گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

هرآنچه از صریری ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها و ... منتشر می شود را اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.

گروه نویسندگی صریر

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایت» ثبت شده است

 

سسکوت، فریاد حقیقت است

در زمان خلافت عمر، دو زن بر سرِ مادری یک کودک ادعا داشتند، هر کدام ادعا می کرد بچه ازآنِ اوست و هیچ کدام بیّنه ای برای اثبات دعوای خویش نداشتند. عمر در قضاوت بازماند و از امیرالمؤمنین «علیه السلام» درخواست کمک نمود. حضرت،  زنان را فراخواند و ایشان را پند و موعظه نمود و از عذاب قیامت ترسانید؛ و لیکن هیچ کدام از ادعای خویش دست برنداشتند. سپس حضرت اره درخواست کردند. زنان گفتند اره برای چه می خواهید، حضرت فرمودند: «قصد دارم کودک را دو نیم کنم و هر کدام را به یکی از شما بدهم». یکی از زنان سکوت نمود و دیگری فریاد زد، تو را به خدا ای ابالحسن، اگر شما چاره ای جز این ندارید، من حق خود را به این زن می بخشم. در این حال حضرت فرمودند: «الله اکبر، این کودک فرزند این زن است، اگر فرزند زن دیگر بود،  آن زن بر کودک رحم و شفقت داشت». زن دیگر نیز پذیرفت که مادر واقعی کودک،  زنی است که راضی به آسیب دیدن کودک نشد.(1) 

چه آشنا بود این وضعیت برای مولایی که روزگاری از حق خویش گذشته بود. آن زمان قاضیِ عادلی همچون او،  ادعای بر جانشینی پیامبر اکرم «صلوات الله علیه» را داوری نمی کرد، تا حق در دستان صاحبش قرار گیرد

هزاران نفر در غدیر حضور داشتند و با تمهیدات حضرت پیامبر«صلوات الله علیه» ادعای هیچ کدام مبنی بر نشنیدن پیام غدیر، قابل پذیرش نبود.اما دیری نپائید که همه از ترس دنیای خود حق را کتمان نمودند و مانع رشد اسلام شدند
 
بر سر خلافت ادعا شد، یک طرف امیرالمؤمنین علی«علیه السلام» و طرف دیگر ابوبکر و عمر قرار داشتند. برخلاف دعوای این دو زن، حضرت،  بیّنه به قدر اثبات ارائه نمودند. از دیگر سو حضرت فاطمه «سلام الله علیها» هر شب دست کودکان خویش را می گرفتند و با رفتن به در خانه ی مهاجر و انصار، خانه به خانه واقعه ی غدیر را برای ایشان بازگو فرموده و خواست خدا و نبی را به ایشان یادآوری می کردند. اما چه می توان کرد که میخ آهنین بر سنگ فرو نرود و چشم و دلی را که وانمود به خواب کند، بیدار نتوان نمود

به همین جهت حضرت علی «علیه السلام» از حق خویش گذشتند و در وصف اوضاع پیش آمده فرمودند: به خدا سوگند ابوبکر، جامه ی خلافت بر تن نمود، در صورتی که می دانست جایگاه من نسبت به خلافت همانند محور آسیاب به خود آسیاب است که دور آن می چرخد. او می دانست که سیلاب علوم و معارف از سرچشمه من سرازیر می شود و هیچ کس به بلندای مقام من نمی رسد. پس در حالی که در این اندیشه بودم، که حق خویش را به تنهایی بگیرم یا در آن فضای تاریک، صبور باشم. صبری که پیرها را فرسوده، جوانان را پیر و مردان مؤمن را تا روز ملاقات خداوند اندوهگین نگاه می دارد. به ناچار جامه ی خلافت را رها نموده و از آن کناره گیری کردم؛ چرا که دانستم صبر بر این امر، خردمندانه تر است. پس صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم. (چرا که نه می توانستم گمراهی امت را ببینم و نه امکان داشت حرفی بزنم). تنها می دیدم که خلافت را به غارت می برند..(2)

 ازیک طرف رئیس حکومت به لقاء پروردگار شتافته بود و جامعه ی نوپای اسلامی در معرض تهدید قدرت های بزرگ بود و از طرف دیگر خطر منافقین خودنمایی می نمود. از همین رو حضرت، صبر را خردمندانه تر دانستند و برای حفظ جامعه ی با ارزش اسلامی؛ آن گاه که خواستند اره بر بطن جامعه بگذارند و آن را تکه‌تکه کرده و دشمنان را به سیطره بر مسلمین بخوانند، همچون مادر آن طفل از حق خویش گذشتند و حق بودن خویش را با سکوت خود فریاد زدند. در حالی که اگر مدعیان خلافت چون زمان هایی که از قضاوت عاجز می شدند و به حضرت علی «علیه السلام» پناه می بردند، قضاوت حضرت در باب خلافت را باور داشتند، اکنون مساله ای چون اختلاف شیعه و سنی، بهانه به دست دشمنان نمی داد و وحدت مسلمانان را خدشه دار نمی کرد.

 

زهرا صادقی

لینک مطلب در خبرگزاری شبستان

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چ

غدیر، چشمه حیات

غدیر نامی پرآوازه و آشنا در وادیِ خم، چشمه‌ ی حیاتیست که تشنگان حقیقت در کنار آن از آبیِ زلال، حبّ ولایت و امامت نوشیدند و در سایه‌ سار شجره‌ طیبه ‌‌نبوت و امامت از ثمره‌ آن غرق نعمت شدند.

غدیر فراتر از ظرف مکانی، تداعی‌کننده‌ رویدادی عظیم در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام است. هنگامه‌ ای که ندای جبرییل در گستره آسمان طنین‌انداز شد: «یَا أیُهَا الرَّسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم‌تفعل فما بلغت رسالته» و این دستان علی بود که بر ید بیضای پیامبر قرار گرفت و چشم‌ها را همه خیره کرد.

اینک زمان تبلور نور نبوی در ولایت علویست برای اتمام رسالت پیامبر. بانگ «هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست» بلند شد و غدیر شد روزی برای اکمال دین و اتمام نعمت.

غدیر شد یکی از استوارترین براهین حقانیت ولایت و امامت علی علیه‌السلام و فرزندانش.

غدیر شد نقشه‌ راهی برای رهیدن از برهوت ضلالت و گمراهی، به سمت جاده‌ سبز فلاح و رستگاری.

اما دیری نپایید که خنّاسان با وسوسه‌های پنهانی و خدعه و تزویر شیطانی چهره‌ی منفورشان را نشان دادند. زمان، زمانِ بیعت گرفتن بود؛ زباناً و قلباً. گفتند که ایمان آوردیم اما «إن الله یعلم ما یسرون و ما یعلنون». چهره‌ی ایمانشان رنگ باخت و توطئه‌های نهان و آشکارشان آغاز شد. از نقشه‌ی قتل پیامبر تا جلوسشان زیر سایبان سقیفه.

عجبا، که سخن نبی را زمین نهادند و حق را کتمان کردند! حبّ جاه و مقام چنان در دلهایشان مأوا کرده بود که چشمانشان را به روی حقیقت بستند و خلافت علوی را غصب کردند. اصحاب سقیفه چنان بلوایی به پا کردند که ثمره‌ی آن نه محدود به آن زمان، بلکه موثر در همه زمانها بود و این غصب، طی قرون متمادی آنچنان ضربه ‌ای بر پیکره‌ی اسلام وارد کرد که زبان و قلم عاجز از وصف آن است.

 

اینجا نقطه‌ آغازی شد برای قصه سکوت و تنهایی علی، سکوتی ۲۵ ساله!

شروع قصه‌ ی فدک و حق‌ طلبی فاطمه!

قصه‌ ی درب سوخته و پهلوی شکسته!

قصه‌ ی جام زهرآگین!

قصه‌ ی کربلا و سرهای بریده!

قصه‌ ی غیبت هزار ساله ‌ی فرزندش مهدی!

چه اندکند یاران و حامیان علی! علی راز دل با که بگوید؟ شگفتا که در ظلمت شب، چاه می‌شود گوش شنوا برای رازهای نهان علی! چه بگویم از مظلومیت علی که «میراثش به تاراج رفته!» چه بگویم از علی که «چشمش خار بود و گلویش مالامال از عقده!»* چه بگویم از علی که سکوتش چون رجزخوانیش در میدان نبرد برای اسلام بود و بس!

و چه بهشتی در زمین بر پا شد، آنگاه که پس از بیست و پنج سال بر مسند حکومت نشست و عدالت را تا زمان رستگاریش در محراب شهادت، ساری و جاری نمود.

سلام بر امیر المومنین علی علیه‌السلام!

سلام بر قرآن ناطق!

سلام بر دین تحریف ناپذیر خدا!

و سلام بر آن روزی که عِطر عدالت مهدوی کوچه‌های پس کوچه‌های دلتنگی را پر می‌کند!

پی نوشت:

* نهج‌البلاغه/ خطبه‌ی شقشقیه

مریم اسحاقیان

لینک مطلب در ندای اصفهان

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

پ

پدر امت!

عکس جوانیِ مادرش را از زیر کتابش بیرون آورد. دختری با دامن مشکی و لباس سفید با صورتی که به طرز ناشیانه ای آرایش شده بود.

آن را به معلمش نشان داد و گفت:

_ نگاه کنید خانم!

این عکسی است که قبلا  گفتم. مادر من  زمانی که همسن من بوده آرایش می کرده، الآن هم آرایش می کند اما به من می گوید تو سنت برای این کارها کم است، بگذار برای وقتی که بزرگتر شدی؛ مگر سن الآن من، با سنِ توی عکس چقدر فرق می کند؟

چرا همه چیز برای خودشان خوب است، به ما که می رسد می شود بد؟!

معلم عکس را از دست دختر می گیرد و نگاهی به آن می اندازد:

حرف دختر درست است. اما نمی داند چه بگوید که هم حقیقت را گفته باشد و هم شخصیت مادر را مقابل دختر پایین نیاورده باشد.

دختر این بار کاغذی را از بین کتابش بیرون می آورد و می گوید:

_ این کارنامه پدرم است نمره هایش را ببینید اصلا درس نمی خوانده ولی بخاطر درس نخواندن، ما را جریمه و توبیخ می کند.

معلم با نگاهی به کارنامه پدر، سری از روی تاسف تکان می دهد.

دختر در سنی نبود که بتوان به اصطلاح سرش را شیره مالید. سال های آخر دبیرستان را می گذراند و این طور که پیدا بود هیچ علاقه ای به گوش کردن امر و نهی های پدر و مادرش نداشت.

با این اوضاع کارِ معلم در آن خانه شروع نشده تمام شده بود؛ چرا که دختر علاقه ای به درس خواندن نداشت. معلم هم نمی توانست با اجبار او را به کاری که نمی خواست وادار کند.

کتاب دختر را باز کرد و نگاهی به موضوع انداخت:

بحث غدیر بود و اثبات آن از طریق عصمت امام.

معلم بود و دغدغه داشت و نمی توانست حالا که تا این جا آمده رسالتش را انجام نداده، برود.

فکری به ذهنش رسید و این طور شروع کرد:

_ به نظرت چه لزومی دارد که امام، معصوم باشد و گناه واشتباه نکند؟

دختر سکوت کرد، از اینکه با تمام حرف هایش نتوانسته بود به معلمش بفهماند که نمی خواهد درس بخواند عصبانی بود؛ به همین دلیل عصبانیت را در نگاهش ریخته و باز به نشانه اعتراض سکوت کرد. اما معلم عقب ننشست و ادامه داد:

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه ‌و‌آله‌ وسلّم) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم.(۱)

پدرت تو را سفارش به کاری می کند که خودش آن را انجام نمی داده مثل درس خواندن، که خودش نخوانده اما حالا می خواهد تو را بخاطرش جریمه و تنبیه کند.

یا مادرت تو را از کاری نهی می کند و می خواهد تو آن را انجام ندهی در حالی که خودش آن را انجام می داده و هنوز هم انجام می دهد، تو اصلا انگیزه ای برای انجام  کارهایی که آن ها به آن امر می کنند یا از آن نهی می کنند داری؟

دختر که بحث برایش جالب شده بود جواب داد:

_نه اصلا، وقتی خودشان به کاری که می گویند عمل نمی کنند چرا از من انتظار دارند. خودشان دروغ می گویند فقط کافیست من یک بار دروغ بگویم پوستم را می کنند. اگر کاری بدِ است چرا خودشان انجام می دهند اگر نه، چرا مرا نهی می کنند.

معلم که به هدفش رسیده بود گفت: حرفت درست است، در مورد امام و رهبر جامعه هم قضیه به همین شکل است.

اگر کسی که از طرف خدا می آید و برای ما امر و نهی خدا را می آورد خودش به حرف خداوند عمل نکند کسی حرفش رو گوش نمی دهد. علاوه بر این امام الگوی جامعه است اگر خودش عمل نکند، مردم هم به او نگاه می کنند و می گویند خودش که عمل نمی کند پس حتما واجب نبوده یا او که فلان کار را انجام داده پس حتماحرام نیست؛ ما هم انجام بدهیم اشکال ندارد.

اینکه چه کسی گناهکار است چه کسی نیست را آدم ها نمی توانند تشخیص دهند؛ تشخیصش با کسی است که از آدم ها بالاتر باشد یعنی خود خدا. به همین دلیل خداوند از طریق فرستاده قبلی اش اعلام می کند که نفر بعدی چه کسی باید باشد.

خدا در قرآن به پیامبر دستور می دهد:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین(2)

یعنی در روز غدیر به مردم بگو که امام بعد از من که قرار است جامعه رو هدایت کند کیست.

و آن قدر مهم هست که می گوید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام نداده ای.

آن وقت یک عده آدم بعد از مرگ پیامبر حرفش را گوش نمی کنند و شورا تشکیل می دهند و خودشان یک نفر را انتخاب می کنند.

نتیجه اش می شود انتخاب فردی که خدا انتخابش نکرده؛ معصوم نیست و حالا مردم باید حرف کسی را گوش بدهند که خودش گناه می کند و به دیگران می گوید گناه نکن.

جالب اینجاست که خود اهل سنت هم قبول دارند که خلیفه هایشان غیر از حضرت علی(ع)گناه هم انجام می داده اند.

بخاطر همین است که تو برایت سنگین است حرف پدر و مادرت را گوش بدهی با اینکه می دانی صلاحت را می خواهند.

اگه آن ها خودشان اهل عمل بودند، گوش دادن به حرفشان برایت آسان تر نبود؟

دختر که بحث برایش جالب تر شده بود گفت:

_ بله

معلم گفت پس تو هم حرف خدا و پیامبر معصومت را گوش بده.

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) امر کرده اند جلوی نامحرم این طور برخورد کن همان کار را بکن و گفته اند حرف پدر و مادرت را گوش کن، تو هم از آنها تبعیت کن.

آری، امامان  ما  معصوم هستند؛ چون از طرف خدا انتخاب شدند  بنابراین راحت تر می توانی حرفشان را گوش کنی و پذیرش کلامشان برایت آسان تر است.

 

پی نوشت ها:

۱- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۱، ‌تهران، اسلامیه، چاپ بیست و سوم، ۱۳۸۵ق

۲- مائده/ سوره ۵، آیه۶۷

 

ریحانه علی عسکری

لینک مطلب در ندای اصفهان

 

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ف

فلسفه نامگذاری غدیر به عنوان بزرگترین عید مسلمانان

اصفهان - کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به شبهات دینی در ارتباط با دلایل و فلسفه نامگذاری غدیر به عنوان بزرگترین عید مسلمانان توضیحاتی ارائه کرد.

زهرا ابراهیمی در گفت و گو با خبرنگار مهر،  با اشاره به اهمیت زنده نگه داشتن عید غدیر  اظهار داشت: اگرچه برخی ریشه تفاوت در نگاه شیعه و سنی را، تفاوت در تفسیر و تبیین واقعه غدیر می دانند اما باید به این نکته دقت کنیم که درک درست این واقعه و انتقال این درک صحیح به دیگران، خود می تواند وحدت آفرین باشد.

وی با بیان اینکه آنچه می تواند به بقای یک آیین و تثبیت یک عقیده کمک نماید این است که آن مسئله از حوزه  فردی خارج شده و تبدیل به یک آموزه اجتماعی شود، ابراز داشت: غدیر تنها اعتقادِ فردی بر جانشینی یک شخص نیست بلکه موضوعی اجتماعی است که تشکیل حکومت و جامعه اسلامی بر حول محور آن می چرخد.

بقای اسلام درگروِ زنده نگه داشتن غدیر است

 

 کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به شبهات دینی با بیان اینکه نه تنها وجود شیعه بلکه بقای اسلام درگروِ زنده نگه داشتن غدیر است، ابراز داشت: وجود یک حکومت ضامن احکام و قوانین اسلامی چه در مرحله  قانونگذاری و چه در مرحله اجراست و حکومت نیز  به وجود حاکم، امام و پیشوا وابسته است.

وی  با بیان اینکه حقیقت غدیر، ضامنِ وجود امام برای حکومت اسلامی است، بیان داشت: در واقع پذیرش غدیر به پذیرش این امر ختم می شود که جامعه برای رسیدن به سعادت، نیازمند امام و پیشواست.

پذیرش ِنیاز به امام  نیز به معنای پذیرش حکومتی اسلامی است

ابراهیمی گفت: بر همین اساس پذیرش نیاز به امام در جامعه نیز به معنای پذیرش حکومتی اسلامی است تا در سایه آن حکومت، آموزه ها و دستورات الهی  قابل اجرا شوند چراکه نقشِ امام و پیشوا در جهت دهی به حرکت یک حکومت به سمت سعادت نقشی بی بدیل است.

وی تصریح کرد: اینکه شیعه همواره در طول تاریخ به مبارزه بر علیه ظلم بپا خاسته است و این مسیر را تا ظهور حضرت ولی عصر با همین حرارت ادامه خواهد داد نشان دهنده این است که مسلمان شیعی هرگز نسبت به اجتماع و آنچه در اجتماع روی می دهد بی تفاوت نخواهد بود.

کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به شبهات دینی ابراز داشت: تمام جنجالهای استکباری در ارتباط با این قضیه بر سر این است که دست مسلمان از مدیریت  جامعه کوتاه شود، مسلمان شیعی تنها در بُعد فردی اختیاردار عقیده و عمل خویش باشد و اجازه  ورود در مسائل اجتماعی را نداشته باشد و این در حالی است که اعتقاد به مسئله  غدیر تکلیف ما را تا ابد نسبت به اجتماع روشن می سازد.

وی با بیان اینکه قطعا عقیده ای که تنها در پستوی خانه ها چطور زندگی کردن را آموزش دهد در عمل نیز به همانجا ختم خواهد شد، گفت: واقعه غدیر حقیقتی است که انسان را از فردیت خارج نموده و به اثرگذارترین امر در یک جامعه یعنی در دست گرفتن مدیریت آن جامعه، رهنمون می سازد.

تعیین حضرت علی (ع) می‌تواند تبیین کننده  معیارهای لازم برای منصب حاکمیت در جامعه باشد

 

ابراهیمی تاکید کرد: تعیین حضرت علی (ع) از جانب پیامبر گرامی اسلام (ص)، با ویژگی های خاصی که ایشان در علم و تقوا و شجاعت و عدالت دارند، می تواند تبیین کننده معیارهای لازم برای منصب حاکمیت در جامعه باشد و همین ملاکها نیز می تواند به عنوان معیاری مناسب برای تشخیص افراد صاحب صلاحیت در مراتب پایین تر نیز مورد استفاده قرار گیرد.

وی با این اعتقاد که با نگاه به این ملاکها و نیم نگاهی به ویژگی های مدیران و صاحب منصبان در جامعه و مقایسه ی این دو امر، اگر آرامش فکرمان بهم بریزد گناهی نکرده ایم، گفت: آنچه فاصله ما را با آرامش و سعادت زیاد می کند، از دست دادن هویت دینی است و غدیر عاملی برای تثبیت این هویت است.

کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به شبهات دینی ابراز داشت: دشمنان مدام با موضوع غدیر و مسئله ولایت در جامعه  اسلامی مشکل دارند و لحظه کوتاهی دست از تلاش برای تخریب آن بر نمی دارند.

وی تاکید کرد:  دقیقا به همین علت است که غدیرهویت دینی ما را نشان می دهد و جدا کردن یک امت از هویتش مساوی با حذف آن امت است.

 

زهرا ابراهیمی 

لینک مطلب در خبرگزاری مهر

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

غ

غدیر به ظهور مى پیوندد و منکران غدیر خود را انکار کرده اند

انسان سخت فراموشکار است و گاهی نیز براحتى خود را به فراموشى می زند. می گویند انسانِ به خواب رفته را می توان بیدار کرد، اما کسی که تظاهر به خوابیدن می کند با هیچ صدایی بیدار نمی شود. کسی که فراموش کرده را می توان به یادش آورد، اما برای کسی که خود را به فراموشی زده هیچ یادآورنده ای موثر نیست.

از غدیر مى آموزم که من نیز چون برخى خود را به فراموشی نزنم. می آموزم که اتمام حجت خدا و رسولش را به نسیان نسپارم. می آموزم که دائم با خود تجدید عهد و پیمان کنم تا یادم نرود چه دیده و چه شنیده‌ام.  از غدیر می آموزم که چشمانم را خوب باز کنم و بدل را بجاى اصل نگیرم. حق را وا ننهاده و راه باطل را پیش نگیرم.

براستى شاهدان غدیر چگونه توانستند اصل را وا نهاده و دل به بدل خوش کنند؟ چگونه توانستند دستانی که در دستان مبارک علی(علیه السلام)  نهاده بودند را از دستان او بیرون آورده و به دست دیگرى بسپارند؟

چگونه توانستند پس از آن در چشمان مبارکش چشم دوزند؟ گویا شیطان بر قلبهایشان مُهر غفلت زده و بر دیدگانشان‌ پرده بی بصیرتی افکنده است.

آری، نفس آدمى، گاه تا آنجا پیش مى‌رود که می تواند حافظه او را نیز پاک کند. از یادش ببرد که روزى با على(علیه السلام)  دست بیعت داده بود و به پذیرش ولایتش سوگند خورده بود.

 شاهدان غدیر، در امتحان خود شکست خوردند، انگار اصلا آنجا نبوده و به پیامبر و وصى برحقش لبیک نگفته بودند. چگونه توانستند بر بزرگترین حقیقت تاریخ پرده افکنند و آن را زیر سایه تعصبات و دنیا طلبى خویش نادیده بگیرند؟

می گویند تاریخ، بزرگترین درس عبرت است. باید از غدیر و غدیریان آموخت، آموخت که ما آدمیان گاه چنان اسیر هواى نفسیم که حتى آنچه را هم که به چشم خود دیده ایم، براحتى انکار می کنیم.

واى بر شاهدان آن روز که با چشم خویش دیدند، با زبان خویش اقرار کردند، با دست خویش بیعت کردند اما به همه دیده ها و شنیده های خود پشت پا زدند. آنها فراموش کردند، اما در حافظه تاریخ فراموشی راه ندارد. تاریخ همه چیز را مو به مو به یاد خواهد داشت و به نسل‌های آینده خواهد رساند.

تاریخ جریان دارد و تکرار می شود. پلیدان و کوردلان دست از تلاش برنداشته و پس از گذشت سالها و قرنها هنوز هم می خواهند من و تو، غدیر و على(علیه السلام) را فراموش کنیم. آنها دست به دست هم داده و از تمامی امکاناتشان کمک گرفته اند تا حافظه تاریخی ما را پاک کنند. از یادمان ببرند که مسلمانیم، شیعه ایم و دل در گروی علی (علیه السلام) و فرزندانش داریم.

زهی تصور باطل زهی خیال محال! چرا که غدیر به ظهور مى پیوندد ومنکران غدیر نه علی (علیه السلام) را، که خود را انکار کرده و حضور خود را نادیده می گیرند.

صفورا صیرفیان پور

لینک مطلب در خبرگزاری شبستان

زهرا ابراهیمی
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر