گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

 

در رابطه با هلیا تحلیل‌های متعددی را خواندم. شاید بتوان گفت وجه اشتراک تمامی آن تحلیل‌ها این بود که اکثر نویسندگان، کمترین درصد خطا را به هلیا و بیشترین درصد را به عوامل دیگر داده بودند.

از تاثیر فضای مجازی گرفته تا نحوه‌ی تربیت والدین، از ناکارآمدی مدیران فرهنگی تا معضلات اقتصادی و سیاسی، از نظام بی‌تفاوت آموزشی تا ساختار به‌ دردنخور آموزش و پرورش همه و همه هر کدام سهمی را در این جریان از آن خود کرده‌اند.

اگرچه کسانی که در صدد آسیب‌شناسی معضلات جامعه برمی‌آیند اهل دغدغه‌اند؛ اما آنچه امروز ضروری به نظر می‌رسد آسیب‌شناسیِ آسیب‌شناسان است .

گویا خود قضیه‌ی بررسی عوامل و آسیب‌شناسی کردن یک موضوع امروز نیازمند بازبینی و آسیب‌شناسی است.

طبیعتاً وقتی جریانی مورد تحقیق قرار می‌گیرد باید تمامی علت‌های قریب و بعید آن مورد رصد واقع شود و به هر کدام به اندازه‌ی اثرگذاری، سهمی واگذار گردد .

مهم‌ترین ویژگی انسان اراده و اختیار اوست. انسان به واسطه‌ی قدرت تعقل و تفکر، توان انتخاب و گزینش دارد.

درست است که عوامل مختلف در نوع انتخاب انسان موثر است؛ اما نباید توجه بیش از اندازه به عوامل بیرونی، انسان را از اثر عامل درونی یعنی حق انتخاب و اختیار غافل کند.

متاسفانه امروزه به دلیل مشکلات متعددی که در جامعه شاهدیم، به محض بروز خطا و مشاهده‌ی ناهنجاری‌های اجتماعی از سوی جوانان و نوجوانان، سریعا تمامی ذهن‌ها به سمت پیش زمینه‌های بیرونی آن ناهنجاری معطوف می‌گردد و توجه بیش از اندازه به پیش زمینه‌ها جوانان و نوجوانان امروز را افرادی مسلوب الاراده معرفی می‌کند واین باعث می‌شود تا نوجوان ما در برابر خطا جسور شده و مسئولیت پذیر نباشد.

به دیگر سخن، او همواره دلایل دیگری خارج از وجود خود را عامل خطایش می‌داند و همیشه دنبال چیزی می‌گردد تا او را مقصر جلوه دهد و  البته که آسیب‌شناسی برخی از آسیب‌شناسان نیز  به او در رسیدن به این هدف کمک می‌نماید.

آسیب شناسان باید بذر تردید را در دل نوجوان بکارند تا حداقل ذره‌ای به خودش و انتخابش شک کند و از خود بپرسد که چرا من چنین کاری انجام دادم؟!

تحلیل‌ها باید قدرت انطباق صحیح علت و معلول‌های حقیقی را به نوجوان تزریق نمایند نه اینکه قلدری را در وجودش تثبیت کنند.

گویا دنبال مقصر گشتن برای خطاها، بخشی از هویت جمعی ما ایرانیان است. وقت آن است تا بدین باور برسیم که بار سنگین اصلاحات را از دوش فرد برداشتن و نهادن آن در متن اجتماعی نمی‌تواند زندگی اجتماعی ما را اصلاح کند.

ما قبل از ایجاد تحولات عظیم در ساختار فرهنگی، نیازمند تحول عظیم در ساختار درونی خویش هستیم. تا زمانی که مسئولیت خطای خود را به عهده نمی‌گیریم هیچ عاملی نمی‌تواند منجر به دگرگونی حیات جمعی فرهنگی ما شود. تنها روزنه‌ای که بتواند اندک نور امیدی بر گوشه‌های تاریک اتاق زندگی اجتماعی ما بتاباند، قدرت پذیرش خطا و القای اصل خطاپذیری به دیگران است.

     

 

زهرا ابراهیمی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۹:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

فرهنگ یک جامعه نشان‌دهنده‌ی هویت، ریشه‌ها و باورهای آن جامعه است. محصولات فرهنگی، کالاها و خدماتی هستند که باید در رشد و توسعه‌ی فرهنگ موثر باشند. حال سوال این است که محصول فرهنگی چیست و چه تفاوتی با کالای فرهنگی دارد. در تعریف محصول فرهنگی آمده است: « به هرآنچه از فرآیند ساخت و ساز امور فرهنگی حاصل شود و قابل ارائه باشد، محصول فرهنگی گفته می‌شود.» (ویکی‌پدیا).

درواقع یک محصول فرهنگی قابل تکثیر نیست و تابعی از خود هنرمند است، چون هنرمند در شرایط خاص با حسی که در آن موقعیت برایش ایجاد شده است یک اثر، مثلا یک نقاشی یا موسیقی را خلق کرده است و حتی برای خود او نیز ممکن نیست، در شرایط دیگری، مشابه آن را خلق کند؛ اما همین اثر وقتی چاپ و تکثیر شود، به یک «کالای فرهنگی» تبدیل می‌شود. کالای فرهنگی را می‌توان دریک مرکز فرهنگی یا یک سوپرمارکت هم یافت، اما یک محصول فرهنگی را، به عنوان یک کالای لوکس تنها قشر خاصی از جامعه می‌تواند تهیه کند و شرایط خاصی برای نگهداری آن لازم است، مانندتابلوی استاد فرشچیان یا اثر یک نویسنده‌ی معروف؛ اما به نظر می‌رسد در عرف، محصول فرهنگی و کالای فرهنگی به یک معنا اطلاق می‌شود. به همین دلیل می‌توان گفت: کالاها (محصولات) و خدمات فرهنگی عبارتند از: کالاهایی مثل کتاب، نشریه، سی‌دی، فیلم و سریال، بازی‌های رایانه‌ای، انیمیشن، میراث فرهنگی و هنرهای تجسمی.

 متاسفانه در کشور ما افراد در زمینه‌ی نحوه و میزان استفاده از کالاهای فرهنگی با مشکل روبرو هستند؛ زیرا اکثر آنان، سواد و مهارت استفاده از کالاهای فرهنگی را ندارند و هر نوع کالایی را بکار می‌برند.

 در یک تحقیق که در سال ۱۳۹۸، از طرف دفتر مطالعات فرهنگی صورت گرفت، این نتایج به دست آمد:

 هر فرد روزانه ۳۰ دقیقه به مطالعه می‌پردازد، ۵۱% افراد ۳۲ دقیقه رادیو گوش می‌دهند، ۹۳% مردم، ۳ ساعت تلویزیون تماشا می‌کنند، ۷۲%، یکساعت و ۷ دقیقه به موسیقی گوش می‌دهند، ۳۲% کامپیوتر و لپ‌تاپ بکار می‌برند، ۹۰% گوشی همراه دارند و ۶۰% از اینترنت گوشی همراه استفاده می‌کنند، ۷۸% اصلا به سینما نمی‌روند.

باتوجه به این آمار، اکثر افراد، بیشتر وقت خود را در فضای مجازی صرف می‌کنند و این موضوع نشان‌دهنده‌ی عدم تعادل و کمبود سواد مصرف کالاهای فرهنگی به خصوص استفاده از اینترنت و فضای مجازی است.

سوءمصرف فضای مجازی سبب آسیب‌هایی نظیر تعارض بین سبک زندگی و احکام عرفی و فقهی، تهدید حریم خصوصی، تأثیر بر اخلاق فردی، خشونت‌های کلامی و نوشتاری، اشاعه‌ی تخیلات جنسی و پورنوگرافی، عمومی‌شدن مسائل خانوادگی، سست‌شدن بنیان خانواده، تجاوز به عنف، فروپاشی نظام اجتماعی و ایجاد نیازهای کاذب مانند روآوردن به عمل‌های جراحی زیبایی و تجمل‌گرایی می‌شود.

به‌طور خلاصه، سوء مصرف فضای مجازی سبب نابودی «ارزش‌های فرهنگی» جامعه می‌گردد. ارزش، چیزی است که یک فرهنگ از جنبه‌ی اخلاقی به‌عنوان خوب یا بد به آن توجه دارد و از باورهای فرهنگی جامعه نشئت‌گرفته‌است.

استراتژی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، در مقابله با ایران، "تبدیل ارزشها به ضد ارزش" در فرهنگ ایرانی بود. هنگامی‌که ارزش‌ و ضدارزش جای خود را عوض کنند، فرهنگ جامعه و به دنبال آن باورها و اعتقادات افراد تغییر می‌یابد. با ظهور تکنولوژی و دسترسی به اینترنت و فضای مجازی در ایران، او تاحد زیادی به این هدف خود رسیده است.

به همین دلیل، برای مقابله با این تهدید، اولاً افراد باید درزمینه‌ی سواد مصرف کالاهای فرهنگی، به‌ویژه سواد رسانه، آموزش‌ ببینند تا از هر محصولی (متن، فیلم، عکس و...) استفاده نکنند و همچنین در میزان مصرف خود، تجدیدنظر نمایند و به‌جای صرف زمان و هزینه‌ی زیاد در فضای مجازی، به موارد لازم و ضروری اکتفا نمایند؛ ثانیاً دولت و مراکز نظارت فرهنگی باید بر تولید محصولات و کالاهای فرهنگی نظارت داشته باشند و تولیدکنندگان محصولات فرهنگی را به تولید محتواهای تأثیرگذار و جذاب متناسب با فرهنگ ایرانی و نیاز مخاطب‌ در سنین و شرایط متفاوت، ترغیب نمایند؛ همچنین آثار فاخر را مورد تشویق قرار دهند.

     

الهه دهقانی

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 

 

به طور کلی هر نوع کالا و محصول، در اشکال مختلف، چه به صورت مکتوب و یا غیر مکتوب که در عرصه‌های آموزشی، هنری، تفریحی، سرگرمی و مذهبی مورد استفاده قرار می‌گیرد را می‌توان «کالای فرهنگی» نامید.

در هر جامعه و در هر برهه‌ای از زمان دسته‌بندی‌های گوناگونی از این کالاها ارائه شده است. در عصر حاضر کالاهای فرهنگی را می‌توان به کالاهای فرهنگی مختلفی دسته بندی کرد؛ از جمله کالاهای فرهنگی مکتوب مثل روزنامه و کتاب که بیشتر با آن‌ها سر وکار داریم. همچنین برخی از کالاها که به واسطه‌ی ابزار چشم و گوش دریافت می‌شود مثل رادیو و تلویزیون که به کالاهای سمعی و بصری خانگی معروف هستند. تئاتر و سینما نیز از دیگر کالاهای فرهنگی محسوب می‌شوند.

امروزه با پیشرفت تکنولوژی، اینترنت نیز می‌تواند یک نوع کالای فرهنگی شبکه‌ای به‌حساب آید. کالاهای فرهنگی، ورزشی و سرگرمی مثل بازی‌های رایانه‌ای نیز نوع دیگری از کالاهای فرهنگی هستند.

در طول سالیان اخیر میزان گرایش، شیوه و روش ارائه‌ی این کالاها دچار تغییرات بسیار زیادی شده است. از طرفی نوع دیدگاه و نگرش، ارزش‌ها، سبک زندگی افراد مصرف کننده، می‌تواند مشخص کننده‌ی اولویت‌های کلی آن‌ها در رابطه‌ با مصرف انواع کالاهای فرهنگی باشد.

سن، نژاد، سطح تحصیلات و نوع درآمد نیز شاخص‌های تعیین کننده‌ی ذائقه‌ی افراد در مصرف این نوع کالاها هستند. افراد از طریق مصرف درست این نوع کالاها می‌توانند به بهبود سرمایه‌ی فرهنگی و کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی کمک نمایند.

از میان این کالاهای فرهنگی، میزان مصرف کالاهای فرهنگی مکتوب (روزنامه، کتاب و...) به عنوان یکی از مهم‌ترین کالای فرهنگی، وضعیت مطلوبی ندارد و در پژوهش‌ها، مدت زمان اختصاص داده شده به مطالعه‌ی این کالای فرهنگی، بسیار ضعیف اعلام گردیده است؛ عدم علاقه و عادت به مطالعه، بی نیاز دانستن خود از جویبار علم و دانش، کمبود زمان برای مطالعه و بالابودن قیمت کتاب می‌تواند از جمله مقوله‌های دخیل در پایین بودن سرانه‌ی مطالعه باشد.

اگرچه افراد بنا بر دلایل مذکور، تمایل کمتری به استفاده و خرید کتاب به شکل فیزیکی آن نشان داده‌اند اما فراهم شدن بسترهای نوین اطلاعاتی همچون اینترنت، موبایل و شبکه های اجتماعی، این امکان را به وجود آورده است تا مذاق افراد به سمت استفاده از فرمت‌های جدید این نوع کالاهای فرهنگی تغییر یابد. ورود کتاب صوتی و پادکست‌ها به دنیای امروزی یکی از فرمت‌هایی است که جایگاه ویژه‌ای میان مخاطبین یافته است. دسترس‌پذیری اطلاعات در هر مکان و زمان، خوانش سریع کتاب، کیفیت مناسب، قدرت انتخاب بالا، شخصی سازی در دریافت محصول نهایی، مقرون به صرفه و محیط زیست یار بودن، همگی از جمله مواردی است که باعث شده، مخاطب را به سمت شنیدن کتاب به جای خواندن ترغیب‌کند.

 از این رو، از آن جایی که مصرف کالاهای فرهنگی می‌تواند اثرات مثبت و سازنده‌ و یا بالعکس، اثرات منفی و بازدارنده‌ای در زندگی افراد در جامعه بر جای بگذارد و با توجه به این که استقبال مخاطبین از این دست کالاهای فرهنگی، می‌تواند به بالارفتن  سرانه‌ی مطالعه کمک نماید، لزوم برنامه‌ریزی در خصوص الگوی مصرف کالاهای فرهنگی به عنوان یکی از مسائل مهم فرهنگی باید مورد توجه برنامه‌ریزان فرهنگی کشور قرار گیرد.

همچنین باید در این زمینه تلاش شود تا کالاها چه از نظر محتوایی، چه فرهنگی و چه از نظر جذابیت‌های بصری، بومی و دینی سازی مورد توجه قرار گیرد.

علاوه بر این باید تدابیری اندیشیده شود تا از صورت فیزیکی و کاغذی کتاب نیز غفلت ورزیده نشود. «خانواده» نیز عاملی اساسی در گسترش و ترویج فرهنگ و استفاده از کالاهای فرهنگی محسوب می‌شود و والدین باید در نهادینه سازی فرهنگ کتاب‌خوانی در فرزندان از دوران کودکی کوشا باشند.

       

فاطمه فرهادیان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 

شهید مطهری در مقدمه‌ی کتاب داستان راستان چنین بیان می‌کند:"صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد، ممکن نیست که دیواری‏ بین طبقات کشیده شود و طبقه‌ای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بی‌بهره بماند، ولی معمولا فساد از خواص شروع می‌شود و به عوام سرایت می‌کند، و صلاح بر عکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز می‏شود و اجبارا خواص را به صلاح می آورد. روی همین اصل است که می‌بینیم امیرالمؤمنین علی‌-علیه‌السلام- در تعلیمات عالیه‌ی خود، بعد از آنکه مردم را به دو طبقه‌ی عامه و خاصه تقسیم می‏کند، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار یأس و نومیدی می‌کند، و تنها عامه‌ی مردم را مورد توجه قرار می‌دهد. در دستور حکومتی که به نام مالک اشتر نخعی، مرقوم داشته می‏نویسد"همانا استوانه‌ی دین و نقطه‌ی مرکزی مسلمین و مایه‌ی پیروزی بر دشمن، عامه می‌باشد، پس توجه تو همواره به این طبقه معطوف باشد ".

با توجه به آنچه گفته شد افرادی که خواهان اصلاح جامعه‌اند و می‌خواهند کشور را از رکود و فقر و پسرفت نجات دهند، ابتدا باید از خود شروع کنند.

اولین مرحله‌ی اصلاح خود در این است که افراد مسئولیت‌پذیر و وظیفه‌شناس باشند؛ به این صورت که بی‌تفاوت نبوده و در امور انتخاباتی شرکت‌ نمایند و برای انتخاب فرد اصلح  تحقیق و تفحص کرده و از هیچ تلاشی دریغ نورزند.

اگر همه‌ی افراد عامه‌ی یک جامعه خود را مسئول بدانند و برای بالا بردن بصیرت روز افزون  خود تلاشی بی‌وقفه داشته باشند، این حس مسئولیت در تمام طبقات جامعه پر رنگ خواهد شد و حتی مسئولان را نیز نسبت به انجام دادن وظیفه‌شان ترغیب می‌کنند. لذا انسان مومن باید نسبت به سرنوشت مردم وکشور خود حساس و بصیر باشد و بی اعتنایی را کنار بگذارد.

دیگر اینکه انسان مومن برای اصلاح نفس، باید اهل نصرت حق باشد و از سکوت در برابر باطل به شدت بپرهیزد.

انسان عاقل به صورت غریزی می تواند حق و باطل را از یکدیگر تفکیک کند و اگر این امر برایش دشوار بود می‌تواند با مراجعه به کتاب و سنت این دو را از هم تشخیص دهد.

همچنین از یاری رساندن به حق از هیچ چیز و هیچ حزب وگروهی نترسد و شجاع باشد تا بتواند با تبعیض مبارزه کند و اخلاق حسنه را در وجود خود پرورش داده و تقویت نماید.

دومین نکته‌ای که باید برای رسیدن جامعه به سعادت مدنظر قرار داد و به آن توجه کرد، دور اندیشی است.

انسان مؤمن باید قبل از انجام کارها آنها را مورد تحلیل قرار دهد و همه‌ی جوانب و زوایای مختلف و پیامدهای فردی و اجتماعی را در نظر بگیرد تا بتواند تصمیمی درست بگیرد.

امام علی علیه السلام می‌فرماید:" مَن تَورَّطَ فی الاُمورِ غَیرَ ناظِرٍ فی العَواقِبِ فَقد تَعرَّضَ لمَدْرَجاتِ النَّوائبِ" .

هر کس دست به کاری زند، بی‌آنکه در عواقب آن بیندیشد ، خود را در معرض انواع گرفتاریها اندازد.

انسان در امور سیاسی برای انتخاب فرد مصلح باید دارای حزم و دوراندیشی باشد و همواره این امر را مدنظر قرار دهد که انتخاب کدام فرد به صلاح جامعه و مردم است و کشور را به پرتگاه نمی‌برد.

سومین و مهمترین راهکار اصلاح جامعه، اصلاح فرهنگ سیاسی کشور است. فرهنگ سیاسی مجموعه ای از باورها، اندیشه‌ها و ارزش‌های سیاسی حاکم بر یک کشور است. مشارکت مردم در امور سیاسی کشور نشان دهنده‌ی قوت یا ضعف فرهنگ سیاسی آن جامعه است، بسته به اینکه مردم خود را در امور سیاسی دخیل بدانند یا بیگانه، میزان فرهنگ سیاسی یک جامعه محک می خورد.

فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور آنچنان اهمیت دارد که یکی از سلاح های دشمن برای ضربه وارد کردن بر آن جامعه تضعیف فرهنگ سیاسی آن کشور است، به گونه‌ای که مردم را به انزوا کشانند تا خود را از حکومت جدا بدانند.

رهبر انقلاب اسلامی در اصلاح فرهنگ سیاسی جامعه بسیار تاکید کرده‌اند. ایشان فرهنگ سیاسی را به دو گروه مثبت و منفی تقسیم می‌نمایند.

آزادی، عدالت خواهی، اخلاق حسنه‌ی زمامداران، استقلال، مسئولیت پذیری و.... از ویژگیهای فرهنگ سیاسی مطلوب و قدرت‌طلبی و اشراف‌گرایی، فساد، مادی‌گرایی، دور شدن از فضایل انسانی و جدایی دین از سیاست را از ویژگیهای فرهنگ سیاسی منفی برشمرده اند.

از آنجایی که رفتار زمامداران حکومتی و تمام اقشار مردم، گروهها و حزبها از فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه متأثر می‌شود، لذا اصلاح این فرهنگ بسیار با اهمیت است و باید زمامداران حکومتی به این مهم بپردازند.

همچنین مردم باید به این بینش برسند که زمامداران حکومتی از طبقات اشرافی و تجمل‌گرا نباشند.

همینطور باید ارزش ها و ضد ارزش ها در جامعه شناخته شوند تا وارونگی ارزشها اتفاق نیفتد به طوری که ضد ارزشها ارزش تلقی شوند و ارزشهای اخلاقی ضد ارزش.

وقتی در جامعه دروغ، تهمت، بدزبانی و تمام ویژگی‌های فرهنگ سیاسی منفی زشت ترین عمل قلمداد شود و راستگویی، عدالت و دوری از تجمل گرایی و اخلاق حسنه زیباترین اعمال شناخته شود افکار عمومی یک اجتماع بر مبانی اسلامی شکل می گیرد و با گذشت زمان این افکار عمومی باعث شکل‌گیری فرهنگ سیاسی مثبت حاکم بر کشور می‌شود؛ در نتیجه کشور به سوی جامعه‌ای آرمانی جریان می‌یابد.

در پایان اینکه مردم نباید خود را از حکومت جدا بدانند و در انتخابات حضور حداکثری داشته تا حربه های دشمن مفید واقع نشود و دشمنان از تفرقه میان مردم مایوس و ناامید شوند.

      

خدیجه رهنما

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

آرامش، گوهری نایاب است که دست‌یابی به آن یکی از خواسته‌های همیشگی بشر بوده است و نقش بسیار مهمی در سعادت و سلامت روحی شخص و اجتماع دارد؛ تا جایی که انسان در طول تاریخ برای کسب آن رنج‌های بسیاری را به جانِ دل پذیرفته است.

آرامش در لغت به معنی حالتی نفسانی همراه با آسودگی، ثبات و سکون است. انسان دارای آرامش در برابر رویدادهای مختلف زندگی و شرایط سخت، متزلزل نمی‌شود و می‌تواند با خونسردی در فضایی آرام با مشکلات روبه‌رو شده و به دور از تنش، تصمیمات مناسب و درستی بگیرد.

ایمان یکی از راه‌هایی است که انسان می‌تواند در سایه‌ی آن آرامش روانی را تجربه کند.

خداوند در قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید:

{هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ... ْ. فتح /۴

اوست خدایی که سکینه و وقار بر دل‌های مؤمنان آورد تا بر یقین و ایمان‌شان بیفزاید، ....}

خداوند در این آیه ایمان را ثمره‌ی آرامش  معرفی می‌نماید. بنابراین آرامش ارمغانی است که در سایه‌ی ایمان نصیب مؤمنان می‌گردد.

کسی که بر قلب او نور ایمان نتابیده در کشاکش این دنیا همواره با اندیشه‌ها و افکار موهوم و نگرانی‌های کوچک و بزرگ دست و پنجه نرم می‌کند. چنین انسانی دویدن و هرگز  نرسیدن را تجربه می‌کند و اگر چه او به دنبال آرامش است اما چیزی عایدش نمی‌شود.

برخلاف انسان مؤمن که به واسطه‌ی ایمانش هیچ‌ وقت سردرگم نیست و همیشه در یک آرامش روحی به سر می‌برد و به نتیجه و هدفش می‌رسد و تنها خشنودی و رضای حق‌تعالی برای او اهمیت دارد نه خشنودی خلق.

قرآن یکی دیگر از عوامل آرامش را ذکر(یاد خدا) معرفی کرده است. چنان‌چه می‌فرماید:

{الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.   رعد/۲۸

آن‌ها که به خدا ایمان آورده و دل‌هاشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه باشید که تنها یاد خدا آرام‌بخش دل‌هاست. }

ذکر خداوند دارای مراتبی است: مرتبه‌ی اول ذکر زبانی، که عده‌ای تنها با زبان خدا را یاد می­کنند و فقط به بیان اذکار می‌پردازند که این مرتبه سهم کوچکی از آرامش را برای صاحبش به همراه دارد، مرتبه‌ی دوم ذکر قلبی‌ست که انسان همواره خدا را در قلب خویش فراموش نمی‌کند و مرتبه‌ی سوم ذکر عملی‌ست بدین معنا که یاد خدا در گفتار، رفتار و کردار مؤمن متجلی می‌شود و بالاترین مرتبه‌ی ذکر خدا همین مرتبه است.

توبه و بازگشت از گناه و حرکت به سوی خدا نیز یکی دیگر از عوامل آرامش است آن‌جا که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

{قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَیٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.   زمر/۵۳

بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده‌­روی روا داشته‌اید از رحمت‌ خدا نومید نشوید در حقیقت ‌خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد که او خود آمرزنده‌ی مهربان است. }

توبه برای انسان خطاکار تأثیرات فراوانی دارد، یکی از مهم‌ترین آن‌ها برای شخص توبه‌کننده رسیدن به آرامش و اطمینان روحی و روانی است. وقتی انسان مرتکب گناه می‌شود روح او دچار بحران می‌گردد که با توبه می‌تواند این بحران روحی را به آرامش و سکون خاطر بدل کند.

خاصیّت توبه بازگشت به خداوند است وموجب تخلیّه‌ی روان از فشار گناه می‌شود وحالت پاکی وطهارت نخستین را به انسان بازمی‌گرداند. به همین دلیل بعد از توبه احساس آرامشی عمیق وجود انسان را فرا می‌گیرد، و به واسطه‌ی این  آرامش توفیقات گوناگونی نیز نصیب انسان خواهد شد.

از جمع بندی آیات مورد بحث می‌توان نتیجه گرفت که: آرامش واطمینان قلوب و نفوس، تنها با داشتن ایمان و یاد خداوند حاصل می‌گردد و غفلت و گناه از مهم‌ترین عوامل برهم زننده‌ی آرامش‌اند. انسانِ غافل خود، هدف و جهت را گم می‌کند و انسان بی‌هدف در وادی سرگردانی قدم می‌زند و سر از گرداب تشویش و نگرانی و اضطراب درمی‌آورد. گناه نیز جز از غافل سر نمی‌زند و دوای هر دو درد، همانا یاد خداست.

   

زهرا اسحاقیان

لینک مطلب در خبرگزاری حوزه

 

زهرا ابراهیمی
۲۵ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر