان لازم است تا با تأسی به امر رهبری معظم و مراجع عظام (دامت برکاتهم) که براساس مصلحت اندیشی و نجات جان انسان ارائه می گردد، پیشگام و همراه و هماهنگ مصالح   بوده و در سایه ی صبر مؤمنانه به تکالیف شرعی و عقلی خویش عمل نماییم.

بر ما لازم است که همواره از تصمیمات قانونی، تخصصی و کارشناسانه تبعیت نموده و از ارائه ی هرگونه نظرات کج‌اندیشانه و شبهه افکنی‌های مغرضانه دوری جوییم.

روشن است که پشت سر گذاردن این ایام کرونایی تنها با محوریت عقل و منطق امکان پذیر خواهد بود و این اصل نباید مورد غفلت قرار گیرد.

نباید فراموش کرد که در زمان ائمه ی معصومین علیهم السلام نیز با پیش آمدن مقتضیاتی، آن بزرگواران حکم به احکام ثانویه می نمودند و از این طریق از جان انسان ها محافظت می نمودند.

به عنوان مثال در عصر امام رضا علیه السلام شهادت خود حضرت به پیشنهاد ایشان لازم بود مخفیانه اعلام گردد تا خطری متوجه شیعیان نگردد.

و حال می بینیم که بدخواهان و دشمنان  میهن و انقلاب و اسلام کاسه ی داغتر از آش شده اند و در این شرایط  با انجام اقدامات افراط گرایانه  و به دور از عرف شریعت، ژست دفاع از دین گرفته اند

این افراد باید بدانند که با این کار این بلا را به کارزاری اعتقادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مبدل کرده‌اند و چهره دشمنی و نفاق خود را با این انقلاب و نظام آشکارتر نموده اند و نه تنها موجب دفاع از دین نشده اند بلکه ضربه ی سهمگینی به دین زده اند و بدانند در این آزمون بدترین امتحان را داده اند.

امام راحل در این زمینه اینگونه هشدار می دادند: ‏امروز عده‌ای با ژست مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند.

خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. ‏طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی‌اند و دشمن رسول الله.

‏استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید.

فراموش نکنیم که از جمله ادعاهای منافقان، اصلاح طلبی است. آنها خود را اصلاح طلب معرفی می کنند در حالی که مفسد واقعی هستند.

خداوند در قرآن می فرماید:

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُون »و هنگامی که به آنها گفته شود در روی زمین فساد نکنید می گویند ما فقط اصلاح کنندگانیم، (بقره، آیه۱۱) منافقان هدف خود را اصلاحات بیان می کنند در حالی که اصلاحات آنها چیزی جز فساد و فحشا نیست.

و در ادامه،  قرآن در پاسخ به این ادعا می فرماید: « أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکنْ لا یشْعُرُون بدانید این ها همان مفسدانند و برنامه ای جز فساد ندارند ولی خودشان نمی فهمند. (بقره، آیه۱۲) و این گونه، قرآن پرده از ظاهر اصلاح طلبی آنها بر می دارد. منافقان آن قدر در راه نفاق اصرار و پا فشاری کرده اند و آنچنان با برنامه های زشت خود، خو گرفته اند که تدریجاً گمان می کنند این برنامه ها، مفید، سازنده و اصلاح طلبانه است در حالی که جز فساد چیز دیگری نیست.

از نشانه های دیگر منافقان که در آیه ۱۳ سوره بقره به آن اشاره شده این است که آنها خود را عاقل و هوشیار می دانند و مؤمنان را ساده لوح و خوش باور.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ» «هنگامی که به آنها گفته شود ایمان بیاورید، آنگونه که توده های مردم ایمان آوردند می گویند ما همچون این سفیهان ایمان بیاوریم؟

این گروه منافق، افراد پاکدل، حقیقت جو و حق طلبی که در برابر دعوت پیامبر و تعلیمات آسمانی اش سر تعظیم فرود آورده اند را به سفاهت متهم می کنند. البته خداوند در ادامه آیه واقعیت را این گونه بیان می کند: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَکنْ لا یعْلَمُون سفیهان واقعی (منافقان) هستند اما نمی دانند.»

آری، در طول تاریخ کم نبودند عالمان بی بصیرت و منافقانی که یا از روی جهل یا عمد ضرورت های زمانه خود را نشناختند و با فتواهای ناسنجیده و تندروی ها و یا ندانم کاری ها تیشه به ریشه اسلام زدند  و غرامت سنگینی را بر دوش مکتب اسلام قرار دادند. امثال خوارج.

فاطمه فرهادیان  

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر